✅ اتفاق عجیب هنگام تشییع جنازه! ❀ سخنرانی کوتاه #استاد_عالی ❀ #تشییع_جنازه ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ "کانال رسمی استاد #عالے و #رفیعے" JOin 🔜 @aali_rafiei ™

🎙حجت الاسلام و المسلمین #استاد_عالی 🔰 موضوع : پناه همه‼️ 💝حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ "کانال رسمی استاد #عالے و #رفیعے" JOin 🔜 @aali_rafiei ™

✧ #یه_نکته ـ شماره ۱۵ : هم باید #مذمت_دنیا را کرد هم باید #مدح_دنیا را گفت. مرغان نظرباز سبک سیر فروغی از دامگه خاک به افلاک پریدند دنیا ممدوح است چون مزرعه ی آخرت و ابدیت خودمان را در آن می توانیم بدست بیاوریم. همچنین دنیا مذموم است از این جهت که دنیا را هدف قرار بدهیم. این مسافرخانه (دنیا) بشود منزل. ✨🌹 [ #استاد_عالی ] ➠ @aali_rafiei ◆

💠 حجت الاسلام و المسلمین #رفیعی 🔰موضوع : مراقب حق بچه ها باشیم‼️ 💝حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ "کانال رسمی استاد #عالے و #رفیعے" JOin 🔜 @aali_rafiei ™

در مسیر بندگی 🌹 همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنایی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ هَذَا اَلْيَوْمِ وَ نُورَهُ وَ هُدَاهُ وَ بَرَكَتَهُ وَ طَهُورَهُ وَ مُعَافَاتَهُ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَهُ وَ خَيْرَ مَا فِيهِ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّهِ وَ شَرِّ مَا بَعْدَهُ بار خدا از تو خواهم خير اين روز را و نور و هدايت و بركت و طهور و عافيت او را بار خدا از تو خواهم خير او و خير هر چه در اوست و به تو پناهم از شر آن و شر هر چه بعد آنست (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار , ج 73 , ص 202) (شاعر:سنایی) 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی

🔺سخنرانی تصویری 🔻 ✅ "حاج آقا رفیعی" ✨ از بهترین بندگان خدا 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی

📽 عاقبت تكان دهنده ي زني كه جلوي بي حجابي ايستاد❗️ 💿 #حجت_الاسلام_عالی 💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی

🎙حجت الاسلام و المسلمین #استاد_عالی 🔰 موضوع : دعا حتما اثر دارد‼️ 💝حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ "کانال رسمی استاد #عالے و #رفیعے" JOin 🔜 @aali_rafiei ™

✨ #بصیرت_جوان ✅ روایتی است از حضرت امام صادق(ع) که می فرماید: روزی گذر سلمان در کوفه به بازار آهنگرها افتاد. یک مرتبه دید جوانی بیهوش شده و مردم اطراف او را گرفته اند. سلمان که از آن نزدیکی عبور می کرد، یکی از آن افراد دوید و به او گفت یا اباعبدالله این جوان مریض و بیهوش است بیا یک دعایی بالای سر او بخوان که بهوش بیاید. حضرت سلمان وقتی نزدیک شد و به بالین جوان رسید او چشم باز کرد. تا سلمان را دید سر خود را بلند کرد و گفت یا اباعبدالله اینطور نیست که مردم گمان می کنند من بیمار هستم. وقتی گذر من به بازار آهنگرها افتاد و دیدم که با چکش های آهنی به میله های سرخ می کوبیدند، یاد این آیه افتادم: نگهبانان جهنم با چکش های آهنین بر دوزخیان می زنند. در این حالت دیگر نفهمیدم و از هوش رفتم. سلمان دید این فرد با معرفت است با او دوست شد. بعد از یک مدتی این جوان مریض شد، سلمان به عیادت او رفت و دید که موقع مرگ او است. سلمان به حضرت عزرائیل(ع) خطاب کرد که یا ملک الموت این جوان برادر و دوست من است، لطفاً مراعات او را بکن. 💥حضرت عزرائیل فرمود: یا اباعبدالله من مراعات این جوان و تمام مومنین را خواهم کرد و با آنها دوست هستم. 📚برگرفته از سخنان استاد عالی ‌‌💌 @aali_rafiei | استاد عالی و رفیعی