eitaa logo
[ عقیل ]
507 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
7.7هزار ویدیو
17 فایل
تحلیل عقلانی و دعوت به خردورزی نیاز اصلی یک جامعه رو به رشد. . . . استفاده از تمام مطالب کانال حتی بدون ذکر منبع مجاز است. (اگر کانال رو مفید می دونید معرفی کنید، اگر معرفی هم نکردید فدای سرتون. انتشار بدون ذکر منبع مجاز است)
مشاهده در ایتا
دانلود
اسدالله آخرین قربانی فرانکنشتاین نیست ✍محمد صرفی 🔸200 سال پیش مری شلی نویسنده انگلیسی «فرانکنشتاین» را نوشت. داستانی مشهور که تاکنون اقتباس‌های سینمایی متعددی از آن انجام شده و نام آن وارد مدخل دایره‌ًْالمعارف‌ها نیز شده است. ماجرا درباره دانشمندی جوان و ماجراجو به نام فرانکنشتاین است که محصول فعالیت‌های عجیب و غریبش، موجودی هولناک و هیولاوار می‌شود. موجودی که از پیوند اندام مردگان ساخته شده و با نیروی الکتریکی جان می‌گیرد و زنده می‌شود. این موجود ترسناک از کنترل خالق خود نیز خارج شده و تبدیل به تهدیدی جدی برای فرانکنشتاین جوان می‌شود تا جایی که از آن می‌گریزد. بعدها این هیولای خطرناک به نام معروف شد.  ، وزارت امور خارجه کشور است. شواهد و قرائن جدی نشان می‌دهد به سرعت در مسیر تبدیل شدن به «» عالم دیپلماسی حرکت می‌کند. اگر تا چند ماه پیش خسارت‌های برجام محدود به مواردی مانند ضربه زدن جدی به فناوری و توان هسته‌ای کشور، ایجاد توقعات کاذب اقتصادی، عدم تحقق وعده‌هایی همچون رفع تحریم‌ها، ایجاد بستر نفوذ و ... بود، اینک فرانکنشتاین به تهدیدی برای خالق خود تبدیل شده است.  شواهد از مدت‌ها پیش آشکار شده بود. وقتی اواخر بهمن ماه سال گذشته آقای برای شرکت در کنفرانس امنیتی ، راهی آلمان شد و قرار بود از آنجا به مسکو سفر کند، فرودگاه مونیخ از تامین آقای ظریف و دیگر دیپلمات‌های کشورمان کرد. شرکت‌های سوخت‌رسانی مستقر در این فرودگاه به بهانه تحریم‌های آمریکا، از تامین سوخت سر باز زدند. ولفگانگ ایشینگر، رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ گفت با زحمت و تلاش‌های زیاد بالاخره موفق به سوخت‌رسانی به هواپیمای ظریف شده و چیزی نمانده بوده که ماجرا تبدیل به یک دیپلماتیک شود. دقت کنید که این ماجرا حدود ماه پیش از آمریکا از رخ داده بود. زنگ‌ها به صدا در می‌آیند حتی اگر گوشی برای شنیدن وجود نداشته باشد. این روند از چند ماه پیش وارد مرحله‌ای جدید و خطرناک شده است. خردادماه دو کشورمان از اخراج شدند. برخلاف رویه معمول دیپلماتیک، وزارت امور خارجه نه تنها دست به اقدام نزد بلکه حتی از کردن موضوع نیز کرد و صرفاً زمانی که دولت هلند ماجرا را برملا کرد، وقت این کشور در احضار و مراتب ، ابلاغ شد. چیزی شبیه به اینکه کسی به شما دو سیلی بزند و شما در پاسخ به طرف بگویید؛ این کار خوبی نبود! واکنش دولت به گستاخی دیپلماتیک هلند، همانطور که قابل پیش‌بینی بود، راه را برای دیگر باز کرد. اخراج چند هفته پیش یک دیپلمات ایرانی از از جمله این اقدامات بود.  در این میان قابل تامل‌ترین مورد مربوط به دستگیری دیپلماتی دیگر است. 108 روز از بازداشت غیرقانونی آقای دیپلمات کشورمان در ، از سوی می‌گذرد. این دیپلمات کشورمان پس از 100 روز در آلمان، سه‌شنبه هفته گذشته تحویل شده است. دستگیری یک دیپلمات با و اثبات نشده و بازجویی و بازداشت چند ماهه وی، در روابط بین‌الملل است که سنگ بنای رویه‌ای خطرناک را در روابط کشورها و برخوردهای امنیتی با عناصر دیپلماتیک می‌گذارد.  نقطه اصلی و تعیین کننده این ماجرا آنجاست که... ادامه درپست بعد..👇👇 عقیل در گپ👇 🆔https://gap.im/aghiil عقیل در ایتا👇 🆔https://eitaa.com/aghiil
ادامه پست بالا.. برخی کشورهای اروپایی سالهاست به پایگاه و پناهگاهی برای و تجزیه‌طلب تبدیل شده‌اند و عملاً به این گروهک‌ها سرویس های متنوعی ارائه می‌کنند. برخورد ضعیف دستگاه دیپلماسی کشور با این موضوع، کشورهای اروپایی را دچار کرده و باعث شده عملاً جای بدهکار و طلبکار عوض شود. ، ، ، ، و چند کشور دیگر به طور میزبان و این گروهک‌ها هستند. چندی پیش ده‌ها تن از نیروهای پلیس فرانسه به یک مرکز فرهنگی ایران در این کشور یورش بردند، برخی را بازداشت کردند و رفتاری توهین‌آمیز و تهاجمی از خود بروز دادند. اتهامی که فرانسه به این مرکز فرهنگی و فعالانش وارد کرده در نوع خود جالب است؛ فعالیت فرهنگی و رسانه‌ای علیه اسرائیل! رژیم آپارتاید اسرائیل روزانه فلسطینی‌ها را سرکوب و سلاخی می‌کند و کشوری که مدعی مهد دموکراسی است، به یک مرکز فرهنگی در خاک خود به اتهام حمایت از مظلومان فلسطینی و اعتراض به جنایتکاران صهیونیست یورش می‌برد. همان فرانسه‌ای که میزبان قاتلان 17 هزار ایرانی است و به هر بهانه‌ای جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم می‌کند! انفعال دستگاه دیپلماسی کشور در قبال رفتارها و مواضع گستاخانه و تهاجمی اروپا ناشی از برجامی دولت است. برای حفظ برجام، حتی نباید خبر اخراج دیپلمات‌هایمان را منتشر کرد چه برسد به و اخراج دیپلمات‌های کشور مقابل. نوع برخورد و مواضع اروپایی‌ها نشان می‌دهد، احتمالاً مقامات آنها پشت درهای بسته، نفس ادامه حضور خود در برجام را به عنوان یک به طرف ایرانی می‌فروشند و اگر کسی به آنها بگوید بالای چشم آبی‌تان ابروست، قهر کرده و با خروج از برجام به آمریکا ملحق می‌شوند. پس باید هر اقدام خصمانه، غیرقانونی و توهین‌آمیزی را تا جایی که می‌شود و وقتی هم که عیان شد به موضع‌گیری‌های شفاهی و بدون پشتوانه عملی بسنده کرد که مبادا اروپا پشت ما را خالی کند! این همه تسامح برای حفظ برجامی است که هنوز دولت و وزارت خارجه نتوانسته‌اند برای آن بتراشند! نکته مهم دیگر آن است که دستگاه دیپلماسی، فعالیت در این زمینه را نه تنها یک ابزار دیپلماتیک نمی‌داند بلکه معتقد است و مانع از رسیدن به است. آنان به طور خاص در مورد پرونده آقای اسدالهی به‌شدت مخالف هرگونه فعالیت و اقدام رسانه‌ای هستند و تا چندی پیش حتی از آوردن نام وی نیز می‌کردند. کافی است این نوع برخورد با یک پرونده را با پرونده مشابه دیگری در یک کشور اروپایی مقایسه کنید. پرونده به دلیل ارتباط آن با ایران، مورد مناسبی برای مقایسه است. با ابزار رسانه از این جاسوس و مجرم امنیتی، چهره زنی و دور از فرزند ساخته‌اند. با بهانه و بی‌بهانه تصاویر وی را در شبکه‌های تلویزیونی، صفحات اینترنتی و روزنامه‌های خود منتشر می کنند با داستانی انگلیسی و البته سوزناک! زنی که برای دیدار با خانواده‌اش به ایران رفت و بدون دلیل دستگیر و از فرزند خردسالش جدا شد. دستگاه دیپلماسی و رسانه‌های انگلیسی در این کمپین چنان با قدرت و هماهنگ عمل کردند که در لندن نیز تحت تاثیر قرار گرفت و با انتشار صفحه نخست چهار روزنامه انگلیسی که عکس اول خود را به زاغری اختصاص داده بودند، به این انگلیسی پیوست! آقایان وزارت امور خارجه خود را کارشناسانی زبده و دیپلمات‌هایی کارکشته می دانند اما در استفاده از روش‌های دیپلماسی عمومی و درک تاثیر رسانه بر روابط بین‌الملل و اگر هم به‌صورت نادر و موردی رسانه‌ای در این میدان وارد عمل شده و از منافع ملی کشور دفاع کند، مورد و بی‌مهری نیز قرار می‌گیرد. طی این مدت طرف اروپایی تنها یک عکس تیره و تار و کاملاً حساب شده و منطبق با روایت مغرضانه خود از آقای اسدالهی منتشر کرده است. چرا نباید یک موج رسانه‌ای و مداوم برای فشار به اروپایی‌ها با هدف آزادی این دیپلمات کشورمان شکل بگیرد؟ چون ممکن است ناراحت شوند و  مذاکرات حفظ برجام دچار خدشه شود؟! دستگاه دیپلماسی کشور باید اولین و ماموریت خود را حمایت و پشتیبانی همه جانبه از دیپلمات‌هایش بداند. شاید برخی در وزارت امور خارجه گمان کنند حفظ برجام ارزش فراموش کردن اخراج سه دیپلمات و دستگیری یک دیپلمات دیگر را دارد و برای این چهار نفر نباید بی‌جهت شلوغ بازی درآورد. تصوری خام و ساده‌اندیشانه است اگر کسی گمان کند اسدالله اسدی آخرین قربانی فرانکنشتاین برجام خواهد بود. ✍محمد صرفی عقیل در گپ👇 🆔https://gap.im/aghiil عقیل در ایتا👇 🆔https://eitaa.com/aghiil
🔴آدیداس در هلند دیروز این عکس را گرفتم. دنیا به سمت پوشش داره میره. انقدر تعداد محجبه‌ها در اینجا هم ( مثل فرانسه) در حال افزایش هست که برندهای ورزشی هم لباس های مورد پذیرش بانوان مسلمان را، طراحی، تبلیغ و روانه بازار می‌کنند. نکته مهم گرایش زنان فرانسوی و هلندی الاصل به سمت اسلام و پوشش هست. این یعنی عوارض و پیامدهای بی‌پوششی رو خوب تجربه کردند که فعالانه و با اراده به سمت پوشش در حال گرایش هستند. دختران و زنانی که در ایران در حد افراط مخالف پوشش هستند، از عواقب جامعه‌ای که پوشش برای زنانش آزاد شود بی‌خبرند. در کتاب «بازگشت به پاکدامنی» وندی شلیت نویسنده زن آمریکایی، کامل از راه رفته دختران و زنان در این خصوص در آمریکا گفته است که به یاری خدا از آن بیشتر خواهم نوشت. ✍مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی در فرانسه، و ایران @ninfrance ___________ ▫️▪️عقیل را دنبال کنید؛ @aghiil
این تصویر را فرانسه بودم برای خودم ذخیره کردم. زنان فمینیست فرانسوی با پوشش‌های ناجور و برخی تا حد برهنه و چهره‌هایی نمادین خونی و چسب بر دهان... در راهپیمایی های اعتراضی به مشکلات زنان در فرانسه، شرکت می‌کردند که در رسانه‌های خودشان، نقدهای زیادی به رفتار و حرکات و حد پوشش آنها وارد شده بود. هرنوع سبک رفتاری از این دست در تجمعات اعتراضی ببینید، چه در ایران چه خارج ایران، غرب راه رفته‌ی آن است... و البته سوال اینجاست که جنبش‌های فمینیستی غربی که برای آزادی و زندگی زنان ایرانی با جدیت تلاش می‌کنند، چرا تا امروز نتوانستند کاری برای زنان خود بکنند که اینطور ناامید و مهر بر دهان و خونین، در راهپیمایی‌های اعتراضی شرکت نکنند؟؟... ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در ، و ایران _________________ ♦️عقیل؛ تحلیل عقلانی اندیشمندان ایران امروز https://eitaa.com/joinchat/2058616844Cfee24efb65
اتفاقی در عالم افتاده... اولین سالی بود که ایران موفق شده بود راه کربلا را باز کند... خون شهدا ثمر داده بود... صدام بود... اما دیگر مانع نمی‌شد... خوب خاطرم هست که اما بسیار سختگیرانه بود. مفاتیح و زیارت عاشورا در عراق یافت نمی‌شد! تازه در ایران مفاتیح‌های جامع شیخ عباس قمی در ابعاد کوچک چاپ می‌شد. سنی نداشتم. اما بتازگی یکی خریده بودم و خیلی دوستش داشتم. پدر بزرگم که آن را دید خیلی خوشش آمد. اجازه خواست که با خودش به کربلا ببرد. بحث این بود که کتاب را ورق ورق کنند یا نه. که نکند وسایل را بگردند و کتاب را بگیرند و دور بیندازند! تجربه تلخی از سفر حج داشت... اما گفتند کوچک است و خلاصه کتابم را به امانت بردند. وقتی برگشتند خبری از کتاب نبود. پدر بزرگم گفت مردی عراقی و شیعه با گریه گفته ما از این کتب دعا نداریم. دسترسی نداریم. این کتاب را به من ببخش... پدر بزرگم هم دو دستی تقدیم کرده. بعد که برگشتند، سعی می‌کرد از دل من در بیاورد... با این توضیح که نمی‌دانی چگونه گریه می‌کرد، درخواست می‌کرد... و من غرق خوشحالی بودم که امانتی‌ام در کربلا مانده... یعنی الان مفاتیحم کجاست؟؟... سالها از آن روزها گذشته و هر زمان سیل و شکوه جمعیت و فراوانی زوار از اقصا نقاط جهان و راحتی حرکت به سمت کربلا با ماشین شخصی و بدون ویزا از ایران را که می‌بینم یاد این داستان می‌افتم... و فکر به تغییر روال تاریخ و جهت آن... دو روز پیش هم یک کاروان از راهی کربلا شدند... آیا هنوز معلوم نیست اتفاقی در عالم افتاده؟ معلوم نیست حماسه‌ای شکل گرفته و واقعه‌ای کبیر و جهانی در راه است؟ کجا و چه قدرتی هر سال توانسته بیش از سال قبلش جمعیتی میلیونی و رو به افزایش را از همه عالم یکجا جمع کند!؟ معلوم نیست از دل آلودگی و سیاهی و تباهی جهان، انفجاری از نور در حال وقوع است؟ چنین روزهایی را عراق تجربه کرده که خیلی هم از آن نگذشته. اما امروز در کربلا و نجف چه خبر است و صدام کجاست؟ مکه، مدینه، قبرستان بقیع، فلسطین اشغالی مسجد الاقصی، اروپا، آمریکا، شرق و غرب عالم، تا انتهای افق... اندکی صبر، سحر نزدیک است... 🚩🏴 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران ┈••✾•💠🌿💠•✾••┈ ♦️عقیل؛ تحلیل عقلانی اندیشمندان ایران امروز https://eitaa.com/joinchat/2058616844Cfee24efb65
40.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسانیت براش اتفاق غلطی افتاده... این عبارت بازیگر هلندی در یک برنامه تلویزیونی در بود... فکر نمی‌کنم تلویزیون هلند چنینی تجربه‌ای تا به امروز داشته که چنین صحنه‌هایی در آن از مردم فلسطین پخش شود و مجری برنامه سخنانی بگوید که ویدئو آن را جهانی کند. هیچ چیز دیگر طبق اصولی که صهیونیست‌ها عمری تلاش کردند بر جهان حاکم کنند پیش نمی‌رود و دنیا دیگر از بعد ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به شکل قبل خود بر نمی‌گردد. این ویدئو که به زبان هلندی است، در صفحات دیگر نیز کار شده و برخی در سراسر دنیا درخواست کرده بودند که همراه با زیرنویس انگلیسی شود تا بتوانند در صفحات خود نشر دهند و این کار را انجام داده‌اند. این برخی، جزء سلیبریتی‌ها و بلاگرهای معروف دنیا بوده‌اند... که در سایت زیر درباره محتوای این ارائه و کسانی که آن را نشر داده‌اند توضیح داده است. https://www.rtlnieuws.nl/entertainment/artikel/5413972/khalid-sophie-voordracht-ramsey-nasr-israel-gaza-palestina @aghiil
این نوع پوشش دختران مسلمان شده در را زیاد می‌بینم. بررسی دلایلی که به این نتیجه می‌رسند تا این حد خود را بپوشانند، و کاملا با اعتماد به نفس، در محیطی که اکثریت شبیهش نیستند، به امورات زندگی خود هم برسند، می‌تواند یک پروژه مهم تحقیقاتی، پایه محتوایی ده‌ها فیلم سینمایی و هزاران مستند زنده شود... وقتی غرب راه رفته تشویق زن به بی‌پوششی بوده و همچنان هست... @aghiil
این صحنه را هلندی‌ها در روتردام درست کرده‌اند... ۸ هزار جفت کفش کودک و نوجوان... که نماد بچه‌های غزه است که دیگر بر این کره خاکی نیستند... اهل حق در سراسر دنیا در حال پیوستن به هم هستند و اهل باطل هم به همین ترتیب و ایران و ایرانی هم در حوادث آخرالزمان استثناء نخواهند بود. دوستی در هلند می‌گفت: ایرانیانی که برای از دنیا رفتن یک دختر ایرانی به خیابان‌های هلند آمدند، برای این حجم جنایت هولناک و کشتار زنان و کودکان مردم غزه نیامدند و واکنش این روزهای برخی را نسبت به مردم کشور خود هم حتی می‌بینیم. یا سکوت یا شبهه‌افکنی. خیلی ترسناک است که چه چیزی را با چه چیزی دارند معامله می‌کنند در این عمر کوتاه. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا... 🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @aghiil
همیشه مراقب بودم؛ اما امروز بیش از هر زمان به این مسأله حساس شده‌ام. رفتم در فروشگاهی در خرما بخرم که دیدم تولیدش... همه کسانی که آرمان رهایی فلسطین از چنگال ظلم و جنایت رژیم جعلی اسرائیل را در سر می‌پروراندیم فهمیدیم حتی نوشابه‌ای که یک عمر خوردیم سودش به جیب همین اسرائیل می‌رود. حالا که داستان هر روز شفاف‌تر می‌شود معلوم می‌شود اسرائیل چگونه زنده است. دیگر محصول برند و معروفی نیست که بشناسیم و بفهمیم توسط این سیستم خریداری شده و سودش به او می‌رسد... باورش سخت است که حواسمان نبوده و به تعبیری ۲ درصد مردم جهان حکومت بر ۹۸ درصد آن را به ظلم و جنایت و تعدی و تجاوز به دست گرفته‌اند.... آرمان مردم آزاده جهان دیگر محدود به فلسطین نیست که برای آزاد شدن خود و کشورهای خود از چنگال و تار نامرئی این عنکبوت حریص پیر می‌جنگند... پیوند برخی سایت های هلندی که به این مسأله می‌پردازد در ادامه می‌آید... @aghiil
رفتیم یک پاساژ خیلی بزرگ در . اول که از تعداد زیاد محجبه ها خیلی تعجب کردم. دوم از زیادی ؛ رستوران‌های زیادی گواهی حلال بودن گوشت خود را به ورودی زده بودند. سوم هم تجربه جالب دوستمون: وقت نماز شد. گفت: بیایید از اطلاعات بپرسیم جایی برای نماز خواندن دارد؟ البته خیلی امید نداشت. اما یک دفعه با خوشحالی آمد و گفت: طرف خیلی عادی گفته بله داریم. نشانی داد و رفتیم دیدیم اتاقکی برای نماز هست و یک سجاده هم پهن. بعد گفت: چند ماه پیش همینجا آمدم و همین سوال را از اطلاعات پرسیدم و گفتند نه چنین جایی نداریم. احتمالا انقدر مردم پرسش و درخواست کردند، که به نتیجه رسیدند که تعبیه کنند. اینگونه اقدام و پیگیری و درخواست پاسخ می‌دهد. حتی در اروپا. ✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران @aghiil
رفتیم فرودگاه برای پرواز . دو خانم محجبه با پوشش چادر بودیم. ورودی فرودگاه بین المللی امام خمینی، آقایی از کارکنان فرودگاه آمد و گفت: مسافر عتبات هستید؟ گفتیم نه. چیزی نگفت و رفت. دقایقی بعد یک آقای دیگر آمد و همین سوال را پرسید. گفتیم: نه. در واقع می‌خواستند لطف کنند راهنمایی کنند که اشتباه آمدید و باید به خروجی دیگر بروید. تا چهار نفر دیگر آمدند و همین سوال را پرسیدند😊. ما خنده‌مان گرفته بود. بخاطر پوشش چادرمان بود! ظاهراً بخش مسافران عتبات را جدا کردند از سفرهای خارجی و برای سفرهای خارجی دیگر، کسی چادر سر نمی‌کند که! خانم‌های محجبه قشنگ میشه تا هواپیما یا سالن ترانزیت با چادر باشید. خانم‌های محجبه با پوشش چادر بیشتر به سفرهای خارج از کشور بروید. بیارید در برنامه. حتی تا ترکیه. برای انقلاب امام حی و زمینه سازی ظهور اهداف باید جهانی باشد. دایره سفرها را فراتر از سفرهای زیارتی کنید. بچه مذهبی های قابل توجهی در کشورهای غربی یا شرقی، ساکن هستند. و چقدر نقش موثری دارند در خصوص نشر حقیقت دین و ایمان و شناساندن امام حی و انقلاب جهانی مهدی موعود. از نزدیک شاهد بودم. پر رنگ تر ظاهر شوید، وقتی وجود دارید.☺️ برای آرمان برحقت، جهانی بیندیش... ✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران @aghiil
وقتی رفتم ، روزهای اول ترس داشتم از خانه خارج شوم. تصورم این بود که مردم آن شهر خیلی با حجابم نامأنوس باشند و برایشان عجیب باشد. اما به مرور دیدم شهر پر است از محجبه. وقتی بعد از ۵ سال قرار شد برویم بیشتر ترس داشتم. گفتم اسلام و حجاب دیگر تا هلند نرسیده! اما وقتی در جستجوی خانه از محله‌ای به محله دیگر می‌رفتیم، از وفور محجبه‌ها مدام فکر می‌کردم منطقه مسلمان نشین است و می‌گفتم اینجا خانه بگیریم. اما محله بعد همین فرایند تکرار می‌شد. آنچه در تصویر می‌بینید محله‌ای در است. انگار این بخش شهر کاملا دست مسلمانان بود که محجبه ها نماد آن بودند☺️. با هیجان فیلم و عکس می‌گرفتم و واقعا برایم باورنکردنی بود. غالبا مسلمانان مهاجر بودند که نسل به نسل پوشش خود را حفظ کرده بودند و هلندی‌های مسلمان شده‌ای که با ایشان پیوند خورده بودند. این عکس‌ها برای چند ماه پیش است. دیدیم و شنیدیم که پس از داستان مظلومین مقتدر در مستندهای هلندی نشان دادند که فقط در یک شهر از هلند، بیش از ۴۰۰۰ نفر مسلمان شده‌اند.... الان باید چهره شهرها از این هم متفاوت‌تر شده باشد... @aghiil
ما باید از وضعیت روز دنیا باخبر باشیم تا در شکل‌گیری تمدن و ، نقش خود را بهتر ایفا کنیم. این دو تصویر، ویترین‌های فروشگاه‌هایی از ملزومات برای بانوان است. که هر روز در حال افزایش است. چون متقاضی در حال افزایش است... در آمستردام؛ پایتخت ✍️🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @aghiil
شکل‌گیری شخصیت دبیرستانی بودم که با کتاب «پرواز تا بی‌نهایت» آشنا شدم. روایت شخصیت عباس بابایی؛ خلبان شهید. در آن حس‌ و حال‌های دوران نوجوانی و جوانی به جرأت می‌توانم بگویم این کتاب نقش بزرگی در ویران کردن دوست‌داشتنی های سطحی و بنا شدن ارزش‌های بزرگ انسانی الهی و اصلاح جدی رفتارها و گفتارها، داشت‌. نمی‌دانم تا امروز چند بار این کتاب را خوانده‌ام اما می‌دانم دوست دارم همین امروز یک بار دیگر از ابتدا با تامل و تفکر بیشتر آن را مطالعه کنم. تجسم عملی یک شخصیت واقعی مسلمان، مومن، انقلابی و خدایی. بخش بسیار اندکی از برخی از داستان‌های کتاب را در ذهن مرور می‌کنم‌‌: - دیدم عباس دارد تمام مشق‌هایش را پاک می‌کند، پرسیدم چه می‌کنی عباس جان؟ گفت: بابا گفته من با مداد سرکارش مشق‌هایم را نوشته‌ام و آن مداد بیت المال بوده... - دیدم عباس در وسط تعزیه در نقش حضرت علی‌اکبر در حین رجزخوانی ناگهان از اسب پایین آمد و ادامه رجز را پیاده از اسب خواند. گفتم: چرا این کار را کردی عباس! گفت: لحظه‌ای آن بالا غرور مرا گرفت. خجالت کشیدم... - شنیده شد که شب‌ها در حیاط خوابگاه دانشگاه در زمان دانشجویی در آمریکا بسیار می‌دود. گفتیم چه می‌کنی عباس؟ گفت: با اینکار شیطان را از خود دور می‌کنم... - هرگز لب به پپسی نزد در آمریکا! گفتم چرا عباس؟ گفت: پولش مستقیم می‌رود برای اسرائیل... - دیدم موهایش را با ماشین از ته زده! پرسیدم چرا عباس؟! گفت: وقت زیادی می‌گیرد مرتب کردن و رسیدگی به همین موها جلوی آینه. لای هر تار مویم انگار یک شیطان خوابیده بود!... - در مسجد هنگام دعای کمیل صدای مداح آشنا بود. دیدم عباس است. بعد دعا ناخواسته بلند گفتم: سلام سرهنگ! همه برگشتند... عباس خیلی ناراحت شد. نگو آنجا گمنام شرکت و خدمت می‌کرده. دیگر هرگز پا در آن مسجد نگذاشت... - گفتم عباس ۷۲ ساعت است درست نخوابیدی! گفت جنگ است وقت نیست. لبه جدول خیابان نشست. رفتم خرید برگشتم دیدم همانجا خوابش برده. سکوت کردم تا بیشتر استراحت کند. ناگهان پرید از خواب. خیلی دعوایم کرد چرا صدایش نکرده‌ام... - نوبت سفر حج شد. ناگهان عباس گفت شرمنده ام. من نمی‌توانم بیایم. جنگ است. حج من در آسمان است... عید قربان آسمانی شد... ✍️🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @aghiil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینی برایش سنگین بود، اما اصرار داشت خودش سینی را نگه دارد و برادر آب‌ها را پخش کند... حتی کفش نپوشیده بود و به سختی حرکت می‌کرد، اما لبخند را رو به زوار حفظ کرده بود... این چه فرهنگی از ادب و لطف است که نسل به نسل منتقل کردی، اباعبدالله... این چه عشقی است که بذرش را در دل صغیر و کبیر کاشتی آقا... اگرچه کوچک و کم سن و سال است ولیکن در عمل، سردار عشق است... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، ، ایران و @aghiil
احترام روی چه حسابی؟ یادم هست یکبار رستورانی رفتیم که در نوع خودش خاص به حساب می‌آمد. به نوعی لاکچری محسوب می‌شد و قیمت غذاها بالا بود. پیش از ورود اطلاعی از وضعیت داخل رستوران و قیمت‌ها نداشتیم و فقط می‌خواستیم با این رستوران جدید آشنا شویم. به محض ورود ما دو خدمه رستوران با شتاب به سمتمان آمدند. زمستان بود و هر دو کاپشن داشتیم. کاپشن‌ها را گرفتند و با احترام روی چوب لباسی گذاشتند و گفتند جایی آویزان می‌کنند که ما راحت باشیم. بعد دو نفر دیگر آمدند و ما را به سمت میزی که باید می‌نشستیم راهنمایی کردند. کمی سریعتر حرکت کردند و صندلی ما را عقب کشیدند تا بنشینیم. وقتی نشستیم میز را مرتب کردند و شمع روشن کردند و... در طول صرف غذا هم بارها سراغمان آمدند که اگر کم و کسری هست اطلاع دهیم. حتی کشیک ایستاده بودند و وقتی لیوان نوشیدنی ما خالی می‌شد خودشان می‌آمدند و پر می‌کردند (که چه حس بدی داشت...) صرف غذا تمام شد. در نهایت یک رقم سنگین پرداخت کردیم و با کمال احترام کاپشن‌های ما را تحویل دادند و ما به آن‌ها لبخند زدیم، آن‌ها به ما لبخند زدند و از آن رستوران ویژه خارج شدیم. آن روز تمام شد، اما حسم خیلی حس بدی بود. یک حزن خاصی داشتم و پکر بودم. اصلا بهم خوش نگذشته بود انگار و از آن همه تحویلی که گرفته بودند، حس خوشایند و حال خوب نداشتم. چرا؟! با خودم فکر می‌کردم... چون تمام آن احترام‌ها بخاطر پول بود! چون ما پول داشتیم. چون ما پول پرداخت کردیم. اگر پول نداشتیم اصلا راهمان می‌دادند؟ اگر راهمان می‌دادند، اینطور تحویلمان می‌گرفتند؟ این حس آزاردهنده همیشه با من بوده است. (در تمام این سبک تجربه‌ها. مثل سی‌آی‌پی فرودگاه‌ها) که کسی به شأن و شخصیت من کاری ندارد. مهم این است که پول داشته باشم... اما برای شما بگویم از اربعین و مسیر نجف تا کربلا... حتما زیاد شنیده‌اید یا تجربه کرده‌اید. از کسانی که ما را رها نمی‌کردند و اصرار و التماس که خانه ما هست! لطفا بیایید برای استراحت! پذیرایی عالی و سفره‌های آنچنانی، شستن لباس‌ها، نگرفتن هزینه راه، در اختیار قرار دادن کل خونه با وسایل آن و نهایت عزت و احترام. نهایت عزت و احترام... بی‌منت، بی‌چشم‌داشت... چرا؟ چون ما انسانیم. و یک عشق مشترک داریم. عشقِ مردی از تبار انسانیتِ متعالی، که برای حفظ دین و مکتب و آیینی که این آداب و رسوم را به انسان بیاموزاند، جان خود و خاندانش را نثار کرده‌است و همه ما دوست داریم شبیهش شویم... ، داستانش این است. نمایش معیارهایی که انسان جدا شده از مکتب الهی، عموم آن‌ها را از دست داده است... آشنا کردن مردم دنیا با شاخص‌هایی که انسانیت را بر نفسانیت غلبه می‌دهد و آرامش و تعالی و صلح و سلامت روان و افکار بلند را به بشریت هدیه می‌دهد. و آموزش ملاک‌ها و دلایل احترام به انسان و بشریت که با سبک و سیاق دنیای حساب و کتابی امروز زمین تا آسمان متفاوت است و فطرت همهٔ انسان‌ها به آن کشش دارد... و همه خواه ناخواه به سمت این رشد در حرکت هستند و پیشتاز این حرکت جهانی است... همان‌هایی که زمینه سازان ظهور قائم این خاندان و این فرهنگ هستند... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، ، ایران و @aghiil
اولین دست نوشته های شهید چمران در لبنان بر می گردد به سال ۱۹۶۷ که به شمسی می شود ۱۳۴۶. نه انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و نه جمهوری اسلامی ایران برپا شده بود. شهید دکتر مصطفی چمران، در اوج مدارج علمی و دانشگاهی در آمریکا وقتی خبر مبارزه لبنانی ها را با رژیم جعلی اسرائیل می شنود با آرزوی آزادی قدس شریف از هر آنچه از دار دنیا از تعلقات و خواسته ها بوده دست می کشد و به لبنان سفر می کند. در واقع از هر سوی جهان آزادگانی برای این رهایی به این منطقه می شتابند. این خیلی خیلی مهم است که بدانیم و به دیگران هم منتقل کنیم که قدمت تجاوز و تعدی اسرائیل به سرزمین های فلسطین و قدمت تعدی و دست درازی اش به کشورهای همسایه که با حضور او به مخالفت برخاسته بودند بیش از تولد و عمر حکومت اسلامی ماست... در ادامه برشی از دست نوشته های شهید چمران از کتاب «خدا بود و دیگر هیچ نبود» را می نویسم اما حقیقتا در این زمان لازم است این کتاب خوانده شود برای خود و دیگران. می ۱۹۶۷ ( ۱۳۴۶) « عازم برج حمود شدم. ماه هاست که منطقه در محاصره است. کسی نمی تواند از منطقه خارج شود. هر روز عده ای از مسلمانان در گذار این منطقه کشته می شوند. فقر و گرسنگی بیداد می کند، شاید نود درصد مردم، از این منطقه طوفان زده گریخته اند. شهری بمباران شده، مصیبت زده، زجر دیده. شب و روز مورد تجاوز و بمباران! به امر امام موسی صدر، مامور شدم که به منطقه بروم و مقداری آرد، برنج و شکر و احتیاجات دیگر را تقسیم کنم.... ... ۲۲ اکتبر ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) امروز،‌ حوالی ظهر، دو هواپیمایی میراژ اسرائیلی از ارتفاع کم، در حالی که دیوار صوتی را می شکست، از روی مدرسه گذشت. تمام شیشه های ساختمان به لرزه درآمد. گویا انفجاری رخ داده باشد، همه شاگردان به خارج ریختند.... البته این اولین باری نیست که هواپیماهای اسرائیلی در بالای سر ما حاضر می شوند. چه بسیار که دود سفید هواپیماهای اسرائيلی آسمان صور را منقوش می کند و یا صدای شکننده هواپیماها از ورای ابرها باعث اضطراب می شود... ...چند روزی است که در مرزهای جنوب خبری نیست... قبل از آن صدای انفجار همیشه به به گوش می رسید و معلوم بود که اسرائیلیان با توپ و هواپیما دهکده ها یا پایگاه های فداییان را می کوبند. صدای انفجار از چند کیلومتری به خوبی به گوش می رسید و در و دیوار مدرسه را می لرزاند و هر چند روزی یکی از شهدا را از مرز می آورند و با مراسم مخصوص به خاک می سپردند. مراسم دفتن شهدا دیدنی است. زنان مرثیه می خوانند، مردان سرود یا قرآن می خوانند و فداییان به آسمان شلیک می کنند. صدها نفر از فداییان (فلسطینی) و مردان و زنان و کودکان و بازماندگان شهدا رژه می روند و این مراسم سوزناک و تهییج آمیز حتی در زیر باران های شدید نیز ادامه پیدا می کند. متاسفانه وضع فداییان در حال حاضر به هیچ وجه خوب نیست و از هر طرف بر آن ها فشار می آید. پس از کشت و کشتارهای اردن، اکنون نوبت به لبنان رسیده است...» ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در ، فرانسه و ایران @aghiil