✂️چگونه بالارفتن درآمدهای نفتی کشور، بارها عامل ایجاد تورم در کشور شده است?!
⛔️تجربه های تکراری دهه ۵۰، ۷۰ و ۸۰ شمسی در ایران
⚙ تحریم، فرصتی طلایی برای جراحی نظام اقتصادی ایران؟!!!
🔹من در دوران تحصیل و برای اخذ مدرک دکترا، موضوع «نقش صادرات نفت در اقتصاد ایران» را انتخاب کرده بودم. آنچه مرا نسبت به این موضوع بسیار کنجکاو کرد، خروجی مدلهای کلان بود که نشان میداد فارغ از اینکه درآمد ما در طول زمان از فروش نفت چقدر باشد، ما همیشه با کسری پرداخت مواجهیم.
یعنی همیشه نیل به مصرف و واردات بیشتر از امکانات و ظرفیت صادراتی در کشور ما بوده است. من این معضل را به عنوان موضوع تز دکترا انتخاب و چند سناریو با این فرض که قیمت نفت بالا برود، تهیه کردم. این در حالی بود که در آن زمان(نیمه اول دهه ۵۰) قیمت نفت زیر پنج دلار بود و حتی اقتصاددانان معروف دنیا مانند ادرمن در هاروارد، اعتقاد داشتند که قیمت دو یا سه دلار برای نفت زیاد است چون هزینه تولیدش 50 سنت بیشتر نیست و در نتیجه باید قیمت پایین بیاید. آنها توجهی به این مساله نداشتند که نفت یک منبع تمامشدنی با تقاضای روزافزون است و بعداً اشتباهشان ثابت شد. من به خاطر حساسیت و علاقهای که به موضوع صادرات نفت داشتم به ایران و بعد سازمان برنامه رفتم و این مساله همیشه پسذهن من پررنگ بود که نباید فریب افزایش درآمد نفت را بخوریم چون میل به مصرف آنقدر زیاد است که به سرعت میتواند مازاد درآمد کشور را به کسری تبدیل کند.
من در تجدیدنظر برنامه عمرانی پنجم به این نکته اشاره کردم که عمر این افزایش قیمت و جهش درآمد، کوتاه است، چون افزایش قیمت باعث میشود طرف تقاضا تعدیل شود و مصرفکنندگان دنبال این بروند که انرژیهای جایگزین پیدا و از آن استفاده کنند. در طرف عرضه هم تولیدکنندگان به دنبال استفاده بیشتر از ذخایر و اکتشافهای چندباره میروند. متاسفانه محافل سیاسی آن زمان پذیرای این فکر نبود. من آن زمان حتی به تلویزیون جامجم رفتم و تاکید کردم که نباید مازاد ارزی مصرف شود و اقتصاد ایران برای این میزان سرمایهگذاری آمادگی و کشش ندارد. من توضیح دادم که برای تولید، یک مولفه سرمایه است که آن زمان در اختیار بود، مولفههای دیگر مانند نیروی انسانی ماهر، تاسیسات زیربنایی، بنادر و... نیز لازم است.
با این حال همانطور که حدس میزدم، شد. یعنی درآمد نفت که بالا رفت، وزارتخانههای مختلف برنامههای عریض و طویل تهیه و ارائه کردند؛ شاه(محمدرضا پهلوی) هم با بلندپروازیهایی که داشت و با برنامههایی که در ذهن خودش میساخت یا از عدهای خارج از سازمان برنامه دریافت میکرد این نظر را داشت که فقط آسمان حد محدودیت ماست و ما میتوانیم ظرف مدت 20 سال یکی از پنج قدرت اقتصادی دنیا شویم که من مطلبی نوشتم و همان زمان این موضوع را به چالش کشیدم. از اینجا بود که به خاطر تنگناهای اقتصادی، با مساله تورم مواجه شدیم. همانطور که میدانید در رشته اقتصاد در همان سال اول یا دوم این بحث مطرح میشود که وقتی یکی از عوامل تولید را که محدودیت دارد افزایش میدهیم، این محدودیت از بین میرود اما کمبود عوامل دیگر نمایان میشود؛ و کمبود دیگر عوامل است که تولید را کم میکند. با افزایش درآمدهای نفتی، ما مقدار زیادی واردات داشتیم که در بنادر جنوب ایران مانده بودند و ایران مجبور بود برای آنها حق توقف (دموراژ) بدهد. در مواردی خواندم و شنیدم برخی کشتیها کالاهایی مانند سیمان را که آورده بودند در خلیجفارس ریختند و برگشتند. این مسائل وجود داشت، در واقع های و هوی مصرف درآمد نفت باعث این شد که این تنگناها خودش را به صورت افزایش قیمت نشان دهد. در آن زمان تقریباً شبیه به سالهای گذشته حساسیت فوقالعادهای روی افزایش قیمت وجود داشت و هم و غم دولت وقت با نخستوزیری هویدا این بود که مردم ناراحت و ناراضی نشوند و در نتیجه برنامههایی از طریق وزارت بازرگانی برای محدود کردن افزایش قیمت با زور گذاشته شد؛ به این صورت که مثلاً تعدادی از بازرگانان را دستگیر کردند و به جزیره خارک، کیش و... که آن موقع اصلاً جای مناسبی نبود تبعید کردند و نوعی ترس و وحشت در بازار به وجود آمد و بعد هم کنترل اقتصاد از دست دولت خارج شد.
🔗مصاحبه تجارت فردا با دکتر محسن امیری فرد
#عقلانیت
#مدل_حکمرانی
#تورم
#الگوی_مصرف
#تولید
#اقتصاد_نفتی
✅ @aghle_aashegh