این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نباید صرفا نه گفتن به دولت قبلی باشد بلکه باید آری گفتن به برنامه های دولت بعد باشد و نه افراد.
سند گنگ
چند روز گذشته بود که با سفر وزیر خارجه چین به ایران سند همکاری ۲۵ ساله میان ایران وچین امضا شد، از همان لحظه بازخوردهای مختلفی درباره این مساله وجود داشت، عده ای ناگهان فریاد وا ایرانا سردادند که کشور را فروختند، عده ای بی تفاوت از کنار قضیه گذشتند،عده ای به دفاع از این سند همکاری پرداختند و هرکدام هم برای خود دلایلی داشتند و دارند.
اما در اینجا مساله ای که برای نگارنده اهمیت دارد این است که این برخوردها و واکنش ها به چه دلیل و با کدام اطلاعات و براساس کدام ادله صورت گرفته است. آیا صرف اینکه این قرارداد دشمنان ازلی ابدی ایران را آشفته کرده و پیاده نظام آنها از سلبریتی ها تا عناصر معلوم الحال خارجی وارد میدان شده اند تا بگوید کشور فروخته شد، دلیلی بر خوب بودن این سند همکاری است؟
آیا اینکه این سند همکاری در زمان دولت فعلی و با محوریت ظریف_لاریجانی تهیه وامضا شده است و این دو نفر از عوامل اصلی فاجعه ی برجام بی فرجام بوده اند، برای مخالفت با این سند کفایت می کند؟ مگر اطلاعاتی از سند منتشر شده که عده ای فریاد وامصیبتا سر می دهند و یا آنگروه غریو شادی که حصار تحریم شکسته خواهد شد و تحریم بی اثر!
آنچه مشخص است این سند صرفا یک سند بالادستی است که برای به اجرا درآمدن نیاز به توافقات دوجانبه ی فراوانی فی مابین دستگاههای مرتبط ایرانی وچینی دارد و صرفا امضا شدن این سند نه تعهدی برای ایران ایجاد می کند و نه الزامی برای چین و صرفا این سند به منظور چشم اندازی برای همکاری در زمینه های مختلف می باشد.
اینکه چنین واکنش هایی به این سند میبینیم خیلی مرتبط با مسائل فنی نیست و اغلب از سر احساس و یا تقابل های استادیومی است زیرا هنوز جزییاتی از سند منتشر نشده است که بخواهد درباره ی آن تحلیل و نظری داده شود.
هرچه در حال وقوع است بیشتر جنگ رسانه ای و تلاش برای تاثیر گذاری برذهن مخاطب از طریق رسانه است، هرچند می توان گفت ادله ی آنهایی که به دفاع و تبیین مثبت نسبت این سند اقدام می کنند بیشتر قابل اعتنا است اما آنها هم نه از نظر تحلیل محتوا،که براساس سایر داده ها و واکنش ها نسبت به این سند اقدام به تحلیل می کنند و تحلیل وتبیین آنها هم از بعد فنی ومسلط برمتن نیست و دلیل دفاع آنها را می توان این دانست که براساس تعریف واژه ها و تفاوت حقوقی میان سند همکاری و توافقنامه وعهدنامه به دفاع از سند پرداخته و به عدم تعهد آور بودن و صرفا نقشه راه بودن این سند اشاره کرده و آن را مفید می دانند.
در نهایت نمی توان به صرف اینکه عده ای معلوم الحال این سند را بد می دانند از آن دفاع کرد و یا چون فردی مثل ظریف و دولتی مثل این دولت در بطن کار این سند بوده است آن را نامناسب دانست و نفی کرد.
ومن الله التوفیق
علی سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/1979842560C05da68a204
#خیانت_برجامی
رهبری فرمودند بازگشت ما به برجام فقط با برداشتن یکباره تحریم ها اتفاق می افتد! اما عباس عراقچی برخلاف این دستور صریح درحال مذاکره در کمیسیونمشترک برجام برای بازگشت گام به گام ایران وآمریکا در حال مذاکره است، آقای ظریف میگفت صفر درصد اختیار دارد اما امروز معاونش در حال اقدام علیه منافع کشور و برخلاف دستور صریح رهبری است.
41.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای اینکه فاجعه ۹۲ تکرار نشود این فیلم را ببینید و انتشار دهید تا دیگران هم ببینند.
فهمیدن مقاومت یا مقاومت در فهمیدن!
از آغازین روزهای انقلاب مقاومت در ادبیات مردم ایران جایگاه رفیعی پیدا کرد و با آغاز جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس تبدیل به یکی از اصول مردم ایران شد، اما با گذشت چند دهه از انقلاب و جنگ با روی کار آمدن جریان های تجدیدنظرطلب و تغییر نرم و زیرپوستی سبک زندگی و فراگیر شدن رسانه ها و تهاجم فرهنگی و قدرت گرفتن این جریان ها و به دست گرفتن دولت های بعد از جنگ، بصورت نرم و موریانه وار در کنار تغییرات اجتماعی و خود دولتمردان نیز اقدام به کمرنگ کردن فرهنگ مقاومت و جایگزینی سازش به جای مقاومت بودند.
آنها بطور مستقیم از کلمه سازش استفاده نکرده و آن را با واژه تعامل جایگزین کردند تا بار معنایی منفی کلمه "سازش" را نداشته باشد. این جریان تا حدی در این کار مصمم بود و به آن اعتقاد داشت که در مقاطع مختلف برای رسیدن به هدف خود یعنی سازش، حاضر شد مسائل حیثیتی نظام را به امور روزمره و معیشت مردم گره بزند تا از این راه به سر منزل مقصود یعنی سازش و هضم شدن در نظام جهانی مدنظر تمدن غرب،برسند.
این مسیر بر خلاف اهداف انقلاب اسلامی، باعث کند شدن حرکت کشور به سمت آرمان ها واهدافش بود ومانند باد مخالف حرکت کشتی انقلاب را کند می کرد. این جریان به حدی عیان و علنی به فعالیت ادامه داد که دیگر نگرانی از بار معنایی منفی کلمه"سازش" نداشت و در دهه گذشته با اسم رمز همین کلمه تمام مولفه های قدرت نظام را فدای تعامل(سازش) کرد، معیشت مردم را به پرونده هسته ای گره زد، بعد از تعطیلی فعالیت هسته ای وضع معیشت مردم به مراتب بدتر از گذشته شد، در ادامه امنیت کشور را خرج حفظ توافق سازش کرد تا جایی که چندین وچند عملیات خرابکاری در تاسیسات نظامی هسته ای اتفاق افتاد و دو مورد ترور عالی ترین مقامات علمی ونظامی کشور رخ داد، که در همه اینها اگر شرایط عادی بود و تفکر حاکم بر قوه ی اداره کننده کشور تفکر سازش نبود، پاسخ ایران به عاملان وآمران اینحوادث علنی و شدید می بود نه محدود ،مخفی و نیابتی.
این جریان محاسبات مردم را دچار مشکل کرد و این طور القا کرد که سازش راه علاج کشور است و به حدی در اینمسیر پرتلاش بود که رهبر انقلاب در یک سخنرانی فرمودند:"هزینه سازش به مراتب بیشتر از مقاومت است".
اینکه امروز عده ای از نخبگان سیاسی و کارگزاران نظام خصوصا افراد حاضر در دولت با مشاهده این حجم از مشکلات علی رغم ۸سال تلاش برای سازش و تسلیم،بازهم اصرار به ادامه این مسیر دارند به دو علت است، اول اینکه اعتقاد قلبی و منطقی آنها این است که راهی جز سازش وجود ندارد و دومی هم مقاومت در برابر فهمیدن است!
ای کاش آقایان این مقاومتی که در برابر فهمیدن مضر بودن سازش دارند را، در برابر دشمنان تمدنی انقلاب و نظام داشتند.
ومنالله التوفیق
علی سلیمانی