🔰 نفی بردگی مرام آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
🖊 سید مهدی حسینی دورود
🔹به این دلیل اندیشهها و افکار سیاسی، اعتقادی و معنوی آیتالله العظمی صافی گلپایگانی برای مردم همچنان جذاب و اثر گذار است که با جسارتی نبوغ آمیز و شهامتی حیرت انگیز قالبهای فکری و سیاسی زمانه خود را در هم میشکست و از مرزهای دوران خویش فراتر میرفت.
🔹دلباختگی و سر سپردگی به خاندان وحی مخصوصا امام حسین علیهالسلام او را در دفاع از دین و پشتیبانی از مردم و حوزه علمیه مستقل و از هر استبداد و ستمی مبرا بودن، جایگاهی ممتاز و برجسته بخشیده است.
🔹در زندگی درخشان آن عالم کمنظیر، سرچشمه اصلی آزادی خواهی و آزادیهای درون و شیوه رهایی از قدرتهای جبار سیاسی و حکومتهای استبدادی رهایی از بردگی نفس و بردگی قدرتهای سیاسی است.
🔹مرحوم آیتالله العظمی صافی گلپایگانی حُریت داشت چون از بردگی رسته بود.
🔹از نظر ایشان وقتی تصمیم بگیرید که دیگر برده نباشید، بی درنگ آزاد میشوید.
🔸 از این منظر همانگونه که در حکومتهای دیکتاتوری، برای بهزیر کشیدن جبار از اریکه قدرت تنها کافی است به حمایت از او پایان داد و بینیاز ار زور و بازو و فشار فیزیکی خواهید دید که چگونه بی ستون، آن پیکره عظیم به لرزه افتاده و سقوط میکند، همینطور برای تسلط بر جبار و دیکتاتور درون هم کافی است تنها از او حمایت و اطاعت نکنید.
🔸روزی سخن آلوده به غیبت یکی از معاریف تهران که باجمعی کنار ایشان نشسته بودند را فورا قطع کرد و فرمودند؛ غیبت نکنید... به شیطان میدان ندهید.
🔸این آدمها هستند که میدان را برای شیاطین و نفسِ سرکش و جباران باز میگذارند و الا یک جبار و یک شیطان در واقع هیچ قدرتی ندارد جز قدرتی که انسانها به او تفویض کردهاند تا نابودشان کند.
🔹به راستی اگر آدمی خود به شیطان، چشم ندهد از کجا این همه چشم دارد تا او را زیر نظر بگیرد؟
🔹اگر انسان خود به او دست و بازو نبخشد از کجا بازو فراهم میکند تا آدمها را نابود و سرکوبکند؟
🔹این خود آدمها هستند که با شیطان و جباران همکاری نموده و به ارزانی به آنها قدرت میبخشند و آنان را قادر میسازند که بر جوامع تحکم کنند.
🔸در واقع آن مرحوم گرفتاری انسان را به سبب دیکتاتوری و استبداد درون میداند.
🔸یکی از نمونههایی که استبداد ستیزی در آن بسیار برجسته است سخنان آن مرحوم در مجلس خبرگان قانون اساسی برای پلیدیهای که از رذیلت استبداد و دیکتاتوری حادث میشود بود ایشان علاوه بر بیان جزئی که در جای جای سخنان خود به آن اشاره کرده و ما از آن یاد میکنیم نفی دیکتاتوری در بین خانواده را هم به آن پیوند میزند.
◽️ ۲۸ جمادیالثانی سومین سالگرد رحلت آن مرجع کمنظیر را گرامی میداریم.
💠@aghlvanaghl
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1654426
🕌 @jamarannews
💥از انگلیس میترسم
سید مرتضی اردبیلی به نقل از یکی از دوستان مرحوم احمد صادقی گلدر که در زمان آیتالله اردبیلی در قوه قضائیه بود میگفت:
آقای صادقی گلدر از مرحوم آیت الله شیخ حسین نجفی اهری( شاگرد برجسته آیتالله العظمی محمد کاظم یزدی) نقل میکرد:
جمعی از طلاب انقلابی طرفدار مشروطه که در میان آنها افرادی مثل مرحوم مظفر بهچشم میخورد، نزد سید محمد کاظم یزدی آمدند و از او خواستند که از مشروطه حمایت کند.
سید در جواب گفت به دو دلیل اجمالی و تفصیلی با مشروطه همراهی نمیکنم:
نخست؛ شم فقاهتیام به من میگوید گوشهای بنشینم؛ در این کار دخالت نکنم.
دیگر اینکه: از انگلیس میترسم؛ میترسم سوزنی به انبان ما بزند باد آن خالی بشود و بفهمد که ما تو خالی هستیم و چیزی در انبان نداریم.
💠@aghlvanaghl
عقل و نقل
https://t.me/aghlvanaghl/1487
🔥وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار..!
✍حسینی دورود
در شب و روزهای مصادف با تولد پیامبر بزرگ الهی حضرت عیسی علینبینا و آله و علیهالسلام و ایام کریسمس مرور سخنان آن حضرت درباره عالمان بدکردار از سویی مو را بر تن راست میکند و اندام را میلرزاند و از سوی دیگر، مقایسه آنان با میزان دلدادگی و عشق علمای نیکوکار شیعه به مردم از صدر اسلام تاکنون موجب مباهات به دین اسلام و فخر علمای اسلام بر سایر ادیان و علمای دیگر مذاهب است.
... آنگاه عیسی خطاب به مردم و شاگردان خود چنین گفت:
«علمای دین و فَریسیان بر مسند موسی نشستهاند. پس آنچه به شما میگویند، نگاه دارید و بهجا آورید؛ امّا همچون آنان عمل نکنید! زیرا آنچه تعلیم میدهند، خود به جا نمیآورند.
بارهای توانفرسا را میبندند و بر دوش مردم میگذارند، امّا خود حاضر نیستند برای حرکت دادن آن حتی انگشتی تکان دهند.
هر چه میکنند برای آن است که مردم آنها را ببینند: آیهدانهای خود را بزرگتر و دامن ردای خویش را پهنتر میسازند.
دوست دارند در ضیافتها بر صدر مجلس بنشینند و در کنیسهها بهترین جای را داشته باشند و مردم در کوچه و بازار آنها را سلام گویند و استاد خطاب کنند.
امّا شما استاد خوانده مشوید، زیرا تنها یک استاد دارید، و همۀ شما برادرید. آن که در میان شما از همه بزرگتر است، خدمتگزار شما خواهد بود.
زیرا هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار!
شما درِ پادشاهی آسمان را بهروی مردم میبندید؛ نه خود داخل میشوید و نه میگذارید کسانی که در راهند، داخل شوند.
[ «وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار! شما از سویی خانۀ بیوهزنان را غارت میکنید و از دیگر سو، برای تظاهر، دعای خود را طول میدهید.
از همین رو، مکافاتتان بسی سختتر خواهد بود.]
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار!
شما دریا و خشکی را درمینوردید تا یک نفر را به دین خود بیاورید و وقتی چنین کردید، او را دو چندان بدتر از خود، فرزند جهنم میسازید.
«وای بر شما ای راهنمایان کور که میگویید: ”اگر کسی به معبد سوگند خورَد باکی نیست، امّا اگر به طلای معبد سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای نابخردانِ کور! کدام برتر است؟ طلا یا معبدی که طلا را تقدیس میکند؟ و نیز میگویید: ”اگر کسی به مذبح سوگند خورَد، باکی نیست، امّا اگر به هدیهای که بر آن گذاشته میشود سوگند خورَد، باید به سوگند خود وفا کند.“ ای کوران! کدام برتر است؟ هدیه یا مذبحی که هدیه را تقدیس میکند؟
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار!
شما از نعناع و شِوید و زیره دهیک میدهید، امّا احکام مهمترِ شریعت را که همانا عدالت و رحمت و امانت است، نادیده میگیرید. اینها را میبایست به جای میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید.
ای راهنمایان کور! شما پشه را صافی میکنید، امّا شتر را فرو میبلعید!
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار!
شما بیرون پیاله و بشقاب را پاک میکنید، امّا درون آن مملو از طمع و ناپرهیزی است. ای فَریسی کور، نخست درون پیاله و بشقاب را پاک کن که بیرونش نیز پاک خواهد شد.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار!
شما همچون گورهایی هستید سفیدکاری شده که از بیرون زیبا بهنظر میرسند، امّا درون آنها پُر است از استخوانهای مردگان و انواع نجاسات!
بههمینسان، شما نیز خود را به مردم پارسا مینمایید، امّا در باطن مملو از ریاکاری و شرارتید.
«وای بر شما ای علمای دین و فَریسیان ریاکار!
شما برای پیامبران مقبره میسازید و آرامگاه پارسایان را میآرایید و میگویید: ”اگر در روزگار پدران خود بودیم، هرگز در کشتن پیامبران با ایشان شریک نمیشدیم.“ بدینسان، بر ضد خود شهادت میدهید که فرزندانِ قاتلانِ پیامبرانید. حال که چنین است، پس آنچه را پدرانتان آغاز کردند، شما به کمال رسانید!
ای ماران! ای افعیزادگان! چگونه از مجازات جهنم خواهید گریخت؟ چرا که من انبیا و حکیمان و علما نزد شما میفرستم و شما برخی را خواهید کشت و بر صلیب خواهید کشید، و برخی را در کنیسههای خود تازیانه خواهید زد و شهر به شهر تعقیب خواهید کرد.
«ای اورشلیم، ای اورشلیم، ای قاتلِ پیامبران و سنگسارکنندۀ رسولانی که نزد تو فرستاده میشوند!
چند بار خواستم همچون مرغی که جوجههایش را زیر بالهای خویش جمع میکند، فرزندان تو را گِرد آورم، امّا نخواستی!
اینک خانۀ شما به خودتان ویران واگذاشته میشود.
📚مَتّی 23:1 - 8 , 11 - 19 , 23 - 34 , 37 - 38 NMV
💠@aghlvanaghl
عقل و نقل
https://t.me/aghlvanaghl/1490
🌐 منادی گفتوگوی بینالادیان
🖌حسینی دورود
ساخت و توسعه مدارس علمیه و مراکزی چون [مرکز خدمات حوزههای علمیه] همیشه به پشتوانه حضور انسانهای بزرگ و نیک اندیش بوده است که امروز را نتیجه دیروز و فردا را نتیجه امروز دانسته و برای انجام کارهای سترگ، دیروز را از دست نداده و امروز را مغتنم شمردند.
دیروز مرکز خدمات و امروز دانشگاه ادیان و مذاهب را ساختند.
دل و عقل به مهر بزرگان آل رسول علیهم صلواتالله دادند و در سر سودای آبادانی و جسارت و پروای گامهای بزرگ داشتند.
با دست خالی، این همه کار بزرگ و دنیایی را ساختن، دل شیر و نترس می خواهد. ایمان و توکل و عشق میخواهد. سید ابوالحسن نواب میخواهد که خوش ذوق باشد و هیچ
مصلحتی را بالاتر از خدمت صادقانه به دین و مردم نشناسد، دغدعه اسلام حقیقی و مردم داشته باشد، دینداری دردمند و در برابر خلقالله مسئول و متعهد باشد.
آدمهایی که در هر زمانی و در هر شرایطی که باشند منشأ حرکت و منبع برکتاند و شما میتوانید خیر و نیکی را در وجودشان حس کنید.
من آن سالهای سخت را نیک به یاد دارم و از رنجی که طلاب به دلیل محرومیت از خدمات بیمه و درمان میکشیدند و از تاثیر اقدام بزرگ آقای نواب در زندگی حوزویان آگاهم.
نیز به یاد دارم که چگونه دوست طلبهام به دلیل فقر و ناتوانی در تأمین دارو و درمان، جسم بیجان کودکش را در جعبهای ترک دوچرخه با چشمانی اشکبار به قبرستان میبرد.
خدماتی که این روزها برای تامین رفاه طلاب در بخشهای مسکن، بیمه، وام و مواردی از این قبیل انجام میگیرد، میراثی است که از ابتکار و تلاش حجتالاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب پدید آمده است.
دانش آموخته مدرسه حقانی که این روزها دانشگاه ادیان و مذاهب او چون نگینی بر انگشتر ادیان و مذاهب جهان میدرخشد، بهعنوان منادی گفتوگو و شناخت بینالادیان در کانون توجه و احترام اندیشمندان و شخصیتهای تاثیر گذار جهان از جمله پاپ قرار دارد.
از میان استادانی چون آیات، شهید بهشتی، شهید قدوسی، شیخ مرتضی حائری، میرزا جواد تبریزی، شبیری زنجانی و جنتی، بیشترین تعلق خاطر علمی و عملی را به دکتر بهشتی و شیخ مرتضی حائری دارد.
الکرامت الانسانیه، تعلیل مداری در فقه، نُصیریه: تاریخ، منابع و عقاید، از جمله آثار و تألیفات منتشر شده از این موسس امور روحانیون سپاه و بسیاری از موسسات و مراکز فرهنگی و دینی کشور است.
💠@aghlvanaghl
https://t.me/aghlvanaghl/1493
🌴یا علی!
همه عمر برندارم، سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم، که تو در دلم نشستی
پس از سالها از وقتی خبر تشرف به نجف اشرف و توفیق زیارت آستان ملائک پاسبان، مولای موحدان، امیر مؤمنان قسیم نار و جنان، مأوای دل و جان را شنیدم، تا الان که به آستان بوسی آن پناه عالمیان و آرامش روح و روان نشستهام، هنوز دست و پای خودم را نجستهام..!
شرمنده حتی لباسهایم شدم که برای بودن در این سفر و رسیدن بهچمدان، به التماس، با هم در رقابت بودند..!
✍حسینی دورود
💠@aghlvanaghl
عقل و نقل
https://t.me/aghlvanaghl/1496
بهنام خدا
🟠امام و انجمن حجتیه از نگاه دکتر افتخارزاده
🖋حسینی دورود
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین دکتر «سید حسن افتخار زاده» (وصی آیت الله حلبی در انجمن حجتیه) بر خلاف عرف انجمن، دکترای فلسفه داشت و به رغم سختی ها، به خوبی احساسات خود را مهار کرده بود؛ ظاهرا همدرس آیت الله خامنهای، در درس آیت الله میلانی هم بوده است.
درباره منش و کنش ایشان یا مهندس «سید حسین سجادی» که از موسسان انجمن بهحساب میآیند، باید اذعان کرد به رغم همه التهابات، همیشه در نیم قرن گذشته، رفتاری یکنواخت، معتدل و معقول داشتهاند. نیم قرن، زمان درازی برای داوری است!
گرچه با مهندس سجادی برخورد مستقیم نداشتهام؛ اما از سوابق، رفتارها و نیز گونه نگاه دکتر افتخارزاده پیدا بود این دو، افرادی بودهاند که نه چون انجمن با امام همراهی داشت؛ اما چون واقعا تلاش میکردند انجمن سیاسی نباشد، هیچگاه وارد تعارض با انقلاب نشدند! شعار ندادند «دین از سیاست جداست» ولی همزمان تندترین مواضع و مخالفتهای سیاسی را داشته باشند..
پیشترها در یکی از تالارهای تلگرامی کسی نوشته بود:
"امام راحل از سالها قبل از انقلاب تا آخرین لحظات حیاتش، با انجمن حجتیه با شدت و حدت برخورد کرد و از هیچ واکنشی با آنها دریغ نکرد؛ اما یک نکته که برای ما غیر قابل حل ماند اینکه طبق چه مبنای فقهی با اینها برخورد کرد؟ انجمن حجتیه معتقد است در زمان غیبت، هیچ حکومتی نباید بر پا شود، خب این کجایش انحراف است؟ انحراف نیست؛ دیدگاه است و باید تحمل میشد که نشد."
بهدنبال آن مباحث گوناگونی در تایید و رد آن سخن مطرح شد؛ اما هیچکدام برای من- که هیچ آشنایی، ارتباط و علاقهای نسبت به انجمن حجتیه نداشته و ندارم و همچنان به امام و اندیشههای او پایبندم و معتقدم انجمن هرگز با امام و انقلاب همراه نبوده و نیست- قانع کننده نبود..!
تصمیم گرفتم با دکتر «سید حسن افتخار زاده» دیداری داشته باشم و سوالاتم را از ایشان بپرسم.
به همین خاطر روزی به مناسبتی، به سنت هر ساله، به مرقد مطهر امام خمینی(ره) رفتم و پس از قرائت فاتحه، راهی منزل آقای افتخارزاده شدم.
اول از همه نوشته مذکور را برای ایشان خواندم با دقت گوش کرد و گفت:
"حرف درستی نیست؛ زیرا اولا: هرگز مخالفتی از ناحیه مرحوم امام با انجمن حجتیه به هیچ شکلی صورت نگرفته و مستندی هم وجود ندارد.
ثانیا: بنده صدها صفحه مکتوب و صدها نوار سخنرانی دارم در کدام یک از این نوشتهها و سخنرانیها گفتهام که دین از سیاست جدا است!؟
مگر میشود کسی فقه را بپذیرد و به جدایی دین از سیاست هم قائل باشد؟
البته ممکن است برخی در مقطعی بگویند وارد فلان مسئله سیاسی نشوید همچنان که امام فرمودند نظامیان در سیاست دخالت نکنند اما معنای این حرف جدایی دین از سیاست نیست.
ضمنا ما از همان ابتدا حساب افرادی که از مسئولیتهای خود به دلائل شخصی برای درافتادن با انجمن سوء استفاده میکردند را از نظام و امام جدا دانسته و میدانیم.
معتقدیم در نظام اسلامی افراد بسیار خدوم و مومن به مردم و اسلام وجود دارد. در مقابل افرادی هم هستند که از اول با هدف خدمت نیامدهاند و لذا حساب اینها را از هم جدا می دانیم".
در ادامه گفتم برخی برای ناهمراهی انجمن حجتیه با امام راحل از پیش خود تفاوتها یا اختلافاتی را نقل کرده اند که از آن جمله است:
۱. سطح بنیادی (انجمنی ها ضد فلسفه بوده اند).
۲.سطح صنفی/آخوندی (انجمنی ها طرفدار مرجعیت آقای خویی بودند).
۳.سطح عمومی/اجتماعی (انجمنی ها مداخله سیاسی نمیکردند پس با شاه درگیر نمیشدند).
ایشان پاسخ داد:
اصلا این حرفها نیست؛ زیرا امام در یک سطح بالایی به اسلام خدمت میکردند و اساسا فرصت و حوصله در افتادن با انجمن را نداشتند...
نکته دیگری که در آن دیدار برای من جالب بود اشاره دکتر افتخارزاده به دشمنان یا سیلی خوردگان از نظام بود که:
"شما نمی توانید در داخل و خارج کشور حتی یک نفر مخالف نظام اسلامی یا سیلی خورده از نظام را در بین انجمنیها پیدا کنید که بخواهد از طریق انجمن با نظام در بیافتد و ضد نظام اسلامی فعالیت کند.
انجمن، جای انسان های مومن، مخلص، معتقد و بدون هیچ حاشیه و سابقه سیاسی است..."
💠@aghlvanaghl
عقل و نقل
https://t.me/aghlvanaghl/1499
📌آقای علیخانی خدا خیرت بده
✍سید مهدی حسینی دورود
به اندازه همان شیرینی ماه عسل و شادی جوکر میتوان از احسان علیخانی آموخت، درست زندگی کردن را و ایمان داشتن به اینکه نیکی از تو به دیگران جاری خواهد شد حتی اگر خود از آن نیکیها آگاه نباشی..!
من بهعنوان یک آدم معتقد پایبند، توی رفتار و خندههای احسان علیخانی و هنرمندانی که در برنامه جوکر حضور پیدا میکنند چیزی میبینم که از تمام ستارهها زیباتر است.
آقا احسان عزیر..!
همه آدمها میتونن آرامش بِدن، بعضیا با بودنشون، بعضیا با نبودنشون، بعضیا با سکوتشون و بعضیا با رفتنشون ...
تو نوع اولی هستی ...
میدونم شادی فقط به خندیدن و خنداندن نیست اما باور کن؛ خیلی وقته شادی سراغی ازمون نمیگیره، گاهی آدم فک میکنه مگه شادیهم وجود داره...
دل مردم ایران برای این مدل زندگی( شاد بودن و خندیدن) که سالهای سال است آن را ندارند حسابی تنگ شده..!
به راستی، چه خوشبختی بالاتر از شاد کردن دل آدما؟
با خنده یا بیخنده؟
خدمتی که برای رفع گرفتاری و زدودن غصه از دل و زندگی یک انسان میکنی، یا حتی وقتی دلت واسه آدما میتپه درست مثل وقتیکه فرصت خندوندن آدما رو پیدا میکنی...
لبخندهای تو و خدمتهای تو زیباترین خدمت و زیباترین لبخند دنیا میشه...پر از آرامش... پر از شادی... پر از عاشقی..!
💠@aghlvanaghl