eitaa logo
احادیث الطلاب
5.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
📌 دارچین بخورید تا کمتر بیمار شوید 🔰 به طور کلی دارچین یک محرک عمومی است که جریان خون را تسریع و تنفس را تحریک می‌کند و موجب افزایش اغلب ترشحات و تحریکات هاضمه می شود. ✊ همچنین به عنوان قاعده آور و محرک استفاده می شود. در هند و چین از این دارو به عنوان یکی از اجزا در تهیه داروهای مرکب ضد اسهال، صفرا بر و تب بر استفاده می شود. 🤢 برای معالجه اسهال، یرقان و مالاریایی مزمن که موجب بزرگی طحال شده است، مفید می‌باشد و به عنوان جزئی از اجزای مرکب برای سرفه و ناراحتی سینه می‌باشد. ✅ خواص دارچین : مفرح / رفع وسواس، وحشت / تقویت معده و کبد / رفع بوی بد دهان / قطع سرفه های رطوبتی / مفید برای تنگی نفس / رفع خشونت صدا و آواز / پاک کردن سینه و حنجره / ضدعفونی کننده زخم / مالیدن روغن دارچین به پلک / برطرف شدن پریدن پلک / نیرو بخش و مقوی/ تقویت نیروی جنسی . @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔖فتوای آیات عظام(خامنه‌ای،سیستانی و مکارم): شرایط واجب شدن روزه عبارت است از: 1️⃣ بلوغ 2️⃣ عقل 3️⃣ قدرت 4️⃣ بی‌هوش نبودن 5️⃣ مسافر نبودن 6️⃣ حائض و نفسا نبودن 7️⃣ ضرر نداشتن روزه 8️⃣ حرجی نبودن روزه @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
مرحوم شیخ الفقها و المجتهدین حضرت آیه الله العظمی شیخ انصاری
L دکتر محمد حسین مدرسی، خواهرزاده‌ی شهید آیت الله مدرّس، در یادداشت‌های خود به نقل از شهید مدرّس آورده است که: «در دوران شهرت شیخ مرتضی انصاری روزی خبر رسیده بود که او وارد شهر بغداد می‌شود. مردم بغداد تعطیل عمومی نموده عازم استقبال از ایشان شدند. از جمله سفیر ایران در بغداد هم طبعاً یا تصنّعاً مهیای شرکت در استقبال شده می‌خواست سوار شده حرکت نماید، ناگاه یکی از سفرای خارجی بر او وارد می‌شود، سفیر ایران تصمیم می‌گیرد فسخ عزیمت نماید ولی آن مرد می‌فهمد که سفیر قصد حرکت به جایی را داشته می‌پرسد می‌خواستید به کجا بروید؟ پاسخ می‌دهد عازم استقبال یکی از پیشوایان مذهبی بودم که بنا است بدین شهر وارد شود. سفیر خارجی، که از تعطیل بازار و دکاکین و به طور کلی عموم مردم هم حس نموده بود باید واقعه‌ی مهمی باشد، اظهار علاقه می‌نماید که به اتفاق به استقبال شیخ بروند، لذا سوار اسب گشته از میان مردم که بدون وقفه و فاصله به خارج از شهر در حرکت بودند می‌گذرند و برای این‌که کمتر هیاهو و گرد و خاک موجب ناراحتی آنان شود با سرعت خود را به جلو کشانده، در انتظار کوکبه‌ی جلال و و موکب پرشکوه شیخ می‌مانند. تا این‌که می‌بیند شیخی بر یک الاغ معمولی هیزم کشی سوار است و بدون هیچ‌گونه آلایش و آرایشی!! به طرف بغداد می‌رود. یک نفر پیاده هم که ظاهراً صاحب الاغ است به دنبال او حرکت می‌کند و شیخ سخت با او مشغول گفتگو است. سفیر ایران و همراهان که شیخ انصاری را نمی‌شناختند، تصور می‌کنند این هم برای خود مسافری است مانند هزاران مسافر دیگر وارد بغداد می‌شود تا در این شهر بزرگ در میان آن همه غوغا گم گردد! این بود که بدون اعتنا از او می‌گذرند. طولی نکشیده آن شیخ به جمعیت می‌رسد که ناگهان صدای سلام و صلوات و غوغای شادی و هلهله‌ی مردم بلند می‌گردد، و متوجه می‌شوند که مردم چون دریایی موّاج به سوی شیخ در حرکت و دور او حلقه زده برای زیارتش از یکدیگر پیشی می‌گیرند، لذا در صدد تحقیق و دانستن چگونگی برآمده، معلوم می‌شود که همان شخص ساده و شیخ بی‌پیرایه‌ای که سوار الاغ بود همان شیخ انصاری بوده است، و مردم آن چنان به دست بوسی و پای بوسی او پرداخته‌اند. سفیر خارجی، حیرت‌زده و مبهوت، در مراجعت به شهر می‌پرسد چنین کسی که در میان مردم این همه محبوبیت و نفوذ دارد دارای چه نام و عنوانی است؟ و سفیر ایران به او می‌گوید: این گونه افراد به نام حجه الاسلام یعنی دلیل و راهنمای اسلام می‌نامند. خارجی اظهار می‌‌دارد: حق هم همین است، شنیده بودم که حضرت عیسی با آن همه عظمت و پیروانی که داشت پیاده راه می‌رفت و بر الاغ برهنه سوار می‌شد، اما باور نمی‌کردم و امروز با دیدن این شیخ جلیل، یقین نمودم که آنچه در سیره‌ی انبیاء شنیده‌ام صحیح است و عقیده پیدا نمودم».[۱] [۱] مدرس شهید، نابغه‌ی ملّی ایران، علی مدرسی، صص ۲۶۴ – ۲۶۵٫ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✳️ دعای پدر 🔻 شهاب‌الدین دوباره از پله‌ها بالا رفت. مادر به او امر کرده بود پدر را بیدار کند. میان امر مادر و محبت به پدر مانده بود. آرام، طوری که خودش هم به زور می‌شنید، گفت: «پدر جان!» صدایش آن‌قدر ضعیف بود که سیدشمس‌الدین بیدار نشد. کنار پدر نشست. خواست تکانش بدهد، احساس کرد تکان دادن پدرش بی‌ادبی است. دو زانو تا کنار پای پدر رفت و صورتش را کف پای سیدشمس‌الدین گذاشت و چند بار صورتش را کف پای پدر سایید. پدر از جا پرید و نشست. چشمان معصوم سیدشهاب‌الدین را که دید، گفت: «شهاب‌الدین، چرا این‌طور می‌کنی بابا؟» «خواب بودید. دلم نیامد تکانتان بدهم. ببخشید که بیدارتان کردم. مادر امر کرده بود.» سیدشمس‌الدین درحالی‌که اشک از چشمانش سرازیر بود، دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: «پسر جان، خدا تو را در راه کسب علم و دانش توفیق دهد.» نور آن دعای مستجاب پدر در تمام زندگی شهاب‌الدین راهگشایش بود. از پنج سالگی تا 96سالگی. سرمنشأ آن توفیقات بزرگ، آن مکاشفات غریب، آن عشق بی‌حدوحصر به علم، همه و همه این‌جا بود. در این اتاق ساده. 📚 از کتاب | برش‌هایی از زندگانی آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی صفحات 30 و 31 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔆حکایت آموزنده از دزد 🌾گويند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى (زمانی) با كاروانى در سفر بود و نوشته ها را يك جا بسته با خود برداشت … در راه گرفتار راهزنان شدند. 🌾غزالى رو به آنان كرد و به التماس گفت:اين بسته را از من نگيريد، ديگر هر چه دارم از آن شما.دزدان را طمع زيادت شد، آن را گشودند و جز دفترهاى نوشته چيزى نيافتند.دزدى پرسيد كه اين ها چيست؟ 🌾چون غزالى وى را به آن ها آگاهى داد، دزد راهزن گفت:علمى را كه دزد ببرد، به چه كار آيد!اين سخن دزد، در غزالى اثرى عميق گذاشت و گفت:پندى به از اين از كسى نشنيدم و ديگر در پى آن شد كه علم را در دفتر جان بنگارد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
⁉️در زندگی انسان دچار ناملایمتی هایی میشود گاهی زندگی سخت میشود ،انسان درمانده میشود... راه چاره چیست؟ ✅سعی کنید همیشه متوجه دو مطلب باشید و با اتکا به این دو و استمداد از این دو بر همه مشکلات فائق شوید: 🤲🏻 یکی توکل بر خداوند و دیگری توجه و توسل به کسی که عالم وجود به خاطر او برپاست و او حضرت ولی عصر -عجل‌الله‌تعالی فرجه الشریف- است. 🎙 برگرفته از بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🍃✨يكى از فرمانداران مقتدر بنى اميه دستور قتل بى گناهى را داد و ماءمورين او را كشتند. فرماندار پس از قتل شخص بى گناه ، از دستور ناحقى كه داده بود، سخت دچار پريشانى فكرى و ناراحتى روحى گرديد و شب و روز از عمل ظالمانه خود در عذاب بود. كار ادارى را ترك گفت و از مردم كناره گرفت ولى شكنجه وجدان اخلاقى او را آرام نمى گذاشت . سرانجام ديوانه شد. كسانش او را به مكه آوردند كه شايد از مشاهده مردم ، وضعش بهتر شود. خوشبختانه در آن سال امام سجاد عليه السلام نيز به مكه مشرف شده بود. جريان امر به عرض آن حضرت رسيد. امام عليه السلام چند جمله كوتاه با وى سخن گفت و با كلمات اميدبخش آن حضرت ، مشكل فرماندار حل شد. 🍃امام زين العابدين عليه السلام در طواف بود متوجه شد كه در گوشه اى از مسجد جمعى گرد آمده اند. پرسيد: چه خبر است و اينان چرا جمع شده اند؟ 🍃عرض كردند: ((محمد بن شهاب زهرى )) دچار اختلال عقلى شده و حرف نمى زند. خانواده اش او را به مكه آورده اند تا شايد با ديدن مردم سخن بگويد. 🍃حضرت پس از انجام طواف به طرف او آمد. محمد بن شهاد حضرت سجاد عليه السلام را شناخت . امام عليه السلام به او فرمود: ((تو را چه مى شود؟)) 🍃عرض كرد: ((در ولايتى فرماندار بودم . دامنم به خون بى گناهى آلوده گرديد و بر اثر نگرانى هاى روحى و ناراحتى هاى درونى به اين وضعى كه مشاهده مى كنيد، دچار شده ام .)) امام عليه السلام از كلام او استفاده كرد كه از عفو الهى نااميد گرديده و بر اثر ياءس و نوميدى به اين روز افتاده است . بلافاصله به او فرمود:  🍃((خوف من بر تو از نااميد بودن از رحمت و عفو الهى بيش از خوفى است كه از ريختن خون بى گناه ، بر تو دارم .)) و با اين جمله كوتاه او را به عفو و آمرزش گناه اميدوار نمود. 🍃سپس فرمود: ((ديه مقتول را به وارث بده !)) عرض كرد: ((براى دادن ديه اقدام نمودم و به وراث او مراجعه كردم ، اما از گرفتن آن ابا نمودند. 🍃امام عليه السلام فرمودند: ديه مقتول را در كيسه هاى كوچك جاى ده و درش را ببند. موقعى كه اهل منزل براى نماز جماعت از خانه خارج مى شوند، آنها را به داخل خانه بيفكن . 📚معاد از نظر روح و جسم ، ج 2، ص 335. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀حدیث 30485 افرادی که مایه درد سر هستند 1732 - وَ قالَ امیر المومنین علی ‏عليه السلام: عَشْرَةٌ يُفْتَنُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ غَيْرَهُم، ذَوالْعِلمِ الْقَلِيلِ يَتَكلَّفُ أَنْ يُعَلِّمَ النَّاسَ كَثِيراً، وَ الرَّجُلُ الْحَلِيمُ ذُوالْعِلْمِ الْكَثيرِ لَيْسَ بِذِى فِطْنَةٍ، وَ الَّذى يَطْلُبُ مالا يُدْرِكُ وَ لا يَنْبَغِى لَهُ، وَ الكادُّ غَيْرُ الْمُتَّئِدُ، وَ الْمُتَّئِدُ الَّذى لَيْسَ لَهُ مَعَ تُؤَدَتِهِ عِلْمٌ، وَ عالِمٌ غَيْرُ مُرِيدٍ لِلصَّلاحِ، وَ مُريدٌ لِلصَّلاحِ لَيْسَ بِعالِمٍ، وَ الْعالِمُ يُحِبُّ الدُّنْيا، وَ الرَّحِيمُ بِالنَّاسِ يَبْخَلُ بِما عِنْدَهُ، وَ طالِبُ الْعِلْمِ يُجادِلُ فِيهِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ، فَإِذا عَلَّمَهُ لَم يَقْبَلْ مِنْهُ. ده طايفه هستند كه خود و ديگران را گرفتار مى‏ كنند:1 - كسى كه علم و دانش اندكى دارد و مى‏خواهد به مردم دانش فراوان بياموزد. 2 - مرد بردبارى كه علم و دانشش بسيار است ولى باهوش نيست. 3 - كسى كه به دنبال چيزى مى‏رود كه نه بدستش مى‏رسد و نه شايستگى آن را دارد. 4 - زحمت كش بى‏حوصله. 5 - و پر حوصله‏اى كه علم و بصيرت ندارد. 6 - عالمى كه نظر اصلاحى ندارد. 7 - صلاح انديشى كه علم و دانش ندارد. 8 - عالمى كه دنيا دوست است. 9 - كسى كه به مردم مهربان و دلسوز است ولى آنچه را كه خود دارد بخل مى ‏ورزد. 1 - و طالب علمى كه با عالم تر از خودش جدال و ستيز كند و چون مطلبى را به او ياد بدهد از او نپذيرد. کتاب احادیث الطلاب ص 481 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
دو داستان آموزنده انس بن مالک سال ها در خانه رسول خدا خدمتکار بود و تا آخرین روز حیات رسول خدا این افتخار را داشت.او بیش از هر کس دیگر به اخلاق و عادات شخصی رسول اکرم آشنا بود.آگاه بود که رسول اکرم در خوراك و پوشاك چقدر ساده و بی تکلف زندگی می کند. در روزهایی که روزه می گرفت همه افطاری و سحری او عبارت بود از مقداری شیر یا شربت و مقداری ترید ساده.گاهی برای افطار و سحر،جداگانه،این غذای ساده تهیه می شد و گاهی به یک نوبت غذا اکتفا می کرد و با همان روزه می گرفت. یک شب،طبق معمول،انس بن مالک مقداری شیر یا چیز دیگر براي افطاری رسول اکرم آماده کرد.اما رسول اکرم آن روز وقت افطار نیامد،پاسی از شب گذشت و مراجعت نفرمود. انس مطمئن شد که رسول اکرم خواهش بعضی از اصحاب را اجابت کرده و افطاری را در خانه آنان خورده است.از این رو آنچه تهیه دیده بود خودش خورد. طولی نکشید رسول اکرم به خانه برگشت.انس از یک نفر که همراه حضرت بود پرسید: « ایشان امشب کجا افطار کردند؟ » گفت: « افطار نکرده اند.بعضی گرفتاری ها پیش آمد و آمدنشان دیر شد. » انس از کار خود یک دنیا پشیمان و شرمسار شد،زیرا شب گذشته بود و تهیه چیزی ممکن نبود.منتظر بود رسول اکرم از او غذا بخواهد و او از کرده خود معذرت خواهی کند.اما از آن سو رسول اکرم از قرائن و احوال فهمید چه شده،نامی از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت.انس گفت: « رسول خدا تا زنده بود موضوع آن شب را باز گو نکرد و به روی من نیاورد. » داستان دوم در تاریخ آمده است که جوانی شاگرد بزاز،بی خبر از همه جا بود و نمی دانست که چه دامی در راهش گسترده شده.او نمی دانست که زنی زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه آنها رفت و آمد می کند،عاشق و دلباخته اوست و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا برپاست. یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور داد مقدار زیادی جنس بزازی جدا کردند.آنگاه به عذر اینکه قادر به حمل اینها نیستم،به علاوه پول همراه ندارم،گفت: « پارچه ها را بدهید این جوان بیاورد و در خانه به من تحویل دهد و پول بگیرد. » ←مقدمات کار قبلا از طرف زن فراهم شده بود.خانه از اغیار خالی بود.جز چند کنیز کسی درخانه نبود.محمد ابن سیرین که عنفوان جوانی را طی می کرد و از زیبایی بی بهره نبود پارچه ها را به دوش گرفت و همراه آن زن آمد.تا به درون خانه داخل شد،در از پشت بسته شد.ابن سیرین به داخل اتاقی مجلل راهنمایی گشت.او منتظر بود که خانم هر چه زودتر بیاید،جنس را تحویل بگیرد و پول را بپردازد. انتظار به طول انجامید.پس از مدتی پرده بالا رفت.خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود،با هزار عشوه پا به درون اتاق گذاشت. ابن سیرین در یک لحظه کوتاه فهمید که دامی برایش گسترده شده است.فکر کرد با موعظه و نصیحت یا با خواهش و التماس خانم را منصرف کند،دید خشت بر دریا زدن و بی حاصل است.خانم عشق سوزان خود را برای او شرح داد،به او گفت: « من خریدار اجناس شما نبودم، خریدار تو بودم. » ابن سیرین زبان به نصیحت و موعظه گشود و از خدا و قیامت سخن گفت،در دل زن اثر نکرد.التماس و خواهش کرد،فایده نبخشید.گفت چاره ای نیست،باید کام مرا برآوری.و همینکه دید ابن سیرین در عقیده خود پافشاری می کند،او را تهدید کرد،گفت: « اگر به عشق من احترام نگذاری و مرا کامیاب نسازي،الآن فریاد می کشم و می گویم این جوان نسبت به من قصد سوء دارد.آنگاه معلوم است که چه بر سر تو خواهد آمد. » موی بر بدن ابن سیرین راست شد.از طرفی ایمان و عقیده و تقوا به او فرمان می داد که پاکدامنی خود را حفظ کن.از طرف دیگر سر باز زدن از تمنای آن زن به قیمت جان و آبرو و همه چیزش تمام می شد.چاره ای جز اظهار تسلیم ندید. اما فکری مثل برق از خاطرش گذشت.فکر کرد یک راه باقی است،کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد.اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم،باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم.به بهانه قضای حاجت از اتاق بیرون رفت،با وضع و لباس آلوده به نجاست برگشت و به طرف زن آمد.تا چشم آن زن به او و نحاساتی که روی بدن و لباسش قرار داشت و بوی بدی که به همراه داشت ،روی در هم کشید و فورا دستور داد که درب را باز کنند تا او زودتر از منزل خارج گردد ، بعد از آن از ابن سیرین همواره بوی خوشی به مشام می رسید و به تعبیر خواب مشهور گشت @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
           👇تقویم نجومی سه شنبه👇        👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇               🌏 تقویم همسران 🌍 (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی ، اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️ سه شنبه👈 1 فروردین / حمل 1402 👈28 شعبان 1444 👈21 مارس 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🍀عید باستانی نوروز. بر همه شما عزیزان مبارکباد 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوب و مبارکی است برای: ✅دیدار با بزرگان و اقوام و روسا. ✅انجام امور مقدماتی ازدواج. ✅نظافت و آب و جارو کردن. ✅و انجام امور مهمه خوب است. ✅برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه"تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو کنید. 💠 حتما به کانال حرز ما سری بزنید عرضه حرز معتبر با نازلترین قیمت.👇 @Herz_adiye_hamrah 👶زایمان :مناسب زایمان و نوزاد زیبا و محبوب و دوست داشتنی خواهد شد. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘مسافرت: سفر در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭  احکام نجوم. 🌓امروز قمر در برج حمل است و برای امور زیر نیک است: ✳️خرید لوازم مورد نیاز. ✳️ختنه نوزاد. ✳️ارسال اجناس. ✳️آغاز معالجات. ✳️شروع به کار. ✳️صید و شکار و ماهی گیری. ✳️و دیدار روسا نیک است. 🔵امور مربوط به حرز و ادعیه خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت: و عروسی شدیدا مکروه. امشب، (شب چهار شنبه)فرزند چنین شبی ممکن است مزدور ستمگران گردد. 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. @taghvimehamsaran 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات،(سروصورت)در این روز از ماه قمری ،خوب نیست. 💉💉حجامت: خون دادن فصد و زالو. انداختن یا در این روز  از ماه قمری ، باعث قوت دل می شود. ✂️ ناخن گرفتن. سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ استخاره: وقت استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) . ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
❓چه كسایى اجازه دارن روزه نگیرن؟ 📚 همه مراجع: روزه‌گرفتن به افراد زیر واجب نيست: 1️⃣ پيرمرد و پيرزنى كه گرفتن روزه براشون سختی زیادی داره که معمولاً قابل‌تحمل نیست. 2️⃣ زن باردار یا شیردهی كه گرفتن روزه براى بچه‌ش يا خودش ضرر داره. 3️⃣ مریضی كه گرفتن روزه براش ضرر داره. 4️⃣ كسى كه مریضی «زياد تشنه‌شدن» داره و نمى‌تونه تشنگى رو تحمل كنه. 5️⃣ كسى كه به سن بلوغ نرسيده. 6️⃣ زنى كه خون حيض و نفاس می‌بينه. 7️⃣ مسافری که قصد موندن ده روز رو نداره. 8️⃣ دخترى كه به‌خاطر ضعیف‌بودن، گرفتن روزه براش سختی زیاد و ضرر داره. 9️⃣ كسى كه بى‌هوشه يا توی كماست. 🔟 ديوانه‌‌ها. 👈 البته هر کدوم از اینا، احکام و شرایطی دارن که بعداً می‌گیم. 🔺توضيح‌المسائل مراجع، م۱۷۲۹ و ۱۷۲۵؛ العروة‌الوثقى، ج۲، كتاب‌الصوم، فصل فى‌ طرق ثبوت‌الهلال. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد. سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید، ولی ابوذر با آن لوازمی خرید. روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعله‌های آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود: «هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.» سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد. وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت. پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول می‌انجامد، ‌ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغ‌تر است». 📚پندتاريخ_ج١ص١ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
⁉️وهابیون در شبکه های خود به شیعه طعن می زنند و می گویند که:"امام زمان عج اگر زنده است،کجاست؟ یا نیست و اصلا وجود ندارد،یا اگر هست،کجاست؟ ✅ : 👈ابن الصلاح (مشهور به شیخ الاسلام) از بزرگترین فقهای أهل سنت می گوید: 🔵و اما الخضر-علیه السلام- فهو من الاحیاء عند جماهیر الخاصه من العلماء و الصالحین و العامه معهم فی ذلک... " عموم علما و صالحان و عامة بر این عقیده هستند که خضر (علیه السلام) اکنون زنده است." 👈با این حساب سن وی بیش از سه هزار سال خواهد بود.👉 👈ابن حجر عسقلانی رو که دیگه نمی تونید بگید:حدیث خلاف و حدیث جعلی مطرح می کند!‼️ 🔵ایشون در فتح البارى شرح صحیح بخاری آورده است 👈 که چند نفر از پیامبران زنده و امان براى اهل زمین هستند : أربعة من الأنبیاء أحیاء أمان لأهل الأرض اثنان فی الأرض الخضر والیاس واثنبن فی السماء إدریس وعیسى. 👈چهار نفر از پیامبران زنده هستند و امان ( سبب دفع بلا) از اهل زمین مى‌باشند؛ دو تا از آنها در زمین : خضر و الیاس و دوتا از آنها در آسمان: ادریس و حضرت عیسی. 📗📔فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 6 ، ص 434، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.دیگر منابع:سیوطی در الدرالمنثور ج4ص239 و زمخشری در ربیع الابرار ج1 ص 397 و ... ✅خب،آقایون،حضرت خضر،الیاس و ادریس و عیسی(ع) اگر زنده هستند، الان کجا هستند؟ یا نیستند و اصلا وجود ندارند و علمای شما دروغ گفته اند که اینها زنده هستند،یا اگر راست می گویند و اینها الان زنده هستند،کجا هستند؟ هر پاسخی دادید،ما نیز همان را نسبت به امام زمان عج،خواهیم داد.✊👊 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌹🌹🌹🌹حدیث 30487 نظرات حکمای گذشته در باره رفت و آمدها 1734 - قالَ اَمِيرُالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىٌّ عليه السلام:كانَتِ الْحُكَماءُ فِيمَا مَضَى مِنَ الدَّهْرِ تَقُولُ يَنْبَغِى أَنْ يَكُونَ الْإخْتِلافُ إِلَى الْأَبْوابِ لِعَشَرَةِ أَوْجُهٍ: أَوَّلُها: بَيْتُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لِقَضاءِ نُسُكِهِ وَ الْقِيامِ بِحَقِّهِ وَ أَداءِ فَرْضِهِ، وَ الثَّانِى: أَبْوابُ الْمُلُوكِ الَّذِينَ طاعَتُهُمْ مُتَّصِلَةٌ بِطاعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ حَقُّهُمْ واجِبٌ وَ نَفْعُهُمْ عَظِيمٌ وَ ضَرَرُهُم شَدِيدٌ، وَ الثَّالِثُ: أَبْوابُ الْعُلَماءِ الَّذِينَ يُسْتَفادُ مِنْهُمْ عِلْمُ الدِّينِ وَ الدُّنْيا، وَ الرَّابِعُ: أَبْوابُ أَهْلِ الْجُودِ وَ الْبَذْلِ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ الْتِماسَ الْحَمْدِ وَ رَجاءَ الْآخِرَةِ، وَ الْخَامِسُ: أَبْوابُ السُّفَهاءِ الَّذِينَ يُحْتاجُ إِلَيْهِمْ فِى الْحَوادِثِ وَ يُفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِى الْحَوائِجِ، وَ السَّادِسُ: أَبْوابُ مَنْ يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ مِنَ الْأَشْرافِ لِالْتِماسِ الْهِبَةِ وَ الْمُرُوَّةِ وَ الْحاجَةِ؛ وَ السَّابِعُ: أَبْوابُ مَنْ يُرْتَجى عِنْدَهُمُ النَّفْعُ فِى الرَّأْىِ وَ الْمَشْوَرَةِ وَ تَقْوِيَةِ الْحَزْمِ وَ أَخْذِ الْأُهْبَةِ لِمَا يُحْتاجُ إِلَيْهِ، وَ الثَّامِنُ: أَبْوابُ الْإِخْوان لِمَا يَجِبُ مِنْ مُواصَلَتِهِمْ وَ يَلْزَمُ مِنْ حُقُوقِهِمْ، وَ التَّاسِعُ: أَبْوابُ الْأَعْداءِ الَّذِينَ تَسْكُنُ بِالْمُداراةِ غَوائِلُهُمْ وَ يُدْفَعُ بِالْحِيَلِ وَ الرِّفْقِ وَ اللُّطْفِ وَ الزِّيارَةِ عَداوَتُهُمْ، وَ الْعاشِرُ: أَبْوابُ مَنْ يُنْتَفَعُ بِغِشْيانِهِمْ وَ يُسْتَفادُ مِنْهُمْ حُسْنُ الْأَدَبِ وَ يُؤْنَسُ بِمُحادَثَتِهِمْ. حكيمان و دانشمندان در روزگاران گذشته هميشه مى ‏گفتند رفت و آمد به در خانه ‏ها بايد براى يكى از ده مقصود (زير) باشد: 1 - براى زيارت خانه خداى عزوجل كه بايد براى اداى مناسك حج و قيام بحق الهى و بجاى آوردن فريضه دينى باشد. 2 - به دربار فرمانروايى كه اطاعت از آن‏ها به اطاعت خداوند پيوسته است و حق آنان واجب و سودشان بزرگ و زيانشان سخت است. 3 - در خانه علماء و دانشمندانى كه علم دين و دنيا از آن‏ها استفاده مى ‏شود. 4 - در خانه اهل جود و بخشش كه (فقط) مال خود را براى نيكنامى و اميد ثواب آخرت مى ‏دهند. 5 - در خانه كم خردانى كه در پيش آمدها نياز به آنان افتد و در نيازمنديها به آنان پناه برده شود. 6 - در خانه اشراف و بزرگان براى اخذ بخشش و مردانگى و رفع حاجت.7 - در خانه كسانى كه اميد مى ‏رود كه رأى و مشورت آنان سودمند باشد و هوش آدمى را قوى نموده و در نزد آن‏ها سازو برگ مورد نياز (زندگى) بدست آيد.8 - در خانه برادران دينى زيرا كه پيوستن با آن‏ها واجب و اداى حقشان لازم است.9 - در خانه دشمنانى كه با مدارا نمودن با آنان شرشان دفع مى ‏شود و با تدبير و مهربانى و ملاطفت و رفت وآمد، دشمنى‏هاى آن‏ها برطرف مى ‏گردد. 10 - در خانه كسانى كه از همنشينى با آن‏ها سود و بهره برده شود و ادب نيكو استفاده گردد و گفتگو با آن‏ها دلنشين و موجب انس باشد. کتاب احادیث الطلاب ص 482 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💠 تیمّم بخاطر آرایش 🔹 خانم‌هایی که برای مجلس عروسی و مانند آن آرایش می‌کنند، نمی‌توانند به جای وضو تیمّم کنند بلکه باید مانع را برطرف کنند و وضو بگیرند و اگر در وقت نماز برطرف نمی‌شود یا برطرف کردن آن با سختی زیاد همراه است باید علاوه بر وضو جبیره‌ای، تیمّم کنند و بعد از برداشتن آرایش یا ناخن مصنوعی، بنابر احتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخوانند. 🔸 اگر ناخن کمی از حدّ معمول بلندتر باشد تیمّم صحیح است. 📚 پی‌نوشت: آموزش مصوّر احکام آیت‌الله خامنه‌ای، ص‌ 196. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌸 📌دعوا کن ولی با کاغذت!!! اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد، ھر چه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس، خواستی ھم داد بکشی تنها سایز کلمات را بزرگ کن نه صدایت را آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن آنوقت خودت قضاوت کن حالا می توانی تمام خشم نوشته ھایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی دلی ھم نشکانده ای وجدانت را هم نیازرده ای خرجش ھمان مداد و پاک کن بود نه بغض و پشیمانی گاھی می توان از کوره خشم پخته تر بیرون آمد @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
یکی از موضوعات بسیار مهم در رابطه با همسرداری اینه که مرد در هر صورت به همسر خودش امنیت بده. یعنی همیشه جوری حرف بزنه و رفتار کنه که آب توی دل خانومش تکون نخوره. ⭕️ متاسفانه یه اخلاق بدی که خیلی از آقایون دارن اینه که لذت میبرن از اینکه خانمشون رو بابت موضوعی نگران کنند! بعد هم فکر میکنند که دارن با خانمشون شوخی میکنند! در زمینه امنیت روانی هیچ گونه جای شوخی هم نیست! @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌼راهکارهایی برای رفع خجالتی بودن كودک 🔸کمکش کنید احساساتش را بیان کند: کودکان خجالتی از اینکه مورد قضاوت دیگران قرار بگیرند، ترسان‌اند. اضطراب ناشی از این موضوع سبب بروز حس حقارت در آنها می‌شود. لازم است به طور مرتب به حرف‌های کودک و چیزهایی که از اطرافیان شنیده گوش کنید. به او اعتماد به نفس بدهید. هر چه شما بیشتر با او صحبت کنید، برقراری ارتباط با دیگران نیز برای او راحت‌تر خواهد شد. 🔸از برچسب زدن به کودک پرهیز کنید: از گفتن جملاتی نظیر «او را ببخشید، کمی خجالتی است!» خودداری کنید. بیان چنین جملاتی سبب می‌شود کودک شما گمان کند دچار مشکلی درمان ناپذیر است و خجالتی بودن جزو ذات اوست. بیان این جملات حتی توجیهی برای او می‌شود تا نخواهد تغییر کند و از هر موقعیت اجتماعی که برایش سخت است، بگریزد. 🔸از خجالتی بودن او در جمع حرفی به میان نیاورید: کودکان خجالتی در برابر حرف‌های اطرافیان بسیار حساس‌اند. حرف زدن در مقابل او با مادر دوستش، تنها وضعیت را وخیم‌تر خواهد کرد. کودکان خجالتی بیش از قضاوت‌های منفی به قضاوت‌های مثبت محتاج‌اند. 🔸او را مجبور به برقراری ارتباط نکنید و تحت فشار افراطی نگذارید: تشویق کردن کودکان خجالتی برای پیوستن به دیگران تنها وضعیت را بدتر می‌کند، باعث می‌شود این حس به کودک منتقل شود که والدین او را نمی‌فهمند و او بیشتر در خود فرو می‌رود و منزوی می‌شود. کنار آمدن با خجالت باید به تدریج و به آرامی صورت پذیرد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔆گردنبند گران قيمت ✨على بن ابى رافع مى گويد: من نگهبان خزينه بيت المال حضرت على بن ابى طالب عليه السلام بودم . در ميان بيت المال گردنبند مرواريد گران قيمتى وجود داشت كه در جنگ بصره به غنيمت گرفته شده بود. دختر اميرالمؤ منين كسى را نزد من فرستاد و پيغام داد كه شنيده ام در بيت المال گردنبند مرواريدى هست . من ميل دارم آن را به عنوان امانت ، چند روزى به من بدهى تا در روز عيد قربان خود را با آن آرايش دهم و پس از آن بازگردانم . من پيغام دادم به صورت مضمونه (كه در صورت تلف به عهده گيرنده باشد) مى توانم به او بدهم . دختر آن حضرت نيز پذيرفت . من با اين شرط به مدت سه روز گردنبند را به آن بانوى گرامى دادم . 🌼اتفاقا على عليه السلام گردنبند را در گردن دخترش ديده و شناخته بود و از وى مى پرسيد: اين گردنبند از كجا به دست تو رسيده است ؟ 🌼او اظهار مى كند: از على بن ابى رافع ، خزينه دار شما به مدت سه روز امانت گرفته ام تا در روز عيد قربان خود را زينت دهم و سپس بازگردانم . على ابن ابى رافع مى گويد: - اميرالمؤ منين عليه السلام مرا نزد خود احضار كرد و من خدمت آن حضرت رفتم . چون چشمش به من افتاد فرمود: - ((اتخون المسلمين يابن ابى رافع ؟)) ((اى پسر ابى رافع ! آيا به مسلمانان خيانت مى كنى ؟!)) گفتم : پناه مى برم به خدا از اينكه به مسلمانان خيانت كنم . 🌼حضرت فرمود: پس چگونه گردنبندى را كه در بيت المال مسلمانان بود بدون اجازه من و مسلمانان به دخترم دادى ؟ 🌼عرض كردم : اى اميرالمؤ منين ! او دختر شماست و از من خواست كه گردنبند را به صورت عاريه كه بازگردانده شود به او دهم تا در عيد با آن خود بيارايد. من نيز آن را به عنوان عاريه به مدت سه روز به ايشان دادم و ضمانت آن را به عهده گرفتى كه صحيح و سالم به جاى اصلى خود بازگردانم . حضرت على عليه السلام فرمود: 🌼- همين امروز بايد آن را پس گرفته و به جاى خود بگذارى و اگر بعد از اين چنين كارى از تو ديده شود كيفر سختى خواهى ديد. 🌼سپس فرمود: اگر دختر من اين گردنبند را به عاريه مضمونه نمى گرفت نخستين زن هاشميه اى بود كه دست او را به عنوان دزد مى بريدم . اين سخن به گوش دختر آن حضرت رسيد به نزد پدر آمده و گفت : 🌼- يا اميرالمؤ منين ! من دختر شما و پاره تن شما هستم . چه كسى از من شايسته تر به استفاده از اين گردنبند بود؟ 🌼حضرت فرمود: دخترم ! انسان نبايد به واسطه خواسته هاى نفس و خواهشهاى دل ، پاى از دايره حق بيرون بگذارد. آيا همه زنان مهاجر كه با تو يكسانند، در اين عيد به مانند چنين گردنبند خود را زينت داده اند تا تو هم خواسته باشى در رديف آنها قرار گرفته و از ايشان كمتر نباشى @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب