eitaa logo
احادیث الطلاب
6.7هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
15 فایل
کپی برداری آزاد است ، حتی بدون اسم کانال ، فقط نقل حدیث از کتاب (احادیث الطلاب) با ذکر کتاب باشد مثلاً چنین نقل شود ،تحف العقول صفحه ۱۰۲ به نقل از کتاب آداب الطلاب‌ صفحه ۷۵ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب آیدی مدیر @barkhordar99
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ از خود ایشان نقل شده است که فرمودند: در زمان رضا شاه از صحن مطهر امام رضا(ع) عبور می کردم، دیدم پیرمردی نشسته قرآن میخواند. مردی از متجددین بی محتوا آن روز، باکفش زیر دست این ‌پیرمرد زد به طوری که قرآن کریم روی زمین افتاد. و خطاب به پیرمرد گفت :این کتاب به چه درد تو میخورد که نشسته ای و آن را می خوانی؟ از این کتاب چه کاری بر می آید؟ من از دیدن این منظره و توهین بزرگ به قرآن کریم چنان عصبانی شدم که فوری جلو رفتم و گفتم :چرا این کار را کردی؟ الان به تو می فهماندم که از این کتاب چقدر کار ساخته است. این را گفتم و آیه ای را از دلم خطور دادم، هنوز نخوانده بودم که مردک دستش را به دلش گرفت و گفت: الان می میرم دستم به دامنت نجاتم بده! (,با اینکه به قرآن اهانت کرد و بخاطر این کارش ، مرگش حتمی بود ولی دلم به حالش سوخت و )اشاره ای کردم، دردش رفع شد و فوری از آنجا رفت. ✨ احادیث الطلاب 🆔 @ahadis_tollab
✨ از خود ایشان نقل شده است که فرمودند: در زمان رضا شاه از صحن مطهر امام رضا(ع) عبور می کردم، دیدم پیرمردی نشسته قرآن میخواند. مردی از متجددین بی محتوا آن روز، باکفش زیر دست این ‌پیرمرد زد به طوری که قرآن کریم روی زمین افتاد. و خطاب به پیرمرد گفت :این کتاب به چه درد تو میخورد که نشسته ای و آن را می خوانی؟ از این کتاب چه کاری بر می آید؟ من از دیدن این منظره و توهین بزرگ به قرآن کریم چنان عصبانی شدم که فوری جلو رفتم و گفتم :چرا این کار را کردی؟ الان به تو می فهماندم که از این کتاب چقدر کار ساخته است. این را گفتم و آیه ای را از دلم خطور دادم، هنوز نخوانده بودم که مردک دستش را به دلش گرفت و گفت: الان می میرم دستم به دامنت نجاتم بده! (,با اینکه به قرآن اهانت کرد و بخاطر این کارش ، مرگش حتمی بود ولی دلم به حالش سوخت و )اشاره ای کردم، دردش رفع شد و فوری از آنجا رفت. ✨ احادیث الطلاب 🆔 @ahadis_tollab
✨ از خود ایشان نقل شده است که فرمودند: در زمان رضا شاه از صحن مطهر امام رضا(ع) عبور می کردم، دیدم پیرمردی نشسته قرآن میخواند. مردی از متجددین بی محتوا آن روز، باکفش زیر دست این ‌پیرمرد زد به طوری که قرآن کریم روی زمین افتاد. و خطاب به پیرمرد گفت :این کتاب به چه درد تو میخورد که نشسته ای و آن را می خوانی؟ از این کتاب چه کاری بر می آید؟ من از دیدن این منظره و توهین بزرگ به قرآن کریم چنان عصبانی شدم که فوری جلو رفتم و گفتم :چرا این کار را کردی؟ الان به تو می فهماندم که از این کتاب چقدر کار ساخته است. این را گفتم و آیه ای را از دلم خطور دادم، هنوز نخوانده بودم که مردک دستش را به دلش گرفت و گفت: الان می میرم دستم به دامنت نجاتم بده! (,با اینکه به قرآن اهانت کرد و بخاطر این کارش ، مرگش حتمی بود ولی دلم به حالش سوخت و )اشاره ای کردم، دردش رفع شد و فوری از آنجا رفت. ✨ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب