مراسم گردهمایی فرماندهان بسیج صنعت آب وبرق سراسر کشور باحضور سردار حاج صادق آهنگران و وزیر محترم نیرو جناب آقای محرابیان

ارسالی از برادر مسعود شحیطاوی از اهواز

#سال_1376 شب عاشورا 1376 مصلی مهدیه ی اهواز اگر چه لاله خود را وقف غم کرد چو من کی در صبوری قد علم کرد تا زنده هستم زینبا (2) از خیمه گه بیرون میا مظلومه خواهر (2) تو علمدار منی عباس عباس سردار منی

تو همان ماه درخشان منی رازدار من و طفلان منی باوفا کی روی از خاطر من غمخور جمع يتيمان منی عباس عباس سردار منی تو علمدار منی (۲) عباس عباس سردار منی خیز از جا که ببینم رویت بینم آن سرو قد دلجویت سویت آیم به تمنای وصال از سر صدق نمایم بویت عباس عباس غمخوار منی تو علمدار منی (۲) عباس عباس سردار منی کشم از سینه ی خود فریادی که تو لب تشنه چرا جان دای تو که سقای وفادار منی ز چه رو در یم خون افتادی عباس عباس غمخوار منی تو علمدار منی (۲) عباس عباس سردار منی ز چه رخسار تو رفت از نظرم به که بعد از تو برادر نگرم من ماتم ماتم زده خون می گریم که تو رفتی و شکستی کمرم عباس عباس غمخوار منی تو علمدار منی (۲) عباس عباس سردار منی حسین حسین حسین جان غریب حسین حسین جان شهید حسین حسین جان غریب حسین حسین جان حسین حسین حسین جان شب عاشوراست امشب حسین حسین حسین حسین بگو صدات به کربلا برسه یا حسین یا زهرا بگو یا مهدی اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء فردا صبح ان شاءالله راس ساعت 7 از روبروی حسینیه ی ثارالله ان شاءالله هیئت رزمندگان و عاشقان ثارالله حرکت خواهد کرد.ان شاءالله راس ساعت 7 صبح فردا روز عاشورا هیئت رزمندگان و عاشقان ثارالله ان شاءالله از روبروی حسینیه ی ثارالله خرکت خواهد کرد. امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء (شفای مجروحین مریض ها معلولین خیلی نامه داریم برای مریض ها) مسئلک اللهم و ندئوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الاحل الاکرم الامجد بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سروالمستودع فیها بحق الحسین مظلوم به دو دست بریده ی ابالفضل العباس به سوز دل زینب به گلوی بریده ی شش ماهه علی اصغر بحق المهدی حاجتمندا بحق المهدی بحق المهدی بحق المهدی بدماء شهدا یا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد م عجل فرجهم خدایا حوائج این جمع حاضر و کلیه ی عزاداران امام حسین برآورده به خیر بگردان. خدایا عزاداری ها سینه زنی ها زنجیرزنی ها رو به لطف وو کرمتت به شایستگی از این عزادارن امام حسین قبول بگردان. خدایا در فرج آقامون مهدی تعجیل بفرما چشمان ناقابل ما به جمال نورانی حجه بن الحسن منور بگردان همه ی ما رو از سربازان و بسیجیان و رزمندگان آقا امام زمان قرار بده خدایا شهدای ما با شهدای کربلا محشور بگردان پروردگارا فیض شهادت در رکاب آقا امام زمان نصیب دلهای مشتاق شهادت بگردان امام راحل روحش با روح سیدالشهدا محشور بگردان. خدایا مقام عظمای ولایت مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای تا ظهور حضرت مهدی عمر با عزت با برکت عطا بفرما دشمنان این رهبر بزرگوار اگر قابل هدایتند هدایت وگرنه ریشه کن بگردان. پروردگارا توفیق طاعت و بندگی توفیق ترک معصیت به همه ی ما کرامت بگردان خدایا مجروحین معلولین مریض ها خصوصا مریضانی که در این جمع عزادار هستند مجروحین و معلولین و مریضان ملتمس دع مریض منظور شفای عاجل عطا بفرما. پروردگارا مابقی اسرای ما با تن سلامت به وطنشون برگردان. خدایا تو را به قبر مفقودالاثر بی بی دو عالم زهرا سلام الله علیها قسمت می دهیم از مفقودالاثرهای ما خبری آرام بخش برای خانواده هاشان برسان. پروردگارا به آبروی علمدار کربلا ابالفضل العباس علیه السلام آبروی ما در دنیا و آخرت حفظ بفرما اسلام و مسلمین نصرت عنایت بفرما دشمنان اسلام راس آنها آمریکا و اسراییل ریشه کن بگردان پدر و مادر و اجداد ما بیامرز خدایا با نابودی عنقریب صدام زیارت قبر شش گوشه ی امام حسین علیه السلام نصیب همه ی ما بگردان هدیه به ارواح طیبه ی شهدا خصوصا سیدالشهدا به روح مطهر امام راحل اموات و رفتگان این جمع رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات

شب عاشورای 1376 مصلی مهدیه ی اهواز اگر چه لاله، خود را وقف غم کرد چو من کی در صبوری قد علم کرد؟ اگر از هجر یک فرزند، یعقوب فروغ دیده‏اش را گریه، کم کرد مرا هفناد و دو داغ جگر سوز پریشان روزگار و پشت خم کرد به گلزار ولایت هر چه گل بود به شمشیر ستم، گلچین قلم کرد ای مردم عزادار ای کسانی که شب عاشورا اومدید برا غریبی و مظلومی حسین گریه کنید.امشب آخرین شبیه که زینب حسینشو می بینه.باهاش حرف میزنه. کسی گل را به چشم تر نبوسید کسی گل را ز من بهتر نبوسید کسی چون من گلش نشکفت در خون کسی چون من گل پرپر نبوسید کسی غیر از من و سجاد در آن دشت به تنهائی تنِ بی ‏سر نبوسید به عزم بوسه، لعل لب نهادم به آنجایی که پیغمبر نبوسید فلک، کوس وداع آخرین زد ملک بر صبر زینب آفرین زد ز میدان، اسب بی‏صاحب که آمد به تصویر گمان، رنگ یقین زد سکینه گفت در گوشش چه رمزی هر کجا هستی زانوی غم رو در بغل بگیر برادرم خواهرم. امشب تو هم با زینب گریه کن.امشب تو هم با زینب بیداری بکش.امشب تو هم با اصحاب حسین بیداری بکش.زینبه تو خیمه ها دور می خوره. لحظه ای کنار عباس می نشینه.لحظه ای کنار علی اکبر.لحظه ای کنار قاسم.لحظاتی شش ماهه رو تو بغل میگیره میاد پیش حسین. من حسین چرا زانوی غم در بغل گرفته ای.حسین چی شده که این چنین غمگینی.شب عاشوراست.اشکت سرازیر شد برا فرج آقات مهدی دعا کن سکینه گفت در گوشش چه رمزی که آتش در دل آن بی قرین زد؟ خبر دارم که آن اسب وفادار کنار خیمه‏ها سر بر زمین زد محبان را غم محبوب سخت است ای مردم این زبان دل زینبه.این زبان دل امام سجاده. محبان را غم محبوب سخت است خونواده های داغ دیده ی شهدا.علی اکبر از دست داده ها.قاسم از دست داده ها. محبان را غم محبوب سخت است فراق مهربان خوب سخت است ز هستی دل بریدن نیست مشکل ولی دل کندن از محبوب سخت است چه شبیه امشب؟ خدایا امشب چه جمع باصفایی تو خیمه ها نشستن دارن مناجات می کنن.خدایا امشب زینب کنار حسینه.داره حرف میزنه.آیا میدونه امشب شب آخرشه؟ آیا میدونه امشب آخرین شبیه که حسینشو زیارت میکنه یا نه.خدایا امشب چه شبیه؟ فردا شب چه شبیه؟ می خوام تو ذهنت این دو شب رو با هم مقایسه کنی.امشب کنار خیمه ها زینبه.فردا شب کنار گودال قتلگاهه.امشب صدای ناله ی رباب بلنده.صدای ناله ی علی اصغر بلنده ولی فردا شب صدای شش ماهه خاموشه.خدایا فردا روز عاشورا چه خبره؟آیا زینب خبر داره آیا سکینه از فردا خبر داره؟مثل فردایی حسین سوار بر اسب شد.آروم آروم از خیمه ها فاصله می گرفت.نگاهی به سمت راست خود کرد کسی رو ندید.نگاهی به سمت چپ خود کرد کسی رو ندید.دلش گرفت نگاه کرد به طرف کوفه.صدا زد مسلم کجایی .یاور باوفای من مسلمم مظلومم کجایی؟ نگاهی به طرف خیمه ی شهدا نگاهی به میوه ی دلش علی اکبر صدا زد ولدی اکبر ولدی اکبر ولدی اکبر.نگاهی به طرف نهر علقمه صدا زد علمدارم اخی عباس اخی عباس اخی عباس.دیگه حسین تنها شده.عباس حسین تنها داره به میدون میره.تو هم نام شهدا رو بر زبونت جاری کن.تو هم نام امام راحل رو بر زبونت جاری کن.میخواد حرکت کنه که دید مرکبش ذوالجناح حرکت نمی کنه خدایا چه شده این اسب حرکت نمی کنه نگاهی کرد دید سکینه دو زانوی اسب رو دو پای اسب رو در بغل گرفته هی نگاه به بالا می کنه.نمی گذارم بری بابا.بابا نمی گذارم بری بابا پیاده شو بار دیگه تو رو ببوسم.بابا پیاده شو یکبار دیگه دست نوازش به سرم بکش.بابا نمی گذارم بری.چقدر این دختر این بابا رو دوست داره؟حسین پیاده شد.سر دختش سکینه رو روی سینه گذاشت آرومش کرد.دلداریش داد بعد سوار بر اسب.سکینه نگاهی به ذوالجناح کرد.چی در دلش گذشت.چه رد و بدل شد نمی دونم.آن قدر می دونم اسب حرکت کرد و این چنین که نقل کرده اند وارد میدان معرکه شد .انابن فاطمه.منم فرزند فاطمه ای مردم منم فرزند علی.هی می جنگید هی رجز می خوند.من مادرم فاطمه ست من جدم پیغمبره.این عمامه ای که به سر من می بینید عمامه ی پیغمبره.

هی رجز می خوند دشمن رو به خاک و خون می کشید میومد کناری نزدیک خیمه ها فریاد می زد لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم دل بچه ها آروم می گرفت.صدای حسینو می شنیدن آروم می گرفتن.بچه ها به همدیگه مژده می دادن بابامون هنوز زنده ست هی می رفت و برمی گشت همین شعار رو می دادولی یک لحظه ای اومد که دیگه صدای حسین طنین انداز نبود.هر چه منتظر موندن صدای بابا نیومد.آروم آروم دل نگران شدند نگرانی حاکم شد.بچه ها اومدن دور عمه شون زینبو گرفتن عمه زینب بگو بابا بیاد بگو بابا برگرده عمه زینب عمه زینب عمه زینب بیشتر از همه سکینه داره مرثیه خونی میکنه.بیشتر از همه سکینه داره شیرین زبونی می کنه.7عمه به خدا آب نمی خوایم.بگو بابا بیاد.زینب هم خدا چه جواب بچه ها رو بده از لابلای پرده ی خیمه داره به بیرون نگاه میکنه.لحظات گذشت.ناگهان صدای پای ذوالجناح به گوش رسید.غوغایی در خیمه به پا شد.صدا زد سکینه جون عمه جون بدو بابات اومدهبرو بابات اومده برو بابات اومده.سکینه دوید پرده ی خیمه رو رو کنار زد. مات و مبهوت گاهی به برون خیمه داره نگاه میکنه گاهی بهت زده به عمه اش زینب داره نگاه میکنه.چشماش دارن حرف میزنن.چه اتفاقی افتاده.یک دفعه صدا زد عمه زینبعمه زینب به خدا بابا نیومده.به خدا عمه اسب بی صاحب بابا رو می بینم به خدا ذوالجناح رو بی بابا می بینم.عمه مثل اینکه ما یتیم شدیم عمه عمه عمه.(یا زهرا) دیگه نفهمیدن همه از خیمه بیرون دویدن.اومدن دور ذوالجناخو گرفتن.ذوالجناح خونین.بدن پر نیزه.سم بر زمین می کوبد.یال واژگون شده در روایات اومده آروم آروم قطرات اشک از چشمان این اسب می ریزن.هر کس با اسب حرفی میزنه. ای اسب بگو ببینم چرا زینت واژگون گشته.ای اسب بگو ببینم چرا یالت خونی شده؟ای اسب چرا گریه می کنی؟گچرا سم بر زمین می کوبی.سکینه ستسکینه هی داره نگاه به اسب میکنه.یادت میداد نگات کردم.زبان دله.گفتم بابا دیگه بر نمی گرده ولی بگو ببینم اون چیزی که جگر مرو می سوزونه ای اسب اینه که بابام پیاده شد مرو بوسید دیدم لبش خشکیده بود.دیدم زبانش خشکیده بود.بگو ببینم ای ذوالجناح آیا بابام رو آب دادند یا لب تشنه بابام رو کشتند؟ التماس دعا.مریض ها رو فراموش نکنی.دکتر جواب کرده ها .خیلی نامه آوردن مریض دکتر جواب کرده.مریض سرطانی عزیزانی روی تخت های بیمارستان سفارش کردن ما هر ساله بین جمعیتت ها یا حسین می گفتیم امشب و این ده روز روی تخت بیمارستان بودیم خیلی دلمون گرفته خیلی برامون دعا کنن به جای ما هم یه یا حسین بگید. تا زنده هستم زینبا (2) از خیمه گه بیرون میا مظلومه خواهر(2) بشنو وصایای مرا ای قهرمان کربلا مظلومه خواهر(2) از کودکی ای مهربان خواهر تو بودی یار من همراه من کردی سفر ای محرم اسرار من اکنون عزیزم گوش ده بر آخرین گفتار من بعد از حسین خواهر شوی(2) تنها در این دشت بلا مظلومه خواهر(2) تا زنده هستم زینبا (2) از خیمه گه بیرون میا مظلومه خواهر(2) خواهر بدان من از ازل جام بلا نوشیده ام بهر بقای دین حق با جان و دل کوشیده ام در راه حق بهر فداکاری ز جان کوشیده ام در این منا قربان شوم تا دین حق یابد بقا مظلومه خواهر(2) تا زنده هستم زینبا (2) از خیمه گه بیرون میا مظلومه خواهر(2) تا لحظه ی دیگر به میدان شهادت می روم از بهر روشن کردن راه حقیقت می روم غلطان به خون سوی خدا تا اوج عزت می روم وقت وداع آخر است (2) ای نور چشم مصطفی مظلومه خواهر(2) تا زنده هستم زینبا (2) از خیمه گه بیرون میا مظلومه خواهر(2) اهل حرم را می سپارم بر تو ای بانوی دین بنما نگهداری از این دلخستگان بی معین چون گل پرستاری کن از سجاد زین العابدین مگذار تا این دختران با کودکان خونجگر گردند در این سرزمین از جور اعدا دربدر بنما حمایت از همه ای خواهر والا گهر خواهر اگر دیدی سرم از تن جدا شد صبر کن یا پیکرم صد پاره از تیغ جفا شد صبر کن جسمم اگر غلطان به خون در کربلا شد صبر کن دیدی اگر در زیر خنجر حنجرم را صبر کن گر بر فراز نیزه ها دیدی سرم را صبر کن خواهر اگر سیلی کسی زد دخترم را صبر کن بهر وداع آخرین کن اهل بیتم را خبر تا یک به یک را در دم آخر بگیرم من به بر بر چهره ی گل غنچه ها ریزم گلاب از چشم تر خواهر در این صحرا حسین امروز می گردد شهید بر خیمه هایم آتش از جور و جفا خواهد رسید خواهر اسیری می روی فردا تو با اهل حرم قرآن تلاوت می کند همراه تو خونین سرم کن کوفه را زیر و زبر با خطبه خواندن خواهرم زینب برو پیراهنی کهنه بیاور نزد من تا من بپوشم پیراهن فرسوده زیر پیرهن بعد از شهادت باشد آن جامه مرا جای کفن عریان نماند پیکرم در سرزمین کربلا مظلومه خواهر(2) تا زنده هستم زینبا (2) از خیمه گه بیرون میا مظلومه خواهر(2) تو علمدار منی (۲) عباس عباس سردار منی تو سپهدار منی عباس عباس غمخوار منی تو علمدار منی (۲) عباس عباس سردار منی

می روی لحظه به لحظه می بری با خود دل من می روی با رفتن تو هستی من حاصل من ای ملائک قد و قامت بنگرید ای عرشیان ای عرشیان شور قیامت بنگرید اکبر ای رعنا پسر لحظه ای آهسته تر زمان: شب هشتم محرم 1386 مکان: مسجد جزایری اهواز

ما همه بنده ایم و مولا اوست که علی با حق است و حق با اوست هیچ کس نشناخت دردا درد پنهان علی چون کبوتر ماتند در چاه شب افغان علی

سلام 🔺دو رکعت نماز مستحب و مشارکت در ثواب حاجیان علامه مجلسی به سند معتبر از امام صادق نقل کرده است که پدرشان؛ امام باقر علیه السلام به ایشان خواندن این نماز مستحبی ساده را در شب های دهه اول ذی الحجة بین نماز مغرب و عشا توصیه فرموده اند. 🔹با خواندن این نماز که برکات فراوان دارد، در ثواب حاجیان شریک خواهید بود حتی اگر امسال حج به جا نیاورده باشید. 🔺کیفیت این نماز خاص چنین است : دو رکعت نماز مثل نماز صبح بین نماز مغرب و عشا با این تفاوت که پس از قرائت حمد و سوره توحید در هر رکعت یکبار آیه شریفه : وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قٰالَ مُوسىٰ لِأَخِيهِ هٰارُونَ اُخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِيلَ اَلْمُفْسِدِينَ بخوانید. به همین آسانی و سادگی 🔹استادم ره می فرمود شاید همه ثواب این نماز در تفکر به این آیه و ماجرای جانشینی پیامبر باشد. 🔺متن حدیث شریف: وَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنِ اَلْإِمَامِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِي أَبِي؛ مُحَمَّدٌ اَلْبَاقِرُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: يَا بُنَيَّ صَلِّ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنَ اَلْعَشْرِ اَلْأَوَّلِ مِنْ ذِي اَلْحِجَّةِ رَكْعَتَيْنِ بَيْنَ صَلاَتَيِ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ، وَ اِقْرَأْ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ بَعْدَ اَلْحَمْدِ سُورَةَ اَلتَّوْحِيدِ وَ هَذِهِ اَلْآيَةِ اَلْكَرِيمَةِ «وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قٰالَ مُوسىٰ لِأَخِيهِ هٰارُونَ اُخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِيلَ اَلْمُفْسِدِينَ» فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ شَرِكْتَ اَلْحُجَّاجَ فِي اَلثَّوَابِ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ حَجَجْتَ.

شب عملیات درخواست آب کرد مےخواست غسل شهادت بڪنہ اما آب بہ اندازه ڪافی نداشتیم گفت : بہ اندازه شستنِ سرم آب بدید گفتم : فردا عملیاتہ،دوباره ڪثیف‌ میشی مگہ می خوای بری تهران؟! گفت : نہ‌فردا‌ می خوام‌ برم‌ به‌ ملاقات‌ خدا...! #شهید_حسین_علم_الهدی