eitaa logo
آهنگـِ زندگـے♬
735 دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.3هزار ویدیو
82 فایل
سر بر شانــہ خدا بگذار تا«اهـنگــ زندگـے» را برایتـ زیبا بــخواند ♬ و تو زندگـے را با تمامـ و کمالش زندگـے کن! انتقاد، پیشنهاد، تبادل👇🏻 @Pr_manager1
مشاهده در ایتا
دانلود
🥓 😋 ▫️دوعدد تخم مرغ ▫️دونيم ليوان شير ▫️يك ونيم ليوان آرد ▫️يه قاشق چاي خوري نمك ▫️يك چهارم ليوان هم روغن مايع 🔸كافيه تخم مرغ روباهمزن بزنيد يكدست وكمي روشن بشه بعد روغن ،شير رواضافه كنيد وبعد آرد رو كم كم اضافه كنيدبه همراه نمك وتا كاملا يكدست بشه مخلوط كنيدوبعد دونه دونه سرخش كنيد براي مواد داخلي هم ازپياز داغ وگوشت وفلفل دلمه استفاده كردم شما ازهرچيز ديگه اي مي تونيد استفاده كنيد بعدرول كردن كرپها كنارهم بچينيد روش پنير بريزيد وچند دقيقه توفربزاريد كه پنيرها آب بشن وبعدهم نوش جان ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤مطالبی جالب در خصوص ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها و آقا امیرالمومنین علی علیه السلام💚 خانم حضرت زهرا سلام الله علیها شامل : ۱.لباس عروسی (که شب ازدواج آن را به زنی نیازمند بخشید) ۲.چارقد و روسری ۳.قطیفه مشکی بافت خیبر ۴.تخت خواب بافته شده از برگ خرما ۵.دو عدد تشک با روکشی کتان که داخل یکی لیف خرما و داخل دیگری پشم گوسفند بود. ۶.چهار عدد بالش که از چرم طائف که داخل آن گیاه خوشبوی بوریا قرار گرفته بود. ۷.یک تخته بوریای بافت بحرین ۸.آسیاب دستی ۹.لگن مسی ۱۰.مشک چرمی ۱۱.کاسه و ظروف چوبی ۱۲.مشک برای حمل آب ۱۳.چند کوزه و ظروف گلی 💍مدت زمان این دو بزرگوار: یک ماه (برخی ۳ تا ۵ ماه گفته اند) زمینی آن حضرت: چهارصد مثقال نقره (قیمت زره امیرالمومنین(ع) که فروختند و خرج وسایل زندگی کردند) آماده سازی مراسم : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به زنان مهاجرین و انصار و دختران عبدالمطلب دستور داد تا مقدمات را آماده کرده، حضرت زهرا سلام الله علیها را همراهی کنند، شادی کنند و تکبیر بگویند و شعر بخوانند اما سخنی که مورد رضای خداوند نیست نگویند! 🍽شام عروسی آن دو بزرگوار: پیامبر فرمودند غذای عروسی باید غذای خوبی باشد، گوشت و نان توسط پیامبر(ص) و روغن و خرما توسط امیرالمومنین علی (ع) تهیه شد. دعوت کردن از مهمان ها و مشخص کردن آنها نیز به امیرالمومنین علی (ع)سپرده شد. 🐎مرکب : اسب خاکستری رنگ مزین به قطیفه یا مخمل که روی آن انداخته شده بود. 📚منابع: (الأمالی الشيخ الطوسی، صفحه ۴۱/ بحار الأنوار العلامة المجلسی جلد ۴۳ صفحه ۹۴/ مكارم الأخلاق، الشيخ الطبرسی، صفحه ۲۰۷/ بحار الأنوار،العلامة المجلسی، جلد ۴۳ صفحه ۱۱۵/ الأمالی، الشيخ الطوسی صفحه ۴۲/ من لا يحضره الفقيه، الشيخ الصدوق، جلد۳ صفحه ۴۰۱) ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام کاظم علیه السلام فرمودند: هرگاه به کودکان وعده دادید، بدان وفا کنید ؛ •]چرا که آنان بر این باورند که شما روزى شان را مى دهید ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline .
با نق زدن بچه ها چه كنيم؟ نق زدن یک رفتار آموخته شده است نگذارید فرزندتان برای توجه گرفتن از شما نق بزند: در سریع ترین زمان ممکن که می توانید مودبانه این کار را انجام دهید، به فرزندتان توجه کنید. هنگامی که ناله اتفاق می‌افتد، والدین باید یک نفس عمیق بکشند و به خودشان یادآوری کنند که کودک قصد عصبانی کردن آنها را ندارد. اگر کودکتان به ناله کردن ادامه می‌دهد و شما مطمئن هستید که این ناشی از درد یا بیماری نیست، به رفتار بعد از ناله کردن توجه کنید، تا پیام بزرگتری را که می‌رساند، تشخیص دهید «از خودتان بپرسید آیا من پرمشغله تر از معمول شده‌ام؟ آیا روال عادی بچه من تغییر کرده است؟ آیا خواهر یا برادری، بنا به هر دلیلی، به توجه بیشتری نیازمند است؟ » اغلب، ناله کردن علامتی است برای اینکه مجددا با کودکتان ارتباط برقرار کنید. زمان‌هایی را برای با هم مطالعه کردن، غذا خوردن یا کارهای دیگری که کودک از آن لذت می‌برد، در نظر بگیرید. ارتباط با کودک در زمانی کوتاه، یک یا دو بار در روز، می تواند تفاوت زیادی را برای خانواده ها جهت مقابله با رفتار دشوار ایجاد کند. ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
یکی از راه‌های استقلال کودکان تصمیم‌گیری است به کودک خود اجازه تصمیم‌گيرى بدهید. مسلما والدین بايد محدوديت‌هايی را برای فرزند خود قائل شوند، اما بعضی وقت‌ها بهتر است اجازه دهيد كه زمام كار در دست كودک باشد و تصمیماتی را هر چند مضحک و کوچک بگیرند، حتی اگر او تصميم‌های عجيب و غريب بگيرد. مثلا اگر می‌خواهد كه در وسط تابستان، پالتو یا کلاه زمستانی بپوشد، به او اجازه دهيد كه اين كار را بكند، پس از مدتی گرمش می‌شود و می‌فهمد كه پوشيدن یک لباس نازک در اين فصل، مناسب‌تر است. اگر شما اجازه دهيد كه او خودش به اين نتيجه برسد، به او امكان يادگيری و رشد داده‌ايد. ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌛⭐️لالایی⭐️🌛 لالا لالا گل پونه گل زیبای بابونه بپوش از برگ گل پیرهن هواگرمه تابستونه لالالالاشب تیره بخواب گلبرگ من!دیره تموم ماهیا خوابن چرا خوابت نمی گیره؟ لالا مهتاب ازاون بالا تورومی بینه وحالا میگه این بچه شیطون نکرده پس چرا لالا؟ می ره می تابه اون دورا به روی تپه ماهو را به روی گل که خوابیده کنار بچه زنبورا لالالالا خبر لالا شده فصل سفر لالا یکی رفت و یکی اومد لالاچشما به در لالا لالالالاخبراومد پرنده از سفر اومد یکی بال وپرش واشد یکی بی بال و پر اومد ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🐰 🌈 خرگوش پیر و نوه‌ی نجارش 🌈 🐰 در کنار یک درخت چنار، یک خرگوش پیر زندگی می کرد. او تنها بود اما قرار بود به زودی نوه اش تیسوتی پیش او بیاید و با او زندگی کند. او برای دیدن نوه اش لحظه شماری می کرد. تیسوتی قرار بود جمعه به خانه ی پدربزرگش، خرگوش پیر برود. خرگوش از چند روز قبل برای پذیرایی از تیسوتی آماده شده بود. او شیرین ترین هویجهای جنگل را جمع آوری کرده بود. روز جمعه یک سوپ هویج درست کرد. تیسوتی نزدیک ظهر به خانه ی پدربزرگش رسید. او از دیدن پدربزرگش بسیار خوشحال شد. آن ها باهم سوپ هویج را خوردند و بسیار لذت بردند. اما بعدازظهر که می خواستند استراحت کنند پدربزرگ زیر یک بوته ی برگ دراز کشید و به تیسوتی هم گفت کنار او استراحت کند. تیسوتی تازه متوجه شد پدربزرگش خانه ای ندارد. تیسوتی به فکر فرو رفت. او اطراف را نگاه می کرد و فکر می کرد. پدر بزرگ زود به خواب رفت وقتی بیدار شد دید تیسوتی مشغول سوراخ کردن ساقه ی درخت چنار است. خرگوش پیر با نگرانی از تیسوتی پرسید برای چه درخت را اذیت می کنی؟ تیسوتی خندید و گفت من درخت را اذیت نمی کنم من می خواهم برای شما یک لانه درست کنم با دو تختخواب و یک میز غذا خوری. خرگوش پیر با تعجب نگاه کرد و گفت تو این کارها را از کجا بلدی؟ تیسوتی گفت من یک خرگوش نجارم و کار با چوب را به خوبی بلدم. پدربزرگ از شنیدن این حرفها ذوق کرده بود. او تصمیم گرفت به تیسوتی کمک کند. تیسوتی و خرگوش پیر با هم تا نزدیک غروب موفق شدند یک حفره ی بزرگ درون ساقه ی تنومند درخت چنار درست کنند. آن حفره انقدر بزرگ بود که جای دو تختخواب و یک میز غذاخوری را داشت. حالا تیسوتی باید برای خانه ی پدربزرگ یک در می ساخت . او یک در چوبی زیبا درست کرد و آن را وسط حفره نصب کرد. هوا دیگر تاریک شده بود و پدربزرگ و تیسوتی هر دو خسته بودند. امشب باید درون لانه ی جدید روی زمین می خوابیدند اما تیسوتی حتما فردا تختخواب ها را می سازد. امشب پدر بزرگ با مقداری علف کف لانه را پوشاند. آنها باقیمانده ی سوپ هویج را خوردند و امشب را در کنار هم در لانه ی جدید خوابیدند. تیسوتی تمام شب از روزنه ای که در دیواره ی لانه درست کرده بود به ماه نگاه می کرد و به کارهایی که فردا می خواست انجام دهد فکر می کرد. خرگوش پیر هم آنشب بهتر و راحت تر از تمام شبهای عمرش در کنار نوه ی عزیزش خوابید و زودتر از همیشه به خواب رفت. 🐰 🌈🐰 🐰🌈🐰 🌸🍂🍃 @Ghesehaye_koodakaneh ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا