eitaa logo
آهنگـِ زندگـے♬
736 دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.3هزار ویدیو
82 فایل
سر بر شانــہ خدا بگذار تا«اهـنگــ زندگـے» را برایتـ زیبا بــخواند ♬ و تو زندگـے را با تمامـ و کمالش زندگـے کن! انتقاد، پیشنهاد، تبادل👇🏻 @Pr_manager1
مشاهده در ایتا
دانلود
1_60885291.mp3
8.69M
🎙نقش الگویی والدین در 💠 تربیت فرزندان 🔴 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید @farnaonline 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
سن لجبازی در کودکان 🔸لجبازی جزو رشد طبیعی کودک هست و استثنا بردار هم نیست.گاهی والدین گله‌مند هستند که بچه نیم وجبی تو روی من می‌ایسته... ولی فراموش نکنیم، این ایستادگی در مقابل والدین نیست. 🔸معمولا لجبازی از ۲ سالگی شروع می‌شه و در حدود ۳ تا ۴ سالگی به اوج خودش می‌رسه و در حدود ۶ سالگی هم کم میشه. 🔸در واقع بچه‌ها از ۲ تا ۳ سالگی می‌خوان خودشون رو ثابت کنند و به استقلال برسند و همین رو والدین لجبازی می‌دونن. 🔸به کودکان فرصت بدید از ۲ تا ۷ سالگی که سن شکوفایی خلاقیتشون هست راهی رو برای انجام کارشون پیدا کنند و عجولانه با بچه‌ها برخورد نکنید. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 با ما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید @farnaonline 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
ادب را با ادب به كودكان بیاموزیم 🔸ادب یک صفت شخصیتیه و هم یک مهارت که میشه اونو یاد گرفت‌.کودکان ادب رو از پدر ومادر خودشون یاد میگیرن. میگی چجوری؟ 🔸مادر و پدر اگه به فرزندشون احترام بزارند عکس‌العمل بچه هم در برابر والدینش رفتار خوبی میشه گاهی اوقات متاسفانه والدین با بی احترامی و بی ادبی رفتار بد رو به فرزندشون یاد میدن. 👨‍👩‍👧‍👦 رفتار شما در مقابل فرزندتون چطوریه؟ 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید @farnaonline 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 باما درکانال آهنگ زنی همراه باشید @farnaonline 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🎶 قصه متنی "جشن تولد جوجه ها" وقتی امتحانات مینا تمام شد، از پدر و مادرش خواست تا او را چند روزی به روستا پیش پدربزرگ و مادربزرگ بفرستند. پدر و مادر هم قبول کردند و یک روز همه با هم به روستای باصفای پدرو مادربزرگ رفتند. مادربزرگ با خوشحالی برای آن ها غذا درست کرد. او مرغ و خروس های زیادی داشت و هرروز تخم مرغ ها را جمع می کرد. مقداری از آنها را می فروخت و مقداری را هم برای خودشان نگه می داشت. غذایی که مادربزرگ درست کرد یک نوع کوکو با تخم مرغ بود. مینا و پدر و مادرش این غذا را خیلی دوست داشتند. فردای آن روز پدر و مادر به شهر برگشتند اما مینا پیش پدرو مادربزرگ ماند. مادربزرگ هفت تا تخم زیر پای مرغی گذاشت و به مینا گفت:« دخترم این مرغ کرچ است. او 21 روز روی این تخم ها می خوابد تا تخم ها تبدیل به جوجه شوند. اگر 21 روز پیش من بمانی می توانی تولد جوجه ها را ببینی.» مینا با خوش حالی گفت:« حتماً می مانم. من روستا و مزرعه ها و گاو و گوسفندها و مرغ و خروس ها را دوست دارم. از شیر و پنیری که شما درست می کنید و کوکوهایی که با تخم مرغ های خودتان می پزید هم خیلی خوشم می آید. خودتان را هم خیلی خیلی دوست دارم. می خواهم تمام فصل تابستان پیش شما بمانم.» مادربزرگ خندید و مینا را بوسید و گفت:« من هم نوه ی گلم را خیلی دوست دارم. خوشحال می شوم که پیش ما بمانی.» مینا هرروز با پدر بزرگ به مزرعه می رفت و در کارها به او کمک می کرد. وقتی در خانه بود با مادربزرگ به مرغ و خروس ها سر می زد و برای آن ها دانه می پاشید و به مرغی که روی تخم ها خوابیده بود آب و دانه می داد. گاهی وقت ها برای مرغ که تنها و دور از مرغ های دیگر توی لانه خوابیده بود شعر می خواند تا حوصله اش سرنرود.21 روز گذشت. پدربزرگ و مادربزرگ و مینا به سراغ مرغ رفتند تخم های زیر پای مرغ یکی یکی می شکستند و از آن ها جوجه های کوچولوی قشنگی جیک جیک کنان بیرون می آمد. مرغ قدقدکنان جوجه ها را زیر بال و پرش می گرفت و مواظب آنها بود. جوجه ها آن قدر قشنگ و بامزه بودند که مینا بیش تر وقتش را در کنار آنها می گذراند و تماشایشان می کرد. مینا با خودش فکرمی کرد که این جوجه ها چه طور توی تخمی که هیچ سوراخی نداشت زنده مانده اند؟ آن ها توی تخم چطور نفس می کشیدند؟ او خیلی فکر کرد ولی نتوانست جواب سؤالش را پیدا کند. شب که همه دورهم نشسته بودند، مینا از پدربزرگ پرسید:« پدرجان،من می خواهم بدانم جوجه ها وقتی توی تخم بودند چه طوری نفس می کشیدند؟» پدربزرگ نگاهی به مادربزرگ که مشغول ریختن چای بود کرد و گفت:« من جواب سؤالت را نمی دانم ، شاید مادربزرگ بتواند به سؤالت پاسخ بدهد.» مادربزرگ سینی چای را جلوی پدربزرگ گذاشت و گفت: « توی تخم مرغ اول زرده و بعد سفیده تشکیل می شود. در اطراف زرده و سفیده ، یک پوسته ی نازک وجود دارد و روی این پوسته، پوسته سفت و سفید تخم مرغ درست می شود. روی این پوسته سفت، سوراخ های ریزی وجود دارد که هوا از آن وارد تخم مرغ می شود و جوجه می تواند نفس بکشد.» مینا جواب سؤالش را گرفت. فردای آن روز او با دقت بیشتری به جوجه ها که کمی بزرگ تر شده بودند و جیک جیک کنان در کنار مادرشان دانه برمی چیدند نگاه می کرد و از تماشای آن ها لذت می برد. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید @farnaonline 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سردار، آنها حتی از عکس تو هم میترسند ! برداشتن عکس شهید قاسم سلیمانی از روی میز نماینده ایران در جلسه حقوق بشر سازمان ملل 📢 کانال دیدبان مجازی🔻 @monitoringmfj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ســـــــلامـــــ شنبه تون عالی و بینظیر 🌷ان شاءالله امروز 🌸برای تک تک دوستانم 🌷همون روزی بشه که 🌸آرزوشـو دارند 🌷پراز خیر و برکت 🌸پراز دلخوشی 🌷پراز موفقیت و 🌸پراز محبت خدا در زندگی 🌷روزتون زیبا و در پناه خدای مهربان 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 با ما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید @farnaonline 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹هرکس همان گونه است که می کند، پس مراقب افکار خود باشید. همچون ساعتی پیوسته درحال کار کردن است و باید هر روز با اندیشه های خوب آن را کوک کرد.🌷 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 باما درکانال آهنگ زندگی همراه باشید @farnaonline 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا