5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجشنبه های دلتنگی
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
💔کانال آهنگ مازنی💔
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5996685234765041853.mp3
6.69M
یاسر غریب🎤
بانو بانوجان
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
❤آهنگ مازنی❤
به نام خداوند گردان سپهر خداوند خورشید و ناهید و مهر سخنرانی آقا شاید منتظر ادامه ی مهمونی باشین ول
به نام خداوند روستا و شهر
خداوند خشکی خداوند بَحر
سخنرانی
https://eitaa.com/ahangmazani/10235 قسمت قبلی
آقا وقتی ماشین ایستاد من و خواهرم بدو بدو رفتیم طبقه ی بالا ای خدا ته عظمت دور بگردم یک هال بزرگ بود که یک پیرمرد و پیرزن خوش اخلاق و خوش پوش داشتن بطرف در ورود می اومدن و دیمشون اسپه ورف کلو بود سلام کردیم و مشغول برآورد مساحت هال شدیم که اندازه ی زمین والیبال بود و پر بود از میز و صندلی گفتیم چلوکبابیه پیرمرد گفت نه ولی میتونید رو هر صندلی که دوست داشتید بشینید آقا از اونجایی که ما تمام صندلی هارو دوست داشتیم رو هر صندلی چند ثانیه می نشستیم و وقتی پدر و مادر اومدن و یه پس گردنی زدند ما تازه اونموقع یکجا ثابت نشستیم
احوالپرسی ها تموم شد و همینجور ساکت نشسته بودیم که خواهرم جیغ کشید داداش بیا داداش بیا
من چون یک کم بزرگتر بودم و کمی آداب معاشرت بلد بودم داد زدم آااا فتورررررر
چیه مثل گو داری تَلِع میکنی
گفت دادااش تلویزیون کوچیک
رفتم دیدم تلویزیون هرچند ظاهرا کوچیکتر از تلویزیون سه متری ما بود اما صفحه ی نمایشش دوبرابر تلویزیون ما بود علامت زیر دکمه ها رو دیدم یواش زیر گوش خواهرم گفتم تلویزیون رنگیه
شه باو بیصدا بواش اینو که گفتم خواهرم دوباره جیغ کشید و اسا مگه ساکت میشه خواخر ته سرِ گره ته جانِ گره تلویزیونه قطار نیس که داری جیغ میکشی گفت مگه رنگی نیست گفتم رنگیه دوباره خواست جیغ بکشه دستمو گرفتم رو دهنشو گفتم یکبار دیگه جیغ بزنی میگم مادرمون بیاد
ساکت شد ولی ته دشمن بمیره یه تلویزیون دیگه اونورتر بود هنوز بزرگتر ازین که منم جیغ کشیدمو البته با یه اردنگی از جانب پدرم راحت ساکت شدم مادرمون گفت چرا آبرو وَر شدین تلویزیونه دیگه قطار که نیست
خالاصه تلویزیون باعث شد که ما پیش میزبان به پدر و مادرمون گفتیم باید بمونیم تا ساعت ۵ که برنامه کودک شروع بشه پدر اخم کرد و مادر لب و لوچه گاز گرفت که دیدیم یا خداااااا اتا کیجا اومد تو هال اتا پنجه ی آفتاب
خواهرمم نه گذاشت و نه برداشت به من گفت با این عروسی کن که ما همیشه بیاییم تلویزیون رنگی ببینیم
من هرچند که با ازدواج مخالف نبودم اما دختره شاید چهار پنجسالی از من بزرگتر نشون میداد و داشتم تصمیم میگرفتم که موافقت کنم یا نه دیدم تلویزیون در عرض دو ثانیه روشن شد و کارتون لوک خوش شانس پخش شد
آقااااا من و خواهرم دوباره هوررررا کشیدیمو البته بخاطر کارتون سریع ساکت شدیم منم همون لحظه از ازدواج منصرف شدم 😜
ادامه دارد ....
ارادتمند شما عزیزان -سید
4_5996685234765041916.mp3
2.51M
سید کمال محمدی🎤
بهار بلبل خوندنه
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
❤آهنگ مازنی❤
انیمیش خاطره انگیز بوروینکل و راکی بخش دوم 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کان
35.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن قلعه ی هزار اردک
بخش اول
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5996685234765041917.mp3
11.77M
سنتی عصرگاهی
زنده یاد ابوالحسن خوشرو🎤
برفته پوست و گوشت موند استخوانم
(حسین خان)
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
33.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برشی از سریال طنز پایتحت
هورتکیه😜😂
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸