بهزاد صفایی🎤 اون خنه ی کاهگلی صلح و صفا و همدلی ایوون سر پاپلی یادش بخیر یادش بخیر چند سال جنگل کنار دوش الوار مال همراه یادش بخیر یادش بخیر @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

ابی عالی🎤 اتا مسلمون دنیه اماره آشتی هاده نلمه هیچکسی ته چش دیاری بیه @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

محمدکجوری🎤 ابی عالی🎤 دروم جهانی مازندرانی🕺 🕺دست به تفنگی شلوارپلنگی دروم جشنی 😍 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

ابی عالی🎤 رفق از نا رفق ونه جدا بو هرکی نئونه برار دل سنگ صبور غصه ها بو هرکی نئونه برار ای فلک چرخ ته بلا به جانه ای عجب روزگار همه نالنه و سخت زمونه ای عجب روزگار #ریمیکس فلک @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆 پیشنهاد شما👌🙏😍

حامد طاها🎤 آی لاره لاره @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

اسماعیل عبدی 🎤 وفای پاپلی @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

امیر ساروی🎤 دیاری دیاری دل نَوونه خار 😍 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

امیر ساروی🎤 بدون شرح😱 ☺️ @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

چشمتون منور به نور حرم سبز پیامبر 👌👌😍😍😍👌👌👌 🌹عید مبعث 🌹 گِمون کِمبه که اِفتاب جِر بِموئه تا جِبرئیلِ خِش خَوِر بِموئه بَهو همه ره ؛ سنگ خِدا نَوونه بعد خِدا علی ته بالِ ماسه علی ته جانشین ته دَسّت راسه اِفتاب اِندا تره نور هِدامی اتا رفق علی جور هِدامی بَخون بَخون اقرأ بِ اِسمِ رَبٍک بَخون تِره پیمبری مِوارک😍 ✍هادی اکبری وسطی کلایی @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

زنده یاد نظام شکارچیان🎤 بگو صل علی نام محمد (ص) @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

جانِ مار😍 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

حسن یزدانی با اقتدار حریف روس خود را شکست داد 🔹@AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

محمد کریمی🎤 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

مهدی آبگون🎤 کیجاتنی دِ تاچش انگار که زلزلوئه کاری هاکردی با من دل دیگه خل خلوئه شه نازکمترهاکن دل تسه بیقراره دل بزنیم به جاده هواهوای لاره سرتو کیجابادنیاخوامه جنگ هاکنم کوچه به کوچه ته اسم خوامه ونگ هاکنم چنی بخونم مه عشق هاکنی ته باور؟ امه عاشقی یار خدا دونه چی بونه آخر @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

خبر خوش👌 🔴 قانون اضافه خدمت سربازی برای همیشه برداشته شد. 🕺🕺 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

لس نده برو وسط😍 🕺🕺🕺🕺 @AHANGMAZANI❤️ 👆🌸کانال آهنگ مازنی🌸👆

وسط کار یا میون جمع پِلِی ▶️ نکنین متهم به سرخوشی میشین😂 ولی تو پادگان پلی کنین اضافه خدمت که نمیخورین 😍🕺💃😜

این آهنگ عجب لای لای مازندرانی اینجوریه که وقتی پلی▶️ میشه شما حتی همون لحظه دویست میلیون ضرر کرده باشین حکم جلبتون صادر شده باشه🗒 خانمتون با لنگه کفش 👠پشت در منتظرتون باشه👀 یا داداشاش سر کوچه با کارد 🔪 ایستاده باشن😱 و در عین حال مانده حسابت حتی برای گرفتن موجودی کافی نباشه یه تکون ریزی به بدنت میده که گاهی این تکون ریز اینقدر درشته 😄 که یحتمل تورو بخاطر حرکات موزون در ملاء عام دستگیر میکنن😂 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

اسی بندپی 🎤 آی طلا طلا شونی دانشگاه🕺💃💃🕺😍 ریمیکس جدید .. @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

امیدمتواری🎤 آهنگ شاد👈 ( خاره کیجااااا🕺💃 شاااد🕺 @AHANGMAZANI❤️ 👆🌸کانال آهنگ مازنی🌸👆

سلطان تقلید صدا😍👌😂😂😂 @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

🌸داستان طالب و زهره🌸 قسمت اول در سال ۹۹۱ هجری قمری ، عبدالله نامی در آمل زندگی می کرد که تنها یک فرزند پسر داشت بنام محمد . از همان اوایل کودکی علاوه بر تندرستی و سلامت ،  نشانه های هوش و ذکاوت در محمد به چشم می آمد .  هنوز محمد کودک بود که مادرش از دنیا رفت و پدر محمد ازدواج مجدد کرد ، محمد که به سن مکتب رفتن رسید پدر او را به مکتب فرستاد تا در محضر ملا ، که کربلایی قربان نامی بود شاگردی کند . این ملا میرزا دامنه علومش وسیع بود و از شعر و حکمت گرفته تا هندسه و سیاق و عروض را درس می داد . از آنجائیکه محمد بچه تیزهوشی بود و درس ملا را خوب و زود به گوش می گرفت ، لذا از همان سنین ، معروف شد به ملا طالبا ( در لفظ عامه به معنی طالب درس ملا ).  این ملا میرزا یا همان کربلایی قربان شغل دیگری هم داشت ، قاری قرآن بود و چنانچه محتضری داشتند ملا میرزا بر بالین محتضر و چنانچه میتی در کار بود باز ملا در مراسم تازه متوفی ، بر اساس سنت دیرین ، قرآن تلاوت می کرد و ناچیز و مختصری هم وجوهی می گرفت ، لذا هر وقت مراسمی بود ملا مکتب را به فراش می سپرد و می رفت .  در همان مکتب خانه ، دختری بود بنام زهره ، که پدری چلاوی ( نام مکانی است در نزدیکی آمل ) و مادری آملی داشت و در آمل زندگی میکردند و به روایتی نشانی خانه زهره حوالـی همین پائیـن بازار کنـونـی آمـل بود ، الـقصه ، ملا که می رفت ، زهـره می آمد و کنار محمد می نشست ( عنایت داشته باشید که اگر چه دختر و پسر با هم در مکتب درس می خواندند ولی حق نداشتند کنار هم بنشینند )  بین طالب ( اجازه بدهید از اینجای داستان محمد را طالب بنامم ، چرا که به همین نام شهره است ) و زهره حسن خلقی بود و مهر و عطوفتی خاص ، و از آنجا که سن ازدواج و عاشقی در قدیم خیلی پائین بود ، به گونه ای شفاف تر باید بگویم که ، طالب و زهره عاشق و معشوق هم بودند و بعد از گذشت مدتی این حس قوت گرفت و این دو شروع به نامه نگاری و کتابت و التفات نوشتاری کردند به هم .  بین منزل طالب و زهره ، مسافت کمی بود ، به همین جهت طالب هر بعد از ظهر می آمد کنار خانه زهره و زهره هم به بهانه های مختلف ، مثلا بافتنی بدست می آمد روی ایوان و می نشست و این دو دلداده یک دل سیر همدیگر را تماشا و سیاحت می کردند  آتش عشق هر روز بیش از پیش شعله ور می شد و رفته رفته حکایت عاشقی این دو می رفت که نقل محافل گردد ، یک روز طالب به دیدن زهره آمد و با دیدن زهره ، دست در جیب کرد و گردنبند طلایی بیرون آورد و به زهره گفت ، آرام جانم ، قرارم ، این گردنبند متعلق به مادرم بود ، این را می دهم به تو تا نماد عشقم به تو باشد و تو بدانی که من به این شکل و با سپردن ارزشمندترین یادگار مادرم به تو وفاداری و محبتم را ابراز میکنم ... ادامه دارد... @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆 بخش نظرات کانال

حسین علمباز🎤 قسمت اول "داستان طالب و زهره" (صوتی همراه با آهنگ ) @AHANGMAZANI❤️ 👆کانال آهنگ مازنی👆

غفار حیدری🎤 اگه مریض حال بَیمه اگه بمردمه دلبر اینم مه آخرین شعره مه دل تنگ و تسه خومّه برو مه جان دلخواه جان بوینم من تنه رو هنیش آروم مه زنّی سر شونه بکشم تنه مو ره زنّی: پا @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆

مهرداد پازواری🎤 آهنگ 👈سکه ی شانس @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆