eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
77.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
AHANGMAZANI (25).mp3
7.36M
فارسی شاد آرون افشار🎤 زیبا صنم(زلزله) 😍🕺💃 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
226296240 (1).mp3
10.37M
علی دیوسالار 🎤 حجت مقیمی چمستانی:شعر جانِ مار http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
حنیف دیوسالار دکلمه و امیری قسمت اول http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
226296240 (3).mp3
7.01M
حنیف دیوسالار دکلمه و امیری قسمت دوم http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اتی زارِ مه جانِ مار بخونّین http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
هدایت شده از ❤آهنگ مازنی❤
226296240 (5).mp3
5.45M
صدای ملکوتی اذان با صدای مرحوم موذن زاده ی اردبیلی @AHANGMAZANI❤️ 👆❄️کانال آهنگ مازنی❄️👆
36.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به چلاوی های عزیز که اینقدر مسیر ییلاقیشون قشنگه 😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
226296240 (9).mp3
6.62M
نیما مهدوی🎤 چلو کوه😍 به افتخار تمام چلاوی ها (پاشاکلا ،نجارکلا،پاریمه ،تیار، چم بن ،زرخنی و گنگرج کلا) هفت محل اصلی چلاو آملی ها دست و هورررا😍 و گت کلا ، سنگچال و فیلبند (بام مازندران) ، لهاش و الیمستان (بالا چلاو) بابلی ها هم دست و هوررا😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
1_3226472218.mp3
5.21M
وحید حیدری🎤 دلبر ته کجه بوردی 😍🕺💃 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
AHANGMAZANI (27).mp3
10.46M
سنتی👌😍 محمدرضا شجریان چشم نرگس خواهم که بر زلفت هر دم زنم شانه ترسم پریشان کند بسی حال هر کسی چشم نرگست مستانِ مستانه http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
🌸داستان عشق کودکانه🌸 قسمت چهارم آن روز فرصتی پیش نیامد که رعنا را ببینم شب داشتم از برنامه های فر
🌸داستان عشق کودکانه🌸 قسمت پنجم فردا وقتی از مدرسه برگشتم گفتم بابا برم به رعنا خانم یا مادرش بگم بیان اینجا که باهاشون صحبت کنید گفت نه پسرم مرد باش اونجوری بهشون بی احترامی میشه ما غروب میریم منزلشون هم برای تشکر از زحماتشون در این مدت و هم اینکه در مورد درست حرف بزنیم ضمنا آقا جلال من چون تورو مرد بزرگی میدونستم پیشت صحبت کردم قضیه ی کمک های مردم و وضع اقتصادیشون اگه به گوششون برسه دیگه باید قید منو بزنی گفتم نه بابا مگه بچه م گفت نه پدربزرگ ولی یک انسان باید طوری قول بده که در بدترین شرایط هم حاضر به شکستنش نباشه بعد اشاره کرد بیا جلو دست بده دستمو سمتش دراز کردم دستمو فشرد و گفت بگو به جان عزیزترین کسانم قول میدهم که حتی اگه جون عزیزانم هم در خطر باشه قولی که دادم را نشکنم گفتم نمیشه که گفت پس هر قولی به هرکسی نده این قول ازون قول هاست که نباید بشکنی حله؟ گفتم حله بعد جمله ای را که گفته بود تکرار کردم گفت ببین پسرم مشکلات اقتصادی ،جسمی حتی روحی قابل حله اما ریختن آبروی مردم هیچگونه جبران شدنی نیست بعد منو بوسید و گفت به همچین پسری افتخار میکنم خواهرام که همین لحظه وارد شدن گفتن پس ما چی پدر گفت شما دو تا که چراغ خونه اید سید ننه گفت ببین پدرت چی میگه هرکی حرف پدرشو گوش کرد عاقبت بخیر شد غروب به اتفاق اعضای خانواده به خونه ی خاله مینا رفتیم خاله مینا دست و پاشو گم کرده بود و اصلا انتظار نداشت ما بهش سر بزنیم خیلی ذوق زده شد ما را داشت به اتاقی که میگفت اتاق مهمونیه هدایت میکرد اما پدرم گفت ما مهمان نیستیم و بیشتر هم برای آشنایی با آقاتون اومدیم خاله مینا گفت بابای رعنا خودش نمیتونه حرکت کنه بی ادبی میشه پدر گفت وقتی بی ادبی میشه که ما با بزرگ خانواده دیدار نکنیم چقدر سخت میگیرید مینا خانم شما مثل خواهرم هستید ما شاید ازین ببعد زیاد مزاحمت بشیم اینجوری باشه که اصلا رومون نمیشه بیاییم خاله مینا کم کم حالت عادی خودش را پیدا کرد و رعنا هم سریع رفت اتاقو مرتب کنه پدرم وقتی وارد اتاق شد سریع رفت با پدر رعنا دست داد و وقتی دید پدر رعنا مشکل گفتاری هم داره سریع دستشو بوسید و گفت شما از بندگان خوب خدایید خدا با دوستاش راحت تره هرچی کار سخته را میده به بندگان صمیمی خودش نشستیم و خاله مینا چای و مقداری نون محلی و کمی سرشیر آورد و گفت راستشو بخواهید من گاو و گاومیش ندارم اهالی محل شیر گاومیش ها رو به من میدن براشون ماست و پنیر و کره درست کنم و دستمزدش یا از همین هاست یا پول میدن محلی هامون خیلی با عاطفه و خوبند امیدوارم تا هر وقت که اینجایید شما هم جز خوبی چیزی از مردم نبینید ما فامیل زیادی نداریم یعنی داشتن که داریم اما بخاطر پدر رعنا از ما فاصله گرفتن ولی من گله ای ندارم به هر حال کسی دوست نداره کنار یه آدم اینجوری بشینه غذا بخوره پدرم در حالی که لقمه ی بزرگی از نون پنیر گرفت گفت مطمئن باشید اونها بیشتر تنهان تا شما بعد از خوردن نان و پنیر و چای پدرم گفت حقیقتش ما اومدیم از رعنا خانم خواهش کنیم که به آقا جلال در درس فارسی و دستور کمک کنند اما به شرطی که با ما کارمندی حساب کنند مادر رعنا گفت رعنا چرا باید حساب و کتاب کنه شما جای عموی نداشته اش هستین همین لحظه پدر رعنا با پایش زد به تخت خاله مینا گفت چشم آقا چشم رو به مادرم گفت توقع نداره از داداش هاش حتی گله کنم الان پنج ساله حتی داخل اتاق نیومدن ولی پدر رعنا اونموقع که سالم بود همیشه میگفت نگو فلانی کارش ایراد داره تو خودتو درست کن مسئول بقیه ما نیستیم پدرم ادامه داد خوب رعنا خانم شما چی میگین رعنا گفت من اصلا از شما پول نمیگیرم اما تمام و کمال در خدمت شما هستم پدرم گفت نه اینطور نشد من با یک معلم صحبت کردم گفت ۳۰ تومن میگیرم بیست تومنم هزینه ی ایاب و ذهاب میگیرم میشه ۵۰ تومن رعنا خانم شما هزینه ی ایاب و ذهاب ندارید اما به شما ۴۰ تومن میدیم به شرطی که قول بدین جلال پیشرفت کنه رعنا گفت چشم من سعیمو میکنم پدرم ۵ هزارتومن شمرد و گذاشت جلوی رعنا و گفت اینم پیش قسط ما خاله مینا داشت قیامت میکرد که پول چیه رعنا وظیفه شه شما حق همسایگی بر گردنمون دارید اما با اصرار زیاد پدرم قبول کردند که پول را بگیرند و قرار شد روزهای پنجشنبه و جمعه یا من برم خونه شون یا رعنا خانم بیاد خونه ی ما و درسو شروع کنه رعنا گفت دو تا شاگرد دیگه هم داره که شنبه و یکشنبه میان پیشش سه شنبه و چهارشنبه هم دانشگاهش تمام وقته. ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸 آهنگ مازنی🌸