eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
78.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
AHANGMAZANI (22).mp3
8.05M
آهنگ شاد عین الله مریمی گل گندم بلوچی 😍🕺💃 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
https://eitaa.com/ahangmazani/4446 قسمت نهم👆👆 🌸داستان عشق کودکانه🌸 قسمت دهم وقتی جواب کنکور اومد رتبه ام ۱۰۵ شده بود و همه میگفتن دکتر تهرانی اما من تو هفت روزی که فرصت انتخاب رشته داشتم اصلا دغدغه نداشتم بهترین رشته در دانشگاه تبریز اولویت چهارده گانه ی من بود روز ششم با مداد فرم را پر کردم و قرار بود فردا با خودکار تاییدش کنم و برم پست کنم صبح پاشدم دیدم پاکت مخصوص انتخاب رشته نیست ازخواهرام پرسیدم پاکتو شما برداشتین گفتن نه به مادرم گفتم گفت نمیدونم داشتم با عجله اتاق رو زیر رو میکردم که پیداش کنم چون فرصت زیادی نداشتم سید ننه گفت دنبال چی میگردی جلال جان ! گفتم دنبال یک پاکت بزرگ گفت بابات برده پست کنه گفتم آخه تکمیل نبود باید با خودکار می نوشتم گفت پدرت می دونست گفت خودم انجام میدم تو تا بیدار میشدی پستخونه تعطیل میشد خیالم راحت شد و منتظر موندم تا نتایج نهایی کنکور اعلام بشه ۲۰ شهریور نتایج رو تو روزنامه ی کیهان و اطلاعات اعلام کردند جلوی اسمم کد دانشگاه نوشته بود رفتم چک کردم پزشکی تهران سرم گیج رفت تهران از کجا اومد من اصلا تهران رو انتخاب نکرده بودم به هرکی هم گفتم گفتن پیگیریش سخته باید بری سازمان سنجش شکایت کنی تازه بدبخت کسی میره شکایت میکنه که حقی ازش ضایع شده باشه تو بری بگی چرا تهران قبول شدم مسخره ت میکنن این موضوع رو تو خونه هم مطرح کردم بهم خندیدن پدرم گفت شاید دیدن رتبه ت بالاست خودشون برات تهرانو انتخاب کردند به هر حال من هم چندان بدم نیومد پزشکی تهران بخونم تبریز هم میشه بعنوان سفر پایان ترم یا تعطیلات دو سه روزه رفت بالاخره تن به قضا دادم و رفتم دانشگاه علوم پزشکی تهران ثبت نام و انتخاب واحد کردم و کلاسها هم شروع شده بود معمولا هم دو هفته یکبار به خونه سر میزدم آخرای ترم بود که برای امتحانات کلاسها را تعطیل کرده بودیم و منم هم طبق معمول به شهرستان رفتم سید ننه حالش خوب نبود و نگرانش شدم سومین روز تعطیلی م بود که سید ننه حالش خیلی بد شد و با عجله رسوندیمش بیمارستان چون نوه ی بزرگ دیگه ای جز من نداشت و مادرم هم نمی تونست پیشش بمونه من موندم اواخر شب بود منو صدا زد و گفت حالم زیاد خوب نیست گفتم بذار دکتر رو صدا بزنم گفت نه اول بیا پیشم کارت دارم جلال جون یه چیزی میگم ولی باید قول بدی که از من نمی رنجی حلالم می کنی گفتم بابت چی معمولا شما باید حلالم کنید که هم بچگی کردم هم خیلی اذیتت کردم زحمت منو کشیدی و مارو بزرگ کردی گفت نه مسئله یه چیز دیگه س ولی قول بده هیچوقت به روی بابات نیاری گفتم جریان چیه سید ننه گفت یادته پاکت انتخاب رشته تو گم کرده بودی من اون شب از بالا سرت بر داشتم به پدرت به زور قبولوندم که برات دانشگاه تهرانو انتخاب کنه آخه رعنا قسمم داد و گفت : مادرجان در همه حال مراقب جلال باش و اگر یک روزی بخاطر من خواست کار اشتباهی کنه تو نذار بزرگ که شد حتما ازت تشکر میکنه گفتم ولی سید ننه جان اشاره کرد دکتر رو صدا بزنم رفتم دنبال دکتر و تا برگردیم سید ننه به خواب ابدی فرو رفت خوابی آرام تنها جایی بود که از آرامشش بیقرار شدم و از خوابش غمگین خیلی دوست داشتم بیدارش کنم اما سید ننه تنها همصحبت من از دنیا رفت و دنیایم بی رنگ و روح شد سید ننه مثل یک رفیق صمیمی بود که پیشش از رعنا میگفتم و اون ذوق میکرد نگو که داشت با این توجهش منو آروم میکرد هر وقت دلم برای رعنا تنگ میشد سید ننه کنارم می نشست و دستهایم را میگرفت و سرم را نوازش میکرد .میگفت ننه بهت گفته بودم که عشق درد بی درمونه ولی باور نکردی با من اشک می ریخت پا به پای من می خندید با اینکه درد پا و دست امانش را گرفته بود و بی حوصله ش کرده بود اما برای من همیشه حوصله داشت میگفت جلال جون من میدونم نرسیدن به عشق چقدر مشکله و فکر کردن به عشقت آرومت میکنه اما به من قول بده از روزی که زن گرفتی دیگه رعنا رو فراموش کنی بخاطر یکی دیگه دل اونی که به تو تکیه کرد رو نشکنی قول دادیا گفتم چشم ننه جان سید ننه که رفت دیگه خونه موندن برایم سخت شد مراسم هفت که تموم شد هنوز ده روز به اولین امتحانم فرصت داشتم ولی رفتم خوابگاه و تا پایان امتحانات و حتی انتخاب واحد ترم بعد موندم و فقط چهلم سید ننه یک روزه اومدم شهرستان و برگشتم دانشگاه . خیلی دلم تنگ شده بود برای سید ننه برای رعنا برای دل خودم که دیگه اون گرمی سابق رو نداشت تنها یک چیز مرا سرپا نگه میداشت اینکه بالاخره یک روزی سراغ رعنا می روم فوقش عموش چارتا سنگین بارم کنه اما همینکه یکبار دیگه ببینمش برام کافیه ..... ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر بزرگ، عطر برنج شمال بود کم بود نان سفره اش اما حلال بود دیدار دیروز شعرا و اساتید ادبیات با رهبر معظم انقلاب چه حسن مقطعی شد برای داستان امشب ما👌 😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
@AHANGMAZANI (8).mp3
3.64M
محمدجان قلی زاده ننجان دِ تا کلی سیکا داشته مه ننجان زرین گوگزا داشته مه ننجان http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
AHANGMAZANI (23).mp3
12.67M
عبدالحسین مختاباد تمنای وصال http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
AHANGMAZANI (24).mp3
5.81M
علیرضا باباجانی دیگه مجبور نی اسا شمه جمع دا مه رو بَوه کمِ دا http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غریبی دکِتمه شهر کناره بابا لیلی بیمار شدم جان لیلی گرفتار شدم http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
@AHANGMAZANI (7).mp3
3.15M
سمیع الله نکایی بابا لیلی http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای روز پانزدهم رمضان "التماس دعا" http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنج شنبه🌞🖼 ۱۲ ارکه  ماه    ۱۵۳۴   تبری ۱۷ فروردین     ۱۴۰۲ شمسی ۶  آوریل        ۲۰۲۳میلادی ۱۵ رمضان    ۱۴۴۴ قمری http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸