eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
81.4هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
7.5هزار ویدیو
14 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه ی قسمت هشتم داستان 🌸ترس🌸 دایی الیاس به داداشم گفت مخصوصا تو مرد بزرگ اگه امشب نیای دیگه دایی الیاس نخواهی داشت و خداحافظی کرد و رفت مادرم رو به من کرد و با اشاره به بالای سرم و با متلک گفت از دوستت گله و شکایتی نداری گفتم خدا میبخشه ولی تو فکر نکنم ببخشی داداشم گفت جریان چیه گفتم هیچی مادر دختری بود بعد داداشم در گوش مادرم چیزی گفت گفتم چی گفتی درمورد من بود؟ داداشم سریع گفت مادر پسری بود گفتم هنوزم عقده ای هستی ؟ خندید و گفت وقتی خوشگلیتو می بینم بیشتر عقده ای میشم مگه خواهرا هم اینقد خوشگل میشن آخ که چه ذوقی میکردم وقتی از من تعریف میکرد گفتم خدایا یعنی میشه تو چشم احمد هم خوشگل بنظر بیام با ذوق و شوق تمام کارهای خونه رو انجام دادم و به داداشمم گفتم سریع تر بره حموم تا دیر به مهمونی نرسیم داداشم گفت ولش کن تا برم حموم و برگردم طول میکشه خسته ام حوصله ی رفتن تا حمومو ندارم سریع گفتم خواهرت فدای خستگیت بشه خودم برات آب گرم میکنم همینجا سرو تنتو بشور اومد پیشونیمو بوسید و گفت تو کی اینقدر خانوم شدی من همه ش یکسال نبودم گفتم یکسال و چند ماه ادامه دارد.. http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_6032997628474565962.mp3
3.4M
گل براری🎤 بشکسّه دل 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5859340414091269200.mp3
3.86M
دوستان! شرحِ پریشانیِ من، گوش کنید داستانِ غمِ پنهانیِ من، گوش کنید قصهٔ بی‌سر و سامانیِ من، گوش کنید گفت‌وگویِ من و حیرانیِ من، گوش کنید شرحِ این آتشِ جان‌سوز، نگفتن تا کی؟ سوختم، سوختم، این راز، نهفتن تا کی؟ روزگاری، من و دل، ساکنِ کویی بودیم ساکنِ کویِ بتِ عربده‌جویی بودیم عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم بستهٔ سلسلهٔ سلسله‌مویی بودیم کس در آن سلسله، غیر از من و دل، بند نبود یک گرفتار از این جمله که هستند، نبود نرگسِ غمزه‌زنش، این‌همه بیمار نداشت سنبلِ پُرشکنش، هیچ گرفتار نداشت این‌همه مشتری و گرمیِ بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آن‌کس که خریدار شدش، من بودم باعثِ گرمیِ بازارشدش، من بودم عشقِ من شد سببِ خوبی و رعناییِ او داد، رسوایی من، شهرتِ زیباییِ او بس که دادم همه‌جا شرحِ دلاراییِ او شهر پُر گشت ز غوغایِ تماشاییِ او این زمان، عاشقِ سرگشته، فراوان دارد کی سرِ برگِ منِ بی‌سر و سامان دارد؟ چاره این است و ندارم بِه از این رایِ دگر که دهم جایِ دگر، دل، به دل‌آرایِ دگر وحشی بافقی 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5767131769803381531.mp3
4.14M
سنتی شبانگاهی شهاب تیام🎤 بزن تار 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
5_6325712049267540371.mp3
6.45M
احسان چشمعلی🎤 نشو برمه امه 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ یکشنبه 🌞 🖼 ۱۶ نورزماه(عیدماه) ۱۵۳۴   تبری ۱۸ تیر     ۱۴۰۲ شمسی ۹ جولای    ۲۰۲۳میلادی ۲۰ ذی الحجه   ۱۴۴۴ قمری 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5848413789656986016.mp3
2.82M
وحید و شهرام حیدری🎤 پیرمردی 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_6037255762131029689.mp3
4.73M
علی حمیدی🎤 نیسون سوار 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5859477195914745168.mp3
6.81M
کامران مولایی ترکی فارسی 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5859477195914745169.mp3
3.68M
یونا فهیم🎤 پری جان 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیارم کوهکن و بکّندِم کوه ره پری جان نمایون هاکنم شه گلِ رو ره پری جان 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
عرض ادب و احترام سخنرانی بله وقتی من یک کم عصبی شدم داداشم محکم دست منو گرفت و گفت نیاز به سروصدا ن
به نام نامی یزدان پاک و عرض ادب حضور مستمعین گرانقدر سخنرانی شروع بیه او شمه دس دره بهلین بنه بئین بوینین سید چی فرمنه😊 آقاااا این وویس خانم صالحی رو گوش کردم یاد یه خاطره افتادم که برام تعریف کردن منم نقل قول میکنم یکی از آشناها تعریف میکرد که " یکی از بستگان دورمون فوت شده بود و خواستیم بریم دیدن(ختم) گفتیم عمه رو بگیم چون به هرحال مرحوم بهش نزدیکتر بود و بیشتر فامیلش میشد و ضمنا ما خونه شو بلد نبودیم پیاده رفتیم خونه ی عمه و گفتیم عمه جان خبر داری فلانی مرد عمه با اینکه خبر داشت دو دستی اما با احتیاط زد تو سرشو گفت آ مه دم در بوره وه اَی(دوباره) بمرده گفتیم نه همون دیروز مرد دیگه زنده نشد خلاصه گفتیم میای گفت آره هوا سرده ولی مه جان فامیل بود مه تن جمه بود مره خیله دوس داشته گفتیم عمه مگه مرحوم نامحرمت نبود گفت ما قدیمیا مثل شما دریده نبودیم اونجوری دوس نداشت که😜 خنده های ما از آنجا شروع شد و گفتیم خدایا این ختمو ختم به خیر کن بالاخره عمه یه روسری سه متری گرفت دور سرش پیچوند و پیچوند و گفت هوا سرده میترسم سردی کنم ده پشت جوراب پوشید سه پشت پیرهن و شلوار و عمه ی ۵۰ کیلویی ما شده بود ۲۰۰ کیلو 😂 خالاصه شمه سر ره درد نیارم راه دکته گفت ماشین کو گفتیم پیاده میریم گفت برارزا من پیاده میتونم بیام؟ مه عازا بشکنی لینگ مگه مره همراهی کنّه گفتیم آره اون لباسهایی که پوشیدی همراهی که هیچی شایدم ته چگ و بگیره نذاره حرکت کنی القصه زنگ زدیم آژانس اومد به محض ترمز کردن ماشین مثل شوکا پرید جلوی ماشینو گفت من پشت ماشین بشینم بی ادبیه بالا میارم همینکه نشستیم بزرگی کرد پول آژانسو گذاشت جلوی داشبورد و شروع کرد به گریه کردن حالا با همون حالت گریه مثل مادر شاگرد خانم صالحی گفت برار سمت راست بورآ دخترعمو بمیره یک کم جلوتر گفت برار یواش تر بور آ مه دم در بوره برار دس چپ بورآ دختر عمو بمیره برار یواشتر بور مه کفن دپِتِ لینگ درد کنّه آ مه دم دربوره برار همینجه هرس مه دم دربوره ما پشت ماشین فقط داشتیم میخندیدیم روشو کرد به ما و گفت برمه نکنین من دل ندارمه آ عمه بمیره پیاده که شدیم یهو گفت برارزا بور بقیه ی پولِّ بیر مه دم در بوره درست وقتی رسیدیم دم در خونه ی مرحوم جیغ کشید آ مه دم در بوره مه دم دربوره و غش کرد ما ترسیدیم که لابد تموم کرده سریع رفتیم یه لیوان آب آوردیم بخوره گفت وه چیسه شیرین نیه مه دم دربوره نگو که غشش هم فیک بود😂😂 پایان سخنرانی امروز ارادتمند شما سید