eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
81.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
14 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5882102585413864996.mp3
5.04M
عارف حسینی🎤 یاد گذشته 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5951864931748941723.mp3
2.95M
یادش بخیر چی خار به قدیم خنه کاهگلی یادش بخیر چی خار بِه 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5915681185194841503.mp3
2.79M
محمد بردون🎤 🎶🕺💃💃🕺😍 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مه کوه کوتر برو مه قشنگِ دلبر برو بی تو بَوِمه مریض دَووش مه بالا سر برو 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸ترس🌸 قسمت پانزدهم تعجب کردم که چرا عمه خانم با اون اخلاق خوبش یکدفعه اینقدر بد شد حرفایی
داستان 🌸ترس🌸 قسمت شانزدهم وقتی بیدار شدم هوا تقریبا رو به تاریکی می رفت نمیدونم تا کی حالم خوب نبود فقط خدا خدا میکردم چند روز نگذشته باشه و بعد از خواستگاری نباشه دوست داشتم قبل از خواستگاری احمد رو ببینم و شده با نگاهم ازش خداحافظی کنم چون می دونستم بعد از ازدواجش حتی فکر کردن به احمد هم گناه داره هر چند مطمئن بودم نمیتونستم این مورد و رعایت کنم ولی حداقل میتونستم کاری کنم که دیگه چشم تو چشم نشیم من برای خداحافظی از کسی که حتی خبر نداشت چقدر بفکرشم نیاز به دیدنش داشتم میدونستم عیادتم نمیاد اما اگه من از بیمارستان مرخص میشدم لااقل به بهانه ی کمک به مادرش به خونه شون سر میزدم دوست داشتم آخرین لحظات مجردی احمد را ببینم و با تمام آرزوهای خودم خداحافظی کنم آرزوهایی که یکی یکی همون روز بر باد می رفت و با موافقت دخترعموش پایان رویاهایم رقم می خورد عمه خانم همچنان روی صندلی کنار تخت نشسته بود گفتم عمه جان شما خسته شدید چرا بی خیال من نمیشین باور کنید حضور شما بیشتر اذیتم میکنه عمه خانم گفت یعنی مزاحمم گفتم نه خستگیتونو می بینم از خودم متنفر میشم به عمه خانم گفتم خواستگاری رفتین گفت نه هنوز کو آخر هفته گفتم می تونم ازت یه خواهش بکنم گفت تو جون بخواه گفتم میخوام احمد رو ببینم خواهش میکنم کاری کن من ترخیص بشم التماس میکنم گفت برات ضرر داره شاید باز بیماری قبلیت عود کنه گفتم مگه نکرده بیهوش که شدم حتی بدتر از دفعات قبل این بار بستری هم شدم گفت نه این یه شوک عصبیه و عوارضی که طی کردی طبیعیه اما بیماری قبلیت که ناشی از ترس بود الحمدالله تو این مدت بروز نکرده گفتم من حاضرم کل بیماری دنیا بیاد سمت من ولی احمد رو قبل از خواستگاری رفتنش ببینم گفت چیه لابد میخوای بهش بگی خواهش میکنم بیا منو بگیر لبخند تلخی زدم و گفتم نه عمه جان من همون روز تولدم که عاشقش شدم این چیزارو پیش بینی کرده بودم امیدوارم که خوشبخت هم بشه ولی دوست دارم آخرین تصویر دوران مجردیشو تو ذهنم بسپارم و با خود واقعیش خداحافظی کنم عمه خانم که گوشه ی چشمش خیس شده بود گفت با خودت اینکار رو نکن احمد به من و تو نیومده با این قضیه کنار بیا گفتم باور کن حالم خوبه شما صد درصد می دونستی که احمدت با شما ازدواج میکنه من صد درصد می دونستم احمدم مال من نیست پس من کارم از شما راحت تره عمه خانم گفت آره حق با توئه ولی به این چیزا فکر نکن فرض کن ازدواج کرد و رفت دیگه دیدنش چه فرقی داره گفتم چمیدونم دلم میخواد من که دخالتی تو کار دلم ندارم عمه خانم گفت باشه فردا بهش فکر میکنم و گفت من میرم بوفه کاری داشتی به پرستارها بگی صدام میزنن گفتم باشه و تعجب کردم که چرا اینقدر بی روح جوابمو داد گفتم عمه خانم من میگم تشریف ببرین خونه استراحت کنید گفت باشه مادرت یکساعت دیگه میاد من میرم عمه خانم رفت و من خوابیدم نمیدونم چقدر خوابیدم که با صدای آرومی بیدار شدم بازم احمد بود ترسیدم که لابد بازم خیالاتی شدم گفتم تو چرا ولم نمیکنی اصلت رفته داره برای جشن آماده میشه خیالشو چرا هی برام میفرسته میخوای بازم دکترا دورم جمع بشن آرام بخش بزنن یک کم بخندی اگه خندیدن دوست داری خودم سوژه ی خنده ام دختری که بلندپروازه دختری که بچه رعیته اما عاشق پسرخان شده نمیدونم واضح حرف میزدم یا نامفهوم بود که احمد مجددا صدام زد و گفت فاطمه خانم خوبید شما گفتم سلام خندید و گفت چندبار سلام میکنی گفتم شما چرا زحمت کشیدید گفت هر چند وظیفه س اما دروغ چرا من قصد داشتم دیروز با پدرم بیام اما عمه خانم با من هماهنگ کرد و اصرار داشت که امروز بیام عیادت شما گفتم بازم لطف کردید دستشو گرفت سمت من و یک بسته ی شیک که با کاغذ کادوی براق و گرونقیمت که همیشه حسرتشو داشتم کادوپیچ شده بود گفت بفرما امیدوارم مورد پسندتون باشه هرچند دخترا در مطالعه از ما جلوترن و ما سلیقه ی مطالعه مون خیلی بده گفتم اختیار دارید بعد از اینکه با اشتیاق گرفتم گفتم اجازه هست بازش کنم گفت ازین لحظه برای شماست و من اگه بخوام بهش دست بزنم باید ازتون اجازه بگیرم وقتی بازش کردم برق از سرم پرید دیوان حافظ با جلدی بسیار زیبا بود و وقتی ورق زدم اشعارش با خطی قشنگ و توضیح بعضی اشعار در پایان غزلها چنان جذاب بود که دلم میخواست همون لحظه بشینم اشعارشو بخونم گفتم این بهترین هدیه ی زندگیم بود گفت اختیار دارید ولی هیچوقت نگین بهترین هدیه ی زندگیم و با خنده ای صدادار گفت چون اگه خدای نکرده فردا روزی دوباره مریض بشین بخوام براتون هدیه بخرم دیگه بهترین نیست هر چند اغراقه ولی بگین بهترین هدیه تا این لحظه گفتم حق با شماست احمد گفت اگه کاری ندارین من رفع زحمت کنم نمیخوام خسته ات کنم مزاحمتون نمیشم http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸کانال آهنگ مازنی🌸 👇👇👇
ادامه ی قسمت شانزدهم داستان 🌸ترس🌸 بیچاره نمیدونست مراحم ترین آدم روی زمینه نمیدونست مرهم تمام دردها و آرامبخش تمام خستگی هامه گفتم خواهش میکنم شما مراحمید خدا حافظی کرد و رفت و من همون لحظه دلم برایش تنگ شد حتی دلم برای عمه خانم که نیمساعت پیش رفته بود بوفه تنگ شد عمه خانم برای من سنگ تمام گذاشت و نشون داد که بزرگیش بیخود نیست و دکتر بودن کمترین لیاقتشه عمه خانم آنقدر برای من دوستداشتنی تر شد که اگه بخاطر سلامت خودش نبود ازش خواهش میکردم شب و روز پیشم بمونه احمد راست میگفت بهترین هدیه را عمه خانم به من داده بود بدون اینکه به من بگه بدون کاغذ کادو و تشریفات مرسوم عمه خانم یک فرشته بود که خداوند سر راهم قرار داد وقتی دستمو گرفتم به سمت بالا و خواستم از خدا تشکر کنم شرمنده شدم با خنده گفتم الان میگی این دختره دیووونه س قهر میکنه دعوا میکنه تشکر میکنه ولی خدا جون من هم کم طاقتم و هم کم جنبه به بزرگی خودت منو ببخش از فرشته هاتم از طرف من حلالیت بگیر چون خیلی بهشون گیر میدم عمه خانم با چهره ای باز و لب خندان وارد شد و گفت خدارو شکر دخترمون باز مثل قبل حالش خوب شده از تخت اومدم پایین و عمه را محکم بغل کردمو بوسیدم و گفتم عمه خانم ،خانم دکتر جووون ازت متشکرم تو خیلی ماهی ادامه دارد...... http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸آهنگ مازنی🌸
4_5918096820830998112.mp3
6.48M
بهنام حسن زاده🎤 مه کوه کوتر برو 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5882102585413865560.mp3
3.43M
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه کار صعب است مبادا که خطایی بکنیم سایه طایر کم حوصله کاری نکند طلب از سایه میمون همایی بکنیم دلم از پرده بشد حافظ خوشگوی کجاست تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5922411330228194748.mp3
4.52M
سنتی شبانگاهی علیرضا افتخاری🎤 تنها 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ دوشنبه 🌞 🖼 ۲۴ نورزماه(عیدماه) ۱۵۳۴   تبری ۲۶ تیر     ۱۴۰۲ شمسی ۱۷ جولای    ۲۰۲۳میلادی ۲۸ ذی الحجه   ۱۴۴۴ قمری 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
5_6305580459514397863.mp3
5.1M
حسین زاده🎤 آهنگ زیرخاکی و نوستالژی سیدخانم جان 😍😜 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5996699498351437056.mp3
4.42M
تکراری ولی شاد😜 اع تکراری نبود😍 🎶🕺💃💃🕺 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5845713891610332327.mp3
4.51M
استاد اسحاقی🎤 شیرین جان 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸