eitaa logo
❤آهنگ مازنی❤
78.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
15 فایل
🌷مدیر تبلیغات @seyyedzs کانال تبلیغات👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2125725703C6cd4a9af27
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه ی قسمت بیست و پنجم داستان 🌸ترس🌸 دایی الیاس وقتی وارد شد سلام و احوالپرسی سردی کرد و چند دقیقه نشست و بعدش گفت شرمنده ما امشب مسجد خیلی کار داریم با اجازه تون من برم منم همراهش اومدم بیرون و گفتم دایی اگه مسجد کار دارین منم بیام گفت نه دخترم حوصله ی این بی دین رو ندارم بهانه کردم میرم خونه ی دوستان تا این دو روزی رو بگذرونم به منم گفت مراقب خودت باش و بخاطر من هرچی گفتن نشنیده بگیر جبار خان صدا زد هی دختر متاسفانه وقتی برگشتم بطرفش نگاه کنم تو دید مستقیمش بودم گفت کری مگه بیا اینجا بینم گفتم چشم سوییچ ماشینو پرت کرد سمت منو گفت یه صفایی به ماشینم بده مراقب باش چیزی رو خراب نکنی یک میلیون تومن خریدمش داشتم ماشینو تمیز میکردم که خانم افاده ای اومد بیرون و گفت کارِت که تموم شد کفشامو یه پارچه بکش و بیا باهات کار دارم هر پنج دقیقه هم داد میزد کدوم گوری هستی تو وقتی ماشینو تمیز کردم رفتم پیشش و گفتم من باید وسایل هیات رو ردیف کنم وقت نمیکنم بیخبر چنان کشیده ای به من زد که گوشام صوت کشید گفتم چرا میزنی گفت خوب میکنم دختره ی غربتی بی کس و کار غلط کردی گفتی کار دارم زندایی اومد جلو و بجای معذرت خواهی از من خواهرزاده شو بوسید و گفت گناه داره پدرو مادر نداره طفلکی گفت بدرک که نداره همون بی پدر و مادره که آداب بلد نیست دیگه نتونستم تحمل کنم گریه م دراومد اما هیچ راهی نداشتم اگه باهاش درگیر میشدم جایی رو نداشتم که برم خاله رحیمه اومد بالا و گفت خانم کار دارین به من بگین براتون انجام میدم اما زهرا پیله کرده بود به من خاله رحیمه گفت این دختر مسئول هیات هست کارش عقب بیفته آبروی همه مون میره علی الخصوص خاله ات با تمسخر گفت اوهه کِی به سمت ریاست منصوب شد که تو خبرها نگفتن از پوشش و طرز رفتارش فهمیدم اگه یکی به دو کنم خدای نکرده به هیات بی احترامی میکنه و اونوقت دیگه نمیتونم کوتاه بیام برای همین گفتم چشم خانوم گفت آفرین حالا شدی کلفت خوب کفشامو تمیز کن بیا کارت دارم کفشاش با اینکه از نویی و تمیزی برق میزد اما به دستورش پارچه کشیدم و رفتم پیشش گفت این گلای ریزو میبینی گفتم بله خانم گفت اینا کریستال رنگیه دونه ای ۵۰ تومن خریدم یعنی قیمت کل لباسها و کفش و جورابات لبخند موذیانه ای زد و گفت نه اصلا کل هیکلت هرچند که هیکلت هم دوزار نمی ارزه پس دقت کن نشکنی بعدش گفت سواد داری گفتم بله تا حدودی گفت همین تاحدودی هم خیلیه برای تو این گلای شیشه ای رو روی مقوا یک در میون قرمز و آبی میچینی که احمد خونده باشه با بردن اسم احمد از زبون این افاده ای کل تن و بدنم لرزید اما این کار رو دوست داشتم چندین بار با گلهای زرد و قرمز و گاهی هم حتی با خرده ریز خونه اسم احمد رو نوشتم و باز به هم زدم لذتی که این کار بمن میداد وصف شدنی نبود اما شب تاسوعا دلم نمیومد اینکار رو بکنم ولی حسب دستور خانم چاره ای نداشتم چنان زیبا و بدون نقص درست کردم که دختره انگشت به دهن ماند و گفت نه بابا پس دوزار می ارزی ادامه دارد...... نویسنده :سید ذکریا ساداتی http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸 آهنگ مازنی🌸
قسمت بعدی داستان ترس (قسمت بیست و ششم ) دوشنبه ۹ مرداد تقدیم شما دوستان خواهد شد
4_6019167266845759985.mp3
2.45M
علی براری 🎤 فقیری http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
️یا ابو فاضل_️.mp3
3.57M
یا ابوفاضل http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5909091116224876034.mp3
4.76M
احمد نیکزاد من از کرب و بلا نشونه دارمه من از گل بوته ها جوونه دارمه من از شام غریبان ناله دارمه http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5909091116224876198.mp3
5.14M
بند هشتم و نهم ترکیب بند محتشم کاشانی که در ۱۲ بند سروده شد بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید هرجا که بود طایری از آشیان فتاد شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد بر زخم‌های کاری تیغ و سنان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان بر پیکر شریف امام زمان فتاد بی‌اختیار نعره ی هذا حسین او سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صیددست وپازده درخون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم ازستاره بر تنش افزون حسین توست این غرقه ی محیط شهادت که روی دشت از موج خون او شده گلگون حسین توست این خشک لب فتاده دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست این قالب تپان که چنین مانده بر زمین شاه شهید ناشده مدفون حسین توست چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5909091116224876210.mp3
6.06M
به گوشم آید خدایا صدایی ز سوی علقمه به روی دامن گرفته سر عباسش را فاطمه http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ چهار شنبه🌞 🖼 ۳ فِردین ماه ۱۵۳۵   تبری ۴ مرداد     ۱۴۰۲ شمسی ۲۶ جولای    ۲۰۲۳میلادی ۸   ۱۴۴۵قمری 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🍀کانال آهنگ مازنی🍀 بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5911416506008211731.mp3
6.08M
علی اکبر قلیچ می رسد منتقم خون خدا http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤
4_5911416506008211737.mp3
4.21M
ابوالفضل متو🎤 شهر کربلا http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🖤کانال آهنگ مازنی🖤