فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رو مخ ترین بچه ی تاریخ بشریت😡😁
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
جمعه🌞 🖼
۱۸ ملاره ماه ۱۵۳۵ تبری
۱۷ آذر ۱۴۰۲ شمسی
۸ دسامبر ۲۰۲۳میلادی
۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۵ قمری
AHANGMAZANI❤️
🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
@AHANGMAZANI (4).mp3
2.86M
جواد نکایی🎤
صحرایی یار
😍🕺🕺😍
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍁کانال آهنگ مازنی🍁🌸
️AHANGMAZANI_️ (1).mp3
8.23M
آهنگ پس زمینه ی پایتخت ۵
الهی دلتون همیشه شاد🙏
@AHANGMAZANI❤️
🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد ته من دیگه عاشق نوومه
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
https://eitaa.com/ahangmazani/4640
فایل صوتی کامل👆👆👆
4_6021758918831640975.mp3
3.32M
سعیدمومنی🎤
🎶کوهی کیجا
#جدید
🎶@AHANGMAZANI❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خالِکِ گوگ رِ مار مار هَکِنِم مِن
گوآ گِسفِنِ قطار هَکِنِم مِن
مازرون را دَکِفِم لَسلَس بورِم کو
لاغرِ مال رِ پروار هَکِنِم مِن
✍ مهین کیانی حاجی
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5942718768827338513.mp3
2.51M
استاد عالمیان🎤
ته وسّه
واشه: عقاب
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
@AHANGMAZANI (8).mp3
3.64M
محمدجان قلی زاده
ننجان
دِ تا کلی سیکا داشته مه ننجان
زرین گوگزا داشته مه ننجان
@AHANGMAZANI❤️
🌸🍁کانال آهنگ مازنی🍁🌸
4_5902515332316146937.mp3
4.47M
محسن شربتی🎤
فاطمه غریبم
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸 گم شده در تاریکی 🌸 قسمت بیست و هفتم فاطمه وقتی برگشت خونه سکوت خونه و غمگین بودن مادرش
داستان 🌸 گم شده در تاریکی 🌸
قسمت بیست و هشتم
سارا و فاطمه اون شب تا دیروقت بیدار بودند و در مورد گذشته شون حرف زدند
سارا وسط حرفاش گفت فاطمه جان تو میدونستی من دختر سهیلا هستم؟
فاطمه گفت بله حدس زدم ولی من تورو به چشم اینکه دختر سهیلایی نگاه نکردم خدا مادرتو رحمت کنه درسته کارهای خلاف قانون انجام داده من بیشتر اوقات باهاش هم کلام میشدم ذاتش خوب بود اما بخاطر بلند پروازی هاش زندگیشو خراب کرد اگه با محمود ازدواج میکرد شاید محمود جان هم الان زنده بود
سارا گفت یعنی واقعا به ازدواجشون راضی بودی
فاطمه گفت اگه بگم بله شاید باورش برات سخت باشه ولی من دلم میخواست محمود به تمام آرزوهاش برسه
تا حالا پیش نیومد که به کسی حرف واقعی دلمو بگم ولی من واقعا محمود رو از خودمم بیشتر دوست داشتم
زنده موندنم بعد از محمود فقط یک دلیل داشت اونم رضاست من می خواستم رضا آدم بزرگی بشه و اینقدر به نیت پدرش کارهای خیر کنه که محمود جانم اون دنیا هیچ مکافاتی نداشته باشه
فاطمه در حالی که اشک می ریخت گفت ببین سارا جان من همون روز اول بخاطر شباهت زیادت به سهیلا حدس زدم که شاید تقدیر تورو به من رسونده تا کاری که محمود اگه با سهیلا ازدواج میکرد و قرار بود برای بچه ش بکنه من همونارو برات انجام بدم محمود سال آخر زندگیش خیلی تغییر کرده بود یچیری بهت میگم شاید بگی فاطمه دیوونه شده اما محمود بخاطر اینکه نتونست سهیلا رو فراموش کنه دق کرد
محمود حتی همین حرفارو به من گفت و همیشه از من حلالیت میخواست
میگفت من با اینکه دیگه سهیلا رو دوست ندارم ولی هنوز تو ذهنم هست میگفت فاطمه جان من از همه می تونم یجوری حلالیت بگیرم ولی مطمئنم حلالیت گرفتن از تو سخت تر از همه هست من خیلی بهت بدی کردم
و از عشق زیادت به خودم سواستفاده کردم برات هیچی نتونستم فراهم کنم
من هم هروقت این حرفارو میزد می خندیدم
وقتی هم من می خندیدم میگفت فاطمه جان منو بخشیدی میگفتم آره
میگفت نه نه! به من نمیخواد جواب بدی به قلبت رجوع کن بببین منو بخشیده
هرچی هم بهش میگفتم من بخشیدمت باورش نمی شد و همیشه میگفت اوضاع داخلی بدنم خوب نیست شاید زودتر از تو بمیرم هر وقت چیزیم شد مدیون باشی بخوای ازدواج نکنی
حتما ازدواج کن چون من نتونستم اونقدری که لیاقتته برات کاری کنم
برای اینکه قانع بشه که میتونم ببخشمش گفتم تو چی سهیلا رو بخشیدی ؟
این سوال رو چندین بار پرسیدم اما هر بار از جواب دادن طفره می رفت ولی چند روز قبل از فوتش خودش یهویی گفت راستی جواب سوالتو یادم رفت بهت بدم من سهیلارو بخشیدم چون خیلی دوستش داشتم اما این دلیلی نمیشه که تورو کم دوست داشته باشم
منم بهش گفتم به همون دلیلی که تو سهیلارو بخشیدی با اینکه بهت بد کرد به همون دلیل من تورو حلالت میکنم تازه من که از تو بدی ندیدم حتی از اون حرفای تمسخرآمیزی که درحضور سهیلا به من میزدی ناراحت نمیشدم چون واقعا دوستت داشتم
سارا جان باورت میشه که خیلی دنبال سهیلا گشتم که محمود از دلتنگیش دربیاد ولی متاسفانه پیداش نکردم
سارا گریه میکرد و میگفت شما دو نفر چرا اینقدر همدیگه رو دوست داشتین
چرا محمود اینقدر خوب بود
مادرم چرا باید بهش کلک میزد
فاطمه گفت فراموشش کن
سارا گفت اگه آقا محمود زنده بود میشد ولی الان من چجوری از کسی که مرده برای مادرم حلالیت بگیرم
فاطمه گفت پس به حرف من توجه نکردی محمود حتی تا لحظات آخر عمرش به یاد سهیلا بود اما اینقدر مرد بود و اینقدر به من محبت میکرد که اصلا ازینکه هنوز هم سهیلارو فراموش نکرده بود دلخور نمیشدم من مطمئنم محمود سهیلارو همون روز اول بخشیده تو هم اصلا بهش فکر نکن بخوابیم که فردا خیلی کار داریم
ادامه دارد ....
نویسنده: سید ذکریا ساداتی
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍁آهنگ مازنی🍁🌸