ادامه ی قسمت اول
داستان 🌸ستاره های کاغذی🌸
حمید قدی بلند با چشمانی روشن داشت و کمی توپر بود که حتی در لباس سربازی هم خوشتیپ بنظر می اومد و نشون میداد که بچه پولداره اما حمید هم مثل پدرش گوش بفرمان خاله بود و کم پیش میومد که بدون اجازه ی خاله جایی بره
حتی گاهی فامیل باهاش شوخی میکردند که اگه مادرت اجازه نمیداد بری خدمت الان باید سرباز فراری بودی
مریم یکبار دیگه کادوهارو نگاه کرد اما خبری از کادوی حمید نبود
مریم به فکر فرو رفت و تصویر روزی از ذهنش گذشت که تنها طلای خودشو که یک جفت گوشواره بود و مادربزرگش به او یادگاری داده بود یکماه قبل از تولد حمید برد فروخت و پولش را جایی مخفی کرد و اعلام کرد که گوشواره اش گم شده و تا چند روز پدر و مادرش و حتی خودش دنبال گوشواره میگشتند
مریم گوشواره اش را فروخت که برای تولد حمید کادو بخره
یک ساعت بند چرمی کامپیوتری که تازه مد شده بود و خیلی هم گرون بود ۴۰ تومن پول کمی نبود
مریم ساعت را خرید و جایی پنهان کرد
و دو روز مانده به تولد حمید باخودش به مدرسه برد و نزدیک مدرسه گوشه ای از دیوار لای علفها پنهان کرد و موقع برگشت عمدا از کنار دیوار می رفت که یکدفعه داد زد وای بچه ها ببینید چی پیدا کردم
یک بسته ی کادوپیچ شده ی قشنگ!
بچه ها اصرار کردند که بازش کن اما مریم گفت نه شاید کسی گم کرده باشد باید به مادرم بگویم و ازینطریق میخواست شاهد داشته باشه که واقعا ساعت را پیدا کرده وقتی رسید خونه با ذوق گفت مادرجان ببین چی پیدا کردم مادرش با اینکه نمیدانست در بسته چه چیزی شاید باشه اما گفت دختره ی چش سفید ما این کلک ها را از بریم کدوم پسری بهت داد بگو برم چشاشو در بیارم
ادامه دارد......
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5942711789505482504.mp3
4.61M
مهدی میرداماد🎤
خادما صحن تو جارو میکنن
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5942718768827338475.mp3
3.53M
#شعر_شبانه
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم
پُرَم از حسِ دلگیری که نامش را نمیدانم
تو اقیانوسِ سرشار از تلاطمهای آرامی؛
و من دریاچهی اشکی، که دائم رو به طغیانم
بزن نِی، باز غوغا کن، بزن دَف، شور برپا کن
به هر سوزی بگریانم، به هر سازی برقصانم
ببین آیینهوار از حس تصویر تو لبریزم
تو آرامی من آرامم، پریشانی پریشانم
اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهِ توست
که این دیوانگیها را من از چشم تو میخوانم
#سیده_تکتم_حسینی
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5942718768827338471.mp3
4.15M
سنتی شبانه
رضا صالحی🎤
دشتی
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾جوکول برنج نیمه رس و نرم سبزرنگ، خوشمزه این روزهای مرداد است که دیگر کسی حوصله ی چیدن و بعمل آوری آن را ندارد. اگر پیدا کردید با شکر و دارچین و اندکی گلاب نوش جان کنید.
روستای تازه آبادشهرستان سیاهکل😍
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
یکشنبه🌞 🖼
۱۴ فِردین ماه ۱۵۳۵ تبری
۱۵ مرداد ۱۴۰۲ شمسی
۶ آگِست ۲۰۲۳میلادی
۱۹ محرم ۱۴۴۵قمری
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🍀کانال آهنگ مازنی🍀
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
هدایت شده از ❤آهنگ مازنی❤
4_5942718768827338505.mp3
4.22M
راغب🎤
بازگرد
#امام_زمان
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5942718768827338513.mp3
2.51M
استاد عالمیان🎤
ته وسّه
واشه: عقاب
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸