#ترجمه_قرآن_به_زبان_ساده 🔸متن: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ(۱) وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ(۲) وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَىٰ(۳) إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّىٰ(۴)فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ(۵) وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ(۶) فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ(۷) 🔸 ترجمه: به شب قسم، وقتی ‌زمین را می‌پوشانَد!(۱) و به روز، وقتی روشن می‌شود!(۲) و به آن‌که نر و ماده را می‌آفریند!(۳) که تلاش‌هایتان با هم فرق می‌کند:(۴) هرکه دستِ بِده داشته باشد و خودش را نیازمند به خدا بداند(۵) و وعده‌های خوب خدا را باور کند،(۶) توفیقش می‌دهیم تا آسان زندگی کند؛(۷) ♦ سوره سوره لیل آیات ۱ تا ۷، ترجمه علی ملکی @shia_ahkam

ـ🔆🔅🔆🔅 ـ🔅🔆🔅 ﷽ ـ🔆🔅 ـ🔅 #لمس_جلد_قرآن ❓ مسئله 524: دست زدن به جلد و حاشيه قرآن براى شخص جنب چه حكمى داره؟ 📚 آیات عظام امام خمینی، خامنه‌ای، بهجت، تبریزی، صافی، فاضل، نوری، مکارم، وحید: 📝 دست گذاشتن روى خط قرآن براى كسى كه طهارت (وضو، غسل و تيمم) نداره، حرامه؛ اما لمس جلد يا حاشيه قرآن اشكال نداره، مكروه هست. 🔺 احكام وضو غسل و تيمم، سيد مجتبی حسينی. ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده 🔅 🔆🔅 @shia_ahkam 🔅🔆🔅 🔆🔅🔆🔅

#سؤالات_شما ⁉️ ببخشید در سفر اربعین به خاطر شلوغی مکان‌های بهداشتی، گاهی امکانش نیست کیف و وسایل‌ خودمون رو به شخص دیگه‌ای بسپاریم یا در محل بیرون دستشویی قرار بدیم؛ اگه کیف خودمون رو که قرآن، مهر، تسبیح و مفاتیح داخلشه و همچنین انگشتری که اسم ائمه روی اونه، همراهمون به داخل دستشویی ببریم، اشکالی داره؟ ✅ پاسخ: خیر، اشکال نداره. تو هم سؤال داری، بپرس: آقایون: 🔎 @ahkam_p خانما: 1️⃣ @Yasss313 2️⃣ @f_gh14 ╭─═ঊঈ🔻🔻ঊঈ═─╮ 👉@shia_ahkam ╰─═ঊঈ🔺🔺ঊঈ═─╯

#پست_ویژه #اربعین 👌 کسی نقل می‌کرد: 💠 پارسال قبل از اربعین برای خداحافظی خدمت آیت‌الله مصباح رفتیم، ایشان به عنوان توصیه فرمود: 💯 بیشترین چیزی که باعث خشنودی اباعبدالله(ع) در این سفر می‌شود، خدمت به زائرین حضرت است. 🆔 @shia_ahkam

☘ همراهان عزیز، جمعه ها روز خانواده است. 👋🏻 لطفا امروز کمی از کار و شبکه اجتماعی فاصله بگیرید. ❤️ همه اعضای خانواده به بودن شما کنارشون نیاز دارند. ⛔️ ما هم امروز ارسال مطلب نخواهیم داشت. @shia_ahkam

#سؤالات_شما ⁉️ ببخشید حاج آقا، توی حالت جنابت یا عادت ماهیانه، نمی‌شه کجای حرم‌های کربلا و نجف رو رفت؟ فقط صحن‌ها ممنوعه یا جاهای دیگۀ حرم هم ممنوعه؟ حرم حضرت عباس چطور؟ ✅ پاسخ: نگران نباشید، فقط رفتن به داخل ساختمانی حرومه که ضریح مقدس امام (علیه‌السلام) اونجاست. در مورد حرم حضرت عباس(ع) هم، چون ایشون امام نیستند، رفتن به حرم ایشون کلاً اشکال نداره. فقط نظر آیت‌الله وحید در بین مراجع، اینه که بنابر احتیاط واجب، توی این حالت‌ها، به حرم امامزاده‌های واجب‌التعظیم مثل حرم عبدالعظیم و حرم حضرت عباس(علیهماالسلام) هم نباید رفت. البته با همه این حرف‌ها، اگر امکان داره، غسل کنین، بعد برید حرم، مطمئناً بهتره. تو هم سؤال داری، بپرس: آقایون: 🔎 @ahkam_p خانما: 1️⃣ @Yasss313 2️⃣ @f_gh14 ╭─═ঊঈ🔻🔻ঊঈ═─╮ 👉@shia_ahkam ╰─═ঊঈ🔺🔺ঊঈ═─╯

ـ🔆🔅🔆🔅 ـ🔅🔆🔅 ﷽ ـ🔆🔅 ـ🔅 #وضوی_وسواسی ❓ من وسواسی هستم و موقع وضو همه‌ش شک می‌کنم چه کار کنم و چطوری وضو بگیرم؟ 📚 همه مراجع (به جز تبريزى و وحيد): به شک خودتون اعتنا نكنيد. نگاه کنید ببینید مردم عادی چطوری وضو می‌گیرن، شما هم همون کارا رو بکنید. همین قدر کافیه و وضوتون درسته؛ حتی اگه باب میل شما هم نبود، اشکال نداره. 🔺 توضيح ‏المسائل مراجع، م299؛ نورى، توضيح المسائل، م300؛ دفتر: خامنه‏‌اى. 📚 آيات عظام تبريزى و وحيد: اگر به حد وسواس رسيدید، به شک خودتون اعتنا نكنيد. نگاه کنید ببینید مردم عادی چطوری وضو می‌گیرن، شما هم همون کارها رو بکنید. همین قدر کافیه و وضوتون درسته؛ حتی اگه باب میل شما هم نبود، اشکال نداره. 🔺 وحيد، توضيح ‏المسائل، م305؛ تبريزى، توضيح ‏المسائل مراجع، م299. ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده 🔅 🔆🔅 @shia_ahkam 🔅🔆🔅 🔆🔅🔆🔅

✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🍃🍂🌺🍃 🌺 #فوروارد_غیبت #برداشت_های_نادرست_از_احکام 8️⃣7️⃣ بعضی از مردم فکر می‌کنن که فقط غیبت کردن حرومه و شنیدن یا دیدن غیبت اشکال نداره. 🙈 به همین خاطر هم، اگر عکس یا فیلم کار بد یکی از آشناها رو مثلاً توی شبکه‌های اجتماعی ببینن، بادقت و تا ته اون رو نگاه می‌کنن؛ حتی بعضی‌ها اون رو برای دیگران هم فوروارد می‌کنن. 📛 در حالی که این درست نیست. ✍️ شنیدن غیبت، انتشار غیبت، دیدن غیبت دیگران و همراهی کردن با غیبت‌کننده هم مثل خود غیبت حرومه و ممنوع. 🔺 رساله آموزشی، احکام غیبت. ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده 🌺 @shia_ahkam 🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🍃🍂🌺🍃 🌺 #ربای_حلال #برداشت_های_نادرست_از_احکام 8️⃣7️⃣ بعضی از مردم فکر می‌کنن که ربا و نزول همیشه و همه‌جا حرومه. 📛 در حالی که این طوری نیست. ✍️ پدر و فرزند -چه پسر و چه دختر- و زن و شوهر می‌تونن از همدیگه ربا بگیرن. ربا گرفتن مسلمون از کافری که در پناه اسلام نیست هم، طبق نظر بیشتر مراجع (به جز بهجت) اشکال نداره. 🔺 سایت هدانا ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده 🌺 @shia_ahkam 🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺

#اطلاع_رسانی 🔸پیاده روی زیارت در روز اربعین حسینی... 📍از میدان امام حسین (علیه السلام) تا حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) 📆 روز شنبه ۲۷ مهر ماه #جاماندگان

🔆💠🔅💠﷽💠 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠 #پست_ویژه #شکر 💯 اعجاز شُکر در زندگی 💯 👌 شکرگزاری دو تا اثر در زندگی انسان داره: 1️⃣ زیاد شدن نعمت‌های انسان در زندگی 2️⃣ ترقّی روحی و معنوی خود انسان 🕋 قرآن کریم می‌فرماید: «لئن شکرتم لازیدنّکم؛ اگر شکر کنید، شما را زیاد خواهم کرد»؛ خدا نفرموده نعمت رو زیاد می‌کنم، بلکه فرموده است خودت را بالا می‌برم. 🍃 سیستم عامل وجودت ارتقا پیدا می‌کنه. 🔺 بالا که رفتی، تمام دنیا جلوی چشمت کوچیک می‌شه؛ مثل وقتی که سوار هواپیما می‌شی و همه چی توی نظرت کوچیک می‌شه. 👌 دیگه حسرت دنیای بقیه رو نمی‌خوری. 👌 دیگه برای دنیا حرص نمی‌زنی. 👌 دیگه نه برای از دست رفتن دنیا غصه می‌خوری و نه به خاطر به‌دست‌آوردن دنیا خوشحال می‌شی. 👈 خیلی بالاتر بری، جزء اولیای خدا می‌شی که خدا درباره‌شون گفت: «ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ اولیای خدا توی زندگی غم و غصه‌ای ندارن». 📙 پس هر نعمتی توی زندگی دیدی، هی بگو الهی شکر! 🔅 @shia_ahkam 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅

سخت آشفته و غمگین بودم به خودم می گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند دست کم میگیرند، درس ومشق خود را… باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابی ببرند… خط کشی آوردم، درهوا چرخاندم... چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید ! اولی کامل بود، دومی بدخط بود بر سرش داد زدم... سومی می لرزید... خوب، گیر آوردم !!! صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود... دفتر مشق حسن گم شده بود این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت تو کجایی بچه؟؟؟ بله آقا، اینجا همچنان می لرزید... ” پاک تنبل شده ای بچه بد ” " به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند" ” ما نوشتیم آقا ” بازکن دستت را... خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم او تقلا می کرد چون نگاهش کردم ناله سختی کرد... گوشه ی صورت او قرمز شد هق هقی کردو سپس ساکت شد... همچنان می گریید... مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد زیر یک میز،کنار دیوار، دفتری پیدا کرد ... گفت : آقا ایناهاش، دفتر مشق حسن چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود غرق در شرم و خجالت گشتم جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود سرخی گونه او، به کبودی گروید ….. صبح فردا دیدم که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر سوی من می آیند... خجل و دل نگران، منتظر ماندم من تا که حرفی بزنند شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید سخت در اندیشه ی آنان بودم پدرش بعدِ سلام، گفت : لطفی بکنید، و حسن را بسپارید به ما ” گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟ گفت : این خنگ خدا وقتی از مدرسه برمی گشته به زمین افتاده بچه ی سر به هوا، یا که دعوا کرده قصه ای ساخته است زیر ابرو وکنارچشمش، متورم شده است درد سختی دارد، می بریمش دکتر با اجازه آقا … چشمم افتاد به چشم کودک... غرق اندوه و تاثرگشتم منِ شرمنده معلم بودم لیک آن کودک خرد وکوچک این چنین درس بزرگی می داد بی کتاب ودفتر …. من چه کوچک بودم او چه اندازه بزرگ به پدر نیز نگفت آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم من از آن روز معلم شده ام …. او به من یاد بداد درس زیبایی را... که به هنگامه ی خشم نه به دل تصمیمی نه به لب دستوری نه کنم تنبیهی یا چرا اصلا من عصبانی باشم با محبت شاید، گرهی بگشایم با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... وحید امینائی