1.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
🔰امام صادق(ع):
هر کسی زیارت #عاشورا بخواند شب اول قبرش امام حسین علیه السلام به دیدار و #ملاقات او خواهد آمد.
✅پنجمین روز چله زیارت عاشورا
🔰به نیت:
🔹سلامتی آقا امام زمان و تعجیل در فرجش
🔸شفای همه مریضان
🔹ریشه کن شدن کرونا و همه بلایای آسمانی و زمینی
🔸برآورده شدن حاجات همه مسلمین جهان
🔹سلامتی رهبر و شادی روح امام (ره) و همه شهیدان والا مقام
🔸و هر نیتی که در دلهای مهربونتون هست
@ahkam_yar
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
18.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌ شام غریبان #امام_حسن_عسکری (ع) یا #جشن_بیعت ⁉️⁉️
🌀 چرا دارید به جای عزاداری ، #جشن_بیعت انجام می دهید ⁉️
🔰چرا چنین کاری را برای امام سجاد (ع) در غروب روز #عاشورا نمی کنید ⁉️
👈 مگر #امام_زمان (عج) شاه است که از لفظ تاج گذاری برای ایشان استفاده می کنید ⁉️⁉️
🎤 با پاسخ استاداحسانعبادی از اساتید مهدویت
❌❌ جریان حجتیه و شیرازی به شدت مخالف جشنبیعت هستند ، این کلیپ پاسخی به ادعاهای پوچ آنهاست
👌نشرحداکثری
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید
·—————··𑁍··—————·
https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901
·—————··𑁍··—————·
ماهِ منیر
تمام سال مادر و پدر زینب یا برادرهایش همراهم بودند.
هر اتاقی، هر بخشی که میرفتم یکیشان با من میآمد. هم من قلبم به او آرام میگرفت و هم او بر قلب من.
ارادتم به یکی از آنها بیشتر بود. انگار باورم شده بود وقتی حتی اسمش را بر سینه داشته باشم قوی میشوم؛ قویتر از همیشه.
حس میکردم پشت و پناهی دارم که میتوانم هر سنگی را از پیش پای مردم بردارم و همّتم مضاعف میشد برای خدمت.
روزی که تنها با نام آن بزرگوار، توانستم زن جوانی را که تمام شب برای پسر هفتماههاش اشک ریخت آرام کنم و امیدوار، با خودم گفتم: «اگر خودش بود چی میشد؟ خوش به حال کسایی که همه کسشون، او بوده؛ اویی که در مقابل یه گردان آدم کم نمیآورده. کافی بوده کسی نگاه چپ به عزیزانش بکنه تا با او طرف باشه.»
یکجورایی حسودیام شد به آنهایی که نسبتی با او داشتند؛ به برادر و خواهرهایش، خواهرزادههایش، برادرزادههایش؛ حتی به پدرش.
این فکر که از ذهنم گذشت؛ مثل این بود که کسی ضربهای پشت زانوهایم زده باشد. سست شدم و اگر دستم را به تخت نگرفته بودم روی زمین ولو میشدم.
به جوان خیره شده بودم و حرفهایش را میشنیدم؛ ولی فکرم جای دیگر بود.
دستم را گذاشتم بر دایره سبزرنگی که نام مبارکش روی آن حک شده بود. در ظاهر با یک سنجاق به مقنعهام وصل شده بود؛ اما در واقع متّصل به قلبم بود.
اشک بدون اذن جاری شد. یاد زمانی افتادم که خواهرش خبر رفتنش را شنید و شکست و نشسته نمازخواندنش از همان زمان شروع شد.
برادری که پشت و پناهش بود، همه کسش بود. نه فقط برای او، برای کلّ خانواده، اصلاً برای قوم بنیهاشم، او قمرشان بود. ماه منیرشان بود. دلشان به او قرص بود.
تا برادر بود، عمو بود، ... میدانستند هیچ کس جرئت تعرّض ندارد؛ اما امان از زمانی که نبود.
گرگ بود که میان خانواده افتاده بود. یکی عربده میکشید، یکی چادر، دیگری گوشواره...
امان از دل زینب به وقت ظهر عاشورا😭
#قمر_بنی_هاشم
#اباالفضل
#زینب
#عاشورا
#خاطرات_مدافع_سلامت_طلبه