eitaa logo
احکام به زبان ساده/ احکام‌یار
19.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
47 فایل
🧕پاسخ‌گوی احکام بانوان: @M_fae21 🧔🏻پاسخ‌گوی احکام آقایان: @hmmnaseh ✔️وسواس بانوان @YAHOSSIN313 🔴 ادمین تبلیغات @Mahjabin313 ✅ ختم و روزه استیجاری: @yasss313 🌠استوری‌های احکام یار😍 @story_yar احکام یار همه جا هست: https://zil.ink/ahkam_yar
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ ✋ عزیزان همراه سلام ✍️ همون طور که می‌دونید ایام شهادت امام رضا (علیه السلام) نزدیکه. تو این مدتی که کمپین اربعین داشتیم، فهمیدیم خیلی‌ها هنوز به زیارت امام رضا(علیه السلام) نرفتن و حسرت به دل دارن. ✅ به همین خاطر تصمیم گرفتیم به کمک شما و با برگزاری یه قرعه‌کشی، هر چند نفر زائر اولی رو که بتونیم بفرستیم مشهد زیارت. 😍 پس اگه تا حالا نرفتی مشهد و آرزوته بری زیارت، کافیه عبارت "یا امام رضا" رو به آیدی @fadaii_velayat بفرستی تا توی قرعه‌کشی شرکت کنی. 🙏 لطفاً هرکسی هرچقدر که توان داره، کمک کنه تا بتونیم تعداد بیشتری رو بفرستیم زیارت. 💳
5892107044460890
💳
5892107044198532
💳
5892107044198516
🌹 به نام گروه جهادی احکام یار 🤲 یا علی بن موسی الرضا!
☫﷽☫ ✋ عزیزان همراه سلام ✍️ همون طور که می‌دونید ایام شهادت امام رضا (علیه السلام) نزدیکه. تو این مدتی که کمپین اربعین داشتیم، فهمیدیم خیلی‌ها هنوز به زیارت امام رضا(علیه السلام) نرفتن و حسرت به دل دارن. ✅ به همین خاطر تصمیم گرفتیم به کمک شما و با برگزاری یه قرعه‌کشی، هر چند نفر زائر اولی رو که بتونیم بفرستیم مشهد زیارت. 😍 پس اگه تا حالا نرفتی مشهد و آرزوته بری زیارت، کافیه عبارت "یا امام رضا" رو به آیدی @fadaii_velayat بفرستی تا توی قرعه‌کشی شرکت کنی. 🙏 لطفاً هرکسی هرچقدر که توان داره، کمک کنه تا بتونیم تعداد بیشتری رو بفرستیم زیارت. 💳
5892107044460890
💳
5892107044198532
💳
5892107044198516
🌹 به نام گروه جهادی احکام یار 🤲 یا علی بن موسی الرضا!
☫﷽☫ ✋ عزیزان همراه سلام ✍️ همون طور که می‌دونید ایام شهادت امام رضا (علیه السلام) نزدیکه. تو این مدتی که کمپین اربعین داشتیم، فهمیدیم خیلی‌ها هنوز به زیارت امام رضا(علیه السلام) نرفتن و حسرت به دل دارن. ✅ به همین خاطر تصمیم گرفتیم به کمک شما و با برگزاری یه قرعه‌کشی، هر چند نفر زائر اولی رو که بتونیم بفرستیم مشهد زیارت. 😍 پس اگه تا حالا نرفتی مشهد و آرزوته بری زیارت، کافیه عبارت "یا امام رضا" رو به آیدی @fadaii_velayat بفرستی تا توی قرعه‌کشی شرکت کنی. 🙏 لطفاً هرکسی هرچقدر که توان داره، کمک کنه تا بتونیم تعداد بیشتری رو بفرستیم زیارت. 💳
5892107044460890
💳
5892107044198532
💳
5892107044198516
🌹 به نام گروه جهادی احکام یار 🤲 یا علی بن موسی الرضا!
☫﷽☫ ✋ عزیزان همراه سلام ✍️ همون طور که می‌دونید ایام شهادت امام رضا (علیه السلام) نزدیکه. تو این مدتی که کمپین اربعین داشتیم، فهمیدیم خیلی‌ها هنوز به زیارت امام رضا(علیه السلام) نرفتن و حسرت به دل دارن. ✅ به همین خاطر تصمیم گرفتیم به کمک شما و با برگزاری یه قرعه‌کشی، هر چند نفر زائر اولی رو که بتونیم بفرستیم مشهد زیارت. 😍 پس اگه تا حالا نرفتی مشهد و آرزوته بری زیارت، کافیه عبارت "یا امام رضا" رو به آیدی @fadaii_velayat بفرستی تا توی قرعه‌کشی شرکت کنی. 🙏 لطفاً هرکسی هرچقدر که توان داره، کمک کنه تا بتونیم تعداد بیشتری رو بفرستیم زیارت. 💳
5892107044460890
💳
5892107044198532
💳
5892107044198516
🌹 به نام گروه جهادی احکام یار 🤲 یا علی بن موسی الرضا!
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗣️ روایت یک دیالوگ طلایی دوستش داشتم، خیلی... مادرشهیدسیدمحمدحامدمسکون😍 در ادامه بخوانید👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍قرار مسکونی ⏰ ساعت سه ونیم یک قرار ویژه داشتم. تازه از حرم برگشته بودیم و هنوز ماکارونی چرب و چیلی خوشمزه از مری پایین نرفته، عزم رفتن کردیم. 🔸حالا بماند که حرم یک اتفاق خیلی خاص افتاد که فکر کنم از آن اتفاقاتی است که تنها بشود با مهربانترین بابای دنیا در میان گذاشت. 🔹قرارمان خیابان وحید بود. حس عجیبی داشتم که تا به حال تجربه‌اش نکرده بودم؛ مطمئن بودم اتفاق خوبی خواهد افتاد. فیلمش را تازه دیده بودم. دلم می‌خواست خودم از نزدیک ببینم. از ده بیست پله‌ای بالا رفتیم و به محفلی گرم و ساده رسیدیم. 🔸چند نفر از اعضای جلسه را می‌شناختم. جانباز تخریبچی راوی دفاع مقدس که برای من، هم حکم برادری دارند، هم استادی، کنار مادر شهیدی که برای دیدنش لحظه‌شماری می‌کردم نشسته بودند و از خاطرات همرزم هفده‌ساله‌شان می‌گفتند؛ 🔹خاطراتی که برای سیدمحمدعلی من عجیب بود. او که نوجوان است؛ ما بزرگترها هم روح بزرگ این رزمندگان نوجوان را نمی‌توانیم درک کنیم؛ این‌که سه روز غذا نخورد برای شنیدن یک غیبت! 🔸دور تا دور مجلس پر بود و همه آرام نشسته بودند تا در گوش مادر سؤالی کنند و او با لحنی خاص از تکدانه پسرش «سید محمد حامد‌مسکون» بگوید. تنها صدایی که می‌آمد تق و توق استکان‌ها بود که برای پذیرایی آماده می‌کردند. ☺️- مامان این دخترایی که اومدن، حاجت می‌خوان. همه می‌گن برامون دعا کنین. برای همشون یک دعا بکنین. 😍- خدا سفید‌بختشان کِنَه اِلایی. چیزِ از سفید‌بختی بِتَر نیس، خدا سفید‌بختشان کِنَه.🤲 ادامه دارد... 🌿🌸
. 🗝️✨🗝️✨🗝️✨🗝️✨🗝️✨🗝️✨ . 🔑شاه کلید 📲 گوشی همراهم پر شده بود از عکس‌های کج و معوج. ظهر بعد از نماز و زیارت حرم، آدرس خانه توکّلی را گرفته و به اصرار محمدعلی رفته بودیم آنجا. جای باصفایی بود. تصاویری که گرفته بودم؛ مثل تابلوهای نقاشی شده بود؛ گرم و نوستالژی. هر بار که به محمدعلی ‌گفته بودیم عکس بگیرد، گوشی را موّرب کرده بود و چلیک! 🗣️ صدای همرزم آمد که از شاه‌کلید می‌گفت. تا من از آن عکس‌های به یاد ماندنی دل بکَنم و دوربین را روشن کنم، شاه کلید از دستم رفت. - از رموز شهادت بچه‌ها همین بود. - چی بود؟! ⌛ ده دقیقه تأخیر که شاید بیشتر به خاطر ناآشنایی با خیابان‌های مشهد بود، باعث شد بنشینم آخر مجلس و صدای آشپزخانه مانع درست شنیدنم می‌شد. گوش تیز کردم؛ اما استاد شاه کلید را گفته بود و من بی‌نصیب مانده بودم. 🧑‍🦱محمدعلی انتهای سالن نشسته بود و توی عالم خودش بود. ریحانه‌سادات هم مثل همیشه با دختر کوچکی دوست شده بود و مشغول خاله بازی بود. 🧕 خانمی که بعداً فهمیدم خواهر شهید حامدمسکون است، چای تعارف کرد و شیرینی زبان. گذاشتم کنارم و سراپا گوش شدم. 🤺همرزم شهید از نهایت بی‌ادعایی و سادگی مادر می‌گفت؛ اینکه در جواب «مادر چی می‌خوای؟ برات چی تهیه کنیم؟» فقط گفته بود: «بِرِیِ بِچَم صُندُق بِذِرِن. همهٔ شهیدا صُندُق دِرَن بچه‌ی مو نِدِرَ» منظورش صندوق‌هایی بود که بالای سر قبور شهدا، عکس شهید را در آن می‌گذاشتند. 🌷 ریحانه سادات که با آن روسری و چادر سفت و محکمی که پوشیده بود یک پارچه خانم شده بود، آمد کنارم و چمباتمه زد و درِگوشی از من شیرینی خواست. شاه کلید که از دستم رفته بود. مجبور شدم به خاطر وزیر هم که شده، از خیر شیرینی بگذرم. - عزیزم مال منو بردار و بدو بازیتو بکن. 🏡یک دفعه در خانه باز شد و نسیم سرد پاییزی، عطر خاصی را با خود آورد. دو خانم که یکیشان قاب عکسی دستش بود کنار هم روی مبل نشستند و من حس کردم چقدر مجلس سنگین شده است. 🌿 مادر شهید مدام سرش پایین بود و فقط زمانی که از او سؤال می‌شد، یکی دو جمله را با صدای حزن‌آلود خاصی می‌گفت و دوباره سکوت می‌کرد. 🤺 همرزم شهید به مادر اشاره کرد. - این همین رمزه که گفتم. وقتی من ایشونو دیدم گفتم: عه حامدم به همین مادر رفته دیگه! سادگی، بی‌ادعایی، بی‌تشریفاتی. مادر شهیدو ببینید؛ تا ازش سؤال نکنی، حرفی نمی‌زنه؛ مادری که اونو پرورش داده. حامد شیر همین مادرو خورده دیگه. رمز شهادت بیشتر شهدایی که می‌شناسم سکوتشان بود. ادامه دارد... 🗝️✨🗝️✨🗝️✨🗝️✨🗝️✨🗝️✨