🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
سوره #زخرف
#محبت_زوجین
جهت محبت بین زن و شوهر این آیات را بر خوردنی و نوشیدنی بخواند و به او بخوراند یا نوشته در محل زندگی مطلوب قرار دهد محبت زیاد شود
آیات 87 الی 89 سوره #زخرف:
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾
وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾
📚اسرار المقاصد
التماس دعا #یا_زهرا
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@ahkmar
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄
#میلادحضرت زهرا سلام الله علیها
از آسمان اینک...
شمیم یاس می آید...
گمانم مادری زیبا....
پر از احساس می آید...
بیا یابن الحسن....
ای پور حضرت زهرا...
به یُمن مقدم مادر...
نگاهی هم به ما بنما..
بیا و مرحمت فرما....
بر این جمع مشتاقان دیدارت..
عنایت کن توی ای مولا...
بفرما...عیدی...ما را...
#دلگویه :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@ahkmar
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄
✨احکام و معارف✨
شاهزاده ای در خدمت قسمت دهم 🎬: مرد جوان سرش را پایین انداخت و گفت : من هم بنده ای هستم از بندگان خد
شاهزاده ای در خدمت
قسمت یازدهم 🎬:
سرباز جوان خود را به شتر نزدیک تر کرد و صدایش را کمی بلند نمود تا دخترک از واری پردهٔ مخملین بشنود و گفت : نه اشتباه نکن...ما به جایی می رویم که تفاوتی زیاد با دنیای اطرافمان دارد ، اینجا انگار بهشتی ست بر روی زمین ، کنیز و غلام و ارباب و شاه و...همه و همه در یک سطح هستند و تنها کسانی بر دیگران برتری دارند که تقوا و ایمانشان به خدا بیشتر باشد..
دخترک که انتظار شنیدن نغمه های عاشقانه داشت ، اینک با شنیدن این حرفها ،شگفت زده شد و گفت : یعنی واقعاً چنین جایی وجود دارد یا شما برای اینکه مرا ،همراه خود کنید ، چنین بهشتی را در ذهن من ترسیم می کنید؟
مردجوان که متوجه شد دخترک با دقت حرفهایش را گوش می کند ،با شور و شوقی بیشتر گفت : من هم در ابتدا که با چشم خود ندیده بودم ، باورم نمی شد ، اما به همان خدای نادیده قسم ، هر چه گفت جز راستی و صداقت نیست، از زمانی که پیامبر مبعوث شده و از مکه به یثرب هجرت نموده و امت اسلامی به راه افتاده ،ما جز آنچه که گفتم ،ندیدیم ، عدالت ، برادری و برابری...
شاهزادهٔ اسیر که احساس می کرد حرفهای این مرد جوان دلنشین است خود را به پرده مخملین نزدیک تر کرد و گفت : تا جایی که می دانم بزرگان و اشراف و بت پرستان تا ندایی بلند شود که ثروت و قدرت آنان را تحت الشعاع قرار دهد ، برای حفظ موقعیت خود جلوی او تمام قد می ایستند و اینگونه مردم ،سخن حق بر مذاقشان سازگار نیست، آیا این پیامبری که از او سخن می گویی و چنین رفتار کرده و بی شک با این قوانین دین جدید، غلامان وکنیزانِ ثروتمندان را بر علیه آنان شورانده ، مخالفین و دشمنان بسیاری داشته و دارد...او چگونه توانسته با وجود دشمنان قدرتمند چنین حکومتی که از آن سخن می گویی ،پایه ریزی و برپا نماید؟!
مرد جوان که سؤالات این دختر، روزی ،سؤالات او نیز بود گفت : بلی درست می گویید ، او دشمنان زیادی داشت و دارد ، زمانی که در مکه به پیامبری مبعوث شد ، ابتدا در خفا مردم را به دین خدا دعوت نمود و سپس آشکارا و بسیار سختی هایی به پای ایشان ریختند ، اما محمد را چه باک ؛ وقتی خدایی بزرگ دارد که قدرتش مافوق تمام قدرت هاست...او را در همه حال حمایت کرده و می کند...
درست است که پیامبر مجبور شد مخفیانه از مکه خارج شود ، اما در عوض مردم یثرب با آغوش باز او را پذیرفتند...
میمونه که محو سخنان این سرباز شیرین سخن شده بود با هیجانی که ناشی از شرایط سنش بود گفت : او...پیامبر چگونه از شهر مکه بیرون شد،آیا اعجازی در کار بود و با معجزهٔ خداوندش خارج شد؟!
آن مرد لبخندی زد وگفت : بی شک معجزه در کار بود اما در مکه و آن شب ترسناک ،معجزهٔ ابوتراب ورد زبانها شد...
دخترک با حالت سؤالی گفت : ابو تراب؟! ابوتراب کیست؟!
ادامه دارد....
به قلم : ط_حسینی
@ahkmar
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
✨احکام و معارف✨
شاهزاده ای در خدمت قسمت یازدهم 🎬: سرباز جوان خود را به شتر نزدیک تر کرد و صدایش را کمی بلند نمود تا
شاهزاده ای در خدمت
قسمت دوازدهم 🎬:
سرباز جوان ، از اینکه باعث شده بود اندکی ذهن دخترک اسیر را از اسارت و غم دوری از دیار و خانواده ،منحرف سازد ، خوشحال شروع به سخن گفتن نمود : ابوتراب ،لقب مردی ست که اولین نفر به پیامبر اسلام ، ایمان آورد ، او برای محمد صل الله علیه واله همچون برادر است و در تمام روزهای سخت تبلیغ و رسالت ، در کنار پیامبر بوده است ،ایشان هم اینک داماد رسول الله است و پدر نوه های آخرین پیامبر خدا...
دخترک که از شنیدن وصف این بزرگ مرد سر ذوق آمده بود گفت : نامش...نامش چیست و آن اعجاز که گفتی چه بود؟
مرد جوان که انگار در رؤیای آن دوران سخت و نفس گیر فرو رفته بود شروع به گفتن داستانی کرد که بر همگان آشکار بود : نام او علی ست پسر ابیطالب ،پسر عمو و داماد پیامبر ، یاران پیامبر روایت می کنند آن زمان که حضرت رسول علناً تبلیغ دین مبین اسلام را می کردند ، کافران مکه تصمیم گرفتند که به نحوی ،پیامبر را بکشند و با نقشه ای دقیق و حساب شده پیشرفتند.
طبق نقشهٔ آنها از هر قبیله یک نفر انتخاب می شد و گروهی تشکیل می دادند و این گروه با هم به منزل رسول الله حمله می کردند و هریک ضربتی بر ایشان میزدند تا او را به خیال خودشان بکشند و اگر احیانا قوم و قبیلهٔ محمد برای خونخواهی قیام می کردند ، در توان آنان نبود تا با کل قبایل مکه بجنگند، نقشه حساب شده و دقیق بود و تنها چیزی را که به حساب نیاورده بودند ، کمک پروردگار بلندمرتبه محمد به او بود...
خداوند حضرت جبرئیل را که فرشتهٔ وحی است به سوی پیامبر می فرستد و ایشان را از تصمیم ناجوانمردانه و وحشیانهٔ کافران مطلع می نماید و به او دستور می دهد تا کسی را جای خود در خانه و دربستر خود بخواباند و شبانه از مکه خارج شود.
و برای محمد چه کسی یار و مددکار و دلسوزتر از علی؟!
پیامبر موضوع را با علی در میان می گذارد و از او خواست تا به جای خودش در بستر بخوابد و کافران از آن حضرت غافل بمانند و او بتواند با استفاده از این فرصت مناسب ،از مکه بیرون رود و در جایی امن مخفی شود و سپس به یثرب برود.
علی که شیرمرد عرب است و کسی همتایش پیدا نمی شود، اسدالله است در دین ، با کمال خرسندی پذیرفت که جانش را سپر جان پیامبر کند.
شب هنگام ، پیامبر به سلامت از مکه بیرون میرود و کافران با شمشیرهای آخته بر بستر پیامبر یورش بردند و تا رو انداز را از صورت او کنار زدند ، دیدند که اینجا علی خفته نه محمد و براستی که محمد جان علی است و علی جان پیمبر...
و خداوند در همان شب به پاس فداکاری ابوتراب از آسمان آیه ای در شأن او نازل نمود ، آیه ای که به آیه «لیلة المبیت» معروف شده...
دخترک که مدتی اسیر حبشیان بود ، آشنایی دوری با اسلام پیدا کرده بود و میدانست مسلمانان کتابی دارند به اسم قرآن که آیه آیه اش از طرف پروردگار بر پیامبرش نازل می شود ، گفت : براستی در بین مردان عرب ،چنین بزرگ مردان و دلاورانی وجود دارد؟ و به درستی خداوند در کتاب خود برای او آیه ای آورده؟
ادامه دارد....
🖍به قلم :ط_حسینی
@ahkmar
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
جشن و سرور است،در عرش اعلاء
دخـت پیمبر ، آمد به دنیـا...
همکُفو حیدر ، هم یار مولا
ام الائمه ، آمـد به دنیا
گشته پدیدار، خورشید زیبا
خیر کثیر است، آمد به دنیا
حجت برای حجت الله...
زهرای اطهر، آمد به دنیا
بانوی عالم، هم مادر ما
دخت خدیجه ،آمدبه دنیا
چشم تو روشن ، مهدی زهرا
بنما کرم تو ، عیـدی مـا را
#ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@ahkmar
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوربین مخفی: غافلگیری سرباز؛ وقتی مادرش رو یهویی تو پادگان میبینه😳
❗مادرای چندتا سرباز رو که یکی دوماه بود مرخصی نرفته بودن، بدون اطلاع به سربازا بردیم تو پادگان
⁉️اگه تو جاشون بودی، واکنشت چی بود؟
به امید اینکه هیچ مادر و سربازی طعم دلتنگی رو نچشن!🤲
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@ahkmar
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄
جنایتی دیگر از جانیان دوران...
این خون آشام های روزگار نه تنها از حاج قاسم بلکه از نام شهیدالقدس هم میترسند.
امروز عطرشهادت در گلزار شهدای کرمان بیش از قبل پیچیده و کرمان شبیه فلسطین شده و مخلص ترین مردم روزگار در روز ولادت حضرت مادر به دیدار حاج قاسم در ملکوت می روند...
کجایی یا مهدی زهرا؟!
بیا که یارانت یکی پس از دیگری پر پر می شوند😭
🖤🖤🖤🖤🖤
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@ahkmar
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄
✨هر چه رویید از پی محتاج رُست
☀️تا بیابد طالبی چیزی که جست
🌟حق تعالی گر سماوات آفرید
✨از برای دفع حاجات آفرید
☀️هر کجا دردی دوا آنجا رود
🌟هر کجا فقری نوا آنجا رود
✨هر کجا مشکل جواب آنجا رود
🌟هر کجا کشتی است آب آنجا رود
☀️آب کم جو تشنگی آور بدست
✨تا بجوشد آبت از بالا و پست
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@ahkmar
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄
با نام خدا به رسم آغاز سلام
با عشق و تبسم و به آواز سلام
از سبزترین ترانه ها سرشارید
بر روی گل تک تکتان باز سلام
الهی به امید فضل و کرم تو
روزمان را آغاز می کنیم .
یاری و نصرتمان ده 🤲
سلام صبحتون بخیر و شادی
┄┅┅┅🌺🍃🌸┅┅┅┄
@ahkmar
┄┅┅┅🌸🍃🌺┅┅┅┄