eitaa logo
عرفان ناب
548 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
88 ویدیو
3 فایل
📡 http://www.ahlevela.com ديگر كانال ما: 👈 http://ble.ir/ahlevelaa ارتباط با ما: 👈 @adminsm 🌐 اينستاگرام:👈http://instagram.com/ahlevela 🔵 کانال ما در آپارات: 👈 https://www.aparat.com/ahle_vela/Ahlevela
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ لازم به ذکر است که نباید پنداشت هر کس به دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف موفّق شده، الزاماً واجد کمالاتی بوده است و نیز اگر کسی توفیق زیارت آن حضرت نصیبش شده، می­توان اطمینان داشت تا پایان عمر از انحراف مصون خواهد ماند؟ چنین اطمینانی وجود ندارد؛ چه شخص در عالم رؤیا خدمت آن حضرت رسیده­ باشد؛ چه در حال خلسه و مکاشفه و حتّی در عالم بیداری و هوشیاری. ↩️ افرادی که در دوران غیبت حضرت مهدیارواحنا‌فداه را دیده­اند، بعضاً حتّی شیعه نبوده‌اند. اغلب تشرّفات ناشی از عنایت آن حضرت بوده است تا استحقاق و لیاقت خود شخص. گاهی اوقات یک شخص معمولی که نه اهل سیر و سلوک بوده، نه اهل معنویّت و نه اهل خودسازی، و فقط در شرایط اضطرار گرفتار شده، براثر فشار خاص، از تعلّقات ظاهری منقطع شده و از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف استمداد کرده است و حضرت هم با‌توجّه‌به آن شرایط، به یاری او شتافته­اند؛ مثلاً در بیابانی گم شده و حضرت راه را به او نشان داده­اند یا مشکلی داشته و حضرت مشکل او را حل کرده­اند. در این قضایا توفیق تشرّف را نباید به پای صلاحیّت‌های خود شخص گذاشت. لذا اگر خدا خواست و کسی موفّق شد جلوه­ای از آن حضرت را ببیند، نباید دچار غرور شود؛ چه بسا تنها عنایتی از آن طرف بوده است؛ نه استحقاق و لیاقتی از این طرف؛ بنابراین شخص مزبور در پی این رؤیت باید در پی شکر باشد نه مبتلای به غرور. گاهی عنایاتی از جانب حجّت‌خدا نصیب بعضی افراد شده؛ ولی به دلیل قدرناشناسی و عدم شکر، از آنها سلب شده است. ↩️ در تاریخ اسلام وقایع بسیار تکان­دهنده­‌ای وجود دارد. شخصی مثل زبیر پسر صفیّه عمّه­ی امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) شخصیّت برجسته‌ای است که در جنگ‌های صدر اسلام جانفشانی‌های زیادی کرده است. به‌موجب روایات تاریخی، پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم)، در ماجرای حمله به خانه­ی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، زبیر یکی از افراد معدودی بوده که در خانه­ی حضرت امیر‌(علیه السلام) متحصّن شده است. وقتی عمر به در خانه­ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمد و تهدید کرد خانه را با هرکس که در آن است به آتش می­کشد و به او گفتند: در این خانه فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) دختر داغدیده­ی رسول‌الله(صلی الله علیه و آله و سلّم) است. عمر گفت: ولو فاطمه باشد؛ فاطمه را هم می­سوزانم! باید بیرون بیایند و بیعت کنند. بنابه برخی روایات تاریخی، تنها کسی­ که ازبین این جمع غیرت به خرج داد و جان­برکف شمشیر کشید و با شمشیر آخته از خانه بیرون آمد و به عمر حمله کرد، زبیر بود. عمر دست زبیر را گرفت و شمشیر از دستش افتاد. شمشیر زبیر را به سنگی زدند و شکستند؛ آنگاه به او حمله کردند و دستگیرش کردند و بردند. زبیر چنین شخصیّتی بود.عین تعبیری را که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) راجع به سلمان فارسی به‌کار بردند، که سَلْمٰانُ‏ مِنّٰا اَهْلَ‏ الْبَیْتِ،امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) راجع‌به زبیر فرمودند که: مٰا زالَ الزُّبَیْرُ رَجُلاً مِنّٰا اَهْلَ‏ الْبَیْتِ حَتّٰى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُاللّٰهِ: زبیر همواره از ما اهل‌بیت بود تا زمانی­که پسر شومش عبدالله نشأت یافت. انسان ممکن است تا مرتبه‌ی مِنّٰا اَهْلَ‏ الْبَیْت هم بالا برود؛ ولی در اثر بی­توجّهی و غروری که او را می­گیرد و تکیه­اش را از خدا و اولیاء خدا برمی­دارد و فریفته‌ی جاذبه‌های دنیوی می‌شود، بلغزد و به جایی برسد که به جنگ با حجّت‌خدا برخیزد و جزو کشته‌شدگان سپاه جمل شود. وقتی امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) بر سر جنازه­ی زبیر آمدند، تاریخچه­ی گذشته­ی زندگی او در ذهن حضرت زنده شد و گریستند. خیلی جای تأسّف بود که زبیر با آن همه شهامت و دلاوری در جنگ‌های زمان رَسُولِ‌اللهِ صلی الله علیه و آله و سلّم این‌چنین ازبین برود. 📙✍️ استاد مهدی طیب، @ahlevela
‍ 🌸 صلوات خاصه عليه السلام: ✨ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشهید صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏. @ahlevela
🌸 تحفه ایی از گنجینه ی معارف امام رضا علیه السلام «اِحْرِصُوا عَلىٰ‏ قَضاءِ حَوائِجِ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ وَ اِدْخالِ‏ السُّرُورِ عَلَيْهِمْ‏ وَ دَفْعِ‏ الْمَكْرُوهِ‏ عَنْهُمْ‏»* ✨ در برآوردن نیاز حاجتمندان و شاد کردن دل مسلمانان و برطرف کردن ناخوشی‌هایشان حريص باشيد. همان‌طوركه پيغمبراكرم صلی الله علیه و آله و سلم حريص بودند. می دانيد صفاتی كه مي گوييم بد است، وقتی در جاي غلط قرار بگيرد بد مي‌شود. حرص وقتي بد است كه به‌سمت دنيا و به‌سمت رذائل می آيد؛ امّا وقتي به‌سمت خدا و به‌سمت فضايل می رود خوب است. لذا قرآن راجع‌به پيغمبراكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَئوفٌ رَحيمٌ» پيغمبر بر شما حريص است؛ يعني بر خدمت به شما و محبّت و خوبی کردن به شما حریص است؛‌ در خوبي كردن و لطف كردن سيري‌ناپذير است. اينجا حضرت رضا علیه السلام از همان واژه استفاده كردند و فرمودند در برآوردن نيازهاي مؤمنان حريص باشيد؛ در اندوختن امكانات براي خودتان و حلّ مشكلات شخصي و تأمين آرزوهاي نفساني و تمنيّات خودتان حرص نورزيد؛ حرصتان در خدمت و برآوردن نياز ديگران باشد. ✨ «وَ اِدْخالِ‏ السُّرُورِ عَلَيْهِمْ» حرصتان بر اين باشد كه دل غمديده ی يك انسان مؤمن را شاد كنيد، بتوانيد بهجت و شادي را وارد دل مؤمني كنيد «وَ دَفْعِ‏ الْمَكْرُوهِ‏ عَنْهُمْ‏» و هر مكروه و ناخوشايندی را که برای آنها پيش آمده دفع كنيد و مشكلات و تلخي‌هاي زندگي آنها را برطرف كنيد. ↩️ كسي كه بخواهد دوست عليّ‌ بن‌ موسی الرّضا علیه السلام و شيعه ی آن بزرگوار باشد حرصش باید به آن سمت جهت پيدا كند. استاد مهدی طیب
🌸 میلاد علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام را به محضر فرزند برومند آن حضرت، حضرت بقیّة الله الاعظم ارواحنا‌لتراب‌مقدمه‌الفداء و همه‌ی دلدادگان و سرسپردگان آستان رضوی، تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم و امیدواریم خدای متعال توفیق بهره‌ بردن از همه‌ی ابعاد شخصیّت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام را به همه‌ی ما عنایت بفرماید. @ahlevela
‍🍀 ائمّه علیهم السّلام حتّی کوچک‌ترین اظهار ارادت و محبّتی را بی‌‎پاسخ نمی‎گذارند..... در همسایگی مرحوم شهید مطهّری خانم بی‌‎حجابی زندگی می‎کرد که یک‌باره چادری شده بود. خودش تعریف کرده بود که ما اصلاً اهل دیانت نبودیم. یک بار به قصد تفریح با شوهرم به رفتیم و چند روزی را که آنجا بودیم، در تفریحگاه‎ها گذراندیم. روز آخر که می‎خواستیم به تهران برگردیم، من از خیابان جلوی حرم مطهّر علیه السّلام عبور می‎کردم که از خیابان نگاهم به ایوان حضرت افتاد. سلامی ‎کردم و رد شدم. شب خواب دیدم که حضرت رضا علیه السّلام فرمودند: کسی که دعای یا مَن ‌تُحَلُّ ‌بِهِ ‌عقدُ ‌المَکَارِهِ (که در مفاتیح‌الجنان و صحیفه‌ی سجّادیه است) را بخواند، ما دست او را می‎گیریم. بعد از بیدار شدن از خواب، آن دعا را خواندم و تمام زندگی‌ام متحوّل شد و روح دیانت و معنویت بر زندگی ما حاکم شد. ↩️ ائمّه علیهم السّلام حتّی کوچک‌ترین اظهار ارادت و محبّتی را بی‌‎پاسخ نمی‎گذارند. 📘مصباح الهدي /ص٢٨٤ @ahlevela
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَ یُشْعِلُ الْکَرْبَ وَ یُرْضِی الشَّیْطَانَ وَ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... @ahlevela
‍ 🔴 پرسش: اهل محبّت را از نظر تقدم نهادن بر خواسته‌های محبوب یا خواسته‌های خود به چند سطح می‌توان تقسیم کرد؟ ✔️ پاسخ: آن كه دل به محبوبى سپرده است، معشوق را بر هرچه جز اوست ترجيح مى‌دهد و همه چيز را در راه او نثار و ايثار مى‌كند. امام صادق علیه السلام مى‌فرمايند: دَليلُ الحُبِّ ايثارُ الَمحبوبِ عَلى ما سِواهُ: گواه محبّت، برگزيدن محبوب است بر هرچه جز اوست. همچنين از خواست و هواى خويش صرف نظر مى‌كند و مطلوب و هواى دوست را برمى‌گزيند. ايثار به تناسب شدّت محبّت، داراى مراتبى است. در مرتبه‌ى نخست، محب در عين اينكه خود خواسته و تمايلاتى دارد، خواست و ميل دوست را بر خواست و ميل خويش مقدّم مى‌شمارد و از آن صرف نظر مى‌كند. در مرتبه‌ى دوم، خواست و هواى محب همان خواست و هواى محبوب مى‌شود؛ به‌نحوى كه محب ديگر خواست و آرزوى جداگانه و على‌حدّه‌اى از خود ندارد، بلكه همان را می‌پسندد و آرزو مى‌كند كه محبوب دوست دارد و به آن متمايل است. در سومين مرتبه، كه محبّت به اوج شدّت خود رسيده است، محب جز محبوب چيزى نمى‌بيند و اساسآ خواست و ميلى در ميان نمى‌ماند. ✍️مهدی طیّب، ، ص ۱۰۸. 📕 ۱۰۸ @ahlevela
برای درک بهتر مفهوم اذن تشریعی و اذن تکوینی و تفاوت آنها به نکات زیر توجّه کنید. الف. تفاوت اذن تکوینی با اذن تشریعی  اذن تشریعی یعنی مجاز بودن تصمیم ازنظر مقرّرات شرع؛ امّا اذن تکوینی به‌معنی امکان‌پذیر بودن وقوع آن در واقعیّت خارجی و صحنه‌ی عمل است. فرض کنید آن دانشجو که صبح تصمیم گرفت به دانشگاه برود و در کلاس حاضر شود، بخواهد با ماشین به‌سمت دانشکده حرکت کند و در خیابان یا کوچه‌ی مجاور دانشکده ماشین خود را پارک کند. اگر مأموران راهنمایی و رانندگی ورودی خیابان را با نرده یا بلوک سیمانی بسته باشند، امکان ورود با اتومبیل به آن خیابان وجود ندارد؛ یعنی تصمیم ورود به خیابان با اتومبیل امکان تحقّق خارجی و عملی شدن ندارد. ورود با اتومبیل امکان‌پذیر نیست. امّا اگر نرده‌ها و بلوک‌ها را جمع کنند، ورود با اتومبیل امکان‌پذیر می‌شود. اینجا بحث تکوین عمل و اذن تکوینی است. امّا درصورتی‌که ورود امکان‌پذیر باشد، این سؤال برای راننده مطرح می‌شود که ازنظر مقرّرات راهنمایی و رانندگی ورود به این خیابان با اتومبیل ممنوع است یا آزاد؟ آیا مقرّرات اجازه می‌دهد اتومبیل از این‌طرف وارد خیابان شود؟ وقتی مقرّرات درنظر باشد، بحث اذن تشریعی و مجاز یا غیرمجاز بودن است و آنجا که امکان عملی شدن مطرح باشد، بحث اذن تکوینی و امکان‌پذیر بودن است. ب. ترکیب اذن تشریعی و اذن تکوینی  برای فهم بهتر اذن تکوینی و اذن تشریعی الهی و تفاوت آنها به این توضیح دقّت کنید. اگر یک جدول ماتریس دوبعدی بکشیم، به‌طوری‌که یک محور جدول اذن تشریعی الهی و محور دیگر آن اذن تکوینی الهی باشد، چهار حالت به‌دست می‌آید. حالت اوّل: تصمیم بر انجام کاری دارای اذن تشریعی و عملی شدن آن دارای اذن تکوینی باشد؛ یعنی هم مطابق قوانین الهی باشد، هم در عمل امکان‌پذیر شود؛ مثل حضور آن دانشجو در کلاس. تصمیم او برای حضور در کلاس مجاز و مشروع بود و خدا هم عملاً امکان داد تصمیم او اجرا شود؛ و در کلاس حضور یافت. حالت دوم: کاری که تصمیم بر انجامش دارای اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی است. برای مثال کسی شب بخوابد درحالی‌که مصمّم است سحر بیدار شود و نماز شب بخواند؛ امّا در عمل خوابش ببرد و با صدای اذان صبح بیدار شود. این تصمیم ازنظر شرع کاملاً مجاز بود و اذن تشریعی الهی داشت؛ امّا خدا به آن امکان عملی شدن نداد؛ یعنی فاقد اذن تکوینی بود. حالت سوم: تصمیمی که فاقد اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدنش دارای اذن تکوینی است. مثل همه‌ی گناهانی که در عمل واقع و انجام می‌شود. مثلاً کسی تصمیم ‌گرفت شراب بخورد؛ این تصمیم ازنظر شرع مجاز نیست؛ امّا خدا دست او را خشک نکرد و جانش را نگرفت؛ بلکه به او امکان داد و او شراب را خورد. تصمیم او فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به عملی شدن تصمیم او اذن تکوینی داد. حالت چهارم: هم تصمیم فاقد اذن تشریعی است، هم عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی. فرض کنید کسی تصمیم می‌گیرد دزدی کند؛ تصمیم او خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی است. او برای دزدی خانه‌ای را نشان می‌کند و نیمه‌شب از دیوار آن خانه بالا می‌رود؛ امّا صاحبخانه بیدار می‌شود و او نمی‌تواند عمل دزدی را انجام دهد؛ در اینجا عمل او امکان تحقّق خارجی پیدا نکرده و فاقد اذن تکوینی بوده است. اکنون حالت‌های فوق را در چند رخداد واقعی و نمونه‌ی تاریخی بررسی می‌کنیم. ۱/ حضرت ابراهیم علیه السّلام به امر خداوند پسرش حضرت اسماعیل علیه السّلام را به سرزمین مِنیٰ برد؛ کاردش را تیز کرد و روی حلقوم اسماعیل علیه السّلام گذاشت تا او را ذبح کند. تصمیم مجاز، طبق فرمان الهی و دارای اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به آن کارد اجازه‌ی بریدن نداد ولذا کارد نبرید؛ یعنی وقوع آن فاقد اذن تکوینی الهی بود و محقّق نشد. این مصداق حالت دوم است. ۲/ عصر عاشورا لشکریان عمر سعد خیمه‌های اهل‌بیت و اصحاب امام حسین علیه السّلام را آتش زدند. این تصمیم فاقد اذن تشریعی و ازنظر شرع حرام بود؛ امّا خدا به آتش نگفت نسوزان و اذن تکوینی و امکان داد عملاً خیمه‌ها را بسوزانند. سوختن خیمه‌ها مصداق حالت سوم است. ۳/ بعدازظهر عاشورا شمر ملعون سر مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام را با خنجر برید و از پیکر مقدّس حضرت جدا کرد[۵]. تصمیم بر این کار قطعاً خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به این کار امکان عملی شدن داد و به خنجر نگفت نبُر؛ پس اذن تکوینی یافت و محقّق شد. این تصمیم پلید فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا با اذن تکوینی الهی عملی شد. این نیز مصداق حالت سوم است. ۴/ حضرت ابراهیم علیه السّلام را در منجنیق گذاشتند و درمیان کوهی از آتش پرتاب کردند. هم تصمیم سوزاندن پیامبر خدا خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود، هم خدا به آن تصمیم امکان عملی شدن نداد و فرمود: یا نارُ کُونِی بَرداً وَ سَلاماً عَلیٰ اِبراهِیمَ[۶]: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش. @ahlevela