تأملی در آیات ۴۵ تا ۴۹ سورۀ کهف
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا ﴿۴۵﴾
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴿۴۶﴾
وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۴۷﴾
وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِدًا ﴿۴۸﴾
وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ﴿۴۹﴾
🔵 منکران قیامت در برابر مقولۀ قیامت و جهان پس از مرگ هیچ استدلال نفیکنندهای ندارند که اثبات کند قیامت وجود ندارد؛ بلکه فقط استبعاد دارند؛ یعنی میگویند بعید است و قابل تصوّر نیست چنین اتفاقی بیفتد.
🔵 قرآن پاسخ داده آن کسی که برای اوّلین بار خلق کرده، چه مانعی دارد که تصوّر کنیم برای بار دیگر هم بتواند اینها را بازسازی کند و دوباره زنده شوند؟
🔵 قرآن علاوه بر استدلال برای اهل تفکّر، تعقّل و اندیشه که دنبال برهان هستند، برای عموم مردم با زبان مثال مسائل را بیان میکند.
دنیا یک امر پایدار و همیشگی نیست؛ بنابراین نباید مثل یک امر پایدار با آن تعامل کرد. ما از نظر ذهنی و تئوری میدانیم که روزی خواهیم مرد. این خیلی مهم نیست؛ مهم این است که آیا مثل یک امر موقّت با دنیا ارتباط میگیریم یا مثل یک امر جاودان؟
🔵 مال و فرزندان، زینت زندگی دنیا و عالم طبیعت هستند، نه زینت انسان. زینت واقعی و پایدار انسان، اندیشه، روحیات، خلقیات، معرفت و کمالات روحی و معنوی و باقیاتالصّالحات است.
🔵 همانگونه که دستخالی بدون علم، ثروت، قدرت و شهرت وارد دنیا شدیم، دستخالی از دنیا خواهیم رفت. حتی طاعات و عبادات و اعمال صالح هم توشه و خرج سفر است. به مقصد که رسیدیم و نزد خدای کریم، دیگر هیچ چیزی نیاز نداریم.
نامۀ اعمال در واقع وجود خودِ ماست. تمام کارهای ما از خوب و بد، کوچک و بزرگ، آثاری در وجود ما گذاشته است. بنابراین نامۀ عمل ما وجود خودِ ماست و تمام اعمال ما در قیامت حاضر است، هرآنچه کردیم، تحویل میگیریم.
🔵 با دنیا همچون یک امر ناپایدار و خیالی و با آخرت همچون یک امر جاودان و پایدار تعامل داشته باشیم. اگر چنین شود، نگرانی و غصّهای بابت دنیا نخواهیم داشت.
🔵 مهم، تعامل و رفتار درست با دنیا و آخرت است. ارزش ذهنیّات به این است که مقدّمۀ تعامل درست انسان باشد.
┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
🎤 فایل صوتی قطعهای از سخنان استاد مهدی طیّب در جلسات این هفتۀ اهل ولاء
#جلسات_هفتگی_اهل_ولاء
@ahlevela
✨ ✨شب و روز بیستوهفتم رجب فوقالعاده عظیم است. امید که آن را غنیمت بشماریم و قدر بدانیم تا مبعث آفاقی با مبعث انفسی ما همراه شود و حقیقت مبعث، در جان ما ظهور کند و پیامبر درونی ما هم، که شعاعی است از وجود رسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، مبعوث شود؛ به نحوی که بیستوهفتم ماه رجب برای ما، هم عید مبعث ظاهری و آفاقی باشد و هم عید مبعث باطنی و درونی و انفسی.
تعبير اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِالتَجَلِّی الْأَعْظَمِ که در آغاز دعای شب و روز مبعث است، خيلی تعبير برجستهای است. يكی از جاهايی كه در نصوص روايی ما تعبير تجلّی وجود دارد، همين دعای شب يا روز مبعث رسول اكرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است. پیامبراکرم تجلّی اعظم خداوندند.
↩️ رساترين واژه برای تبيين عالم هستی و ماسویالله، واژهی تجلّی است كه برخی تصوّر میكنند آن را عرفا و صوفيه ساختهاند؛ در حالیکه اينگونه نيست. برخی از تعابيری كه معمولاً در ادبيّات فلاسفه و متكلّمين بيان میشود، ريشهی حديثی و روایی ندارد؛ مثل واجبالوجود، یا علّتالعلل یا محرّك اولی، كه فلاسفه آنها را دربارهی خدای متعال به كار میبرند.
↩️ در بین واژههایی كه در متون دينی برای پیدایش عالم وجود دارد و منصوص است، واژهی تجلّی رساترين تعبیر است. گر چه در قرآن و احاديث تعبير خالق و خلقت وجود دارد، امّا واژهی تجلّی و اينكه عالم، جلوهی حقّ متعال است، از آن شيواتر و رساتر است.
↩️ در تجلّی، يك متجلّی، یعنی كسی كه تجلّی كرده است، وجود دارد و يك جلوه، كه در اثر تجلّی پديد آمده است. اسم اين كار هم، تجلّی است. پس سه تا شد: كسی كه تجلّی كرده یا متجلّی؛ چيزی كه در اثر تجلّی به وجود آمده یا جلوه و اين پروسه، که به آن تجلّی گفته میشود. پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم تجلّی اعظم خداوندند.
تعبير تجلّی در قرآن وجود دارد. در داستان حضرت موسی عليهالسّلام، که به خدا عرض كرد: رَبِّ أَرِنِى أَنظُرْ إِلَيْكَ: خدایا خودت را به من نشان بده كه به تو بنگرم، خداوند فرمود: لَن تَرَانِی: هرگز مرا نخواهی ديد. وَلَكِنِ ٱنظُرْ إِلَى ٱلْجَبَلِ فَإِنِ ٱسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی: به آن كوه نگاه كن! اگر توانست سر جايش بايستد، بعد از آن بهزودی مرا خواهی ديد. قرآن میفرمايد: فَلَمَّا تَجَلّىٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّا وَخَرَّ مُوسىٰ صَعِقًا: پس آنگاه که پروردگاش بر جَبل تجلّی كرد، كوه را پودر كرد و موسی عليهالسّلام صعقهای زد و افتاد؛ يا بيهوش شد يا از دنيا رفت و بعداً خدا دوباره زندهاش كرد.
↩️ اينكه رَبّهُ به معنای ذات احديّت است یا نه، جای تأمّل دارد. در بعضی از احاديث داريم، نور اميرالمؤمنين عليهالسّلام به آن كوه خورد و كوه را پودر كرد و موسی عليهالسّلام صعقهای زد و بيهوش شد و افتاد. حتّی داریم که نور بعضی از شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسّلام، مثلاً نور سلمان فارسی بود که به آن کوه خورد و کوه پودر شد و موسی علیهالسّلام صعقهای زد و افتاد. همهی اینها مراتب تجلیّات حق متعالند.
↩️ غرضم این بود که تعبیر تجلّی در ادبیّات قرآنی هست. در متون ادعیه هم مکرّر واژهی تجلّی آمده است. مثلاً در دعای سَمات چندین بار تعبیر تجلّی تکرار شده است. در دعای شب و روز مبعث، از پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم تعبیر به تجلّی اعظم میکند. رسولُالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم بزرگترین تجلّی و جلوهی اعظم حقّ متعال است.
↩️ ما یک رسولُالله در هیات بشری میبینیم، که قرآن فرمود بگو: إِنَّمٰا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ. لذا منکران ایشان گفتند: مَا لِهَذَا ٱلرَّسُولِ يَأْكُلُ ٱلطَّعَامَ وَيَمْشِى فِى ٱلْأَسْوٰاقِ: این چطور پیامبری است که مثل بقیهی افراد غذا میخورد و در بازارها آمد و شد میکند! این جنبهی خَلقی پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است. ولی جنبهی نوری رسولخدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را چه کسی ظرفیت دارد ببیند!؟
↩️ در جنبهی نوری، رسولُالله و امیرالمؤمنین علیهماالسّلام یکی هستند. خود پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند: من و علی یک نور واحد بودیم و آن نور به این عالم هم که منتقل شد، از آدم علیهالسّلام تا عبدالمطّلب، یکی و یکپارچه بود. به آنجا که رسید، دو شاخه شد؛ یکی به صُلب عبدالله رفت و منِ رسولُالله شدم و دیگری به صُلب عِمران یا ابوطالب رفت و علی علیهالسّلام شد. پس یک نورند؛ نور واحدند.
ادامه دارد….
#جلسات_هفتگي_اهل_ولاء
@ahlevea
امّا به آن نور و تجلّی اعظم با تمامیّتش چه کسی راه پیدا کرده است؟ چه کسی پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را با آن عظمت شناخت؟ در مبعث پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم باید تصوّری از این مبعوث اعظم، یعنی پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم داشته باشیم. احمقهایی که جلوی پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم میایستادند و میگفتند این را که میگوید، حرف خودت است یا خدا گفته؟ اگر حرف خودت است ما به آن تن نمیدهیم و ما بهتر از شما میفهمیم، از پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم چه تصوّری داشتند؟ آنها فقط یک بدن جسمانی میدیدند و میدیدند که خودشان چشم دارند، پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم هم دارند، خودشان دست دارند، پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم هم دارند و ... . ایشان را مثل خودشان تصوّر میکردند و لذا در مقابل نصّ ایشان اجتهاد میکردند و در برابر فرمان ایشان ایستادگی و مخالفت میکردند. آنها اصلاً نمیدانستند پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم یعنی چه! نمیدانستند اینکه همهی انبیاء از شعاع نور ایشان خلق شدند، یعنی چه! عظمت نورانیّت پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم ناشناخته است و به آن راه پیدا نکرده بودند.
↩️ پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند: یا علی! من را نشناخت غیر از خدا و تو. علی علیهالسّلام هم که خود و نفس پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم هستند که در آیهی مباهله، قرآن فرمود: وَأَنفُسَنٰا و أَنفُسَكُمْ. لذا چه کسی رسولُالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را شناخت؟ پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم در جنبهی نورانیّتشان ناشناختهاند. لذاست که آنگونه با بیادبی و جسارت با ایشان رفتار میکردند؛ نمیفهمیدند؛ آن عظمت اصلاً برای آنها قابل تصوّر نبود و به درک آن عظمت راه نداشتند. این است که با ایشان آنگونه رفتار جاهلانه میکردند.
↩️ مولوی نقل میکند که شخصی گاوی داشت، شبها در تاریکی، به محلّ نگهداری گاوش میرفت و کمی غذا و علوفه برای گاو میریخت که بخورد و دستی هم به سر و گوش گاوش میکشید و نوازشش میکرد. یک شب شیر درندهای آمد و گاو را خورد و در جای گاو خوابید. صاحب گاو هم در تاریکی شب آمد و شروع کرد به نوازش کردن شیر، به گمان اینکه گاوش است. شیر گفت اگر میدانستی من کیام با من اینطور رفتار نمیکردی.
ما نمیدانیم که رسولُالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم کیستند. حقیقت نورانی پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم برای ما ناشناخته است و به آن راه نداریم. لذاست كه با آن حضرت رفتارهای جاهلانه انجام شد.
↩️ نمونهاش اینکه پيغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم در ماجرای جنگ اُحد فرمودند: در شهر بمانيم و از شهر خارج نشویم. گفتند نه يا رسولُالله! غيرت ما قبول نمیكند و بايداز مدینه بیرون برويم. و نیز به مدافعان تنگه فرمودند: هر چه هم اتّفاق افتاد، اين تنگه را خالی نكيد. امّا آنها گفتند جنگ تمام شد، برويم غنيمت جمع كنيم و تنگه را خالی کردند. اينكه جلوی پيغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم میايستادند، مال اين است كه نمیدانستند پيغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم يعنی چه. به قول مولوی شير را فكر میكنند که گاو است. اميرالمؤمنين نفس پيغمبراکرم عليهماالسّلام هستند. امّا آنها ایشان را با ابوبكر، عمر و عثمان مقايسه میكنند و آن سه را بر علی عليهالسّلام ترجيح میدهند. مال اين است كه امیرالمؤمنین علیهالسّلام را نمیشناسند. به قول مولوی:
تو به تاريكی علی را ديدهای/ زين سبب غيری بر او بُگزيدهای
تو در تاریکی جهل و جهالتت، علی علیهالسّلام را که اسداللهالغالب و شير خدا و شير بيشهی توحيد است، گاوی مثل آن سهتا تصوّر میکنی و آنها را بر او ترجیح دادهای!
لذاست که اينگونه با پيغمبر اکرم و علی عليهماوآلهماالسّلام اينگونه رفتار كردند.
علیایّحال، پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم تجلّی اعظم خدای متعالند. امیدواریم تصويری از این حقیقت، ولو در قالب مفهومی در ذهن، برای ما حاصل شود، در آن صورت ادبمان دربرابر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم خيلی فرق خواهد كرد و خيلی مؤدّبتر خواهيم شد.
(بخش دوم و پاياني)
#جلسات_هفتگي_اهل_ولاء
1_5050875205019239325.mp3
9.05M
🕊 ٩بهمن، سالروز عروج آیت حق، مجذوب سالک، عارف واصل حاج میرزا محمّداسماعیل خان احمد دولابی،
رضوان الله تعالی علیه
#حاج_محمد_اسماعيل_دولابي
سایت | تلگرام | اینستاگرام |آپارات | ایتا | بله
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝
✨ همین بس است به مدحش مُحمّد است مُحمّد
حمید و حامد و محمود و احمد است مُحمّد
.
قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا
که آفتاب کمالات بی حد است مُحمّد
.
چه کوچه ها که نشستند در مسیر عبورش
به نور و عطر و تبسّم زبانزد است مُحمّد
.
ستاره ی شب مکه ، طلوع صبح مدینه
به یُمن آینه خورشید مشهد است مُحمّد
.
اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد
به رسم حُسن ختام آخر آمده ست مُحمّد
.
و باز می رسد از جانب حجاز سواری
که هر که دید بگوید محمد است مُحمّد
.
✍🏻 سید محمدجواد شرافت
#پيامبر_اكرم
✨ رسیدن به حقیقت باطنی مبعث
در جنبهی آفاقی، در جهان بیرون و در عالم کثرت، طبیعت و زمان، روز معیّنی روز #مبعث؛ یک روز غدیر، یک روز عاشورا، یک روز روز ظهور ، یک روز رجعت و یک روز هم روز قیامت است. اینها برای جنبهی آفاقی یا جهان بیرون است؛
امّا قبلاً برای عزیزان گفتهايم که جهان درون ما نسخهای مطابق با جهان بیرون است. هرچه در عالم بیرون وجود دارد، در عالم درون هم وجود دارد؛ منتهی در عالم درون، زمان وجود ندارد؛ یعنی در جنبه انفسی هم #مبعث، غدیر، عاشورا، ظهور، رجعت و قیامت انفسی داریم؛ منتهی آنها منوط به زمان نیستند. هر زمان در سیر باطنی خود به آن حال رسیدی، همان لحظه برای شما #مبعث، غدیر، عاشورا، لیلةالقدر، ظهور حجّت خدا، رجعت و قیامت است. در سیر باطنی اینگونه است؛
لذا «کُلُّ یَوْمٍ عاشورا»؛ «کُلُّ یَوْمٍ مَبْعَثٍ»؛ «کُلُّ یَوْمٍ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍ»؛ «کُلُّ یَوْمٍ یَوْمُ ظُهورِ حجّت خدا»، «کُلُّ یَوْمٍ یَوْمُ الرَّجْعَةِ»، «کُلُّ یَوْمٍ یَوْمُ الْقِیامَةِ» و «کُلُّ لَیْلَةٍ لَیْلَةُ الْقَدْرِ». اگر در سیر باطنی خود به آن نقطه برسی، همهی اینها نقد است و امیدواریم به آن برسیم.
حادثهی زمانیِ جهان بیرون، حادثهی بسیار بزرگ و مبارکی است؛ همه ما هم خوشحالیم که سالگرد #مبعث پیامبر بزرگوار اسلام صلواتاللهعليهوآله میرسد و غرق شادی و شعف هستیم؛ امّا انشاءالله دنبال آن باشیم که #مبعث_باطنی را هم درک کنیم.
حقیقت بعثت در باطنمان اتّفاق بیفتد؛ به غدیر باطنی و خلافت ولیّالله در باطنمان هم دست پیدا کنیم؛ حقیقت عاشورا را در باطن خودمان بیابیم؛ به ظهور حجّت خدا و رجعت اهلبیت صلواتاللهعليهماجمعين در باطن خود نایل شویم و نهایتاً قیامت انفسی و باطنی ما برپا شود. آن هنگام همه روزهای ما #مبعث، غدیر، عاشورا، ظهور و رجعت است و دائماً در قیامت به سر میبریم.
امیدواریم عیدی که خدای متعال به برکت بعثت پیامبر بزرگوار صلياللهعليهوآله به دوستان اهلبیت صلواتاللهعلیهماجمعین خصوصاً عزیزانی که در خدمتشان هستیم و به این کوچکترینِ جمع شما عنایت میکند، رسیدن به حقیقت باطنی #مبعث باشد.
استاد مهدي طيّب
#مراقبات_عبادي #ماه_رجب #مبعث
سایت | تلگرام | اینستاگرام |آپارات | ایتا | بله
╔═✿══🌹══✿═╗
🔗 @ahlevela
╚═✿══🌹══✿═╝