eitaa logo
کانال اهل ولاء
2.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
539 ویدیو
11 فایل
• بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ • اخلاق، عرفان و معارف اهل بیت علیهم‌السّلام استاد مهدی طیّب www.ahlevela.com ارتباط با ما و ارسال نظرات و پیشنهادات: @ahlevela14
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 لعن و تبرّى در سلوک طريق عرفان لعن و تبرّى آثار عميق و عجيبى در پاک كردن وجود فرد از پليدی‌ها و آلودگی‌ها دارد. به تعبير يكى از بزرگان اهل كمال، لعن؛ استغفار خصّيصين است. وقتى كه انسان به لعن و تبرّى موجوداتى كه جرثومۀ خباثت و تبلور شقاوتند می‌پردازد و صف خود را از آنها جدا می‌كند و به آنها دورباش می‌گويد، از خباثت و شقاوت پاک و منزّه می‌شود. اساساً راه كمال انسان از طريق نفى و اثبات طىّ می‌شود. نفى آنچه بايد ترک گفت و پسنديده نيست و اثبات آنچه بايد به آن رسيد و شايسته است. اين نفى و اثبات در سطوح مختلف كمال، مظاهرى دارد. در جملۀ لا اِلهَ اِلاَّ الله، ابتدا همۀ معبودهاى دروغين بيرونى و درونى نفى شده و سپس بر معبود حقيقى تأكيد می‌شود. به هنگام تلاوت قرآن كريم به دستور خود قرآن، ابتدا با گفتن اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَيطانِ الرَّجيمِ، انسان از شيطان به سوى خدا می‌گريزد و سپس با گفتن بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، به آغوش خدا وارد می‌شود. به هنگام خواندن زيارت‌ها، همچون زيارت عاشورا، ابتدا بر دشمنان اهل‌بيت علیهم‌السّلام لعن می‌كند و از آنها تبرّى می‌جويد، سپس به خود اهل‌بيت علیهم‌السّلام صلوات می‌فرستد و سلام می‌كند. سالک تا به مقصد نرسيده و به طىّ طريق مشغول است، يک پا به پشت سر و عقب دارد (پاى نفى و خروج و لعن و تبرّى) و يک پا به پيش رو دارد و به جلو می‌گذارد (پاى اثبات و ورود و صلوات و سلام) اين جريان همچنان ادامه می‌يابد تا اينكه سرانجام به مقام توحيد و فناى تامّ می‌رسد و غير و غيريّت از ميان برمی‌خيزد و جز حضرت حقّ هيچ برجا نمی‌ماند، نه سالكى، نه سلوكى و نه مسلكى، نه راه رونده‌اى، نه راه رفتنى و نه راهى. آنجا سلام و صلواتى است كه لعن و تبرّى در مقابلش نيست، بسم اللّهى است كه اعوذ باللّهى در برابرش نيست. حبّى است كه بغض و دشمنی‌يى در مقابلش نيست. لذا از ابتداى سلوک تا رسيدن به شهر توحيد، دين چيزى جز حبّ و بغض نيست و ديندار جز آن كس نيست كه در راه خدا دوست می‌دارد و در راه خدا دشمنى می‌ورزد و داراى حبّ فى الله و بغض فى الله است. امّا در اين مرحله به جايى می‌رسد كه منزل هَلِ الدّينُ اِلاَّ الحُبِّ... اَلدّينُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّينُ است. لكن بايد توجّه داشت كه اين منزل هم منزل نهايى نيست. سالک اگر مراحل چهارگانه سفر «از خلق به سوى حقِّ مقيّد»، «از حقّ به سوى حقّ مطلق»، «از حقّ(احديّت جمع) به سوى خلقِ حقّى (اعيان ثابته) به حقّ» و «از خلقى كه حقّ است (اعيان ثابته) به سوى خلق (اعيان خارجيّه) به حقّ» را به طوركامل طىّ نمايد و به مقام جمع‌الجمعى برسد، مقتضيات وحدت و كثرت، توأمان در وى ظهور می‌يابد. يعنى از يک سو با ديدۀ وحدت بين خود می‌بيند كه در همۀ عالَمِ وجود، احدى جز خدا نيست، و از سوى ديگر با چشم كثرت نگرِ خود، ما سِوَى الله را با تعيّنات و تنوّعاتشان مشاهده می‌كند و نيک و بد و زشت و زيبا و صلاح و فسادشان را متوجّه می‌شود و با هر يک از مخلوقات، رفتارى كه مناسب آن است را در پيش می‌گيرد. اين مقام شايد يكى از مصاديق سخن پيامبراكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است كه: برادرم موسى علیه‌السّلام با يک چشم و برادرم عيسى علیه‌السّلام با چشمى ديگر به عالَم می‌نگريست و من با هر دو چشم به هستى می‌نگرم. و نيز يكى از مصاديق طَريقُ الوسطى هِىَ الجادَّةِ: راه ميانه جادّه صحيح است. در كلام اميرالمؤمنين علیه‌السّلام، و اُمَّةً وَسَطاً در بيان قرآن كريم نيز شايد همين مقام جمع‌الجمعى باشد. چنين سالک واصل و كاملى، در برخى از حالات خود مستغرق تامّ در بحر توحيد است و غيرى نمی‌بيند و در برخى ديگر از حالات خود متوجّه كثرات است و نیک و بدشان را می‌بيند و با هر یک به اقتضاء چگونگى آن رفتار می‌كند. به وجود اين حالات گوناگون نيز در اين كلام معصوم علیه السّلام اشاره شده است: لَنا مَعَ اللهِ حالاتٌ: براى ما با خدا حالت‌هاى گوناگونى وجود دارد. با توجّه به آنچه گفته شد، براى اولياء كمّل نيز به هنگام توجّه به كثرات، حبّ اولياءالله و بغض اعداءالله، مجدّداً مطرح می‌شود و در چنان حالاتى لعن و تبرّى نيز مجدّداً از آنان صادر می‌گردد. لعن و تبرّى پيامبراكرم و اهل‌بيت گراميش علیهم‌السّلام نسبت به دشمنان معاند خدا و دين، بر همين مبنا قابل توضيح است. 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۷ @ahlevela_channel
کانال اهل ولاء
💠#حديث ۳۶۴۳ بنا به نقل، امام سجّاد عليه السّلام فرمودند: از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد
💠 ۳٦٤٤ بنا به نقل، امام سجّاد عليه السّلام فرمودند: بهترين شروع كارها صداقت و راستگويى و بهترين پايان آنها وفا است. 🔅 خَيْرُ مَفاتيحِ الاُمورِ الصِّدقُ وَ خَيْرُ خَواتيمِهَا الْوَفاءُ. بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٦١ @ahlevela_channel
✔️ صدق ضامن عدم خسارت است. 🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻 🔸در نیّت و اعمالت هر چه صدق بیشتر باشد، ارزشش بیشتر است. 🔸صدق ضامن عدم خسارت است. شاهد این حقیقت، احادیث مَن بَلَغَ می‎باشند که می‎گویند اگر کسی به حدیثی که از قول معصومین نقل شده و در آن برای انجام عملی ثوابی وعده داده شده است عمل کرد، حتّی اگر آن حدیث جعلی باشد، آن پاداش به او داده می‌شود. 🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺 @ahlevela_channel
💠 رفع چند ترديد در جواز و لزوم لعن در بحث لعن و تبرّى، رفع چند ترديد را لازم می‌دانيم: ۱ـ احاديثى كه از پيامبراكرم و ائمّه معصومين علیهم‌السّلام در نهى از لعن كردن وارد شده است، تماماً در نهى از لعن كردن شخصى است كه مستحقّ لعن نيست و طىّ آنها از اينكه مؤمنى مؤمن ديگرى را لعن كند، به شدّت تحذیر شده و اخطار گرديده كه اگر فردى شخصى را كه مستحقّ لعن نيست لعنت كند، اين لعن به سوى لعن كننده باز می‌گردد و شامل حال او می‌شود. روشن است كه اين گونه احاديث به لعن كسانى كه طرفةالعينى بهره‌اى از ايمان نداشتند و مورد لعن خدا و پيامبر خدا و ملائكه بودند ربطى ندارد. ۲ـ اينكه قرآن كريم مؤمنان به خدا را از دشنام دادن و فحّاشى كردن به بت‌هاى مشركان، به خاطر اينكه سبب می‌شود مشركان نيز از سرِ عداوت و جهل، به خدا ناسزا گويند، نهى نموده است، لعن كردن و تبرّى جستن از دشمنان اهل‌بيت علیهم‌السّلام را منتفى نمی‌سازد. زيرا سبّ و دشنام عبارت از سخن ركيک و بی‌ادبانه است كه اساساً با شأن و ادب مورد انتظار از مؤمن سازگار نيست؛ در حالى كه لعن، دعا بر محروم شدن شخص از رحمت الهى است و تبرّى، موضع جداكردن از يک شخص يا گروه است و به هيچ وجه حاكى از بی‌ ادبى نيست. كما اينكه خداوند نيز در قرآن كريم می‌فرمايد: قُتِلَ الاِنسانُ ما اَكفَرَهُ، مرگ بر انسان چقدر كفران پيشه است. هيچ كس اين سخن قرآن را دشنام و فحش و مغاير با ادب تلقّى نمی‌كند. ضمناً با عنايت به اينكه در آيۀ مورد بحث علّت نهى از سبّ و دشنام، تحريک شدن مشركان به ناسزا گفتن به خداوند ذكر شده است و نه سزاوار دشنام نبودن بت‌ها، شايد بتوان گفت اگر اين سبّ و دشنام، علنى و با صداى بلند انجام نشود و در نتيجه موجب تحريک مشركان نگردد، از شمول نهى آيه مورد بحث خارج خواهد بود، گرچه همان‌طور كه گفتيم سبّ و دشنام با صداى آهسته نيز از شأن و منزلت مؤمن كه پايبند به نيكی‎هاى اخلاقى است به دور می‌باشد. ۳ـ اينكه قرآن كريم عنوان نموده است كه خداوند بدگويى كردن با صداى بلند را، جز از مظلوم دوست نمی‌دارد نيز نمی‌تواند نفى كنندۀ جواز و فضيلت تبرّى و لعن بر دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام تلقّى شود؛ زيرا اولاً، آيه در مورد بدگويى و پرخاشگرى بحث می‌كند، در حالى كه لعن، دعاى بر محروميّت شخص از رحمت الهى و تبرّى، صف جدا كردن و بيزارى جستن است. ثانياً، آيه اين را كه با صداى بلند بدگويى شود ناستوده دانسته و دلالتى بر بدگويى با صداى آهسته و مخفى ندارد. ثالثاً، آيه حتّى پرخاشگرى و با صداى بلند بدگويى كردن شخص مظلوم را محبوب خدا دانسته است. چه ظلمى بالاتر از محروم كردن جامعۀ اسلامى از حاكميّت و زعامت اهل‌بيت علیهم‌السّلام و جناياتى كه نسبت به آن بزرگواران انجام شد. ذكر اين نكته خالى از لطف و بهره نيست كه ادب بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ گفتن و صلوات فرستادن، در جَهر و آشكارا ادا كردن آنها و ادب اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ گفتن و لعن كردن و تبرّى جستن، در اِخفاء و آهسته ادا كردن آنهاست. هرچه مخفيانه‌تر، عميق‌تر و درونی‌تر، از شيطان به خدا پناه برده شده و بر دشمنان محمّد و آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين لعن و از آنها تبرّى جسته شود، آثار بيشترى در پاک كردن وجود فرد از بدی‌ها دارد. 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۸ @ahlevela_channel
💠 چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش اوّل در پايان بحث، بيان چند نكته در مورد نحوه لعن و تبرّى را نيز ضرورى می‌دانيم: ۱ـ دوست اهل‌بيت مظهر ادب و حياست و اهل‌بيت علیهم‌السّلام نمی‌پسندند كه دوستانشان فحّاش و بی‌ادب باشند، گرچه طرف مقابل آنها سزاوار دشنام و ناسزا باشد از آنجا كه اقتضاء محبّت و دوستى، دوست داشتن چيزى است كه محبوب دوست دارد و می‌پسندد و كراهت و اجتناب از چيزى است كه محبوب نسبت به آن كراهت دارد و نمی‌پسندد؛ قابل تصوّر نيست كه دوست اهل‌بيت علیهم‌السّلام لعن و تبرّى را بهانه‌اى براى خروج از مرز ادب و حيا قرار دهد. اميرالمؤمنين علیه‌السّلام هنگامى كه در جريان جنگ صفّين متوجّه شدند برخى از اصحابشان، به ياران معاويه دشنام و ناسزا می‎گويند، به شدّت آنها را از اين كار نهى فرمودند و بيان داشتند: اِنِّى اَكرَهُ لَكُم اَن تَكُونُوا سَبّابينَ وَلكِنَّكُم لَو وَصَفتُم اَعمالَهُم وَ ذَكَرتُم حالَهُم كانَ أَصوَبَ فِى القَولِ وَ اَبلَغَ فِى العُذرِ، من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد. اگر به جاى دشنام، اعمال خلافشان را تشريح می‌كرديد و حالات ناپسندشان را بازگو می‌كرديد، سخن درست‌ترى بود و اگر كسى هم می‌خواست به خاطر آن بر شما خرده بگيرد قابل دفاع‌تر بود. پس آن‌گاه به آنان آموختند كه به جاى دشنام دادن، براى خوابيدن آن فتنه و به راه آمدن گمراهان، دعا كنند. پيامبراكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: خداوند بهشت را بر هر شخص فحّاشِ گويندۀ سخنان ركيکِ كم حيا حرام كرده است. و امام باقر علیه‌السّلام می‌فرمايند: همانا خداوند دشنام‌گوى فحّاش را دشمن می‌دارد. پيامبراكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: هرگز فحش در چيزى نبود مگر آن كه موجب زشتى و سرشكستگى آن چيز شد و هرگز حيا در چيزى نبود مگر مايۀ زينت و آبروى آن گشت. امام صادق علیه‌السّلام می‌فرمايند: هر كس حيا ندارد ايمان ندارد. و نيز می‌فرمايند: پنج چيز است كه در هر كس وجود نداشته باشد چيز ارزشمندى در او نيست. از آن حضرت پرسيدند آن پنج چيز چيست؟ حضرت فرمودند: دين و عقل و حياء و خوشخوئى و نيک ادبى. ۲ـ قرآن كريم می‌فرمايد: قُلِ اعمَلوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُم وَ رَسولَهُ وَالمُؤمِنونَ، بگو عمل كنيد كه به زودى خدا و رسول خدا و مؤمنان عمل شما را مشاهده می‌كنند. به موجب احاديث فراوانى كه از اهل‌بيت علیّهم‌السّلام رسيده است، مقصود از المُؤمِنونَ در آيۀ مزبور اهل‌بيت علیّهم‌السلام می‌باشند. دوست اهل‌بيت علیهم‌السّلام هميشه خود را در محضر خدا و پيامبراكرم و اهل‌بيت علیهم‌السّلام احساس كرده و در نتيجه حيا می‌كند در حضور آنان مرتكب رفتار زشت و ناپسند و الفاظ و سخنان ركيک و بی‌ادبانه شود. بنابراين، همواره مراقب است كه به بهانۀ لعن و تبرّى، به رفتار و گفتارى كه شايستۀ محضر خدا و پيامبر اكرم و اهل‌بيت علیهم‌السّلام نيست كشيده نشود. به راستى مرد شيعه‌اى كه خود را در محضر حضرت زهرا علیها السّلام احساس می‌كند يا زن شيعه‌اى كه خود را در محضر پيامبر اكرم و ائمّه اطهار علیّهم السلام احساس می‌كند، آيا به خود اجازه می‌دهد كه به بهانۀ لعن و تبرّى، در چنان محضرى زبان به سخنان ركيک و خلاف ادب و عفّت بگشايد يا حركات و اعمال شنيع و ناشايست و مغاير با حيا و تقوى از خود نشان دهد؟ البتّه بزرگوارى اهل‌بيت علیهم السّلام سبب می‌شود كه اگر از سر نادانى و بى توجّهى، رفتار يا سخن ناشايستى در مقام اعلام بيزارى از دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام از شخصى سر زد، بر او سخت نگيرند؛ كما اينكه پيامبر اكرم در جنگ اُحد در برابر بی‌وفايى و گريزپايى اصحاب و كينه‌توزى و آسيب‌ رسانى اعداء، نفرين نكردند و زبان به دعا گشودند كه اَللّهُمَّ اغفِر لِقَومى فَاِنَّهُم لا يَعلَمونَ: پروردگارا قومم را ببخش زيرا آنها نادان و جاهلند. امّا اين بزرگوارى آنها ما را بيشتر به مراعات ادب و حيا در محضرشان ترغيب می‌كند و نبايد مورد سوء استفاده و خروج از مرز ادب و حيا در محضر آن بزرگواران شود... ادامه دارد.... 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۹ @ahlevela_channel
کانال اهل ولاء
💠#حديث ۳٦٤٤ بنا به نقل، امام سجّاد عليه السّلام فرمودند: بهترين شروع كارها صداقت و راستگويى و بهترين
💠 ۳۶۴۵ بنا به نقل، پيامبر اكرم صلّی الله عليه و آله و سلّم فرمودند: نزدیک‌ترین شما به من در قیامت، راستگوترین، امانتدارترین، وفادارترین به عهد، خوش اخلاق‌ترین و نزدیک‌ترین شما به مردم است. 🔅 أَقْرَبُکُمْ مِنِّی غَداً فِی الْمَوْقِفِ أَصْدَقُکُمْ لِلْحَدِیثِ وَ آدَاکُمْ لِلْأَمَانَهِ وَ أَوْفَاکُمْ بِالْعَهْدِ وَ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَ أَقْرَبُکُمْ مِنَ النَّاس. بحارالانوار، ج ٧٢، ص ٩٤ @ahlevela_channel
✔️ با صادقان همراه شوید تا از صدق آنها بهره ببرید و صدق آنها در شما اثر کند. 🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻 🔸خداوند فرمود: کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ: همراه با صادقان باشید. گویا به کنایه فرموده است حالا که خودتان صادق نیستید، با صادقان همراه شوید تا از صدق آنها بهره ببرید و صدق آنها در شما اثر کند. 🔸خوب یا بد، هر چه هستی، صادقانه خودت را به خدا عرضه کن و بگو خدایا هر چه هستم، مال شما هستم. 🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺 @ahlevela_channel
shahadate-mohsen-ebne-ali-alayhessalam-911028.mp3
913.4K
🏴 شهادت حضرت محسن علیه‌السّلام ▪️سوّمین حمله به خانۀ امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام بعد از شهادت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم ▪️جسارت به حضرت زهرا علیهاالسّلام ▪️شهادت محسن بن علی علیهماالسّلام در هفتم ربیع‌الاوّل @ahlevela_channel
💠 چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم ۳ـ دوست اهل‌بيت علیهم‌السّلام در همۀ امور خود، از جمله در شادىِ از پاى درآمدن دشمن يا اندوه غلبه يافتن و جنايتكارى دشمن، از پيامبر و ائمّه اطهار علیّهم‌السّلام الگو می‌گيرد. قرآن كريم می‌فرمايد: لَقَد كانَ لَكُم فى رِسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ، در وجود پيامبر خدا براى شما الگويى نيكو وجود دارد. بر اين اساس و با توجّه به اينكه پيامبر و اهل‌بيت بزرگوارش علیّهم‌السّلام هرگز در شادى و غم از مرز ادب و حيا خارج نمی‌شدند، دوست آن بزرگواران نيز بايد به هنگام شادىِ از پا درآمدن دشمنان اهل‌بيت ‌علیّهم‌السلام و عزاى غلبه يافتن ظاهرى دشمنان آن والامقامان و مصدوم و شهيد و اسير شدن آن دُردانگان عالَم هستى، به اقتداى آن بزرگواران، رفتار و گفتار خود را در مرز ادب و حيا تنظيم كند. چرا كه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: همانا شيعۀ ما كسى است كه دنبال ما راه برود و از آثار ما تبعيّت كرده و به اعمال ما اقتدا كند. ۴ـ دوست اهل‌بيت علیهم‌السّلام همچون كوهى استوار است كه تندبادهاى شادى و غم و خشنودى و خشم قادر نيستند او را از ثبات و وقار خارج سازند. امام صادق علیه‌السّلام می‌فرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه به خشم می‌آيد، خشمش او را از حقّ بيرون نمی‌برد و هنگامى كه خشنود می‌شود، خشنوديش او را به باطلى وادار نمی‌سازد. و امام باقر علیه‌السّلام می‌فرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه خشنود می‌شود، خشنوديش او را در گناهى و باطلى وارد نمی‌كند و هنگامى كه خشمگين می‌شود، خشمش او را از سخن حقّ بيرون نمی‌برد. بنابراين، شادىِ شكست و هلاكت دشمنان اهل‌بيت علیّهم‌السّلام و غم و اندوه آزار و شكنجه و اسارت و شهادت آن بزرگواران سبب نمی‌شود دوستان اهل‌بيت علیّهم‌السلام از مرز شايستگى و ادب و حيا خارج شوند. ۵ـ با توجّه به اينكه برخى اشخاص در بعضى ايّام به بهانه رُفِعَ القَلَم (برداشته شدن قلم از ثبت گناهان) در مقام ابراز نفرت و دشمنی‌شان نسبت به دشمنان اهل‌بيت علیهم‌السّلام خود را مجاز به اعمال ناپسند و الفاظ ركيک می‌پندارند، لازم است در پايان تذكّرات بحث لعن و تبرّى، نكاتى نيز براى تنبّه و بيدارى آنها بيان شود: ادامه دارد.... 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۱۰ @ahlevela_channel
14030619 hamrahi ba payambar akram s dar hejrat.mp3
16.93M
💠 همراهی با پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در هجرت ماه ربیع‌الاوّل فرا رسید؛ ماهی که شروع آن، با هجرت پیامبراکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله وسلّم از مکّه به مدینه مقارن است. هجرت یا به‌سوی خدا و الی‌الله است، یا به‌سوی طاغوت، کفر، و همۀ مظاهر دنیا و نفس. همان اندازه که هجرت به‌سوی خدا رشد‌آفرین و تعالی‌بخش است، هجرت به‌سوی دنیا با چشم پوشیدن از ارزش‌های الهی و معنوی، انحطاط‌بخش است. هجرت به‌سوی خدا در مرتبه به مرتبۀ وجود انسان مصداق دارد. هجرت ظاهری، حرکت از دارالکفر است به سوی دار‌الایمان؛ اما هجرت در لایه‌ای عمیق‌تر، در روحیات و خلقیات هم می‌تواند اتّفاق بیفتد؛ یعنی هجرت از خلقیات زشت و ناپسند به‌سمت فضائل اخلاقی. مصداق اعلای هجرت، هجرت از خود به‌سوی خداست؛ ترک خودبینی و خودپسندی و در مقابل، چشم دوختن به‌سوی خدا. ماه ربیع‌الاوّل، مقارن با هجرت رسول‌الله صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله وسلّم است. امیدواریم ما هم در سیر باطنی خود، مهاجر شده باشیم؛ از تعلّقات انحطاط‌آفرین و از نکوهیدگی‌ها کنده شده و به‌سمت سرسپردن به حجّت خدا و ملحق شدن به رسول‌الله صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله حرکت کرده باشیم و به مدد ایشان وارد مدینۀ توحید شویم. 🎤 استاد مهدی طیّب ۱۴۰۳/۰۶/۱۹ @ahlevela_channel
💠 چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش سوّم اولاً: به نص قرآن كريم دو فرشتۀ والامقام بر هر شخص مأمورند كه در تمامى لحظات، هر لفظ و سخنى كه از دهان وى خارج می‌شود و هر عملى كه از او سر می‌زند را در نامۀ عمل او ثبت كنند تا در روز بازپسين به محضر‌ پروردگار تقديم نمايند. و در روز قيامت گوش و چشم و دل و اعضاى ظاهر و باطن، تماماً در برابر آنچه كرده‌اند در پيشگاه الهى مورد مؤاخذه قرار می‌گيرند. و به موجب حديث شريفى كه به نحو متواتر توسّط شيعه وسنّى نقل شده است حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ: آنچه پيامبر اكرم حلال نمود تا روز قيامت همواره حلال و آنچه رسول خدا حرام كرد تا روز قيامت همواره حرام است. بنابراين در هيچ روزى از ايّام سال نمی‌توان خود را از حلال و حرام پيامبر خدا معاف دانست. در حديث رفع هم كه از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده، چنين مسأله‌اى ذكر نشده است. حضرت در آن حديث می‌فرمايند: نُه چيز از امّتم برداشته شد: اشتباه و فراموشى و آنچه به اكراه وادار به انجام آن می‌شوند و آنچه از آن ناآگاهند و آنچه بر انجام آن توانايى ندارند و آنچه به اضطرار به آن مبادرت می‌كنند و حسدى كه ناخواسته بر دلشان خطور می‌كند و تفأّل بدى كه به ذهنشان می‌آيد و فكر وسوسه‌آميزى كه در مورد خلق به انديشۀ آنها می‌گذرد و به زبان جارى نمی‌سازند. ثانياً: حتّى اگر چنين مطلبى درست بود و واقعاً در روز يا روزهاى خاصّى گناهان ثبت نمی‌شد و فرد به خاطر آن مورد مؤاخذه و كيفر اخروى قرار نمی‌گرفت، باز هم دوست اهل‌بيت علیهم‌السّلام در اظهار بيزارى و نفرت از دشمنان آن بزرگواران و ابراز شادى به مناسبت از پا در آمدن آنها، می‌بايست مراعات ادب و حيا و ورع و تقوى را بنمايد؛ زيرا تقيّد دوست اهل‌بيت علیهم‌السّلام به ادب و حيا و ورع و تقوى، ناشى از ترس او از عذاب الهى نيست؛ بلكه پرهيز او از گناه و پليدى، به اين خاطر است كه خدا و اهل‌بيت علیّهم‌السلام چنين چيزهايى را نمی‌پسندند و دوست ندارند. دوست اهل‌بيت پيرو اميرالمؤمنين علیه‌السّلام است كه عرضه داشت: خدايا نه از سر ترس آتش دوزخت و نه به طمع نعمت‌هاى بهشتی‌ات سر به راه بندگى تو ننهادم، بلكه تو را سزاوار عبادت شدن يافتم و به عبادت تو پرداختم. و در جاى ديگرى آن حضرت سر به بندگى و فرمانبرى سپردن از ترس كيفر اخروىِ عصيان و گناه را به كار بردگانى كه از ترس تازيانه ارباب فرمان می‌برند تشبيه نمودند. و بر همين اساس فرمودند: لَو كُنّا لا نَرجوا جَنَّةً وَ لا نَخشى ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَكانَ يَنبَغى لَنا اَن نُطالِبَ بِمَكارِمِ الاَخلاقِ، فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ، اگر اميدى به بهشت و ترسى از آتش جهنّم نداشتيم و پاداش و كيفر الهى وجود نداشت، باز هم سزاوار بود كه ما در پىِ كرامت‌ها و فضايل اخلاقى باشيم، زيرا شايستگی‌هاى اخلاقى از جمله چيزهايى است كه انسان را به راه رستگارى رهنمون می‌شود. ثالثاً: ارزش در اين است كه انسان از باطن و درون، اهل ادب و حيا و ورع و تقوى باشد، نه اينكه در دل و در درون، طالب بى‌ادبى و بى‌حيايى و فسق و فجور باشد، لكن از ترس عذاب و كيفر الهى، با تكلّف و فشار، در عملِ ظاهرى، ادب و حيا و ورع و تقوى را مراعات كند. مسأله رُفِعَ القَلَم اگر هم واقعيّت داشت، شايد تمهيدى بود براى فراهم كردن زمينۀ ظهور مكنونات باطنى اشخاص و بيرون ريختن و ظاهر شدن شخصيّت حقيقى افراد و متمايز شدن خوبان واقعى از كسانى كه با تصنّع و تكلّف و زور و فشار، خود را از ارتكاب بدی‌ها و گناهان نگاه داشته‌اند، ولى در باطن طالب و تشنۀ گناهان و آلودگی‌ها هستند. رابعاً: آنچه نشان می‌دهد مطرح كنندگان رُفِعَ القَلَم خود نيز به آن چندان اعتقادى ندارند اين است كه در ايّام به اصطلاح رُفِعَ القَلَم قطعاً به ديگران اجازه نمی‌دهند دست تجاوز به مال و دارايى آنها دراز كرده يا فكر تعدّى به ناموس و خانواده‌شان را به ذهن خود راه دهند. از اين اشخاص بايد پرسيد اگر رُفِعَ القَلَم واقعيّت دارد و به استناد آن، ارتكاب گناهان مجاز می‌شود، به چه دليل آن را شامل همۀ گناهان نمی‌دانيد؟ آيا فقط از برخى گناهان قلم برداشته شده و يا از همه گناهان؟ و فقط نسبت به بعضى از اشخاص اين رُفِعَ القَلَم جارى گشته يا نسبت به همه افراد؟ گرچه ذكر نكتۀ اخير چندان با حال و هواى اين نوشتار سنخيّت نداشت و نگارنده ترجيح می‌داد متعرّض آن نشود، لكن به نظر رسيد به سان نيشتر دردآورى كه بر دمل چركينى زده می‌شود تا شخص از شرّ آن رها گردد، اين نكته نيز گرچه تلخ و گزنده است، شايد بتواند موجب بيدارى و به خود آمدن برخى غافلان شود. 📘 کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب - ۱۱ @ahlevela_channel
zendegani-va-shakhsiyate-emam-hassan-askari-850117.mp3
12.66M
💠 زندگانی و شخصيت امام حسن عسكری علیه السّلام ▪️مادر بزرگوار امام ▪️کنیه و القاب ▪️خاطراتی از دوران کودکی امام ▪️دوران امامت ▪️همراهی با پدر‌ در نشر معارف و فِقه و فرهنگ شیعی و مبارزه‌ با طاغوت‌ها و حکومت‌های ظالم بنی‌عبّاس. ▪️معجزات امام ▪️کارهای فرهنگی و تربیت حدود یکصد شاگرد برجسته ▪️آثار مکتوب ▪️مقابله با جریان تصوّف ▪️رویارویی با طاغوت‌های زمان ▪️تحت فشار بودن توسط دستگاه خلافت ▪️ارتباطات مخفیانۀ امام با شیعیان ▪️شهادت با توطئۀ مسموم شدن توسط معتمد عبّاسی ▪️تغسیل، تدفین و نماز خواندن بر پیکر امام ▪️امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و آغاز غیبت صغری.... ۸۵/۰۱/۱۷ @ahlevela_channel