eitaa logo
اهل کربلا باشید
256 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
8.3هزار ویدیو
293 فایل
امام به ما آموخت انتظار در مبارزه است.
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر بزرگوار شهیدان زین‌الدین: جبهه ماااااا امروز در گوشی‌ها ، کامپیوترها و به طور کلی در فضای مجازی است که باید خود را در این جبهه تقویت کنیم که مبادا شرمنده خون شهدا شویم ...🍂 🏴
هرکس میخواهد بداند که اگر امام زمان (عج) ظهور فرماید، نسبت به ایشان چه موضعی خواهد داشت ببیند الان با نائب برحقش (ولی فقیه) چگونه است؟ اگر توانست مطیع ایشان باشد اطاعت از امام زمان (عج) خواهد داشت... شهید عبدالحسین دستغیب 🕊
💐نهــــج البلاغه💐 حڪمت ۴۱۹ : ♦️بیچاره فرزنـــد آدم!! ♦️أجلـــش پنهان ♦️بیماری هایش پوشیده ♦️اعمالش همه نوشته شده ♦️پشه ای او را آزار می دهد ♦️جرعه ای گلوگیرش شده واو را از پای در آورد ♦️وعرق کردنی او را بدبو سازد!! 🔶🔶🔶🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 حڪمت ۴۵۴: 🔶فرزند آدم را با فخر فروشی چه کار؟ 🔶اوڪه در آغــاز نطفه ای گندیده 🔶ودر پایان مرداری بدبو است 🔶نه می تواند روزی خویشتن را فراهم کند 🔶ونه مرگ را از خود دور نماید!!
آیت الله خوشوقت(ره) : گوش دادن به حرف ائمه از دوست داشتن ایشان مهم تر است.
به یاد سوپر‌‌من های دنیای واقعی.. آسایشگاه‌جانبازان‌اعصاب‌و‌روان..
💠 آیت الله خوشوقت: بچه ها باید باشند. مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام کوچک بود و شلوغ پیرمردها از شیطنت و سر و صدای هرروزه بچه ها شاکی وکلافه بودند و می گفتند "بچه ها را به مسجد نیاورید اذیت میکند" ✅ خبر به آیت الله خوشوقت رسید؛ حاج آقا گفتند: "هر کس اذیت می شود، مسجد نیاید، بچه ها باید باشند..."
برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دو کوهه وارد تهران شد ساعت دو نیمه شب بود. با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی اصغر را جلوی خانه‌شان در خیابان طیب پیاده کردیم. پای او هنوز مجروح بود. فردا رفتیم به علی اصغر سر بزنیم. وقتی وارد خانه شدیم، مادر اصغر جلو آمد و بی‌مقدمه گفت: آقا سید شما یه چیزی بگو. دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا کنه. صبح که پدرش می‌خواسته بره مسجد اصغر رو دیده... از علی اصغر این کارها بعید نبود. احترام عجیبی به پدر و مادرش می‌گذاشت. ادب بالا‌ترین شاخصه او بود. 🕊🌱 📚 منبع: کتاب مهر مادر
🥀کوتاهی از ماست.. شک نکن ✨گفتم حاجی رویِ امـــر به معــــروف هم دیگه نمیشه حســـاب کرد، چون تأثیـــر نداره! گفت ولی دشمن روی سکوت تو حساب ویژه‌ای باز کرده... 👈یادم نمیاد دنبال متن یا حرفی گشته باشم وتو کلام شهدا ندیده باشم !!! شما چطور ...
چشماش مجـــــروح شد و منتقلش ڪردند تهران محسن بعد از معاینه از دڪتر پــــرسید: آقای دڪتر مجرای اشڪ چشــمم سالمه؟ دڪتر پرسید: برای چی این ســـوال رو میپرسی پســــر جون؟؟ محسن گفت: چشمی ڪه برای امام حسین علیه السلام گریه نڪند به درد من نمیخورد.....
ما برای غدیر چه کرده یم!!
فرمانده گردان ۴۲۵ حضرت علی اکبر(ع) دوست و هم‎رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «فاطمیه بود، در بیت‌الزهرا(س) کارگر گرفته بودیم و فرستاده بودیمشان بروند سرویس‌های بهداشتی را نظافت کنند. حاج قاسم آمد توی بیت الزهرا(س)، مستقیم رفت طبقه پایین پیششان. نگذاشت کارگرها دست بزنند. به آن‌ها گفت: «همه برین بیرون!» سپس رو کرد به من و گفت: «نذار کسی بیاد.» قدغن کرد حتی خودم بروم. در را بست و خودش ماند. تنها شیلنگ گرفت و همه جا را شست. ۴۵ دقیقه ـ یک ساعت بعد آمد. نشست، یک نفس راحت کشید و گفت: «آخیش، منم تونستم به عزادارای حضرت زهرا یه خدمتی بکنم.» کار زیاد بود، حاجی اما سخت‌ترین را انتخاب کرده بود؛ سخت‌ترین و بی‌ریاترین را.»
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است. باید آنقدر بدوی تا به آن برسی؛ اگر بشینی تا بیاید، همه السابقون میشوند، میروند و تو جا میمانی... حاج حسین یکتا 🌱