eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
384 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
486 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای که باروی چو ماهت، دلربای عالمینی با نگاهی عاشقانه، قبله جان حسینی یوسف آل عبائی، قبله دل های مایی ای علی دوم عشق، حیدر کربلائی ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان مبارک باد عصر پیش دبستانی مهدوی امین حضرت زینب س : خانم نجفی
صفحه ۲۶۵
ترجمه صفحه ۲۶۵
0265 Abbasi.mp3
3.26M
تلاوت صفحه ۲۶۵
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
به دست آوردن عزت و غنا 🖌 حضرت (ع) فرمود: بى ‏نیازى و بزرگی -مانند مسافر- در حال گردش هستند تا آنکه به محلی برسند که توکل وجود دارد، آنجا ساکن شوند. ~~~~~~~~ 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ يَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنَا. ـــــــــــــــ 📚 اصول کافى جلد ۳ صفحه: ۱۰۵ روایت ۳ @hadith_daily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌بالارفتن‌قیمت‌ارز ! ‌ 🔷مسمومیت‌ سریالی‌دختران‌دانش‌آموز! ‌ 🔶و خبری که توسط مقام ارشد مذاکره کننده اتحادیه اروپا فاش شد! 🔷۴دقیقه فقط وقت بزار و کلیپ بالا رو ببین تا دستت بیاد این روزا دقیقا چه خبره ✍نیمی اَز این پَیامها واقِعی وَنیمِ دیگَرَش🤏حَقیقَت دارَد🔻عضوشید🔻 🔶🔷https://eitaa.com/joinchat/3262251209Cf9e49b501b
مناجات شعبانیه فراز هفتم خدایا، اگر مرا بر جرمم بگیری، من نیز تو را به عفوت بگیرم و اگر به گناهانم بنگری، جز به آمرزشت ننگرم و اگر مرا وارد دوزخ کنی، به اهل آن آگاهی دهم که تو را دوست دارم. خدایا، اگر عملم در برابر طاعتت کوچک بوده، همانا از جهت امیدِ به تو آرزویم بزرگ است.
سلام وقتتون بخیر در نظر داریم برای کوچولو های دلبند شما حلقه صالحین تشکیل دهیم. کسانی که فرزند خردسال ۳ تا ۶ ساله دارند می توانندآنهارو در حلقه ثبت نام کنند 🙏🌺 زمان حلقه پنجشنبه ها ساعت :۱۲٫۱۵ الی۱۱ برنامه حلقه صالحین: ✅حفظ سوره های کوتاه قرآن ✅داستان های قرآنی و آموزنده ✅بازی و سرگرمی ✅شعر های آموزنده و قرآنی ✅و ... هزینه حلقه ماهی ۲۰ تومان که برای تهیه جایزه و خوراکی بچه ها خرج می شود . بی‌زحمت هرچه زود تر اگر تمایل دارید به اطلاع برسانید 🙏🌺 برای هماهنگی به شماره 👇👇 ۰۹۱۹۷۵۰۹۷۶۸ در ایتا پیام دهید با تشکر🙏🙏🌺 مسجدحضرت زینب سلام الله پایگاه عقیله بنی هاشم سلام الله
📸هشدار به مردم عزیز ضد انقلاب و منافقین پس از توطئه مسمومیت دختران در تبلیغات فضای مجازی از شما می‌خواهند نمونه پاسخ آزمایشگاه(ادرار، خون و بزاق) را برای آنان بفرستید 🔸این نمونه‌ها برای ساخت ویروس های کشنده و سلاح‌های بیولوژیکی استفاده خواهد شد. به هیچ عنوان ارسال نکنید 🚫👤سید علیرضا آل داود @khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایرانی ها در روایات آخرالزمان... ┏━✨🌹✨🌸✨━┓    🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ توضیحی در مورد کلیپ نمیدم کافیه فقط کلیپ رو ببینید تا به هوش رهبر حکیم و فرزانه و تواناتون پی ببرید، تا جایی که میتونید این کلیپ رو نشر بدید، تا افراد بیشتری با حقیقت آشنا بشن...
ازفعالیت جهادی همه خواهران و برادران اهالی زینبیه در مسجد حضرت زینب سلام الله علیها به سهم خودم متشکرم . جزاکم الله خیرا. برای ایجاد انگیزه خدمت بیشتر به خانه خداوند و نمازگزاران این نقل قول از آیت الله شب زنده دار شنیدنی است.  آیت الله در درس معاصر مورخه ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۱: حالا این[بحث] نفع [ رساندن به] مؤمنین که این‌جا پیش آمد خَطَر ببالی(=به ذهنم آمدم)، داستانی که مرحوم والد قدس سره از آیت‌الله العظمی نقل می‌کردند. 🔰فرمودند که آیت‌الله العظمی ظاهراً فرموده بودند من در که بودم، یک‌وقت در عالم رؤیا خواب دیدم که صلی‌الله علیه و آله و سلم تشریف آوردند بروجرد و آن‌جا نشست دارند که خدمت‌شان برسیم. من هم در عالم خواب آماد شدم رفتم جامع، دیدم حضرت سلام‌الله علیه بالای مجلس نشستند و همین‌جور اطراف مسجد هم اعمام و بنی اعمام که که همه اجلّاء بودند؛ این‌ها نشستند. 🔸 ولی [یک اتفاق عجیب افتاده بود و آن اینکه] آن‌ها و شاید از نظر مباحث حوزی از خیلی‌ها پایین‌تر، او کنار دست حضرت نشسته [است]. خیلی توی ذهن من سؤال منقدح شد (=جرقه زد) که چه‌طور [می‌شود همچنین چیزی]؟ این‌که از همه جوان‌تر است و علمش هم از خیلی از این‌ها کمتر است. این مقرب‌تر است و کنار دست حضرت نشسته است؟ ♦️ این سؤال که در ذهن من منعقد شد حضرت جواب دادند، پاسخ دادند فرمودند: «کان انفعهم للناس» فرمودند این بود برای . از این‌جهت این است. 🔹 «کان انفعهم للناس» و وقتی می‌تواند ان‌شاءالله نفوذ در دل‌ها داشته باشد و سلطان بر دل‌ها باشد که این باعث این می‌شود که الهی را بتواند پیاده کند، همین این است که مردم از او این را ببینند [یعنی به حال مردم مفید باشد]
هدایت شده از 🏴طلبه پیاده🇵🇸
eitaa-6.2(2440).apk
41.25M
🔥نسخه جدید ایتا منتشر شد Eitaa 6.2 قابلیت های خوبی اضافه شده👌 فضای کار نرم افزار هم بهتر شده الحمدالله انشاالله شاهد پیشرفت روز‌افزون این پیام‌رسان داخلی باشیم🌱 اگر کانال دارید پخش کنید🙏
صفحه ۲۶۶
ترجمه صفحه ۲۶۶
0266 Abbasi.mp3
3.29M
تلاوت صفحه ۲۶۶
266.mp3
2.82M
ترجمه صفحه ۲۶۶
مناجات شعبانیه فراز نهم معبودم، و من بنده تو و فرزند بنده توأم، در برابرت ایستاده‌ام، به وسیلۀ بزرگواری‌ات به حضرت تو متوسّلم. معبودم، بنده‌ای هستم که به درگاهت از آنچه با آن با تو روبرو بوده‌ام از کمی حیایم از مراقبتت نسبت به من بیزاری می‌جویم و از تو درخواست گذشت می‌کنم، زیرا گذشت صفتی درخور کرم توست. معبودم برایم نیرویی نیست که خود را به‌وسیله آن از عرصه نافرمانی‌ات بیرون برم، مگر آنگاه که به محبّتت بیدارم سازی و آن‌چنان‌که خواستی باشم، پس تو را سپاس می‌گزارم، برای اینکه در آستان بزرگواری‌ات واردم کردی و هم اینکه دلم را از آلایه‌های بی‌خبری از حضرتت پاک نمودی.
سلام دوستان در اجرای فرمایش مقام عظمای ولایت در خصوص جهاد تبیین کتاب حیفا را جهت مطالعه شما عزیزان در کانال سلام فرمانده هر روز یک قسمت به اشتراک گذاشته خواهد شد https://eitaa.com/joinchat/1686372515Cfb4d364910
کاردستیِ روز درختکاری عصر پیش دبستانی امین درختکاری حضرت زینب س
🔺️رهبر انقلاب پیش از ظهر امروز در محوطه‌ دفتر رهبری نهال کاشتند.
-41 ⛔️ مبارزه حنانه در بین اون کفتارها خیلی دیدنی بود... حقیقتا گریه ام گرفته بود... نباید هیچ کاری میکردم... اولین بار بود که داشتم حفصه را از نزدیک میدیدم... بسیار فرز و وحشی... مدام به حنانه نزدیک میشد و تلاش میکرد حنانه را دور بزنه... ⭕️ وسط اون معرکه، حنانه چنان لگدی بر سینه ابومحمد زد که ابومحمد نقش بر دیوار شد... فی الفور سراغ حفصه رفت... حفصه مثل ماهی از دست و بال حنانه در میرفت... تا اینکه حنانه، بالاخره حفصه را گرفت... حفصه خیلی تقلا میکرد تا بتونه از دستان درشت و چنگال گونه حنانه فرار کنه... دستان حنانه داشت حفصه را خفه میکرد... میتونست گردن حفصه را خورد کنه اما اینکار را نکرد... زن ابومحمد که هول شده بود، از کنار ابومحمدِ چسبیده به دیوار و نالان، جدا شد و محکم، حنانه و حفصه را هل داد... تعادل آنها به هم خورد و ناگهان هر دو با هم از پشت بام پرت شدند پایین‼️‼️😱 😨 قلبم به شدت داشت میتپید... بانو حنانه و اون سگ اسرائیلی را از یک پشت بام هفت یا هشت متری پرت کردن پایین اما من مامور به سکوت بودم... نمیدونم در این شرایط بودی یا نه؟ اما سکوت... صبر... حلم... استخوان در گلو بودن... خار در چشم داشتن را فقط در روضه ها شنیده بودم...😔 ⛔️ شب سختی بود... بهتره بگم سخت ترین شب زندگیم بود... حتی از زمان اسارتم در بلندی های جولان هم سخت تر بود... مسلم بیسیم زد و گفت: دکتر! سیگنال داریم... سیگنال داریم... کار میکنه... رباب توی مسجده... ⭕️ در همون لحظه، ابو محمد سر زنش داد زد و گفت: چیکار کردی احمق! ببین در چه حالی هستند؟ ببین حفصه چی شد؟ زود باش که داره وقتمون تلف میشه... زود باش... ⭕️ زن ابومحمد که شدیدا هول شده بود گفت: خفه شو! پاشو بریم... مگه حفصه کیه؟ اون فاحشه را رها کن... از وقتی پای اون فاحشه به خونم باز شد چیزی جز خون و وحشی گری و کثافت بازی ندیدیم... پاشو بریم... پاشو از اینجا دور بشیم... من زنتم... نه اون... پاشو... التماست میکنم اونو رها کن و بیا بریم... ⛔️ ابومحمد که یه کم حالش بهتر به نظر میرسید، خودش رفت تا سر و گوش آب بده... اما از درد سینه هم مینالید... من نمیدیدم چه خبره... ⭕️ خیلی آروم خودم را به طرف شکاف دیوار رسوندم که به پایین مشرف بود... دیدم که حنانه، سر حفصه را همونجوری در بغل خودش نگه داشته... سر حفصه ضربه نخورده بود اما متاسفانه حنانه حرکتی نمیکرد... حفصه را دیدم که خیلی گیج بود و وقتی جواب ابومحمد را داد و بلند شد، گفت: من خوبم! این منو زخمی کرده... صورتم... صورتم زخم عمیقی برداشته... دو سه تا از دندونام هم خورد کرده... بیا پایین... بیا بریم... ⭕️ ابومحمد و زنش و حفصه فرار کردند... کوچه داشت شلوغ میشد که فورا مسلم مردم را متفرق کرد تا دور حنانه شلوغ نشه... فورا رفتم پایین... تا رسیدم به حنانه... وای خدای من... دیدم که خیلی خون ازش رفته... سرش به سنگ توی کوچه خورده بود... اما چشماش را باز کرد... ⭕️ رفتم بالا سرش با حالت بغض گفتم: بانوی من! لطفا حرف بزنین! یک کلمه جواب منو بدین...😭 ⭕️ حنانه به سختی لبانش را تکون داد و با لبخند گفت: «برو پسرم دنبالش! فاصله ات را باهاش حفظ کن... اگر باهاش درگیر شدی، مواظب باش که پشت سرت نره...» ⛔️ در همین لحظه مشتش را باز کرد و گفت: «این یک مشت از موهای حفصه است که از سرش کندم و در آزمایشات به درد میخوره... حتی اگر تغییر چهره بده، بازم DNA حفصه را میشه ثبت کرد...»😳😳 ⛔️ مشت دیگرش را باز کرد و گفت: «با این انگشتر به صورتش ضربه زدم... هر جا باشه تا حدودا نیم ساعت دیگه، بیهوش میشه... حفصه از حالا هر از چند ساعت مدام بیهوش خواهد شد... نگین این انگشتر حاوی نوعی سم است که تحریک کننده مواد ترشح زای هورمن برون ریز بدن خانم هاست و میتونه نوعی از ترشحات بدن حفصه را هر جا که بیهوش بشه برامون به جا بذاره... اینطوری حفصه میشه ردیاب خودمون... اینطوری میشه مدام کشفش کرد و مثل سایه مرگ دنبالش بود...»😳😡 ⭕️گفتم: بانو جان! الهی از عمر من کاسته شود و عمر شما مستدام باشد... الان چه کاری برای شما از دستم برمیاد؟! ... راستی رباب... ⛔️ بانو حنانه گفت: «نگران رباب نباش... اون بلده از خودش دفاع کنه... همون اندازه که زنده موندن را یادش دادم، مردن را هم یادش دادم... فقط دعا کن تونسته باشه مقداری از مدفوع حفصه را جمع کنه!!! ... اگر روی مو و خون و مدفوع حفصه در آزمایشگاه کار بشه، میشه به خواهران کثیف همولوگش هم رسید... پاشو دکتر... پاشو که خیلی کار داری... پاشو برو... من بار اولم نیست که خورد و خونی شدم... پاشو برو یه سگ نر پیدا کن تا بتونیم به این انگشتر و موادی که روی آن باقی مونده معتادش کنیم...»😳🤔 👈 [الله اکبر از این همه هوش... الله اکبر از این همه شجاعت... الله اکبر از این همه غیرت بانوی چریک شیعه ...] ♻️ مطالب فوق بخشی از کتاب جذاب و حیرت آور « حیفا » بود برای مطال