هدایت شده از
امام زادگان عشق
میثاق و بیعت دوباره ی اهالی محله زینبیه . مسجد حضرت زینب علیها السلام با شهداء و خانواده های معظمشان
هدایت شده از
امام زادگان عشق
گرامی میداریم یاد و خاطره ۱۱۴ شهید محله زینبیه مسجد حضرت زینب علیها السلام را با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
# ستاد یادواره امام زادگان عشق#
ارسال شده از سروش+:
🌷جانم میرود🌷
قسمت سیو پنجم
✍ فاطمه امیری
نفس کشیدن را برایش سخت ڪرده بود آرام قدم برداشت و به طرف هیئت رفت خیلی شلوغ بود از دور سارا و زهرا را که مشغول پخش چایی بین خانم ها بود را دید خودش را پشت یک خانم چادری مخفی کرد تا دخترها او را نبینند
دوست داشت الان تنها بماند
با دیدن کنجی یاد آن شب افتاد آنجا دقیقا همان جایی بود که آن شب که به هیئت آمده بود ایستاده بود
به طرف آن کنج رفت و ایستاد مداح شروع ڪرد به مداحی ڪردن
مــــیباره بارون روی سر مجنون توی خیابونه رویایی
میلرزه پاهاش بارونیه چشماش میگه خدایی تو آقایی
مهیا فقط بهانه ای برای ریختن اشک هایش می خواست که با صدای زیبای مداح سر جایش نشست و شروع به گریه کرد
من مانوســــم با حرمت آقا حرم تو والله بروم بهشته
انگار دستی اومدا از غیب
روی دلم اینجوری برات نوشته
همه جوونا هم صدا مداح را همراهی ڪردند
ــــ ڪربلا ڪربلا ڪربلا اللهم ارزقنا
مهیا به هق هق افتاده بود خودش نمی دانست چرا از آن روز که تو هیئت با آن مرد که برایش غریبه بود دردو دل ڪرده بود آشنا شده بود کلافه شده
از آن روز خودش نمی دانست چه به سرش آمده بود یواشکی کتاب های پدرش را می برد و مطالعه می کرد بعضی وقت ها یواشکی در گوگل اسم امام حسین را سرچ می کرد و مطالب را می خواند او
احساس خوبی به آن مرد داشت سرش را بلند کرد و روبه آسمان گفت
ــــ میشه همینطور که امام حسین بقیه هستی، امام حسینم بشی
سرش را پایین انداخت و شروع به گریه کرد
میدونم آخر یه روزه ڪنار تو آروم بگیرم
با چشمای تر یا ڪه توی هیئت وسط روضه بمیرم
بی اختیار یاد بچگی هایش افتاد که مادرش با لباس مشکی او را به هیئت می آورد با یاد آن روز ها وسط گریه هایش لبخندی روی لب هایش نشست
یادم میاد ڪه مادرم هرشب منو میاوردش میون هیئت
یادم میاد مادر من با اشڪ می گفت توررو کشتن تو اوج غربت
مهیا با تکان هایی که به او داده می شد سرش را بلند کرد
پسر بچه ای بود
با بغض به مهیا نگاه می کرد
ــــ خاله
مهیا اشک هایش را پاک کرد
ـــ جانم خاله
پسر بچه دستی روی چشمان مهیا کشید
ـــ خاله بلا تی گلیه می کلدی
مهیا بوسه ای به دستش زد
ـــ چون دختر بدی بودم
ــ نه خاله تو دختل خوبی هستی اینم برا تو
ادامه دارد ...
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
هدایت شده از حاج محمود کریمی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خجالت بکش آقای رئیس جمهور
🔹🔸انتقاد صریح سید صمصام الدین #قوامی(امام جمعه محترم پردیسان قم) خطاب به #حسن_روحانی!
♦️سرنوشت بنیصدر و رجائی را ببین آقای رئیس جمهور زمان ما. به کدام مسیر میروی؟ این حرفهائی که این روزها میزنی چیست؟ چرا در حرم امام میگویی مشروعیت نظام ملی است؟ این همان حرف بنی صدر است.
♦️امام خامنه ای میگوید مذاکره نکنید اما شما هوس مذاکره کردهاید! با شیطان بزرگ؟! خجالت بکشید. از خون شهدا، از رجائی، از بهشتی خجالت بکش آقای رئیس جمهور.
✅ #کانال_جوانان_انقلابی
🆔 @naslechaharome
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شام سادهی رئیسی به مذاق رئیس ۲ قوه دیگر خوش نیامد!
در این تکه پرانی ها و دردخنده های لاریجانی و روحانی، عبرت ها و نشانه هایی برای اهل حق و بصیرت میتوان یافت.
هدایت شده از
امام زادگان عشق
1_100186165.mp3
6.07M
☝☝
🎙 مداحیِ هنرمندانه و خوشمعنای سیّدرضا نریمانی با شعری که #محتوای آن با اقتباس از نامِ #کتابهای رهبر معظّم انقلاب سروده شده است...
❇️ لیست کتاب ها:
▫️ #آفتاب_در_مصاف
▫️ #همرزمان_حسین (علیهالسلام)
▫️ #انسان_۲۵۰_ساله
▫️ #از_ژرفای_نماز
▫️ #واجب_فراموششده
▫️ #جاودانه_تاریخ
▫️ #پیشوای_صادق
▫️ #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی
▫️ #بانوی_تراز
▫️ #محفل_خردمندان
▫️ #بهار_در_بهار
▫️ #اقدام_و_عمل
▫️ #اندیشه_مقاومت
▫️ #چهار_گفتار
#شب_هفتم_محرم
هدایت شده از تبیین منظومۀ فکری رهبری
رهبر معظم انقلاب:
هر وقت که دل امام حسین (علیهالسلام) براى پیامبر(صلیاللهعلیه وآله) تنگ مىشد، به حضرت علی اکبر(علیهالسلام) نگاه مىکرد.
@t_manzome_f_r
هدایت شده از اکبر ابدالی
🎯 رونق تولید در محرم
🏴 قربون امام حسین (ع) برم که هم به #بازار_خدا رونق داده هم به #بازار_بندگان_خدا
👌 بسیاری از کسب و کارها در محرم و اربعین رونق می گیرند. با تولیدات شیعه برای ارباب شیعیان عزاداری کنیم.
#رونق_تولید
#محرم
#اربعین
🆔 @mashgh626
🌷جانم میرود🌷
قسمت سیو ششم
✍ فاطمه امیری
مهیا به تیکه ی پارچه سبزی که دستش بود انداخت
ـــ بلات ببندم خاله
مهیا مچ دستش را جلو پسر بچه گرفت
ـــ ببند خاله
پسر بچه کارش که تمام شد رفت
مهیا نگاهی به گره ی شل پارچه انداخت با بغض رو به آسمون گفت
ـــ میشه اینو نشونه بدونم امام حسینم
من مانوسم با حرمت آقا حرم تو والله برام بهشته
انگار دستی اومده از غیب روی دلم اینجور برات نوشته
مداحی تمام شد مهیا از جایش بلند شد به طرف شیر آبی رفت صورتش را شست تا کمی از سرخی چشمانش کم شود
صورتش را خشک کرد و به طرف دخترا رفت
ــــ سارا
سارا برگشت با دیدن چشم های مهیا شوکه شد ولی چیزی نگفت
ـــ جانم
ـــ کمک می خواید
ـــ آره دخترا تو آشپزخونن برو پیششون
با دست به دری اشاره کرد
مهیا به طرف در رفت در را زد
صدای زهرا اومد
ـــ کیه
ـــ منم زهرا باز کن درو
زهرا در را باز کرد
شهاب و حاج آقا موسوی و مرادی و چند تا پسر دیگر هم بودند که مشغول گذاشتن غذا تو ظرف ها بودند
شهاب و دخترا با دیدن مهیا شوکه شدند اما حرفی نزدند
زهرا دستکشی و ظرف زرشک را به او داد مهیا شروع به گذاشتن زرشک روی برنج ها شد. مریم ناراحت به شهاب نگاهی کرد شهاب هم با چشم هایش به او اشاره کرد که فعلا با مهیا صحبتی نکند
مریم سری تکون داد و مشغول شد
تقریبا چند ساعتی سر پا مشغول آماده ڪردن نهار بودند با شنیدن صدای اذان ڪار هایشان هم تمام شده بود
حاج آقا موسوی ــــ عزیزانم خدا قوت اجرتون با امام حسین برید نماز پخش غذا به عهده ی نفرات دیگه ای هست
دخترا با هم به طرف وضو خانه رفتند مهیا اینبار داوطلبانه به طرف وضو خانه رفت.
نماز هایشان را خواندند مهیا زودتر از همه نمازش را تمام کرد روی صندلی نشست و بقیه نگاه می کرد
از وقتی که آمده بود با هیچکس حرفی نزده بود با شنیدن صدای در به سمت در رفت در را که باز کرد شهاب را پشت در دید
ـــ بله
ـــ بفرمایید
مهیا کیسه های غذا را از دستش گرفت
می خواست به داخل پایگاه برود که با صدای شهاب ایستاد
ـــ خانم مهدوی
ـــ بله
ـــ می خواستم بابت حرف های زن عموم
مهیا اجازه صحبت به او را نداد
ــــ لازم نیست اینجا چیزی بگید اگه می خواستید حرفی بزنید می تونستید اونجا جلوی زن عموتون
ادامه دارد ...
╰─┅═ঈ🌺🌺🌺🌺ঈ═┅╯
هدایت شده از مرکز مشاوره ماوا
🔴بخش دوم) آسیبهای مردانه
1⃣شرکت انفرادی
بخشی از مسئولیت مردان در زندگی به سبک امام حسین(ع)، زمینه سازی برای پرورش نسلی سالم و دوستدار خاندان رسول خدا(ص) است. مردانی که شرکت خانوادگی در مراسم مذهبی را بخشی از برنامههای زندگی خود قرار نمیدهند و تنها به بهرهبرداری شخصی خود از این سفره نورانی بسنده میکنند، خطایی تربیتی را مرتکب میشوند؛ زیرا بخشی از رشد روانی، معنوی و اجتماعی فرزندان، از همراهی با پدر در برنامههای جمعی رقم میخورد.
@moshaveremava
هدایت شده از مرکز مشاوره ماوا
4⃣رها کردن فرزندان
🔻بر اساس تجربههای مشاورهای لازم است به یک نکته توجه کافی داشته باشیم.
🔺خانوادههایی که به بهانه حضور فرزندان خود در مراسم محرم، مراقبت و نظارت را نسبت به آنها حذف میکنند، ممکن است با آسیبهایی روبرو شوند.
🔻پسران و دختران نوجوانی که با دوستان خود و بدون هیچ اطلاعی از کم و کیف آن تا نیمه شب در هیئتها حضور مییابند، ممکن است در کنار این حضور خطاهایی مانند حضور در فضای نامناسب مجازی یا رفتارهای پنهان دیگری را مرتکب شوند.
🔺همچنین کودکی که به راحتی تا نیمههای شب اجازه بیرون ماندن از منزل را مییابد، سالهای بعد ممکن است فشار بیشتری بر خانواده برای بیرون ماندنهای شبانه داشته باشد.
🔻از این رو توصیه میشود که در این مسئله نیز احتیاط و استانداردهای لازم تعیین شود و ترجیحا فرزندان در محیطهای شناخته شده و همراه والدین حضور حسینی را تجربه نمایند.
@moshaveremava