❗️توجه
💢فقط ۶ روز دیگر فرصت دارید تا با مطالعه کتاب مجید بربری یا خاطرات سفیر در مسابقه کتابخوانی مسجد شرکت کنید.
🎁جوایز: ۲ کمک هزینه سفر زیارتی #مشهد_مقدس و ۱۰ بن خرید از فروشگاه همسایه
⏰ مهلت شرکت در مسابقه : تا 31 خرداد ماه
📦ارسال رایگان در بسته بندی بهداشتی
➕ تخفیف ویژه
جهت سفارش کتاب کافی است آدرس منزلتون رو به شماره09100117668 پیامک نمایید.
🔸 #کرونا_کتاب
🔹 @ketab_1399
♦️واکنش کیهان به سخنان اخیر روحانی درباره گرانی
🔹روزنامه کیهان در نقد سخنان اخیر رئیس جمهور نوشت: رئیسجمهور در جلسه ستاد اقتصادی دولت در واکنش به گرانیها اخیر در بازار مسکن، خودرو و لوازمخانگی بهگونهای از این نابسامانیها انتقاد کرد و در موضع منتقد سخن گفت که گویی فرد دیگری ۷ سال است که بر مسند ریاستجمهوری کشور نشسته و باید پاسخگو این وضعیت باشد.
✅کانال اخبار 20:30👇
http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺
🇮🇷 قسمت نهم 🇮🇷
سه، چهار نظامی عراقی از سنگر بالا آمدند . . .
از نگاهشان فهمیدم از این طرف سنگر، یعنی جایی که من بودم، میترسیدند. چند نارنجک در فاصلهی ده، دوازده متریام پرتاب کردند. ترکش یکی از نارنجکها به دست راستم خورد.
یکی از آنها چشمش به من افتاد، تیربارش را به طرفم نشانه رفت و با صدای بلند گفت : لاتتحرک! تکان نخور! نگاهم به نگاهش بود که ادامه داد: ارفع یدیک، دستهاتو ببر بالا! دستهایم را بالا بردم با صدای بلند گفت: ارمی سلاحک، سلاحتو بنذاز.
دیگر نظامی کنارش پرچم عراق را روی نوک سنگر به زمین کوبید. تصویری از اولین نظامی عراقی که اسیرم کرد، در ذهنم نقش بسته است، آدم لاغراندام با چشمان ریز و صورت سبزه که لباس پلنگی پوشیده بود و خال سیاهی روی پیشانیاش بود.
وقتی دستهایم را بالای سرم بردم، سختترین لحظه برای هر سربازی در هر گوشهای از جهان است. در آن لحظه بدجوری پیش خودم و عراقیها شکستم.
به دلیل خونریزی، عطش و شدت گرمای سوزان ضعف شدیدی پیدا کرده بودم. شرجی هوا اذیتم میکرد. تنگی نفس و خفگی بهم دست داده بود. پشهها و مورچهها دور زخم پایم جمع شده بودند و خونم را میمکیدند. دیگر در هیچ نقطهای صدای تیراندازی به گوش نمیرسید.
یکی از عراقیها نزدیکم شد و با اسلحه به سینهام کوبید. از پشت به زمین افتادم. همهی حواسم به پایم بود که ضربه نبیند. یکیشان دستم را با سیم تلفن صحرایی از پشت بست. سی، چهل نظامی دور تا دورم ایستاده بودند. آنها ساعت مچی، انگشتر، تسبیح، پول، و سایل شخصی شهدا را برمیداشتند. دو نفرشان سر تقسیم وسایل شهدا دعوایشان شده بود. تعدادی از آنها وسایل شهدا را که برمیداشتند، به جنازه مطهرشان گلوله میزدند.
سرم گیج میرفت. ضعف شدیدی داشتم. یکی از آنها که جثهی لاغر و قد نسبتا کوتاهی داشت، گلنگدن کشید و در حالی که به طرفم نشانه رفته بود، گفت: اقتلک؟ بکشمت؟!
ترجیح دادم نگاهم به طرف نیزارهای جزیره باشد تا چشمم به صورتشان نیفتد. موهایم را میکشیدند تا بهشان نگاه کنم.
آرنجم از ضربه پوتین یکی از عراقیها بدجوری درد میکرد. یکیشان به طرفم اسلحه کشید. فکر کردم جدی جدی قصد کُشتنم را دارد. به عربی فحش میداد. چشمانم را به انتظار تیر خلاص بستم و شهادتین را گفتم.
◀️ ادامه دارد . . .
با ما همراه باشید هر روز یک قسمت از کتاب بینظیر پایی که جا ماند
قسمتهای قبلی در:
https://eitaa.com/joinchat/364838962C9a26860858
22.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باسلام
سالروز ورود شهداء غواص
صلوات نثارشان داشته باشیم،
حداقل کار ماست.
کار دیگری که . . .
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
امروز سالگرد شهادت شهید غلامحسین کبیری است، رعنا جوان ۱۸ سالهای که پیران فتنهگر را تا ابد شرمنده عمر کم اما پر عمق خود کرد!
از این شهید بزرگوار به عنوان اولین شهید فتنه ۸۸ یاد میکنند، امیدواریم این مدافع حریم ولایت همنشین با صلحا و سیدالشهدا باشند
#عند_ربهم_یرزقون
@Bisimchimedia
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◽️واڪنش مردم به یڪسوالخاص➰
آخرینباریڪهبهیادِامام زمانافتادید ڪِی بود؟!
و جواب های شوڪ آور مردم...😔
#حضرتصاحبالزمانعج♥️
🗞 #شیعیانِ ما به اندازه (یڪلیوان) آب خوردنی، ما را نمیخواهند، اگر بخواهند و دعا میکنند فرج ما میرسد...😔
#کانال_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها👇
http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
هدایت شده از اکبر ابدالی
📚 کتاب اقتصاد مقاومتی در آمریکا روانه بازار شد
موضوعات اصلی کتاب:
۱- چگونه آمریکا به یک قدرت اقتصادی تبدیل شد؟
۲- بررسی اجمالی تاریخ اقتصادی ۲۵۰ ساله آمریکا
۳- بررسی زمینههای پیدایش افول اقتصادی آمریکا
خرید در سایت پاتوق کتاب فردا👇
https://b2n.ir/USeconomy
🆔 @mashgh626