برادرم در اولين حضورش در زمان جنگ تحميلي به جبهه‌هاي غرب كشور رفت و بعد از آن نيز به مدت شش ماه درخرمشهر بود. هنگامي كه از خرمشهر به خانه بازگشت چهره‌اش كاملا تغيير كرده و مردانه شده بود. در آخرين اعزامش به جبهه من نيزهمراه او به «گيلانغرب» رفتم. قرار بود به «قصرشيرين» برويم. در اين منطقه هفت تپه استراتژيك وجود داشت كه بايد آن‌ها را حفظ مي‌كرديم. هر يك از تپه‌ها از شماره يك تا هفت شماره‌گذاري شده بودند. من و محمدرضا در تپه شماره هفت مستقر بوديم. در پايين اين تپه چشمه‌اي وجود داشت كه رزمندگان داخل آن استحمام مي‌كردند. عصر يكي از روزهاي مردادماه سال 1361 محمدرضا براي استحمام به آنجا رفت. از آن جهت كه من «آر. پي. جي» زن بودم به او گفتم از زاغه مهمات برايم گلوله «آر. پي. جي» همراه با خرجش( ماده انفجاري) بياورد. اما هنگام بازگشت از زاغه مهمات، دشمن آنجا را مورد هدف توپخانه خود قرار داد . پيكر محمدرضا بر اثر اصابت گلوله توپي كه در كنارش منفجر شده بود قطعه قطعه شد. من از اتفاقي كه براي او رخ داده بود هيچ اطلاعي نداشتم تا اينكه همراه چند تن از همرزمانم براي انجام كاري قصد بازگشت به «گيلانغرب» را داشتيم كه در مسير مشاهده كردم رزمندگان قطعه‌هايي از بدن يك شهيد را از روي زمين جمع مي‌كنند و آن را داخل چفيه‌اي مي‌پيچند. جلو رفتم با مشاهده پاهاي شهيد و شلوارش متوجه شدم كه پيكر برادرم است. ✅ خصوصیات اخلاقی شهید؛ از ويژگي‌هاي بارز شهيد محمد رضا شاه جعفری شجاعت بود كه از دوران كودكي به همراه داشت و در دوران دفاع مقدس آشكارتر شد. به عنوان مثال وقتي كه در خرمشهر عليه ارتش بعث عراق مبارزه مي‌كرد، با وجود كمبودها و فقدان اسلحه به همراه دوستانش در پشت نخل‌ها براي شكار تانك‌هاي عراقي كمين مي‌كردند و با پرتاب جسمي بزرگ و سخت به «شني» تانك‌ها، آنها را از كار مي‌انداختند علاوه بر شجاعت، خوش‌رفتاري نيز ، از شاخصه‌هاي اخلاقي محمدرضا به شمار مي‌رفت. او تنها با همرزمانش خوش‌رفتار نبود ، بلکه با اسراي عراقي نيز به نيكي رفتار مي‌كرد. سرانجام محمدرضا در تاريخ61/5/25 به شهادت رسيد و پيكر پاكش در قطعه 26، رديف 92، شماره 12 بهشت زهرا(س) تهران به خاك سپرده شد. تاكنون هيچ وصيتنامه‌اي از اين شهيد بزرگوار يافته نشده است. #روحش_شاد #یادش_گرامی_با_ذکر_صلوات ⚘نثار ارواح طیبه شهداء ،امام شهداء و اموات#صلوات⚘ 🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷 امام زادگان عشق. محله زینبیه 🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃

درخواست ۵۰ هزار نفری را بجای موضع یک ملت جا می‌زنید و از مداخله خارجی در لبنان حمایت می‌کنید؟ 🔹کجای دنیا رسانه‌هایش اجاره دارند از یک اقلیت شورشی و خرابکار در کشوری دوست و همراه، حمایت کنند؟ 🔸امروز اگر برای حامیان خودفروشان لبنانی فکری نشود، دور نیست فردا این بلا را سرخودمان بیاورند/فرشاد مهدی‌پور -------------------------- رسانه باشید و نشردهید📢 ☑️کانال جامع پاسخ به شبهات وشایعات در #فضای‌_مجازی 👇 🆔➠ @Anti_Shayeat ◆

🔵 منافقی دیگر خود را نشان داد 🔹 نگاه قرآنی سیدحسن نصرالله به عادی‌سازی روابط تل‌آویو – ابوظبی: 🔹 نباید نگران این موضوع بود، یک سنت الهی که در قرآن کریم هم به صراحت تاکید شده و آن هم اینکه هر وقت محور حق نزدیک به پیروزی است، ناخالصی‌ها و منافقان را از درون خود بیرون می‌کند و جریان امارات و رژیم صهیونیستی هم با همین نگاه قابل روایت است که نباید نگران آن بود.... #الامارات_العبریه 🆔 @mashgh626

🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 🇮🇷 قسمت هفتادم قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/251 ✒دیروز اربعین امام‌حسین (ع) بود. عراقی‌ها به خاطر سینه‌زنی روز قبل، شیر فلکه‌های توالت‌ها را درآورده بودند. از تشنگی نا نداشتیم. بعضی‌ها از توالت که بیرون می‌آمدند، با جیب پیراهن‌های زرد رنگ‌شان، خودشان را تمیز کرده بودند. پیراهن‌های زرد رنگ اسارت دو جیب پایین داشت که از رو دوخته شده بود. کار بچه‌ها به جایی رسیده بود که جیب پیراهن‌هایشان حکم دستمال کاغذی یک‌بار مصرف را داشت. فکری به ذهنم زد. هر دو ستون پایین عصایم دارای محفظه‌ای بود به طول شصت سانت. هر یک از این ستون‌ها یک درپوش فلزی داشت. درپوش‌ها به راحتی باز می‌شد. نوشته‌ها و نام تعداد زیادی از اسرای ملحق را در آن محفظه نگهداری می‌کردم. هیچ وقت اتفاق نیفتاد عراقی‌ها روپوش‌های عصایم را باز کنند و داخل ستون‌هایش را وارسی کنند. به ذهن‌شان هم خطور نمی‌کرد. عصایم چهار روپوش فلزی روی پیچ‌های پایین ستونش داشت که میله‌ی پایین عصا را به خود عصا وصل می‌کرد. هر درپوش دو سوراخ مربعی شکل داشت که انگار کارخانه‌ی سازنده آن سوراخ‌ها را برای شیر فلکه ساخته بود. امروز برای اولین بار وقتی نگهبان‌ها شیر فلکه‌ی داخل توالت‌ها را درآوردند، پیچ‌های عصا را درآوردم و با یکی از درپوش‌ها، شیر آب را باز کردم. از خوشحالی داشتم بال در می‌آوردم. خوشحال بودم عصایم خیلی‌ها را از تشنگی نجات می‌داد. عصایی که بارها به جای کابل بر بدن اسرا فرود می‌آمد؛ این‌دفعه باعث رفع عطش خیلی‌ها شد! هوا گرم بود. سلوان داشت انگور می‌خورد. نمی‌توانستم نگاهش نکنم. وقتی انگور می‌خورد، دهانم آب می‌افتاد. دلم می‌خواست جای سلوان بودم و آن خوشه‌ی انگور مال من بود. احساس کردم باید میوه‌های بهشتی خیلی لذیذ و خوشمزه باشند! ◀️ ادامه دارد . . . قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/260 مسئول کانال: @Mehdi2506

🎥

فيلمی منتشر نشده 
از شهید ابومهدی المهندس در حال جارو زدن حرم امام حسین(ع) 

👌فقط حرکت آخرش.... #محرم #ما_ملت_امام_حسینیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e

برادر دوستداشتنی 🖌 حضرت #امام_صادق (ع) فرمود: محبوبترین برادرانم نزد من کسى است که عیبهاى مرا پیش من هدیه آورد. 🖌 عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِی‏. 📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 452 روایة: 5 #حدیث_سبک_زندگی