هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای مؤمن حقیقی بودن نماز و روزههای زیاد به تنهایی کافی نیست!
صحبتهای "مقام معظم رهبری" را از دست ندهید 👌
@BisimchiMedia
هدایت شده از سالن مطالعه
🌺🌺پایی که جاماند🌺🌺
🇮🇷 قسمت صد و سوم
قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/347
🔹️شنبه ۲۳ شهریور ۶۹ -- تهران پادگان لشکرک
امروز ظهر سعی کردم از پادگان خارج شوم و به منزل داییام بروم.
دژبانهای پادگان با مهربانی بهم گفتند: عزیزم ما باید شما را ببریم شهرهاتون. نمی تونید از پادگان خارج بشید. برامون مسئولیت داره.
شب برای شام وارد سالن غذاخوری پادگان شدیم.
بچهها سر سفره شام بودند. شام برنج با مرغ بود.
وقتی برایم غذا ریخت، به مقسم غذا گفتم اگه سیر نشدم یه پرس دیگه بهم میدید؟
گفت: آره پسرم غذا خیلی زیاده. من که سالها معدهام کوچک شده بود و به غذای کم عادت کرده بود فقط نصف غذا را خوردم. شکمم ظاهراً سیر شده بود اما چشمهام گرسنه بود
🔹️شنبه ۲۴ شهریور ۶۹
ما را به فرودگاه مهراباد بردند در فرودگاه با دوستانم خداحافظی کردم. زدم زیر گریه اسارت. با همه سختیهایش با بودن در کنار دوستانی که از صمیم قلب دوستت داشتند، شیرین و با صفا بود.
با هواپیما از تهران عازم شیراز شدیم در مهمانسرای یکی از ادارات شیراز استراحت کردیم. ماشین نیسان پاترول کرم رنگی برای بردن ما به یاسوج مهیا شد. ساعت نه و نیم وارد شهر شدیم ما را به مهمان سرایی بردند.
تا این لحظه هیچ یک از خانواده ام نمی دانستند زندهام در مهمانسرا سرهنگ حبیبی مرا شناخت. وقتی مرا دید تعجب کرد باور نمی کرد زنده باشم مرا بوسید و ابراز محبت کرد و با خواهرم بیبی مهتاب که خانهشان یاسوج بود تماس گرفت خواهرم باورش نمی شد زنده باشم.
دیدارش برایم غیر منتظره بود. باورم نمی شد الان ایران باشم و خواهر بزرگم توی حیاط منتظرم باشد. انگار همه چیز به یک رویا شبیه بود.
از بین شش برادر و هفت خواهرم، بیبی ماهتاب اولین فرد خانواده بود که میدیدمش. تشنه دیدارش بودم. در بین خواهرانم او از بقیه عاطفیتر بود. از در حیاط مهمانسرا که بیرون رفتم به طرفم دوید و مرا در آغوش گرفت. با اینکه خواهرم بود، احساس کردم بوی مادرم را میدهد. صدای گریهاش بلند شد. بیش از بیست دقیقه دستش دور گردنم بود، میبوسید و گریه میکرد.خودم هم زیاد گریه کردم.
آقای حبیبی بهش گفت: «مثل اینکه برادرت یه پا نداره، خستهاش نکن، یه مقدار از گریههاتو بزار برای خونه»
از ماهتاب سراغ پدر ،خواهر و برادرانم را گرفتم در مورد پدرم فکرهایی میکردم .می ترسیدم پدرم در این مدتی که من نبودم، از دنیا رفته باشد.
ساعت ده ونیم صبح به اتفاق سید محمد شفاعت منش عازم گچساران شدیم. دو راهی باشت که از او جدا شدم ، خاطرات روزهای اسارت جلوی چشمانم مجسم میشد. شوخیهایش، صبوریاش، مشاعرههایش و از همه مهمتر وفاداریاش.
خوشحال بودم که هر وقت دلتنگش میشوم، میتوانستم او را ببینم. با این شوخی از سید محمد جدا شدم: آبتان نبود، نانتان نبود، مرگتون چه بود آمدید جبهه؟
◀️ ادامه دارد...
قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/367
هدایت شده از 📡قم بروز
⭕️ این عکسها از راهپیمایی گسترده چند روز پیش علیه شیعیان در پاکستان است
در این راهپیمایی یک فیلم به جمعیت نشان داده شده که شیعیان در روز عاشورا در حال لعن و توهین به بزرگان اهل سنّت هستند.
در این مراسم علامه عبید شیعیان را به بریدن سر تهدید کرد. قاری عثمان گفت ما دیگر هیچ افترایی را تحمل نخواهیم کرد.
این تظاهرات در نزدیکی مقبره محمد علی جناح بنیانگذار کشور پاکستان برگزار شد و شرکت کنندگان شیعیان را کافر خطاب کردند.
آقایون شیرازی!
خودتان خجالت بکشید. شرم کنید از این دین تحریف شدهای که نشر میدهید. این اتفاق در پاکستان نتیجهی فعالیتهای شماست.
منبریهای معروف که در توهین به مقدسات اهل سنّت سرآمد روزگار هستند مثل #بندانی_نیشابوری که بین هیأتیها مشروعیت زیادی دارد، هم خودش و پامنبریهایش در عالم قیامت باید پاسخگو باشند/ آنتی روباه
🔻درقم بروز باشید🔻
🚩 https://t.me/joinchat/AAAAAD9QdKoCvpperK3e1g 🎯
🚩 http://eitaa.com/joinchat/195690501C9373542362 🎯
🛑 آمار صعودی کرونا در قم- فوت ۷ شهروند دیگر
🔹طی ۲۴ ساعت گذشته و تا امروز ۲۷ شهریور ماه:
🔹پذیرش: ۲۰۹ نفر تغییر: ۷۴+
🔹بستری: ۱۱۲ مورد تغییر: ۲۲+
▪️فوت: ۷ شهروند تغییر: ۰
🔹ترخیص: ۹۳ نفر تغییر: ۲۰+
🔹کلبستریها: ۵۹۰ نفر تغییر: ۱۷+
🔹وضع وخیم: ۱۱۳نفر تغییر: ۷+