#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#جهادگر_شهید_علی_اصغر_کریمی_پرویز
#زندگی_نامه
اسطوره هجرت و مقاومت، جهادگر مخلص از تبار همانانی که به سنگرسازان بیسنگر و پیشقراولان بیسلاح شهرت داشتند. آنانی که جز توکل به خداوند و شوق رضای حضرت دوست چیزی در خاطر نمیپروراندند. همانانی که جادههای صعبالعبور جبههها را هموار مینمودند تا جاده زندگی را و کوچه پس کوچههای محلههای ما را امن سازند. آنانی که عطر گلهای شجاعت و شهامت را در فضای غربت و مردگی پراکنده ساختند و جانی دوباره بر پیکر این نهال نوپای انقلاب بخشیدند. شهید عزیز علیاصغر کریمی که جزء سبقت گیرندگان حریم عشق بود.
شهید علیاصغر کریمی پرویز در هشتم شهریورماه سال 1333 در روستای رکین فراهان به دنیا آمد. پدرش ایمان علی کشاورزی میکرد و در سال 1340 فوت کرد و به همین دلیل او از نوجوانی مشغول به کار شد. خواندن و نوشتن نمیدانست. در سال 1350 ازدواج کرد و صاحب دو پسر دو دختر شد.
این جهادگر شهید همگام با سایر امت قهرمان، در حرکت توفنده و همه جانبه براندازی رژیم سفاک و معدوم پهلوی شرکت و نقش به سزایی را در راهپیمایی و تظاهرات علیه آن رژیم خائن ایفا میکرد. این شهید بزرگوار بعد از پیروزی انقلاب به ارکان مردمی و مقدس جهاد سازندگی وارد شد و تا آخر عمر شریف خود در این نهاد مردمی انجام وظیفه نمود. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت و سرانجام در بهمنماه سال 1362 به عنوان نیروی جهادگر (راننده بلدوزر) به جبهه اعزام و تا سوم بهمنماه سال 1365 در عملیات پیروزمندانه کربلای 5 در جبهه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#شهیدان_علی_اصغر_
#علی_اوسط_غلاملو
شهید علی اصغر غلاملودرسال1337درشهرستان رزن درخانواده ای مذهبی متولد شد.دوران جوانی وی مصادف با انقلاب اسلامی بود وایشان درتظاهرات وفعالیتهای انقلابی حضورفعال داشت.دراولین سالهای دفاع مقدس درجبهه شرکت نمود.او دارای یک فرزنددختربود وسرانجام درسن 21سالگی در منطقه بهمن شیردرتاریخ 1359/10/28 به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
✅خاطراتی از شهید
درروستا اولین نفری که پرچم انقلاب رابلند کرد این شهید بزرگواربود.
✅خصوصیات بارزاخلاقی
اهل نماز اول وقت بود ، مهربان،انقلابی بود و به بزرگترها خیلی احترام می گذاشت.
مزارمطهراین شهید بزرگوار در کنار برادر شهیدش علی اوسط درشهر کرج (امامزاده محمد) می باشد.
#شهید_علی_اوسط_غلاملو
#تاریخ تولد : ۱۳۴۰
#تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۴/۲۰
#محل شهادت: اندیمشک درحین ماموریت
#مزارمطهرشهید :کرج(امامزاده محمد)
#روحش_شاد
#یادش -گرامی باد.
نثارارواح طیبه شهدا -امام شهداء و اموات # صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#روحانی_شهید_محمد_علی_پوربافرانی(جعفری)
شهید در دهم فروردين 1340، درروستاي بافران از توابع شهرستان نائین چشم به جهان گشود.
وی بعد از به اتمام رساندن دوران ابتدایی جهت فراگرفتن علوم دینی وارد حوزه علمیه نایین شد و بعد از آن به حوزه علمیه قم عزیمت نمود . پیوسته در فراگرفتن علوم با هوش و ذکاوت خاصی که داشت کوشا بود و مدرسین حوزه از ایشان رضایت کامل داشته و ایشان را مورد تشویق قرار می دادند . در دوران انقلاب فعالیتهای مثمر ثمری را بر علیه رژیم ستم شاهی انجام می داد و در برگزاری راهپیماییها و تظاهرات بر ضد رژیم منحوس پهلوی شرکت فعال داشت .
در کسوت نیروی بسیجی به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و در عملیات بیت المقدس در محل کرخه نور بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن در تاریخ 1361/2/16بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن به فیض شهادت نائل آمد .
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#روحانی_شهید
#سید_قاسم_فضلی_رمی
✍#زندگی نامه؛
روستاي سر سبز «رمنت» از توابع شهر شهيدپرور بابل، زادگاه دريادلي از مردان كارزار بود كه موج صلابتش در روزگاراني بعد، ويرانة مرداب بعثيان پليد را به ارمغان آورد؛ مرداني كه نيمهشب، ناز نياز مستانهشان را در حريم دوست به نظاره مينشست و روز، بر شكوه پيكار عليگونه ايشان فخر و مباهات مي كرد. شهيد «سيدقاسم فضلي» مردي از تبار خطة مردانگي و غيرت مازندران است كه زندگاني سراسر نورش را به نظاره مي نشينيم: او به سال 1349 ديده به جهان گشود و در طبيعت پاك آن ديار زندگاني را آغاز كرد.
7ساله بودوشوق دبستان داشت كه فريادغريوملتي از جان گذشته، زيباترين شكوفههاي عشق را با نام خميني -رحمهاللهعليه- در دلش شكوفا كرد و چشم بر وصال و دل بر مرامش بست. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را به مدد هوش سرشار خداوندي به پايان برد و موفق به اخذ مدرك سيكل گشت. با اتمام دورة راهنمايي، روح تشنه و حقيقتجوي قاسم عزيز به ساحل زيباي حوزه رسيد و او با شور و شوق، دل به درياي عاشقي زد و در حوزة «حاج آقا فاضل» بابل مشغول به تحصيل گشت. حوزه، تقدسگاه عشق الهي بود و هر كسي را غوص در درياي عنايتش نشايد. پس از چندي توفيق حضور در فيضية بابل را پيدا كرد و در حجرههاي ملكوتي آن مدرسه، سجادة نياز پهن كرد.
در آدينههاي مدرسه، زمزمههاي «يابنالحسن» اين نوجوان عارف، شكوه مناجات حور را واگويه ميكرد.
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#سرباز_شهید_یدالله_شاکری
همزمان با نهضت امام خمینی (ره) علیه رژیم ستمگر پهلوی سال ۱۳۴۲ در روستای درویشان از توابع استان مرکزی دیده به جهان گشود . پدر و مادر که تازه فرزند پسرکوچکشان را از دست داده بودند نام و شناسنامه او را برای نوزاد تازه متولد شده گذاشتند و این چنین نوزاد "یداله " نام گرفت . دوران کودکی را در روستا سپری کرد و تحصیلاتش را تا پنجم ابتدایی ادامه داد.
او بعنوان بهترین شاگرد مدرسه معرفی شده بود !
اما برای تامین معاش خانواده راهی تهران شد تا در کفاشی برادر شاگردی کند و کمک خرجی هم به خانواده برساند در آن زمان پدر با اهل و عیالش به قم مهاجرت کرده بود .
یداله که اکنون جوانی رشید و بلند قد شده بود هر از چندگاهی از تهران به قم می آمد و با خانواده دیداری تازه میکرد . همین که به سن 18 سالگي رسید برگه ي اعزام به خدمت گرفت و داوطلبانه عازم سربازي شد !
دوره ي آموزشي را در فيروزكوه به پايان رساند . با مرخصی که گرفته بود برای عید دیدنی و دیدار دوباره با خانواده سری به قم زد . تقریبا اوایل فروردین سال ۱۳۶۵ بود . حدود ۱۳ روز ماند و این آخرین دیدار خانواده با "یداله" بود . پس از آن به دهلران منتقل شد.
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم.
#شهید_محمد_علی_ملک_زاده
🌹متولد 1340 مازندران (بهشهر)
🥀شهادت: 1363.04.16 اهواز
از ابتدای شروع جنگ تحمیلی سال 59 در جبهه ها حضور داشت و در عملیات های بسیاری شرکت داشت. بیت المقدس و فتح المبین و ...
سال 62 با خواهر شهیدان صحرایی ازدواج کرده بود.
دیپلم اقتصاد داشت. ورزشکار بود(کشتی و فوتبال). در ورزش کشتی مدال نقره در مسابقات باشگاه تختی بهشهر داشت.
با جهاد سازندگی همکاری فعال داشت. از بسیجیان فعال بود. از مبارزین سرسخت مبارزه با حکومت پهلوی بود.
علاقه شدیدی به علما و روحانیت داشت. عاشق امام خمینی (ره) و از ارادتمندان به آیت الله ایازی(ره) موسس حوزه علمیه جعفری شهر رستمکلای بهشهر بود.
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#طلبه_شهيد_مصطفی_محجوبی
سال/۵/۶/ ۱۳۴۶ شهر تنکابن از توابع استان مازندران شاهد تولد کودکي بود که تقدير کرده تا ۱۸ سال بعد درلباس انساني کامل، حيات کوتاه دنيايي به زندگي جاودانه رخت بر کشد. وي در خانوادهاي کشاورز رشد کرد و باليد. باغبانش پدري دلسوز بود که به پاي همسري مهربان در مزرعة دنيا، بذر صلاح ميکاشت تا در سرايي ديگر بر فلاح دست يابد. اين خانواده مؤمن، به دليل ارادتي که به حضرت رسول -صلی الله علیه و آله- داشتند، نوزادشان را مصطفي نام نهادند و از همان دوران کودکي مفاهيم ديني و قرآني را به وي آموختند.
اين کودک دوران ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت به پايان رساند. در همان سن و سال با معلم زبان خود که فردی کمنیست بود بحث اعتقادی میکرد . او که شيفته احکام مبين اسلام بود با داشتن چنين روحيهاي پس از اخذ مدرک سيکل انديشيد که براي زنده ساختن جامعه -که دوران سياه ظلمت طاغوت را پشت سرنهاده؛ ولي گرفتار ظلمت جهل است- بايد به حوزه بشتابد و با عزمي راسخ به کلام سيد ائمه اطهار -علیهم السلام- تمسک جويد. با همين شيوه به عنوان طلبهاي نمونه مورد احترام دوستان بود.
ايشان در ابتداي طلبگي در مدرسه علميه تنکابن بود و همانجا نيز ماند و مشغول تحصيل دروس ديني شد.
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#روحانی_شهید_علی_اکبر_زنجانی
سال ۱۳۴۳ در شهر همدان دیده به جان گشود . دوران کودکی تا سه سالگی در همدان و بعد از آن همراه خانواده به قم مهاجرت می کنند . بخاطر علاقه زیادش به دروس حوزه در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل علوم دینی می شود ،تحصیلاتش را تا سال چهارم حوزه ادامه می دهد و بعد در همسایگیشان با یک خانواده متدین و مذهبی و انقلابی وصلت می کند . در طول یکسال زندگی مشترک دوبار عازم جبهه های حق علیه باطل میشود . بخاطر عشق به ولایت مطلقه فقیه و پیروی از فرامین ایشان بعنوان روحانی بسیجی برای خدمت به مناطق محروم راهی شهر بوکان از توابع استان آذربایجان غربی میشود و در سپاه آنجا فعالیت خودش را شروع می کند .
در آن مقطع ضد انقلاب در کردستان بسیاری از نیروهای انقلابی بومی و غیر بومی را ترور و یا تهدید به مرگ می کرد که شهید هم از این مسئله مستثنی نبود و بارها توسط ضد انقلاب نامه های تهدید آمیز دریافت کرده بود . اما او بی توجه به تهدیدات به فعالیت خود ادامه می داد ، چون دست خط زیبایی داشت و خطاط ماهری بود و پلاکاردهای زیادی به دست ایشان نوشته شده بود . ایشان حتی پلاکاردی با متن "شهادت علی اکبر زنجانی را به امام امت و ملت شهید پرور ایران تسلیت عرض می کنم" آماده کرده بود و آن را به مادر خانمش نشان و با اطمینان گفته بود که من شهید میشوم . در دیدار با خانواده اش به همسرش می گوید؛ اگر خداوند فرزند پسری به ما عطا کرد دوست دارم نامش را علیرضا و اگر دختر بود نامش را زینب بگذارم .
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#شهید_محمد_صالح_نقدی
تاریخ ولادت : ۱۳۲۵
تاریخ شهادت :۱۳۵۹/۷/۵
محل شهادت: کردستان
متاهل : دارای دو فرزند
مزار شهید : بهشت زهرا(س) ، قطعه ۳۴، شماره ۱۵ ، ردیف ۱۰۴
سید محمد صالح نقدی در سال ۱۳۲۵ در شهرستان ساوه ، روستای کردک دیده به جهان گشود. ضمن تحصیل در دوره ابتدایی در امور کشاورزی روستا نیز فعال بود. این شهید بزرگوار از کودکی به وظایف دینی و عبادی خود آشنا بود. گاهی اوقات با برادرش مسابقه نماز می گذاشت. صوت زیبا و دلنشینی داشت و به همین جهت از دوران جوانی قاری قرآن و اذان گو بود. در اجتماعات و مجالس مذهبی همواره از او دعوت می کردند تا قرآن تلاوت کند. با اینکه سواد قرآنی خوبی داشت اما با برادر خود به آموزش قرآن می پرداخت و به او می گفت : من قرآن میخوانم ، تو هم اشکالات من را تصحیح کن تا اگر جایی قرآن خواندم بدون اشکال باشد.
بعد از آنکه در ارتش استخدام شد در مراسم صبحگاه نظامی پادگان« حر» که قبل از انقلاب به باغ شاه معروف بود ، قرآن تلاوت می کرد و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نیز به این کار ادامه داد.
شهید نقدی فردی توانا و ورزیده بود و از ویژگیهای بارز اخلاقی او این بود که همواره می خندید، بگونه ای که در محیط کار ، همکارانش او را محمد صالح خنده رو لقب داده بودند. دوستانش تعریف می کنند هر کاری میکردیم تا او را بگونه ای عصبانی کنیم ، او هیچگاه عصبانی نمی شد.
هدایت شده از
امام زادگان عشق
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم🌷
شهيد سعيد بزرگي راد به سال1344 در رشت متولد شد. كودك بود كه به آذربايجان غربي رفت و به همراه خانواده در شهرسلماس اسكان يافت.
به سال 1350 در اين شهر وارد مقطع ابتدايي شد و پس از اتمام آن در سال 1355، به شهر فومن بازگشت. در سال 1357 دانشآموز پايهي دوم راهنمايي مدرسه راهنمايي (توحيد كنوني) بود كه انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) به پيروزي رسيد. پس از اتمام دورهراهنمايي، دوره متوسطه را در دبيرستان نوربخش آغاز نمود و پس از آن به فومن آمد و در اين شهرادامهي تحصيل داد و موفق به مدرك ديپلم رياضي فيزيك گرديد و بعد هم وارد دانشگاه مشهد در رشتهي الهيات شد.
....سال سوم نظري بود كه از طريق مدرسه، براي ديدن مناطق جنگي غرب كشور، در يك اردوي دانشآموزي ثبت نام كرد و با كاروان دانشآموزي به مناطق جنگي كردستان رفت. در آنجا جنايات گروهكها و احزاب مخالف جمهوري اسلامي را كاملاً با چشم ديد و احساس نمود كه چگونه رزمندگان عزيز را در نهايت قساوت و ناجوانمردي به شهادت ميرسانند.
مشاهدهي آن صحنهها تاثير زيادي بر حس وطنپرستي و روحيهي دشمن ستيزي سعيد گذاشت، از اينرو تصميم گرفت تا حضور خود در مناطق جنگي را به مرحلهي نمايش بگذارد. به اين ترتيب، با كسب اجازه از خانواده راهي ميادين نبرد گرديد و به جبهههاي جنوب و غرب اعزام شد. او كه عضو بسيج سپاه پاسداران فومن بود، مدتها در جبهه جنگید.
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#شهید_سید_حسن_رجبی
شهید سید حسن سال ۱۳۳۶/۶/۱۸ در روستای بیوران شهرستان ساوه از توابع استان مرکزی در میان خانواده ای روستایی و مذهبی دیده به جهان گشود .
دوران کودکی و جوانی را در روستا سپری کرد در حالیکه یکی از اعضای فعال بسیج روستابود . تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد ، و در همان روستا تشکیل زندگی داد .
از آنجایی که به امام و انقلاب ارادت ویژه ای داشت ، در لباس رزم بسیجی به فعالیت در پایگاه روستا مشغول شد تا اینکه تصمیم می گیرد راهی جبهه های حق علیه باطل شود در ابتدای امر همسر از وی میخواهد تا مثل خودش در پشت جبهه خدمت و فعالیت کند اما سید حسن حضور در جبهه را تکلیف می داند و به همسرش می گوید که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مرا صدا می زند و دوباره با تاکید قسم میخورد که صدای امام زمان " عج " را می شنوم .
لذا از وی میخواهد تا در نبودش زینب وار صبر پیشه کند و ازتنها یادگارش سید حسین مراقبت کند .
چون که تنها آرزوی شهید این بود که ان شاء الله سید حسین جزو سربازان و پادر رکابان امام زمان" عج " شود .
مدتی از حضور سید حسن در جبهه می گذرد او برای مرخصی به خانه می آید که خبر آزادسازی خرمشهر در روستا می پیچد . شهید از خوشحالی و به میمنت پیروزی رزمندگان آن روز حقوق یک ماه زندگیش را شیرینی میخرد و آن را پخش می کند و وقتی به خانه مراجعه می کند و جریان را تعریف می کند همسرش ناچار میشود برای خرج زندگی حلقه ازدواجش را بفروشد .
چندمین اعزام شهید در جبهه بود .
#شهدای_محلمون_را_بهتر_بشناسیم
#شهید نادعلی سیاوشی
شهید متولد سال 1334 روستای دوچشمه ی شهر نهاوند از توابع استان همدان در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود . چهار سال بیشتر نداشت که از داشتن پدر محروم شد ، از همان سالها مسئولیت زندگی را در کنار دیگر اعضای خانواده برعهده گرفت و دوشادوش بزرگترها در حین تحصیل مشغول به کار شد تا نان آور خانواده باشد. با پایان مقطع ابتدایی در روستا مسئولیت او در برابر خانواده سنگین تر شد لذا برای امرار معاش از ادامه تحصیل بازماند . دوران نوجوانی و جوانی را در روستای دوچشمه سپری کرد تا در سن هیجده سالگی در حالیکه مخالف سرسخت رژیم ستم شاهی بود عازم خدمت وظیفه( سربازی ) شد . با پایان دوره سربازی در راهپیمایی ها و تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی شرکت فعال داشت .
در سال ۱۳۵۶ تشکیل خانواده داد .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی در لباس رزم بعنوان یک بسیجی عازم جبهه های حق علیه باطل شد همزمان با حوزه علمیه شهرستان نهاوندنیز همکاری داشتند و از درس و محضر روحانیون بزرگوار شهرستان کسب علم می نمودند .
با شدت گرفتن جنگ و حمله های ناجوانمردانه بعثیون در اقصی نقاط کشور عزیزمان ایران ، برای لحظه ای آرام ننشست و در عملیاتهای مختلفی حضور فعال داشت .