eitaa logo
رسانه اجتماعی مسجد و محله
379 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
488 فایل
رسانه اجتماعی و کانال رسمی مسجد حضرت زینب سلام الله علیها قم، شهرک شهید زین الدین، خیابان شهید پائیزان انتهای خ دکتر حسابی کدپستی3739115659 شناسه ملی 14013514594 حساب حقوقی درآمد وجاری مسجد 5892107047156958 💳 IR050150000003101103064788
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مطلب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2 دقیقه وقت تون رو به ما هدیه بدید ضرر نمی کنید اگه لذت بردید برای یک محب امیرالمومنین علی علیه السلام بفرستید 🌹🌹🌹
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ این مناظره‌ی آقای زاکانی و تاجزاده رو فراموش نمیکنه.. مدعیانی که سی سال کشور دستشون بود و به جای رسیدگی به مردم فقط حرف سیاسی میزنن! @Bisimchimedia
هدایت شده از افق معرفت
❓نخبه ها و نوابغ باید کجا باشند؟ 🔸دانشگاه تهران که بودم یه دوستی داشتم که رتبه هم اتاقیش تو کنکور تک رقمی بود و برق دانشگاه شریف میخواند و باباش نماینده یه جایی بود.! برا فوق لیسانس رفت کانادا، بعد از مدتی به باباش گفت می خوام ول کنم و یا برم قم درس حوزه بخونم، یا تو دانشگاه های خودمون مدیریت بخوانم. 🔻پدر، مثل عوام این کار پسرش را خیلی احمقانه دانست وگفت: معتبرترین دانشگاه درس می خوانی، در بالاترین رشته! برگردی ایران میشوی استاد دانشگاه شریف، با کلی درآمد و احترام. 👈 گفت: بابا یک روز به فکر فرورفتم و در هم کلاسی هام دقت کردم که ظاهرا جزو نوابغ دنیا بودن، دیدم یا افغانی هستند یا ایرانی، یا پاکستانی، یا هندی... همه مال کشورهای استعمار زده هستند. ❗️از خودم پرسیدم، مگر اینجا بهترین دانشگاه نیست؟ پس نابغه های انگلیسی و اسرائیلی و آمریکایی کجایند؟ تحقیق کردم و فهمیدم چه کلاه گشادی سرم رفته. دیدم آنها نابغه ها را میفرستند رشته هایی که به شاهرگ حیاتی بشریت مربوط میشند؛ مثل: منابع انسانی و نفت و فلسفه وکشاورزی و... هرجایی که حکم ویندوز را دارد، این کار را میکنند تا بتوانند بشریت را چپاول کنند. 🔺آنجا بود که فهمیدم آنها به من به چشم کارگر فریب خورده نگاه می کنند، نه دانشمند فرهیخته، وقتی میخواهند ماهواره و موشک پرتاب کنند، زنگ میزنند کارگر از ایران یا چند تا کشور دیگه بیاد و برای آنها و زیر نظرشان موشک هوا کند. با این تفاوت که این کارگر بر خلاف لوله کش و نجار و... باید حتما نابغه باشد. و همون جور که ما کارگر رو تحویل می گیریم تا کارمان را درست انجام دهد، آنها هم کارگرای نابغه را تحویل می گیرند تا کارشان پیش رود و به هدفشان برسند. 🔔 فهمیدم که در کشور آنها، ارزش واقعی رشته های مهندسی و پزشکی، در حد بنا و معمار ساختمانه ولی تو کشورای استعمار زده رشته هایی که ارزششان برابر ارزش انسانه و موضوعش سعادت انسان و جامعه است، خوار و ذلیل شده، ولی رشته های مهندسی و تجربی به کاخ آرزوها تبدیل شده است. ⬅️ امروز هم اروپا و آمریکا مثل قدیم برای ساخته شدن نیاز به برده دارد، منتهی نه آن برده سیاه پوست دیروزی که کارهای بدنی طاقت فرسا انجام میداد؛ برده امروزی باید نابغه باشد تا بتواند موشک و ماهواره و رادار و تجهیزات پزشکی بسازد. ▪️برده دیروز را به زور با کشتی بار میزدند و میبردند، اما برده امروز را با برنامه ای به نام المپیاد ریاضی و زیست و شیمی و نجوم شناسایی میکنند و میبرند. ✍دکتر عبدالرسول کشمیری 🆔@tahavol_howze
هدایت شده از سالن مطالعه
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 🇮🇷 قسمت پنجاه و نهم قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/203 ✒علی جاراللّه نام تعدادی از جاسوس‌ها و خبرچین‌ها را به رامین حضرت‌زاد گفته بود. تعدادی از آنها را می‌شناختم. بعضی‌شان آدم‌های زیرکی بودند و دم به تله نمی‌دادند. فقط خودشان و عراقی‌ها می‌دانستند جاسوس‌اند. جاسوس‌ها تصور نمی‌کردند علی جارالله چیزی بگوید. ما هم به روی خودمان نمی‌آوردیم. رامین خیلی حرص می‌خورد. قصد داشت با دو، سه نفر از جاسوس‌ها ارتباط برقرار کند. می‌خواست با آنها طرح دوستی بریزد و کاری کند که دست از این کارشان بردارند. قبل از ظهر رامین سراغم آمد و گفت: یه فکری دارم! - چه فکری، خیره ان شاالله؟ - در مورد آدمایی که خبر چینی می‌کنن و دونسته یا ندونسته جاسوس عراقیا شدن! رامین معتقد بود نباید دست روی دست بگذاریم تا عراقی‌ها این همه جاسوس پروری کنند. راهی پیدا کرده بود. بیشتر جاسوس‌ها، افراد سیگاری بودند. رامین معتقد بود با ابزار سیگار در برابر سیگار می‌توانیم خیلی از آنها را از این کارشان منصرف کنیم. کاری که با تعدادی از بچه‌ها در کمپ ملحق انجام دادیم، اما سازماندهی شده نبود. وقتی صحبت‌ هایش را شنیدم، امیدوار شدم. می‌خواست تشکیلاتی و حساب شده عمل کند.قرار شد با همان حقوق یک و نیم دینار ماهیانه همه را سیگار بخریم. دیگر دوستان غیر سیگاری اش را نیز تشویق کرد از حقوق ماهیانه‌ شان سیگار بخرند. به همراه خیلی از بچه‌های هم فکرمان که رامین را قبول داشتیم، تصمیم گرفتیم سیگارهایمان را در اختیار رامین قرار دهیم. رامین کار بلد بود و حساب شده عمل می‌کرد. بلد بود با آنها از چه دری وارد شود. اگر من به یکی از جاسوسان پنج نخ سیگار می‌دادم که جاسوسی نکند، رامین با یکی، دو نخ او را از این کار برحذر می‌داشت. او جاسوس‌ها را از طریق افراد خاصی زیر نظر داشت. اگر جاسوسی از او سیگار می‌گرفت که جاسوسی نکند، بی‌خبر و مخفی که سراغ نگهبان‌ها می‌رفت و خبر می‌برد، رامین می‌فهمید. می‌دانست چه کسانی هم از توبره می‌خورند، هم از آخور. بعضی وقت‌ها با این عده از جاسوس‌ها با زبان خشونت سخن می‌گفت. گروه واکنش سریع رامین که سرگروهشان علی کارکن بود، گوش به فرمانش بودند؛ هر چند تا کارد به استخوانش نمی‌رسید از ابزار خشونت استفاده نمی‌کرد. در شرایط خاص که سیگارها به ته می‌رسید، رامین از بچه‌ها سیگار قرض می‌گرفت. بیشتر اسرای سیگاری که سیگارشان همان ده، پانزده روز اول ته می‌کشید، از رامین سیگار قرض می‌گرفتند. بعضی از بچه‌ها هر ماه یکی، دو پاکت سیگار بلاعوض به رامین می‌دادند تا در "بانک سیگار" استفاده کند. سیگار ابزاری بود که عراقی‌ها در جهت اجیر کردن اسرای ضعیف‌النفس از آن به خوبی بهره می‌بردند. بازار عراقی‌ها با تدبیری که رامین به خرج داده بود، کساد شد. عراقی‌ها تعدادی از فرماندهان را در اردوگاه شناسایی کردند. وقتی افراد لو رفتند، بچه‌ها به خبر‌چین‌ها می‌گفتند : ارزش لو دادن فلانی چند نخ سیگار بود؟ می‌اومدید دو برابر اونو از خودمون می‌گرفتید، اما این کارو نمی‌کردید. عراقی‌ها از رامین و همفکرانش بدشان می‌آمد. نمی‌خواستند جاسوسی در اردوگاه با مشکل مواجه شود. هر چند هیچ وقت بساط جاسوسی برچیده نشده، اما رامین عراقی‌ها را غافلگیر کرد. او با جاسوس‌های سیگاری صحبت می‌کرد و بیشتر از سیگاری که عراقی‌ها می‌دادند به آنها می‌داد تا به هموطن‌شان خیانت نکنند. رامین به آنها می‌گفت: شما از عراقی‌ها سیگار می‌گیرید و در عوض دوستان و هموطنان خودتون رو لو می‌دید، ما به شما سیگار می‌دیم، این کارو نکنید؛ به هم اسارتی‌های خودتون ظلم نکنید، خودتون رو آلوده‌ی گناه و معصیت نکنید. بعضی از سیگاری‌ها که از راه حلال سیگار به دست می‌آوردند، بلند می‌گفتند: چهار نوبت ماساژ، هر بار دو ساعت، یک نخ سیگار؛ کی حاضره!؟ ◀️ ادامه دارد . . . با ما همراه باشید هر روز با یک قسمت از کتاب بی‌نظیر پایی که جا ماند قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/211
هدایت شده از اکبر ابدالی
🔻 تیتر طلایی روزنامه نیویورک تایمز آمریکا 🔻 We are Going Down, Down, Down, Down, Down. 🆔 @mashgh626
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  امام زادگان عشق
🌷🍃🌷🍃🌷🕊🌷🕊🌷 شهیدی دیگر از محله زینبیه که قبلا توسط گروه تکریم ستاد یادواره امام زادگان عشق ( شهداء و ایثارگران مسجد حضرت زینب علیها سلام ) خدمت خانواده معزز شان رسیدیم ؛ 🌷طلبه شهيد مصطفی محجوبی🌷 سال/۵/۶/ ۱۳۴۶ شهر تنکابن از توابع استان مازندران شاهد تولد کودکي بود که تقدير کرده تا ۱۸ سال بعد درلباس انساني کامل، حيات کوتاه دنيايي به زندگي جاودانه رخت بر کشد. وي در خانواده‌اي کشاورز رشد کرد و باليد. باغبانش پدري دلسوز بود که به پاي همسري مهربان در مزرعة دنيا، بذر صلاح مي‌کاشت تا در سرايي ديگر بر فلاح دست يابد. اين خانواده مؤمن، به دليل ارادتي که به حضرت رسول -صلی الله علیه و آله- داشتند، نوزادشان را مصطفي نام نهادند و از همان دوران کودکي مفاهيم ديني و قرآني را به وي آموختند. اين کودک دوران ابتدايي و راهنمايي را با موفقيت به پايان رساند. در همان سن و سال با معلم زبان خود که فردی کمنیست بود بحث اعتقادی میکرد . او که شيفته احکام مبين اسلام بود با داشتن چنين روحيه‌اي پس از اخذ مدرک سيکل انديشيد که براي زنده ساختن جامعه -که دوران سياه ظلمت طاغوت را پشت سرنهاده؛ ولي گرفتار ظلمت جهل است- بايد به حوزه بشتابد و با عزمي راسخ به کلام سيد ائمه اطهار -علیهم السلام- تمسک جويد. با همين شيوه به عنوان طلبه‌اي نمونه مورد احترام دوستان بود. ايشان در ابتداي طلبگي در مدرسه علميه تنکابن بود و همانجا نيز ماند و مشغول تحصيل دروس ديني شد.
هدایت شده از  امام زادگان عشق
در دوران طلبگي در تنکابن هر چندگاه در بيمارستان رامسر حضور پيدا مي کرد و به اهداء خون مبادرت مي‌نمود؛ اما وقتي که جنگ آغاز ‌شد، مگر مي ‌توان صلاح جامعه را از سلاح جبهه جدا دانست؟ هرگز؛ زيرا مي خواست هم فضيلت ومداد العلما وهم دماء الشهدا را يکجا داشته باشد، از اين رو به سوي جبهه‌هاي حق عليه باطل شتافت و برگي زرين بر صفحات زندگي سراسر حماسه خود ثبت نمود. او رفت تا خون خود را بر جويبار هستي روان کند تا به درياي جوشان و مواج ذرات خورشيد بپيوندد. او سري پر شور داشت و سر بلندي را جستجو مي‌کرد، سر را به سوي بلندي آسمان بالا مي‌گرفت و او را طلب مي‌کرد. او با شوقي درخشان، عشقي عميق و نمايان، سوار بر مو‌ج هاي مهيب حادثه، مي‌رفت تا حادثه بيافريند. او نمي‌توانست بماند چون ماندن در قاموس سازمان ديار بيداري، پوچترين واژه و بي‌رنگترين کلمه است. او به حق يادآور حماسه آفريني‌هاي نسل سلحشور شد که فرمان امام خويش را جانانه لبيک گفتند. او بر يزيديان خروشيد و حماسة عشق آفريد و سرانجام در تاريخ ۱۳۶۴/۵/۱۵ در تابستان سرخ عطش، در ميان آب‌هاي هورالعظيم در حین آموزش جام شهادت را همچون تشنه‌اي عطشناک نوشيد تا پيروزي را به مستضعفين خاک نويد دهد و با خون خويش، بر کارنامة حيات ننگ‌بار خيانت‌پيشگان تاريخ مهر ابطال بکوبد و چه زيبا شهادت را همچون چراغي تابان، در سينه فروزان خود ثبت کرد و در جوار مولاي خوبان مأوا گرفت. ✅ خصوصیات اخلاقی شهید؛ اهل نماز اول وقت بخصوص نماز شب بود . قاری قرآن بود و دارای صوت و لحنی زیبا . اهل مطالعه بود و هر جا که لازم بود بحث اعتقادی می کرد . به پدر و مادر و بزرگترها احترام می گذاشت. پشتیبان ولایت مطلقه فقیه بود . 📜 فرازهایی از وصیت نامه شهيد ؛ گرگ اجل يکايک از اين گله مي‌برد اين گله را نگر که چه آسوده مي‌چرد از اين که امکان دارد هر لحظه مرگ، ما را درک کند، بر آن شدم که وصيتي به آيندگان و شکايتي از دنيا و افراد آن، بخصوص از نفس خود بکنم و حالا امکان دارد که اين درک کردن مرگ، براي من يا شهادت باشد و يا مرگ طبيعي. اميدوارم که خداوند شهادت را نصيب همه ما بگرداند و راضيم به رضاي خدا. هر مرگي را به من بدهد، چه مرگ طبيعي و چه شهادت در راه خودش. تحکم يا الهي کيف شئتا فاني رضيت بما رضيت. حکم بفرما اي پروردگار من! هر طوري که مي‌خواهي! چه مرگ طبيعي و چه شهادت در راه خودت. به تحقيق راضيم به آنچه که رضايت تو در آن است. اولين شکايتم از نفس خودم است. اين نفس مرا هلاک کرده است واين شيطان نفس مرا راحت نمي‌گذارد. در نفسم از حقائق و معارف خبري نيست؛ چيزي که درآن است، حبّ دنيا و حبّ مقام است. گرايش دلم به دنيا و به پيشرفت مادي است. خدايا! نجاتم بده. خدايا! به تو از دست نفس زشتم، شکايت مي‌کنم که مرا بسيار به بديها وا مي‌دارد و براي هر گناهي و خطايي سبقت مي‌گيرد و براي گناه کردن بسيار حريص است و مرا مورد خشم و غضب قرارمي‌دهد و مرا دائم به راه هلاکت مي‌کشاند و جزء خوارشدگان مي‌خواهد. ⚘نثار ارواح طیبه شهداء . امام شهداء و اموات صلوات⚘   🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷 امام زادگان عشق. محله زینبیه 🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
نیکوکاری 🖌 حضرت (ع) درباره گفتار خداى عزوجل [درباره یوسف ع است] «ما تو را از نیکوکاران می دانیم» "سوره یوسف آیه 36" فرمود: براى واردین جا باز مى‏ کرد، و به نیازمندان قرض مى‏ داد، و به ناتوانان کمک مى‏ کرد. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ 《إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ 》 قَالَ كَانَ يُوَسِّعُ الْمَجْلِسَ وَ يَسْتَقْرِضُ لِلْمُحْتَاجِ وَ يُعِینُ الضَّعِیفَ‏. 📚 اصول کافى جلد 4 صفحه: 450 روایة: 3
هدایت شده از سالن مطالعه
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 🇮🇷 قسمت شصتم قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/206 ✒شنبه ١٧ تير ماه ١٣٦٨ تكريت - اردوگاه ١٦ بازی‌های جام‌جهانی ١٩٩٠ ايتاليا شروع شده بود. امروز مسابقه‌ی فينال بود. به بركت اين بازی‌ها، عراقی‌ها به بچه‌ها كمتر گير می‌دادند. بازی‌ها باعث شده بود بچه‌ها با تدبير و زيركی برای رسيدن به مقصودشان به بازيكنان مورد علاقه‌ی نگهبان‌ها ابراز محبت كنند. نگهبان‌های فوتبال‌دوست با وسواس و تعجب خاصي بازی‌های جام‌جهانی را دنبال می‌كردند. هر يک از آنان به تيم و بازیكن خاصی علاقه داشت. سعد، ارشد نگهبان‌ها طرفدار سرسخت مارادونا بود. وليد طرفدار آندرياس برمه مدافع آلمان غربی بود. حامد طرفدار اسكيلاچی ايتاليا، گلزن برتر مسابقات جام جهاني بود. سلوان طرفدار اسكوهراوی چك اسلواكی بود. سامی طرفدار ميشل اسپانيا بود اما دكتر مؤيد علاقه‌ی خاصی به فوتبال نداشت. همان اوايل شروع بازی‌های جام جهانی، عراقی‌ها ساعت‌ها درباره‌ی بازی افتتاحيه كه بين تيم‌های آرژانتين، قهرمان دوره‌ی قبل و كامرون يك تيم گمنام برگزار شده بود، صحبت می‌كردند. از اين كه كامرون تيم آرژانتين را برده بود، تعجب می‌كردند. با كنايه به حامد گفتم: اصلاً تعجب نداره، در جنگ ايران و عراق يه بسيجی كم سن و سال تو شلمچه چند سرهنگ عراقی رو به اسارت در آورد، حالا كامرون جام‌جهانی دوره قبل رو برده! در بازی فينال سعد و سلوان طرفدار آرژانتين بودند، وليد و حامد طرفدار آلمان. وليد اسرا را تهديد كرده بود اگر آلمان باخت، به تلافی باخت حالمان را می‌گيرد. می‌گفت: دعا كنيد آلمان ببرد و گرنه تلافی باخت آلمان را سر شما خالی می‌كنم! سعد كه بعضی وقت‌ها آدم مؤدبی بود و از تهديدهای وليد با اطلاع بود، به بچه‌ها قول داده بود، اگر تيم آرژانتين قهرمان جام جهاني شود، اجازه خواهد داد بچه‌ها بعد از يك ماه حمام درست و حسابی كنند. من و تعدادی از بچه‌های بازداشتگاه ترجيح می‌داديم حمام كنيم! اما گويا بخت يار وليد بود. آلمان برای سومين بار قهرمان جام‌جهانی شد. وليد و حامد خوشحال شدند. اما سعد و سلوان تا چند روزی حالشان گرفته بود. پنج‌شنبه‌ی همان هفته عراقی‌ها ناراحت بودند، نمی‌دانستم چرا! سامی گفت: عبدالرحمن قاسملو دبير کل حزب دموكرات كردستان در وين توسط گروهی ناشناس ترور شد. حامد گفت: حيف شد. يكی از كسانی كه در جبهه متحد عراق عليه شما بود، از سر راه ايران برداشته شد. وقتی حامد از اسرا پرسيد: به نظر شما كی قاسملو را كشت؟ بهش گفتم: خدا می‌دونه، تيرها و موشک‌های سرگردان تو دنيا زياده، معلوم نيست! ◀️ ادامه دارد . . . با ما همراه باشید هر روز با یک قسمت از کتاب بی‌نظیر پایی که جا ماند قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/214
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 فیلمی که نشان میدهد قبل از انفجار بزرگ، یک پهپاد و پرنده مشکوک به مخازن نیترات برخورد میکند 🔸قبل از انفجار ؛ ۴ هواپیمای گشتی شناسایی آمریکا با قابلیت شنود و اسکن بر فراز منطقه مشاهده شده است... ألشعب البناني ألمكم هو ألمنا، نحن الإيرانيون بجانبكم ‌we are with you Lebanon and Beirut people 🖤❤️🇮🇷🇱🇧. یاران مهربان🖤 @JVANSER
هدایت شده از اکبر ابدالی
📍 سناریوسازی در لبنان ✅ انشاالله جریان انقلابی لبنان، بزودی این سناریو را نقش بر آب خواهد کرد. 🆔 @mashgh626
هدایت شده از 🏴روزی یک حدیث🇵🇸
غدیر پایه اسلام 🖌 حضرت (ع) فرمود: بناى اسلام روى پنج پایه است: نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و چنانچه براى ولایت در روز غدیر فریاد زده شد، براى چیز دیگرى فریاد زده نشد. 🖌 عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ مَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ الْغَدِیرِ . 📚 اصول کافى جلد3 صفحه: 33 روایة:8
هدایت شده از سالن مطالعه
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 🇮🇷 قسمت شصت و یکم قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/211 ✒شنبه ۲۴ تیر ۱۳۶۸ تکریت ـ اردوگاه ۱۶ کنار در ورودی سوله نشسته بودم. سیدعلی آشنا در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، از کنارم رد شد. سیدعلی آدمِ تودار، عاطفی و با محبتی بود. صدایش زدم و گفتم: سیدعلی! چیه، چرا ناراحتی؟ علاقه‌ی خاصی به من داشت. مدتی بود به عنوان ارشد سوله انتخاب شده بود. آمد کنارم نشست و گفت: آقا سید! اون پشت سوله یه قضیه‌ای رو دیدم که نتونستم جلوی خودمو بگیرم. بهش گفتم: گفتنی است؟ گفت: ستوانیار اسداللّه پناهی بچه‌ی اصفهان رو می‌شناسی؟ گفتم: آره، می‌شناسمش! گفت: اونو پشت سوله دیدم نشسته، مسواکی دستشِ، داره نگاش می‌کنه و گریه می‌کنه، جلو رفتم و گفتم ستوان پناهی! تو چرا گریه می‌کنی؟ شما بزرگ‌ترها باید مقابل مشکلات و سختی‌ها صبور و محکم باشید، به ما کوچکترها روحیه بدید، مثل این‌که یکی باید بیاد به خودتون دلداری بده! ستوان پناهی مسواکی رو که دستش بود، بهم نشون داد. روی مسواک نام دخترش حک شده بود، گفت: علی آقا! من آدم تودار و محکمی‌ام، تو ارتش خدمت کردم، سختی زیاد دیدم، اما کم آوردم. روزی که از خانه خدا حافظی کردم و اومدم جبهه، دخترم عاطفه بهم گفت: بابا! برگشتی واسم یه مسواک بخر. گفتم چشم دخترم، حتماً برگشتنی برات مسواک می‌خرم! این مسواک رو واسه اون خریدم، اما دیگه برگشتی در کار نبود، اسیر شدم و اون هنوز منتظرِ این مسواکه! این را که گفت یاد شهید پیران مستوفی‌زاده افتادم. پیران دو روز قبل از شهادتش بهم گفت: روزی که از خانه می‌آمدم جبهه، پسرم یاسر دنبالم می‌آمد و زیاد گریه می‌کرد. هر کاری کردم برنمی‌گشت. برای این‌که او را آرام کنم تا برگردد خانه، بهش گفتم: پسر گلم! می‌رم دهدشت برات پیراهن بخرم، زود بر‌می‌گردم.¹ سیدعلی که با دیدن این صحنه‌ی عاطفی اشکش درآمده بود، گفت: علی آقا! خیلی دلم واسه عاطفه‌ام تنگ شده، فکر می‌کنم دیگه هیچ وقت عاطفه رو نبینم! ◀️ ادامه دارد . . . با ما همراه باشید هر روز با یک قسمت از کتاب بی‌نظیر پایی که جا ماند قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/220
هدایت شده از اکبر ابدالی
🌀 دومین قدم اقتصادی مجلس نصیب شد 🔸 بعد از تصویب طرح مالیات بر خانه های خالی توسط مجلس یازدهم حالا دوفوریت لایحه افزایش سرمایه شرکتهای بورسی هم تصویب شد. 🔸 افزایش سرمایه از طریق صرف سهام و سلب حق تقدم، به دلیل کوتاه بودن پروسه، می‌تواند کمک حال شرکتها در تأمین مستقیم نقدینگی و ورود آن به شرکت باشند؛ در چنین شرایطی شرکتها می‌توانند طرح‌های توسعه و یا مشکلات سرمایه در گردش خود را از این طریق پوشش دهند. 🔸شرکتها در مقاطع مختلف جهت تامین مالی پروژه‌های طرح و توسعه، اقدام به نشر سهام جدید می‌کنند. در این روش، شرکت سهام جدید را به مبلغی بیش از قیمت اسمی و به قیمت نزدیک بازار از طریق پذیره‌نویسی به فروش می‌رساند و عواید حاصل از اضافه ارزش سهام فروخته شده را به حساب «صرف سهام» در قسمت حقوق صاحبان سهام ترازنامه منتقل می‌کند. 🔸مواردی از مزیت افزایش سرمایه از این طریق : 🔹 عمق بازار سرمایه افزایش پیدا می‌کند و سهامداران جدید می‌توانند به بازار و خرید سهم ورود کنند. 🔹به دلیل کوتاه بودن پروسه، نقدینگی مورد نیاز به سرعت به شرکت ورود پیدا می‌کند که در اقتصاد تورمی اهمیت بیشتری دارد. 🔹شرکت‌ها با عرضه سهام کمتر به منابع مالی بیشتری دسترسی پیدا می‌کنند. 🆔 @mashgh626