✍ #پاسخ_سوال_سوم: با توجه به وسعت بالایی تعالیم، استقبال مردم و مدرک گرایی و … در مراکز دانشگاهی و حوزوی مانعی جدی برای انتشار وسیع آموزش دروس هندسه، نجوم و طبیعت شناسی در این حوزه شده است
🔰متاسفانه امروز شناخت تفکرات علامه طباطبايي و حضرت امام و ... کمتر مورد توجه قرار میگیرد. امروزه دریغ از يك مجله فقهي كه با فيزيك مرتبط باشد چرا که اگر ما از بحث فيزيك و حركت در مسائل شرعي و زندگي، بهره نگيريم به بي راهه خواهيم رفت.
⁉️ #پرسش: سالروز رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت #امام_خمینی (ره) را به اعضای محترم کانال تسلیت عرض می کنم.
در مورد امام خمینی(ره) نیز که خودشان فرموده اند: « #و_الله تا حالا نترسیده ام. آن روزی هم که می بردندم آن روز هم آنها می ترسیدند من آنها را تسلیت می دادم که نترسید!»
🔰مگر می شود که یک فرد عادی در زمان کودکی هم #نترسیده باشد؟
🔸 #امام_خمینی(ره) سوگند خورده اند که من تاکنون نترسیده ام. یعنی ایشان حتّی در کودکی هم تجربه ترس نداشته اند
این روح خدا سوگند می خورد به اسم جلاله که تا کنون نترسیده ام. ترس ناشی از قوّه ی خیال است. اگر قوّه ی خیال صد در صد تابع عقل باشد، خوف از غیر خدا برای شخص حاصل نمی شود.
🌸 ترس حس ناخوشایندی است که وقتی خطری ما را تهدید میکند، در ذهن ما پدیدار میشود
یکی از دلایل اینکه افراد دچار ترس می شوند نداشتن ایمان است ایمان نقطه مقابل ترس است.زمانیکه ما با ایمان حرکت می کنیم و هیچ ترسی نداریم، این معنای واقعی یک آدم متوکل است
✍لذا حضرت امام(ره) به فرزندانش فرموده بود: «اینکه مردم میگویند از چیزی میترسند، من هیچوقت این احساس را درک نکردهام!»
چرا که ترس از قوّه ی خیال نشأت می گیرد. اگر خیال تابع عقل شد، دیگر ترس معنا ندارد
یعنی ایشان هیچوقت در عمرش از چیزی غیرخدا نترسیده است.
◾️"با عرض تسلیت به مناسبت رحلت حضرت #امام_خمینی(ره)"
⁉️ #پرسش: میخواستم بدونم که ایام جوانی #امام_خمینی بیشتر به چه کاری مشغول بودند؟ و تفریحات و سرگرمی های دوران جوانی ایشون چه بوده؟
✍به نقل از یکی از مراجع بزرگوار که در حق آیت الله بهجت و امام خمینی(ره) فرمودنده اند: این دو بزرگوار در عمرشان بازی نداشته اند.
_یعنی چه؟ یعنی هیچگاه کار غیر عقلانی نکرده اند. بازی از قوّه ی خیال نشأت می گیرد. اگر خیال تابع عقل شد، بازی در نمی آورد. چنین کسی حتّی اگر با فرزندش هم بازی بکند، بازی نمی کند، بلکه مشغول #انجام_تکلیف است.
🔰 با بررسی زندگی امامخمینی به دو دوره مهم در سیره عملی و سلوکی ایشان برمیخوریم؛ که به حلقات مفقوده زندگی امام مشهور هستند یکی دوران تحصیل به خصوص هنگامی که خدمت #آیت_الله_شاهآبادی را درک کردند (از ۱۷ سالگی تا ۲۷ سالگی و به مدت حدود ۱۰ سال) از این دوره زندگی امام خمینی به عنوان «غیبت صغری» یاد می کنند و از دوره تبعید (از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷) امام خمینی با اصطلاح «غیبت کبری» یاد میشود
✍در دوره اول زندگی امام که برای ما مفقود هست احتمالا ایشان به همراه استادشان به تکمیل علم و شناخت راه و گذشتن از معبر دنیا و ورود به عالم #ملکوت مشغول بودند و سیر «منالخلق الیالحق» و نیز «فیالحق بالحق» را به پایان رساندند. و کتاب پرارج شرح دعای سحر رهآورد این سفر معنوی است.
🔰اما در دوره دوم، ایشان در یک حرکت عمیق و پربرکت به عالیترین مراتب معرفت نفس دست یافتند و سپس با دیده الهی خلق را شناخته (سیر من الحلق الی الخلق بالحق) و در نهایت در کثرات عالم با دیده وحدت بین سفر کرده و #توحید_ناب و صمدی را با تمام وجود یافتند. ره آورد این مرحله در عالم علم به صورت بعضی آثار قلمی همچون «اسرار الصلاه»، «شرح اربعین حدیث» و «مصباح الهدایه الی خلافه و الولایه» برای سالکان عرضه شده است و در عالم عین به تأثیر نفس انسان کامل در نفوس، آدمیان و بیدار کردن هزاران هزار انسان خفته منجر شد
هدایت شده از بینشکده علم دینی
بسماللهالرحمنالرحیم
◼️الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون..
▪️خواهر ارجمند سرکار خانم برزگرصفت
▪️مصیبت درگذشت پدر بزرگوارتان موجب تالم و تاثر گردید.
آن مرحوم پس از یک دوره بیماری طولانی که ابتلای الهی برای ایشان و شما بود و قطعا موجب تضاعف اجر و غفران میباشد، جان به جانآفرین تسلیم کرد و به دیدار معبود شتافت.
از حضرت احدیت علو درجات وی و صبر و امید را برای شما مسالت دارم و امیدوارم همچون گذشته محکم و استوار به رشد و تعالی خود و جامعه متوجه باشید.
▪️روحاله حریزاوی
معاون سازمان تبلیغات اسلامی
🆔@b_elmedini
📚پاسخ: در قرآن، از #علم_حضوری تعبیر می کنند به ذوق(چشیدن)؛ چون امور چشیدنی را نمی توان با مفهوم و توضیحات لفظی و مفهومی به کسی فهماند؛ بلکه خود شخص باید آن را بچشد تا به آن علم پیدا کند.
🔰مثلاً کسی که تا کنون بستنی نخورده است، مزّه ی آن را نمی داند؛ حال اگر شما بخواهید مزّه ی بستنی را به او بفهمانید چه می کنید؟ هر اندازه هم برایش توضیح دهید، بی فایده است. تا خود او بستنی را نچشد نمی فهمد مزّه ی بستنی چیست. #علوم_حضوری نیز این گونه اند، یعنی با لفظ و مفهوم قابل انتقال نیستند بلکه باید خود فرد، آن علم را با جان خویش بچشد تا به آن پی ببرد. مرگ هم از جمله اموری است که قابل توضیح دادن نیست؛ باید خود فرد آن را به علم حضوری بچشد تا حقیقتش را بفهمد.
✍آنچه با مفهوم و لفظ در مورد مرگ بیان می شود، هیچکدام حقیقت مرگ را روشن نمی سازد. توضیح دادن مرگ به کسی که تا کنون نمرده است، مثل توضیح دادن رنگ و نور است به یک آدمی که مادرزاد نابینا به دنیا آمده است. چنین نابینایی، لفظ آبی و قرمز و زرد و نور را می تواند یاد بگیرد و حتّی مفاهیمی از آنها برای خودش می سازد، ولی حقیقتشان را ادراک نمی کند؛ وقتی حقیقتشان را ادراک می کند که چشمش بینا شود. #حقیقت_مرگ هم به همین نحو با لفظ و مفهوم قابل فهم نیست؛
🔰 لذا باید خود نفس آن را بچشد. مرگ حقیقتاً مزّه دارد، لکن مزّه ی معنوی دارد. مرگ برای برخی ها تلخ است و برای برخی ها شیرین. در کربلا امام حسین(ع) از حضرت قاسم(ع) پرسید: مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم(ع) عرض کرد: شیرینتر از عسل است. اینها #موت_اختیاری داشتند لذا مزّه ی مرگ را بارها چشیده بودند و می دانستند که مرگ شیرین است.
🔰در این آیه لفظ "ذائقه = چشنده" صیغه فاعلی است که افاضه دائمی و تدریجی دارد. به این معنی که نفس دائمآ #مرگ را می چشد. چشیدن خوردن مقدار کمی از غذاست پس این معنی مستفاد می شود که "نفس انسانی علی الدوام و به تدریج مرگ را می چشد". آیات از این سنخ در قرآن کریم کم نیستند من جمله در سوره جمعه می خوانیم: قل ان الموت الذی تفرّون منه فانّه ملاقیکم (بگو مرگی که شما از آن فرار می کنید دائما و تدریجا شما را ملاقات می کند.
🔸پیام آیه:
1- مرگ، استثنا ندارد و براى همه است. «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»
2- مرگ، امرى وجودى است، نه عدمى. «ذائِقَةُ الْمَوْتِ- تُرْجَعُونَ»
3- مرگ، پايان كار نيست، بازگشت به مبدأ است. «إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»
🔰فرض کنیم شما پسر هستید و توجّهی هم به اهداف خلقت ندارید. در این صورت، مثلاً چه کارهایی می توانید انجام دهید، که اکنون نمی توانید؟ آیا غیر از ولگردی و اتلاف عمر، کار دیگری هم هست که پسرها بتوانند انجام دهند و #دخترهای نجیب نتوانند؟!
خداوند حکیم می فرماید: « وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیرٌ لِلَّذینَ یتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ـــــ چیست زندگى دنیا، جز بازى و سرگرمی؟! در حالی که سراى آخرت، براى آنها که تقواپیشه اند، بهتر است؛ پس آیا تعقّل نمی کنید؟!» (الأنعام:۳۲)
🔸پسران در چه زمینه هایی آزادند؟ آیا جز در بازی و سرگرمی؟ در کوچه ها فوتبال می زنند. استودیم ورزشی می روند و از این قبیل کارها. اینها چه سود حقیقی برای خودشان و دیگران دارد؟! این همه فوتبالیست در دنیا هستند، چه سودی برای بشریّت دارند؟ میلیاردها دلار خرج اینها می شود در حالی که عدّه ای نان شب ندارند.
آیا در امور حقیقتاً کمالی، اموری که ابدیّت انسان را می سازند، #دختران امکانات کمتری از پسران دارند؟! اگر زیادی نداشته باشند یقیناً کم ندارند.
🔰لذا پسرها از این آزادی دنیوی چه سود حقیقی برده اند که #دخترها نبرده اند؟! بلکه حتّی سود دنیایی هم نبرده اند، کجا رسد سود اخروی. نتیجه ی دنیوی این آزادی پسرها چه شده است؟ نتیجه این شده که در جامعه ی خودمان، بیش از ۶۰ درصد دانشجویان کشور، دخترند، و کمتر از ۴۰ درصدشان پسر. در برخی جاها این آمار از هفتاد درصد نیز گذشته است؛ نتیجه ی آن آزادی پسران شده است این عقب افتادگی در حیطه ی علم.
✍در زمان رژیم پهلوی دختران این همه رشد علمی نداشتند؛ چون فرقی با پسرها نداشتند؛ و آنها نیز مثل پسرها ول می گشتند. کما اینکه در غرب نیز آمار دانشجویان دختر بر آمار دانشجویان پسر نمی چربد. چون آنجا نیز فرقی بین پسر و دختر نیست. امّا در کشور ما که #دختران مقیّد به مراعات قوائد عفّت هستند، زمینه ای پیش آمده که دختران به جای فرصت سوزی و ول گردی، می توانند به کسب علم و مهارت بپردازند.همچنین آمار اعتیاد به سیگار و موادّ مخدّر و مسکرات و امور مبتذل و امثال آن در میان پسران، چندین برابر دختران است؛ چرا؟ به خاطر همین آزادی کاذب است
🔸انسان وقتی که عاقل می شود، دیگر دنبال آزادی کاذب نمی رود، بلکه خود را به دست خود، خودش را محدودتر می سازند. آزادی زیاد، نفس را قوی و عقل را ضعیف می کند چرا که نفس دوست دارد مشغول بازی و سرگرمی باشد؛ امّا عقل دوست دارد جدّی باشد؛ و رشد کند.
✍ولگردی، دختر و پسر نمی شناسد، اگر دختران هم بخوانند می توانند ولگرد باشند؛ کما اینکه در ممالک غیر اسلامی چنین است؛ یا در همین کشور خودمان، برخی دختران بی قید چنینند. امّا خداوند متعال دوست ندارد که زنها عادت به ولگردی داشته باشند. چرا که مسئولیّت اصلی آنها در دنیا، تربیت انسان است؛ و آنکه می خواهد تربیت کند، باید خودش هم تربیت شده باشد؛ باید خودش هم اهل لغو و بیهوده کاری نباشد. خداوند زن را آفریده تا انسان بپروراند؛
✍توجّه شود که حساب انسان از حساب زن و مرد جداست. انسان نه زن است نه مرد؛ زن و مرد بودن، اموری زائد بر انسان بودن هستند؛ انسان، حقیقتی است پنهان در زیر عنوان مردی و زنی. هر کدام از انسان (زن یا مرد) غایات مخصوص به خود را دارند؛ یعنی هر کدام برای هدفی آفرینش یافته اند. هدف از خلقت انسان، این است که به مقام عبودیّت برسد، که مقام خلیفه اللّهی و مظهر تامّ اسماء الله شدن است
🔰خلاصه ی کلام آنکه:
دختر و پسر، هر کدام برای غرضی آفرینش یافته اند؛ و متناسب با آن غرض نیز از آنها تکلیف خواسته شده است. و غرض این دو موجود روی هم، باید بتواند غرض از خلقت انسان را برآورد.
اگر از هدفهای حقیقی صرف نظر نموده و نگاهتان به دنیا و هدفهای توهّمی زندگی دنیوی باشد، بدیهی است که پسر بودن را ترجیح دهید. امّا اگر نگاهتان را به ابدیّت بدوزید و هدفهای حقیقی را مدّ نظر قرار دهید، آنگاه قضیّه به عکس خواهد شد.
🔸چرا در روایات، بهشت زیر پای مادران است؟ چرا به زایمان زن، اجر شهید داده می شود. چرا اگر زن در حال زایمان بمیرد، شهید محسوب می شود؟ چرا بدون رضایت مادر، فرزند وارد بهشت نمی شود؟ چرا هر کس چهار دختر را نیکو تربیت کند، بهشت بر او واجب می شود؟ و … ؟
چون غرض از خلقت زن، دقیقاً و مستقیماً در ارتباط با ابدیّت انسانهاست. این است که امام راحل ما فرمودند: « مرد از دامن زن به معراج می رود»