هدایت شده از احمد نبویان
💢 داستان تویوتا 💢
▪️افسانهها و واقعیتهای جهانیسازی
✍️ پرفسور چانگ
(مدیر گروه مطالعات توسعه دانشگاه کمبریج):
🔹روزی روزگاری، در کشوری در حال توسعه، یک تولیدکنندهی اصلی خودرو، نخستین خودروِ خود را به ایالات متحده صادر کرد. تا آن روز، آن شرکت کوچک فقط محصولاتی بُنجل تولید کرده بود که کپیبرداریِ ضعیفی از محصولاتِ با کیفیتِ ساخت کشورهای ثروتمندتر بود. خودروِ تولیدی این کشور چیز چندان پیچیدهای نبود؛ صرفاً اتومبیلی کوچک و ارزان (که میشد آن را «چهارچرخهای با یک زیرسیگاری» نامید). اما همین هم برای آن کشور لحظه بزرگی بود و صادرکنندگانش احساس غرور میکردند.
🔹متأسفانه این محصول با شکست روبرو شد. به نظر اکثر مردمِ کشور واردکننده، این خودرو زشت بود و خریداران زرنگ مایل نبودند پول چندانی بابت خودرویی بپردازند که از محل تولید محصولات درجه ۲ میآمد. به این ترتیب، صادرکنندگان چارهای جز این نداشتند که این خودرو را از بازار ایالات متحده خارج کنند. این فاجعه به بحثی جدی بین شهروندان کشورِ تولیدکننده منجر شد.
🔹در کشورِ تولیدکننده، بسیاری استدلال میکردند اگر کشور بعد از ۲۵ سال تلاش، هنوز نمیتوانست خودروی خوبی بسازد، پس آیندهای برای این کار وجود نداشت. دولت برای موفقیت، هر فرصتی را در اختیار این تولیدکنندهی خودرو گذاشته بود و از طریق دیوار بلند تعرفه و کنترلهای سختگیرانه بر سرمایهگذاری خارجی در صنعت خودروسازی، این اطمینان را فراهم آورده بود که خودروساز مزبور در داخل کشور سود فراوانی ببرد. کمتر از ۱۰ سال پیش از آن، دولت حتی با هزینهکردن از محل بودجه عمومی، شرکت را از ورشکستگی قریبالوقوع نجات داده بود. بنابراین، منتقدان استدلال میکردند که باید ورود خودروهای خارجی آزاد و از مالیات معاف شود و به خودروسازان خارجی هم، که ۲۰ سال پیش از کشور بیرونشان کرده بودند، اجازه دهند دوباره کارخانههایشان را راهاندازی کنند.
🔹دیگران اما نظر مخالف داشتند و استدلال میکردند که هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع «مهم» از قبیل خودرو به هیچ جایی نرسیده است. اینان میگفتند صرفاً به زمان بیشتری نیاز است تا خودروهایی تولید شود که مورد پسند همه قرار گیرد.
🔹زمان این اتفاقات سال ۱۹۵۸ و کشور پیشگفته نیر در واقع ژاپن بود. شرکت خودروسازی مزبور هم شرکت تویوتا بود و خودروِ صادراتی نیز تویوپت نام داشت. تویوتا در سال ۱۹۳۳ وارد فعالیت خودروسازی شد. دولت ژاپن خودروسازیهای جنرال موتورز و فورد را در سال ۱۹۳۹ (۱۳۱۸ خورشیدی) از کشور بیرون کرد و در سال ۱۹۴۹ با تأمین پول از طریق بانک مرکزی آن کشور موسوم به «بانک ژاپن» تویوتا را از ورشکستگی نجات داد.
🔹کمتر از ۵۰ سال پیش، اکثر مردم، از جمله بسیاری از ژاپنیها، بر این باور بودند که صنعت خودروسازی ژاپن اصلا نباید وجود داشته باشد.
🔹واقعیت اینست چنانچه دولت ژاپن در اوایل دههی ۱۹۶۰ از اقتصاددانان مُبلّغِ #تجارت_خارجی_آزاد تبعیت کرده بود، امروز دیگر اتومبیل پیشرفتهای چون لکسوس وجود نمیداشت. و امروز در بهترین حالت، تویوتا شریک جزئیِ یک تولیدکنندهی غربیِ خودرو میبود یا در بدترین حالت، دیگر حتی اثری هم از آن باقی نمانده بود.
👈همین نکات درباره کل اقتصاد ژاپن نیز صادق است.
📚 برگرفته از کتاب «نیکوکاران نابکار: افسانه تجارت خارجی آزاد و تاریخچه پنهان سرمایهداری»
💠 احمد نبویان 🇮🇷
🔗@ahmad_nabavian
هدایت شده از احمد نبویان
💢 داستان تویوتا 💢
▪️افسانهها و واقعیتهای جهانیسازی
✍️ پرفسور چانگ
(مدیر گروه مطالعات توسعه دانشگاه کمبریج):
🔹روزی روزگاری، در کشوری در حال توسعه، یک تولیدکنندهی اصلی خودرو، نخستین خودروِ خود را به ایالات متحده صادر کرد. تا آن روز، آن شرکت کوچک فقط محصولاتی بُنجل تولید کرده بود که کپیبرداریِ ضعیفی از محصولاتِ با کیفیتِ ساخت کشورهای ثروتمندتر بود. خودروِ تولیدی این کشور چیز چندان پیچیدهای نبود؛ صرفاً اتومبیلی کوچک و ارزان (که میشد آن را «چهارچرخهای با یک زیرسیگاری» نامید). اما همین هم برای آن کشور لحظه بزرگی بود و صادرکنندگانش احساس غرور میکردند.
🔹متأسفانه این محصول با شکست روبرو شد. به نظر اکثر مردمِ کشور واردکننده، این خودرو زشت بود و خریداران زرنگ مایل نبودند پول چندانی بابت خودرویی بپردازند که از محل تولید محصولات درجه ۲ میآمد. به این ترتیب، صادرکنندگان چارهای جز این نداشتند که این خودرو را از بازار ایالات متحده خارج کنند. این فاجعه به بحثی جدی بین شهروندان کشورِ تولیدکننده منجر شد.
🔹در کشورِ تولیدکننده، بسیاری استدلال میکردند اگر کشور بعد از ۲۵ سال تلاش، هنوز نمیتوانست خودروی خوبی بسازد، پس آیندهای برای این کار وجود نداشت. دولت برای موفقیت، هر فرصتی را در اختیار این تولیدکنندهی خودرو گذاشته بود و از طریق دیوار بلند تعرفه و کنترلهای سختگیرانه بر سرمایهگذاری خارجی در صنعت خودروسازی، این اطمینان را فراهم آورده بود که خودروساز مزبور در داخل کشور سود فراوانی ببرد. کمتر از ۱۰ سال پیش از آن، دولت حتی با هزینهکردن از محل بودجه عمومی، شرکت را از ورشکستگی قریبالوقوع نجات داده بود. بنابراین، منتقدان استدلال میکردند که باید ورود خودروهای خارجی آزاد و از مالیات معاف شود و به خودروسازان خارجی هم، که ۲۰ سال پیش از کشور بیرونشان کرده بودند، اجازه دهند دوباره کارخانههایشان را راهاندازی کنند.
🔹دیگران اما نظر مخالف داشتند و استدلال میکردند که هیچ کشوری بدون ایجاد صنایع «مهم» از قبیل خودرو به هیچ جایی نرسیده است. اینان میگفتند صرفاً به زمان بیشتری نیاز است تا خودروهایی تولید شود که مورد پسند همه قرار گیرد.
🔹زمان این اتفاقات سال ۱۹۵۸ و کشور پیشگفته نیر در واقع ژاپن بود. شرکت خودروسازی مزبور هم شرکت تویوتا بود و خودروِ صادراتی نیز تویوپت نام داشت. تویوتا در سال ۱۹۳۳ وارد فعالیت خودروسازی شد. دولت ژاپن خودروسازیهای جنرال موتورز و فورد را در سال ۱۹۳۹ (۱۳۱۸ خورشیدی) از کشور بیرون کرد و در سال ۱۹۴۹ با تأمین پول از طریق بانک مرکزی آن کشور موسوم به «بانک ژاپن» تویوتا را از ورشکستگی نجات داد.
🔹کمتر از ۵۰ سال پیش، اکثر مردم، از جمله بسیاری از ژاپنیها، بر این باور بودند که صنعت خودروسازی ژاپن اصلا نباید وجود داشته باشد.
🔹واقعیت اینست چنانچه دولت ژاپن در اوایل دههی ۱۹۶۰ از اقتصاددانان مُبلّغِ #تجارت_خارجی_آزاد تبعیت کرده بود، امروز دیگر اتومبیل پیشرفتهای چون لکسوس وجود نمیداشت. و امروز در بهترین حالت، تویوتا شریک جزئیِ یک تولیدکنندهی غربیِ خودرو میبود یا در بدترین حالت، دیگر حتی اثری هم از آن باقی نمانده بود.
👈همین نکات درباره کل اقتصاد ژاپن نیز صادق است.
📚 برگرفته از کتاب «نیکوکاران نابکار: افسانه تجارت خارجی آزاد و تاریخچه پنهان سرمایهداری»
💠 احمد نبویان 🇮🇷
🔗@ahmad_nabavian