هدایت شده از دانش حیاتی
بسم الرب الحکیم
در دین مبین اسلام ما را از قول بدون علم نهی کرده اند و نجات علما در قیامت را وابسته به صحت فتاوایشان کرده اند. حالا اگر کسی در موضوعی چون اقتصاد ورود کرد--رشته ای که حتی بسیاری از متخصصینش به دلیل تسلط پارادایم استعماری لیبرالی بر دانشکده های اقتصادی کشور گرفتار خطاهای مبنایی و بنایی هستند--چه سرنوشتی در دنیا و عقبی پیدا خواهد کرد؟ در دانشگاه اقتصاد نخوانده ام اما طی سال ها مطالعه در اقتصاد سیاسی امریکا و ایران و با توجه به تحصیل در دو رشته علوم سیاسی و #فلسفه، این قدر فهمیده ام که (شبه) علم #اقتصاد متعارف گرفتار خطاهای فلسفی و روشی جدی و حتی نقایص مهم در داده های تاریخی اش است. این اشکلات جدی باعث شده حتی متخصصین اقتصاد در کشور را قابل وثوق و اعتماد ندانم. حالا اگر کسی فکر می کند با لیسانس حسابداری و سرچ اینترنتی و تکرار مشهورات این شبه علم استعماری می تواند حتی آغاز به فهم اقتصاد کند باید او را انذار داد، تلنگر زد و عتاب کرد که آقا دست بردار! شما این کاره نیستی! عرض خود می بری و زحمت ما می داری! بنده خدا وقتی مغلطه تکراری مقایسه قیمت بنزین با آب را تکرار میکند که در آن جزء مهم آب معدنی یعنی هزینه بطری کلا نادیده انگاشته میشود بعد می خواهد نظام بانکی امریکا را بفهمد؟!
آقای رائفی پور خبر ندارد که حتی جنبشی در غرب به نام «اصلاحات پولی» هست که معتقدند اقتصاد جریان اصلی در خود امریکا ماهیت و سابقه نظام بانکی مدرن را درست نفهمیده اند چرا که بانکداران در اقتصاد مدرن آن قدر سلطه سیاسی و اجتماعی یافته اند که مانع نشر روایت واقعی از ریشه و کارنامه نظام بانکی مدرن شده اند! (ان شاء الله کتابی از این جنبش در ایران به زودی منتشر خواهد شد تا این تاریخ ناگفته برای اولین بار مورد توجه علاقه مندان و اقتصاددانان ایرانی قرار بگیرد.)
حالا اگر وضع اقتصاددانان امریکایی این است این تصور که یک سخنران ایرانی بدون حتی سواد متعارف اقتصادی بتواند نظام بانکی امریکا و ما را بفهمد چیزی در حد فکاهی است! طرف مدعی مبارزه با امریکا و نفوذ فراماسونی در اقتصاد و سیاست غرب است اما آنچنان از نظام بانکی امریکا تعریف می کند که انگار ملائکه یا صلحا آن را مدیریت می کنند.
اولا اشاره کنم نظام بانکی امریکا فاسدترین نظام بانکی جهان است و نظام بانکی ما در دو دهه اخیر فقط در راستای تشبه هر چه بیشتر به این نظام حرکت کرده است.
نظام بانکی امریکا تحت کنترل بانک های خصوصی معظم امریکا است که تا کنون دو بار اقتصاد امریکا را شدیدا ورشکست کردند، یک بار در رکود بزرگ 1930 و یک بار در کسادی بزرگ 2007-8. اگر ده ها بار دیگر این اتفاق نیفتاده است به دلیل مداخلات بزرگ و اغلب پنهانیِ بانک مرکزی امریکا از طریق دو نهاد FDIC و PPT به نفع بانک های بزرگ امریکا است که هر بار از طریق مداخله در بازار پول یا بورس آن ها را از سقوط ارزش سهام یا کسری ترازنامه به دلیل سوداگری و تبه کاری شان نجات داده است. در دوهه اخیر در کشور ما با تقلید از نظام بانکی امریکا بانک های خصوصی رشد کردند که می توانند برای منفعت صاحبان بانک خلق نقدینگی کنند. رانت خواری این ها به کنار اما اختصاص حجم عمده نقدینگی آنها به دلالی و واردات و بخش تجاری است که در کنار وجود بازار آزاد ارز عامل تورم دائمی در کشور ما است نه نفس خلق نقدینگی. گسترش بیش از حد بخش تجاری و واردات در کشور ما هم اتفاقا به علت اجرای توصیه های نهادهای امریکایی برای آزادی تجارت است.
اما شرایط مشابهی در نظام اقتصادی امریکا با رشد بخش مالی اتفاق افتاده است با این تفاوت که امریکا از گذشته یک بنیه صنعتی قوی دارد و به دلیل سلطه صنایع امریکایی بر دولت اجازه ورود کالای خارجی را هنوز در خیلی بخش ها نمیدهند گرچه انتقال سرمایه به چین باعث باز شدن مرزهای امریکا به تولیدات از مقصد چین شده است. به علاوه بانکهای بزرگ امروزی امریکا روزگاری زیرمجموعه شرکت های صنعتی امریکا بودند که به سبک بانکهای خصوصی امروز ایران خلق پول می کردند و وام میدانند و کنترل سیاست بانک مرکزی نیز در دست خودشان بود و هست.
اما در خصوص خلق پول ایشان خبر ندارد که اول رابطه بین خلق پول و تورم ضروری نیست. خلق نقدینگی اگر منجر به رشد اقتصادی و تقسیم ثروت شود در قدرت خرید واقعی تاثیری ندارد. اما چنان که محققین صائب اقتصادی در خارج از جریان متعارف مثل آقای همت قلی زاده نشان داده اند و جلوتر هم اشاره شد، تورم سال های اخیر معلول رشد نرخ دلار بوده است نه رشد نقدینگی اصالتا!
نهایتا باید گفت دو دهه است واقعا توفیری بین نظام بانکی ما و نظام بانکی امریکا نیست با این تفاوت که گسترش تجارت آزاد و مالی سازی در ایران و امریکا گرچه همزمان اتفاق افتاد (1980 به این سو) اما به دلیل بنیه صنعتی ضعیف ایران و آزادی بازار ارز، اقتصاد ایران آسیب بیشتری از این دو روند دیده است. نکته مهم این است که همه این روندها از طرف نهادهای مالی امریکایی تبلیغ می شود و در امریکا و ایران هر دو اجرا شده است و تبعات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آن هم کم و بیش مشابه بوده است!
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی