اولین سلام از ایران خودمون...
الحمدلله الحمدلله الحمدلله❤️
#گزارش_برگشت
دیروز ساعت ۱۲ ظهر از کربلا ماشین گرفتیم و اومدیم سمت مرز چذابه.حدودای ساعت ۹ شب رسیدیم.
اما تا بیایم اینور مرز و مهر پاسپورت و گشتن کوله ها و... شد ساعت ۱۲ شب.🌚
حسابی خسته بودیم که مواجه شدیم با یک رقابت سنگین بین تاکسی های هموطن که مارو بیارن تا شهرمون.
ماشاءلله قیمت مسیر ۲ساعته چذابه تا شهرمون با مسیر ۹ ساعته کربلا تا مرز یکی بود. 🚕
بهمون گفتن بیاین دونفرتون بشینین روی صندلی جلو ۸۰۰ هزار تومن میبریم تون. تازه اول شهر هم پیاده تون میکنیم. (یعنی زوار امام حسین باید ساعت ۲ شب ایندفعه شروع کنن یک ساعت هم پیاده برن تا خونه هاشون)
بهش گفتم همین مسیر رو ۱۰۰ تومن ما رو آوردن تا اینجا! برگشتنی چرا باید بشه ۸۰۰ تومن؟😳
گفت اون اومدن بود، حالا ماشین گیر نمیاد تازه نفرات قبلی رو یه میلیون بردم الان میخوام تو جاده نمونید میگم ۸۰۰ تومن!!.(همونجا رگ نهی از منکریم زد بیرون و بهش گفتم. خب اشتباه کردی از نفرات قبلی هم بیشتر از حقت گرفتی-یعنی چون ماشین گیر نمیاد باید زائر امام حسین رو سرکیسه کنی؟)😡
به همراهم گفتم بیا پیاده بریم پایین تر خود امام حسین یه فکری برامون میکنه.یعنی امام حسینی که مارو برد تا کربلا و برگردوند، نمیتونه مارو برسونه خونه؟؟؟
طولانیش نکنم ، یکم رفتیم پایین تر یه ماشین تو تاریکی بیابون اومد رایگان بردمون تا دم در خونه. هر چی هم اصرار کردیم پول نگرفت. (البته یه زرنگی کردم، کارت بانکیش جلوی ماشین بود یواشکی برداشتم شمارشو)😁
اشکال نداره. این نشونه بد بودن اون راننده تاکسی نیست ، مردم بهرحال هرکدوم گرفتاری هایی دارن. فقط یخورده اینجور جاها باید بیشتر هوای همو داشته باشیم، یا اینکه اگه تو شرایطی هستیم که نمیتونیم فداکاری کنیم لااقل به حق خودمون قانع باشیم...