eitaa logo
آفتابگردان 🌻احمد آباد درچه
503 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4.1هزار ویدیو
5 فایل
. {بسم‌اللّه‌اَلـرَحمن‌اَلـرَحیمْ}. جهت ارسال پیشنهادات و انتقادات شما بزرگواران در مورد محتواهای کانال آفتابگردان به آیدی زیر مراجعه کنید 🌹 ‌ @Z_shahed
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
👦🧒 📚 (۸جلدی) ✍ 🌀 🌸 موضوع غایب شدن ولی خدا از دسترس مردم، در طول تاریخ سنت الهی بوده است. و خداوند زمانی مردم را به غیبت پیامبر دورانشان امتحان می‌کرد تا هم سطح دینداری آنان مشخص شود و یا آزمایش شوند و یا حکمت دیگری داشته است. 🌼برای آشنا شدن کودکان با موضوع غیبت حضرت حجت(عج) یکی از روش‌ها مقایسه داستان پیامبران با زندگی حضرت از دریچه وجود مفهوم غیبت در زندگی آن‌ها است. در مجموعه پیش رو داستان غیبت ٨ پیامبر از پیامبران الهی که به نوعی در مسیر رسالتشان غیبت وجود داشته است به صورت داستانی بیان شده است. داستان غیبت؛ حضرت ادریس(ع)، حضرت نوح(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یوسف(ع)، حضرت موسی(ع)، حضرت صالح(ع) حضرت یونس(ع) و حضرت عیسی(ع) در این مجموعه روایت شده است. ✅ این مجموعه را می توانید به صورت امانت از تهیه نمایید. 📚| 🌺 @namaktab_dorche
📚 (از مجموعه خانه عنکبوت) ✍ 📝 🌀 معرفی کتاب سکّو یک سکوی پرتاب است از وحشت به آرامش و حرکت. سکو نترسیدن از تهدیدها و زدن به دل تاریکی و تسلط بر بدی­ ها و نابود کردن آن است. سکّو کتابی است معما گونه و پر از امیدواری. همیشه هستند کسانی که برای مهار و کنترل دیگران، خودشان را چنان پر هیمنه و پر هیبت نشان می­ دهند که هر کس در مقابلشان است ناگزیر شود سر تعظیم فرو بیاورد. اما فقط باید در مقابل این افراد نترسید و تکیه بر داشته­ های عظیم فردی و گروهی کرد و با توکل پیش رفت و قطعا پیروزی در دسترس خواهد بود. این کتاب، معمای وحشت اسرائیل را توسط چند جوان به سادگی حل می­ کند. اسرائیل می­ خواهد سکویی در صحرای سینا نصب کند و نفت مصر را برای خودش استخراج کند. جوانان مصری در یک تعقیب و گریز نفس گیر و پیچیده و پر هیجان با موساد این سکو را منهدم می­ کنند. خواندن این داستان واقعی برای جوانان پر از هیجان و امیدواری است و ایمان به توانمندی­ ها را پررنگ تر می کند. 🦋 @namaktab_dorche
بریده کتاب(١) طاهر رسمی در حالی که به دو چمدان در گوشه ی اتاق اشاره می کرد، گفت: _ از تو می خواهم با این دو کیف به چند کشور مسافرت کنی. شوکت به چمدان ها نگاهی کرد و چند ثانیه ساکت شد و بعد مانند یک کارشناس پرسیذ: _ وزنش چقدره؟ _ هشتاد کیلو. _ توش چیه؟ _ دینامیت! بریده کتاب(۲): _ خوب گوش کنید. ما وقتی برای از دست دادن نداریم. توی این کیف یک هفت تیر کوچک است که یک صدا خفه کن روشه. در دوطرف راهرو هم نگهبانان سر سختی هستند که تا قبل از این که ما از اینجا برویم، به هیچ کس اجازه ی عبور از این جا را نمی دهند. اگر یک گلوله به سینه ی یکی از شما دو نفر بخورد، هیچ کس صدایش را نمی شنود و هیچ انسانی از این اتفاق خبردار نمی شود، مگر بعد از زمان طولانی که ما از این جا برویم. آیا حرفم را گوش می دهید؟ بریده کتاب(۳): آنان یک تلگراف برای خانم فلاورز که در شماره ی ۵۱۲ اونزلو جوردنز در غرب لندن ساکن بود، فرستادند. متن تلگراف آنان چنین بود: «ما در جزایر قناری برای مدت نا معلومی توقف کردیم. جزایر بسیار زیبا هستند و ما بسیار خوشبختیم، ولی فعلاً دلیلی برای بچه دار شدن وجود ندارد. دوستت داریم.» تلگراف حدود ساعت یازده و سی و پنج دقیقه ی ظهر ارسال شده، ولی غروب آن روز به قاهره رسیده بود. بریده کتاب(۴) وقتی طاهررسمی به منزل امین هویدی رسید، وارد خانه نشد و به دفتر کوچک رئیس اداره ی اطلاعات و امنیت در سمت راست منزل رفت. رئیس لباس راحتی بر تن داشت و از آن جا که تماس تلفنی آن دو بسیار کوتاه بود، دقیقاً نمی دانست که طاهر رسمی چه خبرهایی را از سکّو برایش آورده است. خواست تا از طاهر برای حضور با لباس راحتی عذرخواهی کند، اما طاهر از این ظواهر رسمی غافل بود و تنها به خبری که از سکّو آورده بود، می اندیشید و به محض ورود به اتاق کار هویدی و پیش از این که جایی را برای نشستن خود انتخاب کند، نگاهی به امین هویدی کرد و گفت: _ سکّو پیدا شد! 🦋 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
📚 🌀 ♨️معرفی کتاب 💠انتخاباتی مطلوب است که از دل یک رقابت سیاسی صحیح و سالم بیرون بیاید، به فرموده ی رهبر معظم انقلاب اسلامی رقابت سالم این است که همه خوب بازی کنند، همه خوب حرکت کنند. 🔰در هر انتخاباتی مردم باید چند اصل مهم را مد نظر داشته باشند؛ یکی از مهم‌ترین آن ها اصلح گزینی و گزینش بهترین ها و نامزد اصلح است. 💡برای انتخاب اصلح، شناخت ملاک ها اولویت اساسی است و بدون این شناخت، انتخاب اصلح محقق نخواهد شد؛ لذا نیاز است شناخت کامل و جامعی از ملاک ها و شاخصه های کاندیدای اصلح به مردم عزیز ارائه شود تا انتخاب اصلح صورت بگیرد. با همین هدف در این کتاب تلاش شده این شاخصه ها با استفاده از آیات و روایات و نیز کلام امامین انقلاب بیان شود. ✅این کتاب ۴۷ شاخصه در حوزه های فردی و اخلاقی، تخصصی و مدیریتی و انقلابی را به عنوان شاخصه های نامزد اصلح معرفی و مورد بررسی قرار داده است. 🌼 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
📚 🌀 ✅معرفی کتاب حجت الاسلام راجی، نویسنده ‌کتاب و مدیر اندیشکده سعداء درباره نگارش این‌اثر گفت: مردم درباره انتخابات پیش‌رو، سه سوال اساسی دارند: ۱- «چرا باید رأی دهیم، مگر نظام در این ۴۰ سال برای ما کاری انجام داده که حال رأی دهیم؟» ۲- «اگر نظام کار کرده، پس ریشه این همه مشکلات برای چیست؟» ۳- «آیا راه حلی وجود دارد که مشکلات اقتصادی کشور را حل کند؟» که در این‌کتاب سعی شده به این‌سوالات پاسخ داده شود. 🌸 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
 این کتاب در سه فصل با محوریت؛ «لزوم مشارکت حداکثری در انتخابات» « ریشه مشکلات کنونی کشور چیست؟» «علاج مشکلات اقتصادی کشور» تدوین شده است. در فصل اول این‌کتاب، به سوالات ریشه‌ای هم‌چون «چراباید رای بدهیم؟ چرا شورای نگهبان در کشور وجود دارد؟ چرا اجازه داده‌ نمی‌شود مردم مانند سایر کشورها هر که را می‌خواهند انتخاب کنند؟شرکت در انتخابات در کشوری که آزادی نیست چه معنا دارد؟ و ... پاسخ می دهد. نویسنده کتاب صعود چهل ساله گفت: بررسی ریشه تاریخی مسئله کاهش ارزش پول در ایران، تکیه به ذخایر ارزی نفتی برای حفظ ارزش پول ملی در دوران پهلوی و ضعف تولید و قرار گرفتن توزیع به ‌عنوان قطب توسعه ایران از مباحثی است که در فصل دوم کتاب به آن ها پرداخته شده است. فصل سوم کتاب «انتخابات ۱۴۰۰؛ تَکرار یا تغییر» از دو بخش نگاه به بیرون و نگاه به درون تشکیل شده که در بخش اول عناوینی همچون «عاقبت لغو ‌تحریم‌ها بدون تقویت تولید داخل»، «انتظارات خارجی‌ها از کشورهای در حال‌ توسعه برای ‌سرمایه‌گذاری و انتقال تکنولوژی»، «هزینه‌های غیر قابل اجتناب حذف مقررات ورود و خروج سرمایه از کشور»، «خصوصی‌سازی سریع و بی‌ضابطه؛ بلای جان کشورها» و «کاهش دخالت دولت در بازار؛ توصیه ویران‌کننده امریکایی‌ها به شیلی» مورد بحث قرار گرفته است. 🌸 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
📚 🌀 ♨️معرفی کتاب 💠انتخاباتی مطلوب است که از دل یک رقابت سیاسی صحیح و سالم بیرون بیاید، به فرموده ی رهبر معظم انقلاب اسلامی رقابت سالم این است که همه خوب بازی کنند، همه خوب حرکت کنند. 🔰در هر انتخاباتی مردم باید چند اصل مهم را مد نظر داشته باشند؛ یکی از مهم‌ترین آن ها اصلح گزینی و گزینش بهترین ها و نامزد اصلح است. 💡برای انتخاب اصلح، شناخت ملاک ها اولویت اساسی است و بدون این شناخت، انتخاب اصلح محقق نخواهد شد؛ لذا نیاز است شناخت کامل و جامعی از ملاک ها و شاخصه های کاندیدای اصلح به مردم عزیز ارائه شود تا انتخاب اصلح صورت بگیرد. با همین هدف در این کتاب تلاش شده این شاخصه ها با استفاده از آیات و روایات و نیز کلام امامین انقلاب بیان شود. ✅این کتاب ۴۷ شاخصه در حوزه های فردی و اخلاقی، تخصصی و مدیریتی و انقلابی را به عنوان شاخصه های نامزد اصلح معرفی و مورد بررسی قرار داده است. 🌼 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
📕 📝 🌀 ✅معرفی کتاب امید تنها بذری است که اگر در دل کاشته شود و با یاد خدا پرورش یابد با هیچ تبری نمی توان ریشه آن را قطع کرد چه آن تبر اسارت باشد، چه گمگشتگی و چه آوارگی… شروع کتاب از زندگی روزمره ی یک سرباز ارتش است که در یکی از روستا های مرزی استان خوزستان می زیسته و همزمان با شروع جنگ تحمیلی، در کشاکش وقایع درسال ۱۳۵۹ دست تقدیر او را از مادرش و محبوب رویاهایش که به تازگی به وصال در آمده بودند دور می کند و این فراق تا سال ها بعد از جنگ ادامه می یابد.  مخاطب در هر لحظه از داستان ناخواسته با لحظاتی مملوء از ترس، نا امیدی، دلهره، عشق و امید مواجه می شود، که همین مسئله به او اجازه نمی دهد کتاب را نخوانده رها کند. 🦋 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
بریده کتاب(۱) بعد از اینکه عاقد خطبه ی عقد را خواند و رفت، شیخ دست حبیبه را در دست من گذاشت و گفت: جمیل این امانت من است، من آن را چون چشمانم نگهداری کردم و هر آنچه که برای یک زندگی خوب لازم بود به او آموزش دادم, از تو می خواهم امانت دار خوبی باشی و امانت من را گرامی بداری. دستان لطیف حبیبه چون چشمه ساری جوشان، زندگی را در وجود من جاری کرد و چنان از خود بی خود شده بودم که نمی دانستم کجا هستم… بریده کتاب(۲) تند دویدم تا جناب سرهنگ را به آنها معرفی کنم. قبل از رسیدن من، خود جناب سرهنگ گفت:« من سرهنگ ایرج نصرت زاد، فرمانده تیپ یکم لشکر۲۸ سنندج هستم.» دو نفر از آن ها اسلحه شان را طرف جناب سرهنگ نشانه گرفتند گفتند:« خوش آمدی جناب سرهنگ ، منتظرت بودیم.» در کمال ناباوری من، جناب سرهنگ را به رگبار بستند. پاهای من خشک شد و توان قدم از قدم برداشتن را نداشتم. جناب سرهنگ به پشت روی زمین افتاد. فریاد زدم:« جناب سرهنگ…» آنها متوجه من شدند و به سمت من تیراندازی کردند. نمی دانم چه اتفاقی افتاد. حبیبه بر بلندی ایستاده بود و من را صدا می زد. عجیب بود‌ من فقط او را نگاه می کردم و از صدا زدنش لذت می بردم. لبخند ملایمی در جواب فریادهای او می زدم. از همان دور دستش را دراز کرد و برای تنبیه به صورت من زد. یک دفعه به خودم آمدم و چشم باز کردم. خانمی با لباس یک دست سفید بالای سرم ایستاده بود. انگار من بلند گفتم:«حبیبه!» زن سفید پوش دوید و با هیجان گفت: به هوش آمد! 🦋 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
📕 📝 🌀 ✅معرفی کتاب امید تنها بذری است که اگر در دل کاشته شود و با یاد خدا پرورش یابد با هیچ تبری نمی توان ریشه آن را قطع کرد چه آن تبر اسارت باشد، چه گمگشتگی و چه آوارگی… شروع کتاب از زندگی روزمره ی یک سرباز ارتش است که در یکی از روستا های مرزی استان خوزستان می زیسته و همزمان با شروع جنگ تحمیلی، در کشاکش وقایع درسال ۱۳۵۹ دست تقدیر او را از مادرش و محبوب رویاهایش که به تازگی به وصال در آمده بودند دور می کند و این فراق تا سال ها بعد از جنگ ادامه می یابد.  مخاطب در هر لحظه از داستان ناخواسته با لحظاتی مملوء از ترس، نا امیدی، دلهره، عشق و امید مواجه می شود، که همین مسئله به او اجازه نمی دهد کتاب را نخوانده رها کند. 🦋 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
بریده کتاب(۱) بعد از اینکه عاقد خطبه ی عقد را خواند و رفت، شیخ دست حبیبه را در دست من گذاشت و گفت: جمیل این امانت من است، من آن را چون چشمانم نگهداری کردم و هر آنچه که برای یک زندگی خوب لازم بود به او آموزش دادم, از تو می خواهم امانت دار خوبی باشی و امانت من را گرامی بداری. دستان لطیف حبیبه چون چشمه ساری جوشان، زندگی را در وجود من جاری کرد و چنان از خود بی خود شده بودم که نمی دانستم کجا هستم… بریده کتاب(۲) تند دویدم تا جناب سرهنگ را به آنها معرفی کنم. قبل از رسیدن من، خود جناب سرهنگ گفت:« من سرهنگ ایرج نصرت زاد، فرمانده تیپ یکم لشکر۲۸ سنندج هستم.» دو نفر از آن ها اسلحه شان را طرف جناب سرهنگ نشانه گرفتند گفتند:« خوش آمدی جناب سرهنگ ، منتظرت بودیم.» در کمال ناباوری من، جناب سرهنگ را به رگبار بستند. پاهای من خشک شد و توان قدم از قدم برداشتن را نداشتم. جناب سرهنگ به پشت روی زمین افتاد. فریاد زدم:« جناب سرهنگ…» آنها متوجه من شدند و به سمت من تیراندازی کردند. نمی دانم چه اتفاقی افتاد. حبیبه بر بلندی ایستاده بود و من را صدا می زد. عجیب بود‌ من فقط او را نگاه می کردم و از صدا زدنش لذت می بردم. لبخند ملایمی در جواب فریادهای او می زدم. از همان دور دستش را دراز کرد و برای تنبیه به صورت من زد. یک دفعه به خودم آمدم و چشم باز کردم. خانمی با لباس یک دست سفید بالای سرم ایستاده بود. انگار من بلند گفتم:«حبیبه!» زن سفید پوش دوید و با هیجان گفت: به هوش آمد! 🦋 @namaktab_dorche
هدایت شده از قـرارگاهـ اندیشـه (نمکتاب درچه)
👦 ۹ تا ۱۱ سال🧒 📚 🌀 ✨معرفی کتاب 🌼بعضی انسان ها بهترین های روی زمین هستند و اگر آن ها را نشناسیم گنج های پنهان خدا را نشناخته ایم. 💥کودکان ما با شناخت انسان های بزرگ، بزرگ می شوند و راه موفقیت را یاد می گیرند. 🌟کتاب استاد مهربان به بیان خاطرات جالبی از مردم شهر اصفهان درمورد حضرت علامه درچه ای می پردازد. ☘ برگی از کتاب 🌨برف به شدت می بارید، صدای شکستن شاخه درختان می آمد، روی زمین افتاده بودم، داشتم از سرما می مردم... 🏡 راه خانه و باغ را گم کرده بودم قدرت حرکت نداشتم، ناگهان دست نوازش را روی صورت خودم احساس کردم… 🦋 @namaktab_dorche