#اخلاق_شهدایی
« اگر ڪسی او را نمی شناخت ؛
هرگز باور نمی ڪرد ڪه با فرمانده ی لشڪر مقدس #امام_حسین_ع روبروست ." »
« #نماز جماعت ظهر تمام شد . جعبہ شیرینی را برداشت چون وقت تنگ بود ؛ سریع خودش بہ هر نفر یڪی می داد و می رفت سراغ بعدی .»
« رسید بہ #حاج_حسین_خرازی .
چون #فرمانده بود ڪمرش را بیشتر خم ڪرد و جعبہ را پایین آورد .»
ّ« رنگ #حاجی عوض شد . با اخم زد زیر جعبہ و گفت : "خودت مثل بقیه یڪی بده " »
✍ #شهید_حاج_حسین_خرازی بہ نقل از آقای مرتضوی
🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
#تواضع
🍂 رفتم بیرون، برگشتم...
هنوز حرف می زدند...
پیرمرد می گفت #جوون!
دستت چی شده؟
تو #جبهه این طوری شدی یا #مادر زادیه؟
#حاج_حسین خندید آن یکی دستش را آورد بالا.
گفت این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای #مادرم.
پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم
پدر جان!
تازه اومده ای #لشکر؟ حواسش نبود.
گفت این، چه جوون بی تکبری بود.
ازش خوشم اومد.
دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟
اسمش چیه این؟
گفتم #حاج_حسین_خرازی
راست نشست گفت #حسین_خرازی؟
#فرمانده_لشکر؟
#درس_اخلاق
#شهید_حاج_حسین_خرازی
🌺کانال رسمی دانشجوی شهید احمد حاجیوند الیاسی وسروان پاسدار جاویدالاثر شهید مهدی نظری🌺https://eitaa.com/ahmadelyasi1369
#اینجا_طلائیه_هست...
🌸اینجا علقمه علمدار خمینی #حاج_حسین_خرازی هست...
🌸اینجا همون جایی هست که دست #حسین_خرازی فرمانده پیروز لشکر 14 از تنش جدا شد...
🌸اینجا همون جایی هست که سر نازنین #حاج_ابراهیم_همت سردار خیبر از تنش جدا شد...
🌸اینجا همون جایی هست #حاج_مهدی_باکری وقتی رد میشد شب عملیات دید جنازه برادرش #حمید_باکری افتاده رد شد و رفت هرچه فریاد زدند اقا مهدی جنازه حمید رو برگردون، گوش نکرد آخر در مقابل اصرار فرمانده از پشت بی سیم جواب داد اخه اینایی که اینجا افتادن همشون حمید باکری ان کدوم رو برگردونم...
آری اینجا #طلائیه هست...
#طلائیه وبیاد دانشجوی بسیجی #شهید_احمد_حاجیوند_الیاسی و سروان پاسدار جاویدالاثر #شهید_مهدی_نظری
🌺قرارگاه فرهنگی مسجد قرآن وعترت(علیهم السلام)🌺