سرها به روی نیزه و عمامه ها در خون
جانها شود پامال فتنه، جامه ها در خون
حتی علی اصغر، حبیب ابن مظاهر ها
گهواره در آتش، وصیتنامه ها در خون
یک روز دعوتنامه و یک روز امان نامه
هم نامه ها در خون و هم برنامه ها در خون
تاریخ شیعه، صفحه صفحه با شهادت بود
محراب و منبر شاهد و علامه ها در خون
شیعه اگر سردار باشد باز سرباز است
حتی سرش بر دار باشد باز سرباز است
چون قطرهی اشکی که از چشمِ تر افتادیم
بر پای داغ غربت تو با سر افتادیم
ما لحظهی پرواز تو تا عرش را دیدیم
تا بی هوا زد، باز یاد مادر افتادیم
تو روضهخوان بودی، زبان روضهخوان اشک است
پس اهل غم هستیم اگر با غم در افتادیم
ما سالها با روضه هایت گریه میکردیم
ای روضهخوان برخیز، پای منبر افتادیم
آری بخوان غم های مولای غریبت را
یکبار دیگر نالهی یابن الشبیبات را
صفحه به صفحه روضهی فرزند زهرا را...
قطره به قطره اشک نه، امواج دریا را
نوکر سرش بر زانوی مولاست، اما حیف
با بوریا باید مرتب کرد مولا را
نوکر کفن دارد ولی در کربلا چیدند
روی عبا جسم علیِ ارباً اربا را
مقتل در آتش سوخت آن روزی که زینب دید
سرهای روی نیزه و تن های تنها را
ای پیکر غلتیده بین خون خداحافظ
ای نوکر غلتیده بین خون خداحافظ
#احمد_ایرانی_نسب
#آیت_الله_سلیمانی
#شهید_سلیمانی
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab