eitaa logo
سید احمد مدارایی
128 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
947 ویدیو
53 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منبرک
🗓 به مناسبت 17 ربیع الاول، سالروز ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام موسس مذهب جعفری (83 ه. ق) ❇️ دلسوزِ دیگران 🔹 امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرمایند: 🔹 الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ‏ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ … 🔹 مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکر؛ که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند… 📚 منبع: [الکافی ؛ جلد ‏۲ ؛ صفحه ۱۶۶] 📍باید ما دلسوز دیگران باشیم. مثلا : ⏺ چادر خانمی از موتور آویزان است . بوقی بزنیم و اطلاع دهیم ( نه آنکه سریع موبایلمان را در بیاوریم و از صحنه ی افتادن، فیلم بگیریم) ⏺ ماشینمان جا دارد ،چرا پیرزن و یا پیر مردی را سوار نکنیم ⏺ اگر پوست موزی دیدم . آن را با پا به کناری بزنیم ⏺ اگر سنگ در مقابل راه بود آن را کنار بگذاریم ⏺ از کنار بیمارستان عبور می کنیم ، برای سلامتی همه ی بیماران سوره ی حمدی بخوانیم ⏺ از مقابل قبرستان عبور می کنیم ؛ فاتحه بخوانیم ⏺ اگر کاری از دستمان بر نمی آید؛ لااقل غصه بخوریم مانند غصه ،برای مردم مستضعف و یا مردم مظلوم عراق ، فلسطین ، افغانستان، پاکستان، یمن ، بحرین، نیجریه و … 🔹 پیامبر آنقدر برای کفار دلسوزی می کرد که خداوند می فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ ؛ نزدیک است جان خود را برای آنان تباه کنی ! ___________ 📖 داستانک: 💬 حجت الاسلام قرائتی می فرمودند: 🔹 آیت الله العظمى گلپایگانى‏ سر درس بود. من نشسته بودم. 🔹 می ‏گفت: گاهى که متوجه می ‏شوم ،طلبه ‏ها کم درس می ‏خوانند، از غصه تب‏ می ‏کنم. 🔹 گفتم: اگر بچه ‏هاى من مردود بشوند، داد می ‏زنم ولى تب‏ نمی ‏کنم. 🔹 آیت الله گلپایگانى‏ براى پسر مردم تب می ‏کند، ولى من براى بچه ‏هاى خودم تب نمی ‏کنم. از این پیدا است که او چه سوزى دارد. 📚 منبع: [برنامه درسهایى از قرآن ۰۷/ ۰۲/ ۷۴] 💠 🆔 @manbarak
هدایت شده از منبرک
💫 به مناسبت آغاز ماه شعبان ⁉️ سبب عصبانیت امام ؟!!! 📖 داستانک: 🔹 اواخر سال ۶۷ روزی به اتاق آقا وارد شدم، دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است، من اوقات تلخی ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده» بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن هم برایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود، هی ورق می ‏زدند ولی آنجایی را که می ‏خواستند پیدا نمی ‏کردند. 💬 یک ساعت به مغرب مانده بود به من گفتند: «من تا حالا خیال می ‏کردم که امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام می ‏دادم. حالا فهمیده ‏ام که اول شعبان شده و نمی ‏دانم اصلاً باید چه کار کنم.» 🔹 تازه من فهمیدم که عصبانیت ایشان به خاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای ماه رجب را می‏خوانده ‏اند و حالا که روزنامه آمده متوجه شده ‏اند که اول ماه شعبان است و ماه رجب ۲۹ روز بوده نه سی روز. ✅ آقا هی ورق می‏زدند تا پیدا کردند و به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست.» 🔹 و بعد آماده شدند که دعا را بخوانند. 📚 منبع: برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی، ج سوم، حالات معنوی، به کوشش غلامعلی رجائی، ص۱۰۵. به نقل از آقای میح بروجردی ، نوه امام 💠 🆔 @manbarak