هدایت شده از منبرک
🗓 به مناسبت 17 ربیع الاول، سالروز ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام موسس مذهب جعفری (83 ه. ق)
❇️ دلسوزِ دیگران
🔹 امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرمایند:
🔹 الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ …
🔹 مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکر؛ که هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند…
📚 منبع: [الکافی ؛ جلد ۲ ؛ صفحه ۱۶۶]
📍باید ما دلسوز دیگران باشیم.
مثلا :
⏺ چادر خانمی از موتور آویزان است . بوقی بزنیم و اطلاع دهیم ( نه آنکه سریع موبایلمان را در بیاوریم و از صحنه ی افتادن، فیلم بگیریم)
⏺ ماشینمان جا دارد ،چرا پیرزن و یا پیر مردی را سوار نکنیم
⏺ اگر پوست موزی دیدم . آن را با پا به کناری بزنیم
⏺ اگر سنگ در مقابل راه بود آن را کنار بگذاریم
⏺ از کنار بیمارستان عبور می کنیم ، برای سلامتی همه ی بیماران سوره ی حمدی بخوانیم
⏺ از مقابل قبرستان عبور می کنیم ؛ فاتحه بخوانیم
⏺ اگر کاری از دستمان بر نمی آید؛ لااقل غصه بخوریم
مانند غصه ،برای مردم مستضعف و یا مردم مظلوم عراق ، فلسطین ، افغانستان، پاکستان، یمن ، بحرین، نیجریه و …
🔹 پیامبر آنقدر برای کفار دلسوزی می کرد که خداوند می فرماید: لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ ؛ نزدیک است جان خود را برای آنان تباه کنی !
___________
📖 داستانک:
💬 حجت الاسلام قرائتی می فرمودند:
🔹 آیت الله العظمى گلپایگانى سر درس بود. من نشسته بودم.
🔹 می گفت: گاهى که متوجه می شوم ،طلبه ها کم درس می خوانند، از غصه تب می کنم.
🔹 گفتم: اگر بچه هاى من مردود بشوند، داد می زنم ولى تب نمی کنم.
🔹 آیت الله گلپایگانى براى پسر مردم تب می کند، ولى من براى بچه هاى خودم تب نمی کنم. از این پیدا است که او چه سوزى دارد.
📚 منبع: [برنامه درسهایى از قرآن ۰۷/ ۰۲/ ۷۴]
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
هدایت شده از منبرک
💫 به مناسبت آغاز ماه شعبان
⁉️ سبب عصبانیت امام ؟!!!
📖 داستانک:
🔹 اواخر سال ۶۷ روزی به اتاق آقا وارد شدم، دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است، من اوقات تلخی ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده» بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن هم برایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود، هی ورق می زدند ولی آنجایی را که می خواستند پیدا نمی کردند.
💬 یک ساعت به مغرب مانده بود به من گفتند: «من تا حالا خیال می کردم که امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام می دادم. حالا فهمیده ام که اول شعبان شده و نمی دانم اصلاً باید چه کار کنم.»
🔹 تازه من فهمیدم که عصبانیت ایشان به خاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای ماه رجب را میخوانده اند و حالا که روزنامه آمده متوجه شده اند که اول ماه شعبان است و ماه رجب ۲۹ روز بوده نه سی روز.
✅ آقا هی ورق میزدند تا پیدا کردند و به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست.»
🔹 و بعد آماده شدند که دعا را بخوانند.
📚 منبع: برداشتهایی از سیرۀ امام خمینی، ج سوم، حالات معنوی، به کوشش غلامعلی رجائی، ص۱۰۵. به نقل از آقای میح بروجردی ، نوه امام
💠 #منبرک
🆔 @manbarak