eitaa logo
احمد رهبری ۴۷۰
153 دنبال‌کننده
395 عکس
558 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای ؛ ؛ ؛ ؛ مرغ سحرم، دانه‌ی اشکم شده دانه پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه من عبد گنه کارم و تو حیّ یگانه مشتاق توأم ورنه گدایی‌ست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه من عبد نمک‌خوار نمکدان شکن استم گشتم خجل از توبه، زبس توبه شکستم باز آمده‌ام بر در عفو تو نشستم هر چند بدم عبد گنه‌کار تو هستم از بندگی‌ام غیر گنه نیست نشانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه بیچاره و درمانده‌ام ای دوست! نگاهی با کوه گنه آمده سویت پر کاهی غیر از سر کوی تو مرا نیست پناهی سبحانک یا سیّدی العفو، الهی العفو که جز عفو توأم نیست بهانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه سوگند به اشک سحر فاطمه یارب سوگند به جان پدر فاطمه یارب سوگند به سوز جگر فاطمه یارب سوگند به خون پسر فاطمه یارب با اشک مرا پاک کن ای حیّ یگانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه یا مَن سَبَقَت رَحمتُک ای خالق داور سوگند به العفوِ شب ساقی کوثر سوگند به پیشانی مجروح پیمبر العفو، که از وعده‌ی عفو تو مکرّر در باغ دلم زد گل امّید جوانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه با عفو تو جرمی نبُوَد جرم دو عالم آرد گنه خلق زلطف و کرمت کم بوده است گناه از من و عفو از تو دمادم هرگز نگذارد کرم و لطف تو "میثم" از کوی تو گردد به سوی نار روانه در را به رویم باز کن ای صاحب خانه ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
رویداد (٢۴ ذی الحجه) وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر کنم مباهله با دشمنان حی قدیر زبان حق شوم و آیه‌ی مباهله را به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن که پنج در عددند و یکی چو حیِّ قدیر پی مباهله کردند روی در صحرا یکی چو مهر فروزان چهار ماه منیر فتاد چشم نصارا به آن خدارویان که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر همه به خاک قدوم پیمبر افتادند که ای ز جانب حق، خلق را بشیر و نذیر به حضرت تو نصاری تمام تسلیم‌اند که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی که می‌کنند در این آیه حیله و تزویر کنند فضل علی را به دشمنی انکار خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر چرا شدند فراری از این حقیقت محض چرا به سلسله‌ی نفس خود شدند اسیر قسم به جان علی، منکر مباهله را خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر گرفتم آنکه شود خصم منکر خورشید کجا به تابش انوار آن کند تأثیر فضائل علی از حد بُوَد فزون چه زیان که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر علی کسی‌ست که در جنگ بدر شد پیروز خدا به جنگ اُحد می‌دهد به او شمشیر علی‌ست فاتح احزاب و فاتح خیبر علی‌ست تیرِ الهی به قلب خصم شریر علی‌ست بت شکن کعبه روی دوش رسول علی به بیشه‌ی اسلام شد خروشان شیر علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر حدیث منزله چون آفتاب می‌تابد به این دلیل علی بعد مصطفاست امیر وصی احمد مرسل کسی بُوَد "میثم" که در تمام فضائل ورا نبود نظیر ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
ای به فلک کرده ملک پروری زُهره و شمس و قمرت مشتری یازدهم اختر برج هدی یوسف زهرا حسن العسکری هم به سر دست، زمام فلک هم به کف پات سر سروری خوانده رسولت حسن اهل بیت داده خدایت به همه برتری عسکر تو در همه ارض و سما جنّ و ملک، آدم و حور و پری هم به رضا حجّت هشتم، پسر هم پدر حجّت ثانی عشر کعبه‌ی اهل نظری یا حسن آینه‌ی دادگری یا حسن نخل امید رضوی را ثمر یا که جواد دگری یا حسن یک حسنی و سه محمّد جمال چار علی را پسری یا حسن با همه کس مونسی و همدمی از همه‌گان خوب‌تری یا حسن هم ثمرِ ده شجر طیّیه هم صدف یک گهری یا حسن نام حسن گشته برازنده‌ات شاهدم این حُسن فروزنده‌ات ذکر تو تسبیح و مناجات ما سامره‌ات قبله‌ی حاجات ما چشم خدا ! گر تو اشارت کنی باز شود قفل مهمّاتِ ما مِهر تو در سینه‌ی افروخته مُهر تو در نامه‌ی طاعات ما کوری دشمن به دو دنیا بُوَد دوستی‌ات فخر و مباهات ما بی تو بهشت است جحیم همه با تو قبول است عبادات ما آینه‌ی دل زتو شد منجلی ابا محمّد حسن بن علی ای دو جهان جان و تنت را فدا نطق و بیان و سخن‌ات را فدا ریخته از لعل لبت دُرّ وحی گوهر درج دهنت را فدا آینه در آینه در آینه روی حسن در حسنت را فدا معجز گفتار و نفوذ کلام منطق دشمن شکن‌ات را فدا حُسن تو چون باغ گُل یاسمن باغ گل یاسمن‌ات را فدا یوسف تبعیدی تحت نظر ماه جمالت همه جا جلوه‌گر مدح تو جان‌بخش‌ترین زمزمه مهر تو روشنگر قلب همه یا حسن ابن علی ابن الجواد جان رضا! نور دل فاطمه! رفتارت رفتارِ انبیاء گفتارت آیاتِ محکمه اجدات ارکان نُه سپهر فرزندت گردون را قائمه طوبی عمه‌ی تو را پای بوس حورا نرجس تو را خادمه در حرم قدس تو افلاکیان گشته ثنا خوان تو با خاکیان ای دل هر شیعه محیط غمت دست عنایت به سر عالمت شاهد غم‌های فراوان تو قبر غریب تو و عمر کمت زخم زبان همه عباسیان بر جگر سوخته مرهمت از چه جوانمرگ شدی ای که بود زنده دو صد جان مسیح از دمت مهدی موعود تو در کودکی اشک عزا ریخته در ماتمت کوه و در و دشت عزاخانه‌اش مانده به رخ اشک غریبانه‌اش مهدی تو داشت بسی آرزو تا که تو گلبوسه بگیری از او اشک غریبیش روان از دو چشم بغض یتیمیش نهان در گلو ناله کشید از جگر سوخته ریخت به رخسار تو آب وضو اشک‌فشان، گریه‌کنان نا امید داد گل روی تو را شستشو بعد تو ای حجّت پروردگار مهدی تو با که کند گفتگو روح تو از تن چو به پرواز شد غربت مهدی تو آغاز شد ای شرر داغ تو بس جانگداز چشم خدابین بنما باز، باز عمر تو کوتاه چو یک برگ گل غصه‌ی غم‌های فزونت دراز کودک شش‌ساله‌ی تو آمده تا به تن پاک تو خوانَد نماز خیز و بکش ناز از آن نازنین کز غم تو خم شده آن سروناز یوسف دور از وطن فاطمه لاله‌ی تبعیدی باغ حجاز لرزه بر اندام تو افتاده بود خصم چه زهریت مگر داده بود ای شده روزت زغم و غصه شام ریخته اشک از غم بابا مدام حجّت معبود سلامٌ علیک مهدی موعود علیک السلام سوخت شرار غمت آخر جگر ریخت فلک زهر فراغت به جام گاه کنی گریه به جدت حسین گه زغم مادر والا مقام اشک فشان تو بُوَد فاطمه چشم به راه تو بُوَد هر امام منتظران تو همه عالمند سوخته با زمزمه‌ی "میثم‌اند" ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
علیه‌السلام 🔹بازار حُسن🔹 عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری ای گدایت را به خیل شهریاران سروری خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال یافته خورشید گردون از تجلّایت کمال تا ابد ماه ربیع الثّانی‌ات محو جمال ماه حُسنت بی‌قرین و مهر رویت بی‌زوال آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری عید میلادت مبارک یا امام عسکری.. دل اگر سینا بُوَد طور تجلایش تویی موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی آخرین دُرّ خدا مهدی‌ست، دریایش تویی آن‌که بر عیسی کند روز ظهورش سروری عید میلادت مبارک یا امام عسکری خط حَسن، خالت حَسن، خُلقت حَسن، خویت حَسن پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حَسن کُنیه‌ات اِبن‌الرّضا و نام نیکویت حَسن موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حَسن حُسن‌ها گشتند در بازار حُسنت مشتری عید میلادت مبارک یا امام عسکری.. هم تویی آیینۀ حُسن خدای ذوالمنن هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حَسن هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه‌زن هم به جسم سامره جان می‌دهی از فیض تن هم به عالم می‌کند فیض تو سایه‌گستری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... سامره روشنگر دل، کعبۀ جان من است سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است سامره دامان سبزش باغ رضوان من است سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری عید میلادت مبارک یا امام عسکری.. ذرّه بودم محو خورشید جهان‌آرا شدم قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم خوش بُوَد آنجا کنم در وصف مهدی شاعری عید میلادت مبارک یا امام عسکری 📝 https://eitaa.com/AhmadRahbari470
امشب همه‌جا موج زند نور ولایت افتاده به سرها همه دم شور ولایت گردیده سماوات و زمین طور ولایت از پرده در آمد مه مستور ولایت گردیده ملک گرم ثناگستری امشب گویند ثنای حسن عسکری امشب برخیز و بزن خنده که گل خنده‌زن آمد با خنده‌ی گل، بر لب بلبل سخن آمد خورشیدِ فروزنده مه انجمن آمد فرزند رضا را حسن آمد، حسن آمد عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است میلاد گرامی‌خَلَفِ حضرت هادی است نخل نبوی را ثمر است این، ثمر است این چرخ علوی را قمر است این، قمر است این فخر دو جهان را پسر است این، پسر است این بر مُصلح عالم پدر است این، پدر است این این شیعه و این مشعل انوار هُدایش ای جان همه عالم و آدم به‌فدایش روئید گل تازه‌ی آمال محمّد یا مهرِ فروزنده‌ی اقبال محمّد یا صفحه‌ی رخسار و خط و خال محمّد یا آمده دوم حسن از آل محمّد از سامره تابیده به عالم جلواتش پیوسته فرستید درود و صلواتش این گوهر ده بحر خروشنده‌ی دین است این کعبه‌ی امیّد دل اهل یقین است این عرش خداوند تعالی به زمین است این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است در سجده ملائک به یسار و به یمینش تابنده بُود جلوه‌ی مهدی ز جبینش آینه‌ی حسن ازلی ماه جمالش آیات لب حضرت هادی خط و خالش یادآور جاه نبوی قدر و جلالش جبریل فرو مانْد در اوج کمالش عالم همه مرهون وی و موهبت اوست از سامره تا عرشِ خدا مملکت اوست این اختر برج نقوی ماه تمام است این فرش‌نشینی است که خود عرش مقام است این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است بر خَلق امام است، امام است، امام است قدر و شرف و عزّت و جاهِ بشر از اوست ای منتظران! حجّت ثانی عشر از اوست ای ارض و سماوات همه، سامره‌ی تو ای چرخ برین نقطه‌ای از دایره‌ی تو ای مِهر فلک ذرّه‌ای از نائره‌ی تو ای زنده دل اهل دل از خاطره‌ی تو از جود تو بس خاطره داریم حسن‌جان! ما آرزوی سامره داریم حسن‌جان! تو یازدهم اختر منظومه‌ی نوری تو واسطه‌ی عفو خداوند غفوری تو نور خدا در شجر وادی طوری تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری من سائل لطف و کرم و جود تو هستم با آن همه آلودگی‌ام دل به تو بستم ای فوج ملک را به درت عرض ارادت سادات جهان از تو گرفته است سیادت مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت تو دست خداوند به تقدیر قضایی فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی قرآن به تو نازد که در او جلوه‌گر استی ایمان به تو بالد که ورا راهبر استی انسان به تو بالد که امام البشر استی مهدی به تو در فخر که او را پدر استی لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم خاک قدم عسکر پیروز تو باشم ای عادت تو جود و مرام تو عنایت ای مهر رخت مشعل انوار هدایت ای یازدهم اختر تابان ولایت قرآن، سخن فضل تو را کرده حکایت من «میثم» آلوده‌دل بی‌سر و پایم از خویش مرانید که مدّاح شمایم ✍ 📝 https://eitaa.com/AhmadRahbari470
می وزد طرفه نسیمی که دم روحانی‌ست همه جا جلوه‌ی یار و همه جا نورانی‌ست شب وجد و شب شادی، شب مدحت خوانی‌ست هشتمین روز همایون ربیع الثّانی‌ست از محیط عظمت گوهر زهرا آمد البشاره حسن دیگر زهرا آمد آمد از برج ولایت قمر یازدهم یا ز دریای امامت گهر یازدهم یا ز سینای نبوّت شجر یازدهم حجّت یازدهم دادگر یازدهم خرّم این گلشن توحید و گل یاسمنش می‌برد دل ز همه حُسن حَسن در حسنش کبریا وجه و نبی صورت و حیدر سیرت حَسنی حُسن و حسینی دم و زهرا عصمت یازده ماه به یک آینه در یک صورت عجبا یک پسر و این‌همه مجد و عظمت خاکیان مژده که امروز درخشید به خاک گوهر ده یم نور و یم یک گوهر پاک این پسر کیست که پیر خردش خاک در است به خدا از همه خوبانِ جهان، خوب‌تر است این پسر آینه‌ی طلعت خیر البشر است بشنوید این پدر حجّت ثانی عشر است صلوات همه بر ماه جمال پدرش پدر و مادر من باد فدای پسرش عسکر او ملک و حوری و جنّ و بشرند پرتوی از رخ او اختر و شمس و قمرند خلق عالم به گدایّی درش مفتخرند همه خوبان جهان منتَظِر منتَظَرند منتَظَر کیست همان حجّت ثانی عشر است یوسف فاطمه مهدی خلف این پسر است این پسر، والی شهر قَدَر و مُلک قضاست این پسر، عیسیِ جان با نَفَس روح فزاست این پسر شافع و فریادرس روز جزاست این گل باغ علیّ بن جواد بن رضاست روی حق، حُسن نبی، بازوی حیدر دارد آنچه خوبان همه دارند، فزونتر دارد اهل معنی ولی ذوالمننش می‌خوانند اختران جمله مه انجمنش می‌خوانند عارفان واقف سّر و علنش می‌خوانند پای تا سر همه حُسن و حَسنش می‌خوانند سرو قد، ماه جبین، گلرخ و شیرین دهن است حسن است این، حسن است این، حسن است این، حسن است دیده را فیض ملاقات حق از دیدارش مهر افتاده به خاک قدم زوّارش همه دم ذکر خدا بر لب گوهر بارش همه جا سامره با یاد گلِ رخسارش مُلک پهناور هستی به قدومش گلشن دیدۀ حضرت هادی به جمالش روشن ای دل اهل ولا زائر سامرّایت کعبۀ خلق جهان روی جهان آرایت حَسن و حُسن ز پا تا سر و سر تا پایت فرش از بال ملائک حرم زیبایت ای همه خلق جهان سائل لطف و کرمت شود آیا که برم سجده به خاک حرمت؟ کیستی تو پسر فاطمۀ زهرایی نبوی خُلق و علی خوی و حسن سیمایی جلوه‌ی سیزدهم، یازدهم مولایی حسن عسکری و گوهر ده دریایی مکتبت بندگی و دوستی و هم عهدی‌ست پدرت هادی و فرزند عزیزت مهدی‌ست من کی‌ام بنده‌ی آلودۀ دربار توأم گنهم کرده گرفتار و گرفتار توأم با دو دست تهی خویش، خریدار توأم چه کنم تو گل من هستی و من خار توأم دوست دارم که به جز دوست خطابم نکنی بپذیریّ و بخوانیّ و جوابم نکنی نگهی بر من و بر دیده‌ی گریانم کن نظری بر دل و بر حال پریشانم کن غرق عصیانم، غرق یم غفرانم کن بلکه با خاک درت پاک ز عصیانم کن هر که‌ام، هر چه بدم، «میثم» این درگاهم ذاکرم ذاکر اولاد رسول اللّهم ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
کیستم من؟ گوهر ده بحر نور کبریایم آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدایم من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده بشنوید ای آسمانی‌هـا زمینی‌ها صدایم من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم بنده‌ام اما چو حی بی‌مثالم، بی‌مثالم فیض‌بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من علی بن جواد بن رضا را نور عینم پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم  پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم بر همه شور آفرینان تا قیامت شور دادم پاسخ موسی بن عمران را به کوه طوردادم حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم همچو قرآن بود روی سینۀ بابا مقامم خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه‌‌ رایم من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم گرچه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را خشت خشت قبر ویران‌گشته‌ام گوید ثنایم من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد و آن که شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد ای خوشا آن‌کس که گوید مدح، چون میثم برایم من اباالمهـدی امـام عسکری ابـن الرضایم ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
دست خدا و نفْسِ پیمبر فقط علی‌ست شمشیر و شیرِ خالقِ اکبر فقط علی‌ست بعد از نبی به امر خداوند ذوالجلال ما را امام و هادی و رهبر فقط علی‌ست دست خدا که با سر انگشت خویشتن خورشید را نمود مسخر فقط علی‌ست بر آن دو تن که هر دو ز خیبر گریختند اعلان کنید فاتح خیبر فقط علی‌ست این نام را مباد به دیگر کسان دهند این حق حیدر است که حیدر فقط علی‌ست مردی که جان به دست، شب جای رسول خفت به بستر فقط علی‌ست ای تشنگان حشر! به حق خدا قسم باور کنید ساقی کوثر فقط علی‌ست مردی که در مهاجر و انصار از نخست گردید با رسول برادر فقط علی‌ست دیوار کعبه سینه گشود از برای او مولود بیت حضرت داور فقط علی‌ست نوزاد بیت و صاحب بیت و امیر بیت مهمان بیت همره مادر فقط علی‌ست آن شیر کبریا که در ایام کودکی از هم درید پیکر اژدر فقط علی‌ست روز احد به رغم تمام فراریان یاری که گشت دور پیمبر فقط علی‌ست از منبر رسول خدا آید این ندا بعد از رسول، صاحب منبر فقط علی‌ست کس را چه زهره تا که شود کفو فاطمه آن کس که شد به فاطمه شوهر فقط علی‌ست ممدوح «انّما» که خدا گفته در کتاب گفتیم و گفته‌اند مکرر فقط علی‌ست در روز حشر پیشروِ ختم انبیا صاحب علَم به عرصۀ محشر فقط علی‌ست شاهی که رَخت کهنه به تن کرد و رَخت نو_ با دست خویش داد به قنبر فقط علی‌ست دست خدا که یک تنه در عرصۀ نبرد بگرفت سر ز عَمْر دلاور فقط علی‌ست در فتح بدر و خیبر و در خندق و احد بالله قسم امیر مظفّر فقط علی‌ست آن بت‌شکن که در حرم خاص کبریا بگذاشت پا به دوش پیمبر فقط علی‌ست «اِلّا علی» ندای خدا بود در اُحد ممدوح این ندای منور فقط علی‌ست فرمود مصطفی که منم شهر علم و بس این شهر علم را که منم، "در" فقط علی‌ست آن کو به کودکی به رسول خدا مدام بوده انیس و مونس و یاور فقط علی‌ست گو صد خلیفه بعد پیمبر فقط علی‌ست آن را که حق نموده مقرر فقط علی‌ست «میثم» امیر خلق و رفیقِ فقیرِ شهر_ در عالم وجود سراسر فقط علی‌ست ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
فرازی از یک ای شیر خدا و اسد احمد مختار در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار هم پیش‌تر از حزب خدا یار محمّد هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ وز تیغ تو در سینه، نفس‌ها شرر نار در بدر مه روی تو چون بدر درخشید در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار رویید ز لب‌های محمّد گل لبخند در رزم چو کردی به عدو حمله علی‌وار با دست غضب فرق ابوجهل شکستی تا کس نرساند به محمّد دگر آزار هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر هم خواند تو را هم‌قدم جعفر طیّار ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی تا یار علی بودی چون مالک و عمار ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی یار علی و فاطمه بین در و دیوار... ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
ای شیر خدا و شیر احمد ای یار و فدایی محمّد ای عمِّ رسول و عمِّ حیدر بر ختم رسل علیِ دیگر سر تا به قدم همه فتوّت شمشیر تو حامی نبوّت ایثار زتو، شجاعت از تو حکم از نبی و اطاعت از تو روی تو به بدر نور بخشید شمشیر تو در اُحد درخشید تو قلب رسول را امیدی سردار مبارز و شهیدی تاریخ کند هماره اعلام کز بَدوِ طلوع دینِ اسلام حمزه همه جا محمّدی بود احیاگر دین احمدی بود ای شیر خدا! سلام بر تو شمشیر خدا! سلام بر تو روزی که زجور خصمِ نا اهل وز بغض و عداوت ابوجهل بردند هجوم بر محمّد زد لطمه عدو به جان احمد از همسر خویش تا شنیدی با خشم به هر طرف دویدی فریاد زدی کجاست بوجهل آن سنگدلِ ز اصل نا اهل فریاد زدی که ای ستمگر این مزد جفایت با پیمبر زین واقعه تلخ بود کامت دل برد به مسجد الحرامت دیدی که رسول حیّ دادار بنشسته غریب و بی کس و یار از سوز درون، زدی صدایش گلبوسه زدی به دست و پایش کای سیّد و سرورم محمّد فرزند برادرم محمّد من حمزه‌ام، ای سرم فدایت پیوسته کنم ز تو حمایت فرمود رسول حیّ داور کای عمّ گرامی پیمبر من عفو و کرم بُوَد مرامم هرگز نه به فکر انتقامم تا نور دهی به هر دو عینم خوشنود کن از شهادتینم دُر از لب همچو لعل سفتی از قلب، شهادتین گفتی بُرد از سخنت رسول حق نوش لبخند زنان گشود آغوش کای عمّ گرامی نکویم این بود همیشه آرزویم :: با قصّه‌ی حمزه و پیمبر یاد آمدم از عموی دیگر عبّاس علی گل مدینه آب آور بلبل مدینه سقّای نخورده آب در بحر گشته جگرش کباب در بحر دل را زشراره تاب داده از اشک به آب، آب داده یک باغِ مدینه دیده در آب تصویرِ سکینه دیده در آب دریاش روان زهر دو عین است خجلت زده از لب حسین است با یک یمِ اشک و یک یم خون لب تشنه شد از فرات بیرون بار غم تشنگان به دوشش در سینه شرر، به دل خروشش یاد لب خشک شیرخواره می‌زد به وجود او شراره جان کرده سپر به تیر دشمن گردیده جدا دو دستش از تن تیری زکمان رسید بر مشک از دیده‌ی مشک شد روان اشک عبّاس نگه به آب می‌دوخت آب از غم او چو شعله می‌سوخت ای حمزه‌ی کربلا اباالفضل سینه سپر بلا ابالفضل سوزی که هماره سوزِ «میثم» آتش فِکَنَد به قلب عالم ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
شادی هر دو جهان بی‌تو مرا جز غم نیست جنت بی‌تو عذابش ز جهنم کم نیست در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری عمر جاوید به شیرینی آن یک‌دم نیست.. تا خدایی خدا هست، لوای تو به پاست زآن‌که جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست.. ملک هستی همه ماتمکدۀ توست حسین جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم که جراحات تنت را به از این مرهم نیست تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو پایۀ ظلم که در دار جهان محکم نیست سائل توست کسی کز تو، تو را خواهد و بس آن‌که شد طالب تو در طلب دِرهم نیست داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست.. ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن چه شد قرائت قرآن، چه شد دعای حسن؟ بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن بـه حشـر بـا گـل لبخنـد می‌شـود محشور خوشا کسی که بگرید به غصه‌های حسن گمـان نبـود نمـک‌ناشناس‌هــا بـه ستـم کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن میان طشت، عیان شد ز پاره‌های جگر که بود خون جگر سال‌ها غذای حسن تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف که باز زهر هلاهل شود جزای حسن هنـوز بـر بـدنش زخـم‌ تیرهــا پیــداست هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است به روز حشر شهادت دهد خدای حسن غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک غریب‌تر حرم و صحن باصفـای حسن نه مهلتی که توقف کنند در حرمش نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را  دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن ✍ https://eitaa.com/AhmadRahbari470