eitaa logo
احمد رهبری ۴۷۰
148 دنبال‌کننده
280 عکس
416 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکم بیشتر این ولدالزنا رو بشناسیم: خالد بن ولید🔥لعنت‌الله‌علیه ۱_ بیست سال بعد از بعثت به همراه عمروعاص🔥 به ظاهر اسلام آورد ۲_ توسط ابوبکر🔥 حاکم شام شد عُمَر🔥 عزلش کرد ۳_ جزو اون ۴۰نفری بود، که در لیلةالمبیت قصد کشتن پیامبر خدا را داشتند ۴_ بدون اجازه پیامبر بنی جزیمه را به قتل رساند و عده‌ای را اسیر کرد با اینکه بیچاره‌ها داد میزدن بابا ما مسلمانیم و نماز می‌خوانیم پیامبر رو قبول داریم مسجد داریم نماز می‌خونیم که پيامبر امیرالمومنین علیه‌السلام ‌را با مقدار زیادی طلا فرستادند که هم دیه‌شون پرداخت کنند و هم دلجویی کنند و می‌فرمود: خدایا شاهد باش که من از این کار خالد🔥 بیزارم ۵_ مالک بن نویره را با عده زیادی از قبیله‌اش به جرم بیعت نکردن با ابوبکر کُشت و در همان شب با همسر مالک مرتکب زنا شد ۶_ ابوبکر🔥 او را به سوی قبیله بنی سلیم فرستاد عده‌ای از مردان‌شونو یجا جمع کرد، و به آتش سوزاندشون ۷_ این حرامزاده از کسانی‌ست که به خانه امیرالمومنین علیه‌السلام هجوم آوردند، و به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کردند اون وقت جماعت عُمَری به همچین جرثومه کثیفی لقب سیف‌الاسلام(شمشیر اسلام)داده‌اند https://eitaa.com/AhmadRahbari470
33.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنایات خالد بن ولید به دستور ابوبکر و عمر حجت الاسلام بندانی https://eitaa.com/AhmadRahbari470
❌❌حتما بخونید جالبه👇 🔻 قوانین معکوس در دستگاه الهی ۱- صدقه‌دادن، ظاهرا پول را کم می‌کند، اما درواقع معکوس عمل می‌کند و ما را از فقر نجات می‌دهد. معصوم می‌فرمایند: اگر فقیر شدی، بیشتر صدقه بده! ۲- پرداخت خمس و زکات معکوس عمل کرده و ما را غنی‌تر می‌کند. ۳- دنبال قدرت ندویدن، معکوس عمل می‌کند و باعث می‌شود قدرت به دنبال تو بدود. ۴- فکرِ آبادکردن آخرت، معکوس عمل می‌کند و دنیایمان را آباد می‌کند. ۵- وقتی وقت‌مان را صرف نماز، عبادت و بندگی کردیم، معکوس عمل کرده و برکت به وقتمان می‌دهد. ۶- وقتی به خودمان در راه خدا سخت می‌گیریم، معکوسش این است که سختی‌های دنیا که برای همه هست، برای ما آسان می‌شود و گاهی آسان‌تر. ٧- وقتی یاد مرگ کنیم، معکوس عمل می‌کند و دلمان زنده و شاداب می‌شود. ٨- وقتی چشم‌هایمان را از حرام ببندیم، بیشتر از بقیه می‌بینیم و می‌فهمیم و از دیدنی ها لذت می‌بریم! ۱۱- حجاب و پوشاندن از نامحرم، به ظاهر محدودیت است، اما "وقار" و بزرگی زن را بیشتر می‌کند. ۱۲- وقتی جانت را در راه خدا می‌دهی و شهید می‌شوی، معکوس عمل کرده و خداوند تو را زنده می‌کند: هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏ اند، مرده مپندارید بلكه زنده‏‌اند و نزد پروردگارشان روزى می خورند. ۱۳- وقتی نیرنگ می‌زنی و چاهی برای کسی می‌کنی، معکوس عمل کرده و خودت دچار نیرنگ می‌شوی و در چاه می‌افتی! ۱۴- وقتی مهمان‌دار می‌شویم، به ظاهر هزینه می‌کنیم، اما برکت به سفره‌مان می‌آید. ۱۵- وقتی بچه‌دار می‌شوی، قانون معکوس‌های دنیا اِعمال می‌شود و به جای هزینه بیشتر، برکت و رزق ما زیاد می‌شود! ۱۶- برای نشاط و شادی خود باید به فکر رفع مشکلات دیگران باشیم و دل دیگران را شاد کنیم تا دل خودمان شاد شود. 🔹️ این گونه است که خدا از مردم می‌خواهد اندکی در کار دنیا و قانون حاکم بر آن (معکوس عمل کردن) تأمل کنند. بلکه به بیراهه‌ای که شیطان به دروغ جلوی آن‌ها تزئین می‌کند، پا نگذارند. https://eitaa.com/AhmadRahbari470
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ ببخشید کسی میدونه این خواهران برای کدوم پایگاه بسیج هستن؟😂👏 https://eitaa.com/AhmadRahbari470
📩چرا باید قرآن را از روی مصحف شریف بخوانیم؟ 📌فوایدِ نگاه کردن به قرآن قرآن کریم به قدری با برکت است، که حتّی نگاه به صفحاتِ آن، موجبِ رشد و تعالیِ انسان می‌شود. ✅ برخی فوایدِ آن عبارتند از: ✉️تقویتِ بینایی ✉️درمانِ ورمِ ملتحمهٔ چشم ✉️مطرود ڪردنِ شیطان ✉️ازدیادِ عقل ✉️چندین برابر شدنِ ثوابِ قرائت امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: کسی که قرآن را از روی صفحاتِ آن بخواند از بینایی‌اش بهره می‌برد و از عذابِ پدر و مادرش کاسته می‌شود، هر چند کافر باشند. 📚 الڪافی/ج۲/ص۶۱۳ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
رسید مژده که ماه جمادی الاولی ست  مه مبارک میلاد زینب کبراست  دهید مژده به ختم رسل که این مولود  ولادت دگر پاره ی تنت زهراست  خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر  که خیر ، قطره و خیر کثیر او دریاست  سزد چو فاطمه مصداق کوثرش خوانم  که او به فاطمه آیینه ی تمام نماست  محمد و علی و فاطمه ، حسین و حسن  جمال انورشان در جمال او پیداست  هنوز شیر ننوشیده چشم نگشوده  به سینه اش طپش قلب سیدالشهداست  مرا چه زهره که گویم ثنای دخت علی  خدا گواست که اوصاف او کلام خداست  مقام " یذهب عنکم " گرفت این دختر  یقین کنید که قرآن به عصمتش گویاست  نماز شب به نماز شبش نماید فخر  دعا به هر نفس او نیازمند دعاست  خجسته چهره ی او مصحفی به چشم حسین  چه مصحفی که پر از آیه های کرب و بلاست  چه دختری که وجودش همیشه " زین اَب " است  چه زینبی که بلاها به چشم او زیباست  زبان حیدریش کار ذوالفقار کند  خطابه های بلندش به شام و کوفه گواست  به صبر و همت و ایثار و اقتدار و کمال  اگر حسین دگر خوانمش رواست رواست  خدا جلال و ، محمد کمال و ، فاطمه زهد  علی خصال و حسین آیت و حسن سیماست  چنان که یک دم او بی حسین ممکن نیست  یقین کنید که بی او حسین هم تنهاست  جمیل دیدن سیل بلا به دیده ی او  گواه فوق جلالش ز مریم عذراست  سرور سینه ی مریم وجود عیسی بود  مدال سینه ی او داغ هیجده عیساست  نظام دین بُود از گیسوی پریشانش  هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست  ز شعله ی نفس زینب است تا صف حشر  حرارتی که ز خون حسین در دل هاست  قسم به دین خدا می خورم که دین خدا  به صبر زینب و خون حسین پا بر جاست  خطابه اش همه آیات وحی و تفسیرش  نیازمند هزاران قصیده ی غرّاست  سر بریده ی فرزند فاطمه می گفت  که خون پاک مرا خطبه ی تو آب بقاست  امین وحی بیا و به اهل کوفه بگو  که این صدای خداوندگار بی همتاست  زبان شکر گشودن کنار مقتل خون  خدا گواست که فوق مقام صبر و رضاست  به موج خون تن صد پاره را گرفت به دست  که ای خدا بپذیر این یگانه هدیه ی ماست  شبی نشد که نماز شبش رود از دست  که لحظه لحظه ی شب هاش لیلة الاحیاست  الا قیام تو قد قامت قیام حسین  تویی که قامت دین با قیامتت شد راست  تویی که خطبه ی شامت یزید را لرزاند  تویی که شام ز نطقت به خصم شام عزاست  تویی که هر نفست یک خطابه ی پر شور  تویی که هر قدمت یک قیام عاشوراست  اگر که فاطمه خوانندت از جلال درست  اگر به غیر حسینت مثل زنند خطاست  جمال روح فزایت بهشت روح علی  نگاهت از دل پاک حسین عقده گشاست  هنوز حنجره ات را طنین صوت علی است  اگر چه گوش دل اهل کوفه ناشنواست  حسین بر سر نی گوش ، پای خطبه ی تو  سر بریده ی او مجلس تو را آراست  حسین کعبه و حج تو دور او گشتن  صفا و مروه ی تو قتلگاه و طشت طلاست  جبین شکستن عشاق در رساله ی توست  عذار شسته به خون تو بهترین فتواست  کدام رتبه از این به که سال ها " میثم " فقط برای شما خاندان مدیحه سراست  https://eitaa.com/AhmadRahbari470
تو ای پاینده ی پیغام آور خون که بعثت یافتی از سنگر خون کتاب سینه‌ات سرمایة عشق به هر آهت هزاران آیة عشق فرشته، حور، انسان چیستی تو؟ علی، زهرا، محمّد کیستی تو؟ نبوّت را چراغ مکتبی تو حسینی یا حسن، یا زینبی تو کلام عشق را حسن ختامی وفا را هم پیمبر هم امامی قیامت کرده‌ای در استقامت پناه آورده بر صبرت امامت چو در دامان مقتل پا نهادی امام صابران را صبر دادی اگر گامی به ره وامانده بودی و گر یک لحظه از پا مانده بودی شرف، مردی، شهامت کشته می‌شد امامت نه، امامت کشته می‌شد الا انوار توحید از چراغت به دل یک روزه هفتاد و دو داغت گریبان چاک شادی از غم توست زمان آیینه دار ماتم توست بجز تو ای ز جام گریه سرمست که قربانی گرفته بر سر دست تو در دریای خون خورشید جُستی تو گل را با گلاب اشک شستی تو آیات صبوری آفریدی ز قرآن پاره‌ها گلبوسه چیدی تو پیغام شهیدان را رساندی تو در مقتل نشستی روضه خواندی تو مرغ وحی و مقتل آشیانه حسینا وا حسینایت ترانه سرشکت پاکبازی را وضو داد خدا داند که خون را آبرو داد همه شب مرغ شب می‌زد پر و بال که با اشک تو پنهانی کند حال تو که قلبت ز خون بحری دگر بود ز قرآن پاره‌هایت پاره تر بود صلوة‌اللیل را بنشسته خواندی خدا را از درون خسته خواندی علی که جز تو او را زین ادب نیست اگر دست تو را بوسد عجب نیست حسین آن کز قیامش شد قیامت به پیش تیر دشمن بست قامت چو شد آماده بهر جانفشانی تو را فرمود ای زهرای ثانی که ای از خود تهی از عشق سرشار مرا هم در نماز شب به یاد آر تو را پیغمبر اکرم ستوده خدا در سوره مریم ستوده گواه صبر تو رب العباد است کتاب صبر تو در رمز صاد است چو حق با خلق از جام بلا گفت: حسین استاد برپا و بلا گفت تو او بودی و او تو کاندران بزم به یک همّت به یک غیرت به یک عزم به شوق جام در دم پر کشیدید گرفته هر دو با هم سر کشیدید چو از آن جام با هم نوش کردید بلا را دست در آغوش کردید شکفتید و شکفتید و شکفتید بلی در هر بلا گفتید گفتید نصیب تو اسارت شد از آن جام نصیب او شهادت شد سر انجام شهادت در خط او چهره بگذاشت اسارت بوسه از خاک تو برداشت به خون شستید رخ یک رنگ و یکدل حسین از اشک و تو از چوب محمل بیابان در بیابان در بیابان تو گرم خطبه، او مشغول قرآن یکی بودید در نقش دو مظلوم یکی گفتید اما از دو حلقوم تو خونین باغ هفتاد و دو داغی تو شبهای اسارت را چراغی تو پیغام آور خون خدایی تو فریاد خموشان را صدایی تو در بند اسارت شرزه شیری که گفته تو اسیری؟ تو امیری تو شهر کوفه را تسخیر کردی تو شاه شام را تحقیر کردی تو که لرزان ز گامت پایداریست چرا خون سرت بر چهره تو و از پا فتادن باورم نیست قرار از دست دادن باورم نیست تو و دامان صبر از هم گسستن تو و از چوب محمل سر شکستن در اینجا راز پنهانی نهفته است که گوش جان به پنهانی شنفته است تو پیمان بسته بودی با برادر که همگامی کنی تا گام آخر به پاس عهد یکرنگی که بستی جبین از چوبة محمل شکستی ز خون سر حدیث دل نوشتی به خط سرخ بر محمل نوشتی که عاشق کار با فتوا ندارد سر سالم در اینجا جا ندارد اگر قرآن سر نی گشت قاری وگر خون بود از هر آیه جاری به خونش لاجرم تفسیر باید که اینجا از سخن کاری نیاید از آن قاری است تا زنده است قرآن از این تفسیر پاینده است قرآن سری بشکست و خونی از جبین ریخت وز آن خون چند قطره بر زمین ریخت نه، محمل روی گردون لاله گون شد نه خاک کوفه، عالم غرق خون شد بدن خسته دل از غم پاره پاره نهادی پا چو در دارالعماره سخن ناگفته و لب ناگشوده تاب و توان از دشمن ربوده نگاهت خصم را تحقیر می‌کرد به قلبش کار صد شمشیر می‌کرد به وقت راه رفتن پای تا سر تو زهرا بودی و زهرا پیمبرi در آنجا با شکوه کبریائی محمّد داشت در تو خودنمایی امیر شهر کوفه شد اسیرت زبون و کوچک و خوار و حقیرت به اشک چشم گریان تو سوگند به گیسوی پریشان تو سوگند به طوطی های خاموش از ترانه به تنهای کبود از تازیانه به آن درّی که در خون باز جستی به آن گل کز گلاب اشک شستی به سقایی که آبش دادی از اشک به آن چشم و به آن دست و به آن مشک به سرهای جدا در مقدم یار به پاهای پر از گلبوسة خار به ماهی که فراز نی عیان بود به خورشیدی که دورت سایه‌بان بود به قرآنی که از تو جان و دل برد به لبهایی که چوب خیزران خورد سرشکی تا که زنگ دل بشویم زبانی غیر یا زینب نگویم مرا بهتر ز دنیا و ز عقباست که در محشر بگویی «میثم» از ماست https://eitaa.com/AhmadRahbari470
روایت است که یک روز حضرت زهرا رسید گریه کنان نزد خواجۀ دو سرا گرفته بود ببر زینب عزیزش را چه زینبی که ستوده فلک کنیزش را جمال فاطمی او شبیه مادر بود ولی ز اشک، دو چشمش دو بحر گوهر بود بگفت فاطمه در محضر رسول خدا که ای به خاک تو جان تمام خلق فدا رسیده فاطمه ات از غصّه جان بر لب چرا نمی شود آرام دخترم زینب هماره از دل او آه و ناله برخیزد بر وی دست من از صبح اشک می ریزد نبی گشود دو دست  و ز دامن زهرا به روی سینه چو قرآن گرفت زینب را گرفت در بغل او را به احترام تمام صدای گریۀ او لحظه ای نشد آرام علی گشود دو دست و ورا گرفت ببر نشد خموش دمی بر فراز دست پدر حسن رسید ز بابا گرفت او را باز ولی نگشت خموش آن همای وحی حجاز به سینه ناله و اشکش ز دیده جاری بود که سیّدالشهّدا دست های خویش گشود گرفت خواهر خود را چو جان خود در بر کشید دست نوازش و را به صورت و سر چنانکه بحر خروشنده اوفتد ز خروش صدای طوطی وحی مدینه شد خاموش ز روی شانۀ جدّ و اب و برادر و مام به وصل گمشدۀ خود رسید و شد آرام گمانم آنکه به او با اشاره گفت حسین که وقت گریه تو نیست ای فروغ دو عین هنوز شعله ی آتش بر این سرا نزدند هنوز مادر مظلومۀ تو را نزدند هنوز غربت حیدر ندیده گریه مکن کبودی رخ مادر ندیده گریه نکن نگاه دار بر آن لحظه اشک و زمزمه را که بشکنند در این خانه دست فاطمه را مریز اشک و مزن ناله و مکن زاری هنوز از سر بابا نگشته خون جاری هنوز خون به دل زار ما نکرده کسی هنوز فرق علی را دو تا نکرده کسی شرار آه تو روزی ز سینه برخیزد که از گلوی حسن لخته لخته خون ریزد سرشک دیده میفشان به برگ یاسمنت هنوز تیر نباریده بر تن حسنت صبور باش میفشان سرشک از دیده هنوز جسم حسینت به خون نغلطیده زمام گریه نگهدار تا که در گودال کنند سم اسبان تن مرا پامال زمان گریه ی تو لحظه ایست خواهر من که بوسه گیری از پاره پاره حنجر من هنوز نیزه به کتف و به شانه ات نزدند کنار پیکر من تازیانه ات نزدند هنوز شام بلا را ندیده ای زینب هنوز طشت طلا را ندیده ای زینب هنوز پیش رویت اهل شام صف نزدند هنوز پای صدای حسین کف نزدند هنوز سنگ بلا بر سرت نباریده هنوز کوفه به اشک غمت نخندیده مریز اشک بصورت ز دیده پیوسته هنوز چوبۀ محمل سر تو نشکسته اگر چه دختر زهرا ز گریه شد خاموش ولی درون وجودش چو بحر داشت خروش پس از گذشت زمان روزگار پیرش کرد به دشت کرب و بلا عاقبت اسیرش کرد اگر چه کوه بلا دمبدم کشید به پشت خدا گواست که داغ حسین او را کشت در آخرین دم خود یاد نازنین بدنی به روی سینۀ خود داشت کهنه پیرهنی چه کهنه پیرهنی پاره پاره چون جگرش گرفته بود چو جان عزیز خود ببرش به وقت مرگ نگاهش به دشت و صحرا بود در انتظار قدوم عزیز زهرا بود به سینه داغ غم لاله های رعنا داشت در آخرین نفسش ذکر واحسینا داشت تمام هستی خود را به راه جانان داد نگاه کرد به روی حسین تا جان داد دوبار دختر زهرا ز گریه شد آرام یکی به شهر رسول خدا یکی در شام جهان به ماتم او غرق آه و زاری باد سرشک دیده «میثم» هماره جاری باد https://eitaa.com/AhmadRahbari470
سـلام فاطمـه مـرآت داور آوردی زهی که خون خدا را پیمبر آوردی ببـال کوثـر احمد که کوثر آوردی بـرای حیـدر کـرار، حیـدر آوردی به روی دامن تو شیردخت شیرِخداست درون سینـه ی او قلـبِ سیدالشهداست فرشتگان همـه از جـای خـود قیـام کنید کنــار فاطمــه بــر زینب احتــرام کنید به خاک مقدم شان سجده صبح و شام کنید همــه بــه فاطمـه و دخترش سلام کنید پیمبر آمده یا حیدر است این دختر؟ بگـو که فاطمه ی دیگر است این دختر چـه دختـری که جلال پیامبـر دارد ز خردسالی خـود صـولت پـدر دارد بـه سیـدالشهـدا الفتــی دگـر دارد از آن جمال، محال است چشم بردارد فقط نه محو جمالش نبی شده امشب حسینِ فاطمـه هم زینبی شده امشب نبی به یاد خدیجه است محـو دیدارش نشان بوسـه ی زهــرا بــه مـاه رخسارش عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش فقط به روی حسین است چشم بیدارش هنوز شیر ننوشیده ذکر حق سخنش ز شیـر بهتـر، نـام حسین در دهنش کسـی کــه بــر سر عالم علم زند این است کسـی کــه حکـم خـدا را رقم زند این است کسی که نقش شیاطین به هم زند این است کســی کـه شعله به کاخ ستم زند این است شکوه حیدری‌اش بین، مگو که حیدر نیست خطابه‌خوانــی او کــم ز فتـح خیبر نیست چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است حجـاب فاطمه از چادرش نمودار است مقـــام ام‌ابیهـــایی‌اش ســزاوار است نمــاز نافلـه‌اش را خـدا خریـدار است زهی نمـاز شب آن حقیقت زهرا که سیدالشهدا گفتش التماس دعا تو کیستی که علی‌گونه رهبری کردی تو مثـل فاطمـه اسـلام‌پروری کردی به عزم و همت و ایثار، مادری کردی تو بـا امــام شهیــدان برابـری کردی حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی علــی زبـان خـدا باشـد و صداش تویی سلام بر تـو که تـو هم فرشتـه هم بشری سلام بر تو که در صبـر، مادر و پدری سلام بر تو که بر هفت شهر نور، دری سلام بر تو که در بحر معرفت گهـری خدا برات شهادت نوشته با قلمت سلام بر شهدای مدافع حرمت تو مـادر شهــدا تــا قیامتــی زینب تو آسمــان جــلال و کرامتــی زینب تــو پاســدار مقــام امامتــی زینب قدت خمید، ولی راست قامتی زینب تو با شهامت و صبرت، حسینی و حسنی حسینی و حسنی، نـه، تمـامِ پنج تنی https://eitaa.com/AhmadRahbari470
آتشم آتشی از سمت سحر شعله‌ام شعله‌‌ای از شمس و قمر هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دو سَر نعره‌ام نعره‌ای از عمقِ جگر "ها علی بشر کَیفَ بشر که بشر می‌شود این گونه مگر؟* مثل یک قایقِ طوفان زده‌ام مثل یک شیشه‌ی باران زده‌ام مثل یک دست به دامان زده‌ام که خوش این فال به دیوان زده‌ام آمده جانِ علی جانِ نجف حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف به جلال و جبروتش سوگند به کمال و ملکوتش سوگند به قمات و به قنوتش سوگند به ثُبات و به ثبوتش سوگند نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست باء بسم‌الله زهرا و علیست باز زهراست که مولا شده‌است یا علی هست که زهرا شده‌است چه در این قاب هویدا شده‌است که حسن غرقِ تماشا شده‌است جَبلُ الصَبرِ دو دنیا زینب سومین معنیِ زهرا زینب جلوه در جلوه تنزُّل دارد نور در نور تسلسل دارد مصطفی در بغلش گُل دارد فاطمه هست ؛ تامل دارد روز اول به خدا گفت بَلا اِنَماالعِشق هوالکرببلا ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست آن که خود هفت حرم دارد اوست شاه دُختی که عَلَم دارد اوست آن که از صبر قدم دارد اوست به عُلُوَّش که تمام دین است نام زینب چقدر سنگین است زینبی هم قدمِ ثارالله زینبی با عَلَمِ ثارالله معنیِ محترمِ ثارالله در حجابِ حرم ثارالله "زینبی سایه به سایه با دوست سایه هم دورتر از او تا دوست" نفس او دو هَجا بود: حسین زینب این گونه دو تا بود: حسین با حسینش همه‌جا بود: حسین هم حسن هم به خدا بود: حسین تا که او هست سری خَم نشود سرِ مویی زِ علی کم نشود کیست او راویِ راه سه امام کیست او خطبه‌ی پولاد و پیام کیست او شیرِ خدا در احرام کیست او معنیِ ویرانیِ شام کیست او بیرقِ غیرت باشد قسمِ حضرت حجت باشد شب که تا تربت مادر می‌رفت هر قدم با سه برادر می‌رفت پیشِ رو حضرت حیدر می‌رفت زود عباس جلوتر می‌رفت نور جز نور از این آیه ندید سایه‌اش را زنِ همسایه ندید بارَش از کوه کمر می‌شکند داغش از مَرد سپر می‌شکند بال او از همه پر می‌شکند زینب است او و مگر می‌شکند؟ رفت از کوفه جگر درآورد رفت از شام پدر درآورد کربلا دید پَرَت تیر کشید پایِ گودال سَرَت تیر کشید بی حسینت کمرت تیر کشید نیزه‌ای زد جگرت تیر کشید کربلا دید اسیرش کردند آه یک روزه چه پیرش کردند *از سلیمان امیـنی تبریزی https://eitaa.com/AhmadRahbari470
سرود؛ یا عقیلة العرب.mp3
1.84M
علیهاالسلام 🔹یا عقیلة العرب🔹 ذکر فرشته‌ها یا عقیلة العرب محبوبۀ خدا یا عقیلة العرب تفسیر هل أتی یا عقیلة العرب هستیِ مرتضی یا عقیلة العرب روشن شده باز شبای مدینه ماه دو عالم مهمون زمینه غرق تبسم می‌شه روی زینب روی حسینو وقتی که می‌بینه خود نور و رحمته، قدمش با برکته واسه عالم حجته، واسه مولا زینته «یا عقیله یا زینب» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای خواهر حسین یا عقیلة العرب ای یاور حسین یا عقیلة العرب غم‌پرور حسین یا عقیلة العرب هم‌سنگر حسین یا عقیلة العرب چادر نمازت خالق بهاره تیغ کلامت مثه ذوالفقاره بانو دمشقِ تو پناه عشقه اسمت کلید بغض انتظاره دین و دنیا زینبه، نور عقبا زینبه کربلام با زینبه، نفسم یا زینبه «یا عقیله یا زینب» شاعر: https://eitaa.com/AhmadRahbari470