#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
می ایستم امروز خدا را به تماشا
ای محو شکوه تو خداوند سراپا
ای جان جوان مرد به دامان تو دستم
من نیز جوانم، ولی افتاده ام از پا
آتش بزن آتش به دلم، کار دلم را
ای عشق مینداز از امروز به فردا
آتش بزن آتش به دلم ای پسر عشق
یعنی که مکن با دل من هیچ مدارا
با آمدنت قاعده ی عشق به هم خورد
لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا
تا چشم گشودی به جهان ساقی ما گفت:
«المنته لله که در میکده شد وا...»
ابروی تو پیوسته به هم خوف و رجا را
چشمان تو کانون تولا و تبرا
ای منطق رفتار تو چون خلق محمد(ص)
معراج برای تو مهیاست، بفرما!
این پرده ای از شور عراقی و حجازی است
پیراهن تو چنگ و جهان دست زلیخا
لب تشنه ی لب های تو لب های شراب است
لب وا کن و انگور بخواه از لب بابا
دل مانده که لب های تو انگور بهشتی است
یا شیرخدا روی لبت کاشته خرما
عالم همه مبهوت تماشای حسین است
هر چند حسین است تو را محو تماشا
چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان
شد گوشه ی شش گوشه برای تو مهیا
از گوشه ی شش گوشه دلم با تو سفر کرد
ناگاه درآورد سر از گنبد خضرا
مجنون علی شد همه ی شهر ولی من
مجنون علی اکبر لیلام به مولا
#سید_حمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
هر جا تب عشق است، دل در به دری هست
دیروز گدایان همه دنبال تو بودند
هر جا که شلوغ است یقینا خبری هست
اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند
دیدید که در طینت ما هم هنری هست
بازار مرا با قدمت گرم نکردی
یک چند غلامی که بیایی ببری هست
در غیبت شه روی به شهزاده می آرند
صد شکر که در خانه آقا پسری هست
هر جا قد وبالای رشیدی است، یقینا
دنبال سرش نیم نگاه پدری هست
یا حضرت ارباب،دمت گرم و دلت شاد
یا حضرت ارباب کرم،خانه ات آباد
داریم همه محضر تو عرض سلامی
تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی
تا خانه ی آباد شما بنده پذیر است
نامرد ترینم نکنم میل غلامی
ای قامت قد قامت تو عین قیامت
قربان قدت صد قد و بالای گرامی
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی
پس لطف بفرما وبفرما که کدامی؟
تو مفترض الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
هر کس که هوای پدری داشته باشد
خوب است که همچین پسری داشته باشد
انگار رسول است، نمایی که تو داری
انگار بتول است ،صدایی که تو داری
بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی
با این قد انگشت نمایی که تو داری
باید که برای تو کرم خانه بسازند
از بس که زیاد است گدایی که تو داری
از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است
از سفره ی پر جود و سخایی که تو داری
تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی
که منتظر توست، خدایی که تو داری
کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند
بگذار که عشاق به پای تو بمیرند
ای سیر کمالات همه تا سر کویت
ای آب فرات لب من آب وضویت
ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی
مانند حسن جود بود عادت و خویت
عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند
ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت
پایین قدمهای حسین جای کمی نیست
جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت
اینقدر مزن آب به سرخی لب خود
حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت
حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند
باید که مرا عبد غلامان تو خوانند
ای زاده ی زهرا جگرت میرود از دست
امروز که دارد پسرت می رود از دست
ای کاش که بالای سرش زود بیایی
گر دیر بیایی ثمرت می رود از دست
بد نیست بدانی اگر از خیمه می آیی
با دیدن اکبر کمرت میرود از دست
افتادنت از زین پدرت را به زمین زد
برخیز و گرنه پدرت می رود از دست
برخیز که عمه نبرد دست به معجر
بر خیز به جان من و این عمه ات، اکبر
#علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#مناجات
#ترکیب_بند
از این خاکدان پر زدن لازم است
و پرواز دور از چمن لازم است
خلاصه از اینجا سفر می کنیم
خلاصه فراق وطن لازم است
بسوزان مرا تا بسازی مرا
برای همه سوختن لازم است
به خلوت میایم به تو می رسم
مناجات با خویشتن لازم است
گدا را غنی اش کنی می رود
برای خودم فقرمن لازم است
تو نه گفتنت همتم می شود
برای کمالات "لن" لازم است
به آوارگی ام ترحم نکن
نبی را اویس قرن لازم است
برای کمالات روحت علی
حسین لازم است و حسن لازم است
بخواهم صفات تو را بشمرم
صفات همه پنج تن لازم است
نصیب حسین از دو عالم علی ست
پدر که علی و پسر هم علی ست
دلم را به زلفت اگر می دهم
بدست نسیم سحر می دهم
بدون تو سودم ضرر می شود
بدون تو حتما ضرر می دهم
بیا خون دل را به گردن بگیر
که دارم دلم را هدر می دهم
سرم سر نه سرمایه ی عاشقی ست
به وقتش در این راه سر می دهم
تو ابرو بیاور به میدان، خودم...
سرم را دو شب زودتر می دهم
ندادم هرآنچه گران خواستند
دلم را تو ارزان بخر...می دهم
برای دو تا مشت از خاک پات
دو زر می دهم...بیشتر می دهم
به پای پدرها پدر داده ام
به پای پسرها پسر می دهم
پرم را به گهواره ات می زنم
ازینجا به فطرس خبر می دهم
در این کوچه دستم به تو سر زده
کرم هم اگر رد شده در زده
ندیدم کسی را در عالم چنین
شباهت بگیرد به خاتم چنین
ندیدم کسی را صدایش کنم
و فیضش بیاید دمادم چنین
خدا پهن کرده بساط تو را
ندیدم بساطی فراهم چنین
کرمخانه ات کار و بارش گرفت
پس از آن نگفتند "حاتم چنین"
دمت مرده را زنده کن می کند
مسیحا ندیده دمش دم چنین
تو با آدمی، آدمی نیستی
مگر می شود صلب آدم چنین؟!
می ارزد دل و دین به ابروت داد
کجا دیده ایم ابروی خم چنین!
تو نازت زیاد است، پس ناز کن
پدر می خرد، عمه هم همچنین
قد ام لیلا به پایت خمید
نکرده خداییش مریم چنین
غم عشق خوردن می ارزد علی
به پای تو مردن می ارزد علی
دلم سوخته پس حرم را بده
سرم را بگیر و پرم را بده
سرشب پر و بال من را بگیر
دم صبح خاکسترم را بده
بیا توشه بردارم از دیدنت
بیا توشه آخرم را بده
لبم را به فیض لبت وصل کن
افاضات پیغمبرم را بده
همه تشنه ی تشنگی تواند
بیا رزق انگشترم را بده
توحالا که رفتی روی نیزه ها
اذان غروب حرم را بده
من و لشگرم را بهم ریختی
بیا و من و لشگرم را بده
پاشو، آبروی مرا جمع کن
پاشو، چادر خواهرم را....
خدایا علی اصغرم را بگیر
بجایش علی اکبرم را بده
خدایا درخت امیدم شکست
عصایم بدست که افتاده است؟!...
#علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#ترکیب_بند
یک جهان عشق و دل و نام علیِ اکبر
یک جهان حُبُ من و جام علیِ اکبر
از ازل تا به ابد جمله ی ذرات وجود
عاشق روی دل آرام علیِ اکبر
اهل عرش و فلک و عالم قدس و ملکوت
همه روزی خورِ اِکرام علیِ اکبر
رزق و روزی خدا واسطه اش چیست به جز
صله و بخشش و اِنعام علیِ اکبر
همه جا از کرمت خوان تو گسترده شده
تا ابد سفره ی احسان تو گسترده شده
برده دل از همه ی مُلک بقا پیغمبر
جلوه کرده ز خدا در همه جا پیغمبر
اشبه الناس به پیغمبر اعظم بودی
مو نمی زد عَلیا روی تو با پیغمبر
گر نشینی به برش ، هست به حیرت جبریل
که دهد وحی خدا را به تو یا پیغمبر
تاکه شدی عازم میدان همه با هم گفتند
وای ظاهر شده در کرببلا پیغمبر
تا که دلتنگ تماشای پیمبر می شد
باز چشمان حسین ، زائر اکبر می شد
دیدنت همچو تماشا و ملاقات علی
می رسد از لب تو صوت مناجات علی
خُلق و خویت نبوی ، جام و سبویت علوی
روی زیبای تو آیینه و مرآت علی
ذوالفقار نگهت زَهره بَرَد از دشمن
هیبت حیدری ات نغمه ی هیهات علی
سفره ی بخشش و احسان تو بر جمله ی خلق
بود یادآور اکرام و کرامات علی
آرزو کرد جنان تا که ببیند رویت
گره خورده دل عالم به سرِ گیسویت
بی شمارند که از عشق تو دیوانه شدند
فارغ از جام و می و ساغر و پیمانه شدند
درِ خانه منشین راه همه بسته شده
بس که مردم به گل روی تو پروانه شدند
صد هزاران همه چون حاتم طایی آیند
جملگی طالب یک لطف کریمانه شدند
دلبرانی که دل از اهل دو عالم بردند
جان فدای تو نمودند که جانانه شدند
کاش می شد به سرِ کوی تو مهمان گردیم
جان سپاریم و فدایی تو جانان گردیم
می رود قلب حسین پای به پای دل تو
همچنین قلب حسین ، قبله نمای دل تو
کودکی بودی میلَت که به انگور افتاد
خوشه ای دست پدر بود برای دل تو
تا که در کرببلا عازم پیکار شدی
ناله ی اهل حرم شد به نوای دل تو
خیمه ای آه ز پشت سر تو محزون است
جان بگیرد ز همه زمزمه های دل تو
تا ابد ذکر تو را بر سر لب می گیرم
آخر از داغ و غم و غصه ی تو می میرم
#محمد_مبشری
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مناجات
#ترکیب_بند
ما را سرشته است گرفتارمان کند
خلق از اضافهء گِل دلدارمان کند
از خاک کربلا و نم اشک فاطمه
خلقت شدیم تا که علی وارمان کند
با یک نگاه، حضرت ارباب زاده ای
ما را خرید تا که خریدارمان کند
یوسف که آفریده شد آن گه نوشته شد
با یک کلاف، راهی بازارمان کند
بازار رفته بندهء یوسف شدیم ما
میثم شدیم تا که سر دارمان کند
هر بار، بارِحسرت ودردی به دل نشست
دستی رسید تا که سبکبارمان کند
نازم به چشم مست همان شاهزاده ای
که یک نگاه کرد که بیمارمان کند
از آن نگاه وصل به دریا شدیم ما
مجنون کوی اکبر لیلا شدیم ما
بر زد دوباره شاخهء طوبی جوانه ای
تکثیر گشت هیبت پیغمبرانه ای
تصویری از حسین به دامان فاطمه
سوزانده عمه بر سرت اسفند دانه ای
خورده گره به قلب ابالفضل زلف تو
ام البنین کشد چو به موی تو شانه ای
دل می برد ز هاشمیان خنده های تو
گشته برای بوسه ز رویت بهانه ای
با هر تبسمت که در باغ جنت است
ای دلربا ، تو عطر بهشتی خانه ای
ای موج گیسوان تو دریایی از امید
بر موج آرزوی جوانان کرانه ای
یا ایها العزیز به ما هم نگاه کن
صف بسته ایم تا که بگیریم اعانه ای
اکبرترینِ حلقهء باب شفاعتی
حیدرترین شعاع چراغ هدایتی
اى يكه تاز عرصه ى پيكار يا على
اى ترجمان آيه ى ايثار يا على
آيينه ى حسينىِ زهرا كه مى شود
هر لحظه با وجود تكرار يا على
يك لشكراست برق نگاهت كه مى زنى
چون صاعقه به قلب شب تار يا على
پا درركاب و دست به شمشير،كرده اى
در كارزار ، كار همه زار يا على
از رزم حيدرى تو پاشيده شد سپاه
فرياد زد ز شوق، علمدار يا على
بازوى لافتايى تو ذوالفقار شد
اى هيبت تو حيدر كرار يا على
اى قله ى غرور و قرار دل حسين
تنها مؤذن حرم يار يا على
اى حامى رقيه ز خيمه سفر نكن
گر مى روى برو جگرم را خبر نكن
وقتی تن تو طعمهء شمشیر می شود
آیینهء وجود تو تکثیر می شود
هر کس که از هراس هجوم تو می گریخت
برگشته و به کشتهء تو شیر می شود
اى نازنين جوان رشيدم، كمان شدم
داغ تو بر دل پدرت تیر می شود
برخیز ای تمام ادب، پیش پای من
دارد کنار تو پدرت پیر می شود
اى كه مدافع حرمى ، كوه غيرتى
بعد تو خيمه ها همه تسخير مى شود
سرو امید من ، همهء آرزوی من
برخيز خیمه بى تو زمینگیر می شود
بعد تو خاک بر سر دنیای دون علی
بی تو ز زندگی دل من سیر می شود
اى آيه ى مقطعه ى مصحف عبا
اى قاب تكه تكه ى تصويرمصطفى
#سعيد_نسيمى
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
هرجاکه حرف ناز بیاید نیازهست
هرجا که حرف سوز بیاید گداز هست
هرجا که حرف چاره شود چاره ساز هست
هرجا که حرف مأذنه باشد نمازهست
گفتیم اذان و زود قیامت درست شد
درآسمان نماز جماعت درست شد
امشب خوش است رفتن زیر عبای عشق
باید گداشویم تماما گدای عشق
دل را سپرده ایم به قبله نمای عشق
قبله رسیده است به پایین پای عشق
هرکس سرش به پای حسین است اعلم است
پایین پای شاه همان عرش اعظم است
عیسی به خواب آمد و تو جلوه گرشدی
با یک حضور شاهد حرف پدر شدی
در مسجد النبی تو نبی دگر شدی
با جلوه های احمدی ات رهگذر شدی
سنگی بزن به شیشه دلتنگی حرم
پیغمبر همیشه دلتنگی حرم
از بین سنگ تاک کشیدی به یک نگاه
طعم شراب ناب چشیدی به یک نگاه
از مسجدی به باغ رسیدی به یک نگاه
هرچه ندیده بود تو دیدی به یک نگاه
انگور را به دین لبانت بکش سریع
این شیره دل است بجانت بکش سریع
تو مصطفای طایفه ای مصطفی ترین
تطهیر شاهدست تویی انما ترین
ای لطف دستهای شما هل اتی ترین
ماییم خاک پای شما!خاک پا ترین..
امشب تمام روح و تن ما شدی علی
تو یا حسین و یا حسن ما شدی علی
درپیکر وقار نجابت چه دیدنی ست
پشت سر امام نیابت چه دیدنی ست
اقرار دشمنان به مقامت چه دیدنی است
بر قامتت ردای خلافت چه دیدنی ست
ارث از علی گرفت وجود بهاری ات
سیاس ها فدای سیاستمداری ات
امروز با نقاب نیا بی نقاب باش
سایه بگیر برسر ما آفتاب باش
حالا که شعله ایم کریمانه آب باش
عمه سوار محمل اگر شد رکاب باش
زانو خوش است یاور این بازوان شود
پله برای رفتن این بانوان شود
طرزنگاه کردن بابا به حسرت است
حالا اذان بگو که زمان شهادت است
دور و برت به خیمه زنها قیامت است
دل کندن از پیمبر خیمه مصیبت است
با انقطاع ازهمه دامن کشیده ای
چه دیده ای که از دل من دل بریده ای
میترسم اینکه پخش به صحرا ببینمت
از بغض نیزه ها صد و ده تا ببینمت
با زخم های پهلوی زهرا ببینمت
هرجا سرم بچرخد و هرجا ببینمت
در وقت احتضار پدر را صدا بزن
رحمی به حال من کن و کم دست و پا بزن
دلواپسم که تیر دراین سینه جا کنند
آرام بند بند تنت را جدا کنند
جسم تورا حواله به کهنه عبا کنند
باهلهله نگاه به احوال ما کنند
خون لخته ای مزاحم اگرشد به من بگو
انگشت دست لازم اگر شد به من بگو
#سید_پوریا_هاشمی
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#ترکیب_بند
یا که گوهری زیر قدم های تو باشد
یا حور و پری زیر قدم های تو باشد
وقتی که ملائک به قدوم تو می افتند
باید خبری زیر قدم های تو باشد
از هشت در جنت اعلای خداوند
شاید که دری زیر قدم های تو باشد
باید بنشینند ملائک سر راهت
تا بال و پری زیر قدم های تو باشد
کافی است که لب تر کنی و بعد ببینی
قرص قمری زیر قدم های تو باشد
این سرو رشید قد تو حاصل یک عمر...
خون جگری زیر قدم های تو باشد
آهسته کمی راه برو چون ضربان...
قلب پدری زیر قدم های تو باشد
پشت تو دعا های حسین است مبادا
شر و خطری زیر قدم های تو باشد
چشمان حسودان دو عالم کف پایت
جان پسر فاطمه! جانها به فدایت
افتاده دل خلق به دام علی اکبر
هستند ملائک سر بام علی اکبر
هرچند به ظاهر نه پیمبر، نه امام است
کمتر ز نبی نیست مقام علی اکبر
حق خواست به احمد بدهد نام علی را
پیغمبری آورد به نام علی اکبر
در منطق و گفتار همانند محمد(ص)
از جانب وحی است کلام علی اکبر
جمعاند سر سفره او اهل مدینه
هستند نمکگیر طعام علی اکبر
هیهات اگر پس بزند دست کسی را
اینها نمیآید به مرام علی اکبر
جان خودش و جان پدر وقف عمو بود
زیرا که حسن بود امام علی اکبر
آنقدر که در حق برادر پدری کرد
شد حضرت سجاد غلام علی اکبر
بیش از همه در روز ازل دست خداوند
از جام بلا ریخت به جام علی اکبر
این زاده حیدر اسدالله پدر بود
اول پسر کشته در راه پدر بود
تو داغ نزن بر جگرم بیشتر از این
بردار قدم دور و برم بیشتر از این
بدجور دل عمه برایت نگران است
پس دور نشو ای پسرم بیشتر از این
رفتی به دل دشمن و از تو خبری نیست
مگذار ز خود بی خبرم بیشتر از این
با دیدن تو جان ز تنم رفت چرا که
بود از بدنت در نظرم بیشتر از این
باید که بیایند کمک تا بدنت را
شاید بتوانم ببرم بیشتر از این
بر روی زمین پا مکش اینقدر علی جان
اینگونه نزن نیشترم بیشتر از این
دیگر چه از این پیر کمر خم شده خواهید
دیگر چه بیاید به سرم بیشتر از این؟
گفتی بروم، رفتی و من هیچ نگفتم
برخیز ببین بی تو روی خاک میفتم
#آرش_براری
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#چارپاره
بر جلوه ی خلقت پیمبر صلوات
بر چهره ی غرق نور اکبر صلوات
تقدیم به آن جوان رعنا که بود
سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات
گر ذکر ابوتراب بردارد علی
از چشم حریف خواب بردارد علی
سلمان محمدی شود نصرانی
از چهره اگر نقاب بر دارد علی
از خانه ی ارباب خبر می آید
بر آل علی تازه پسر می آید
در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال
انگار محمدی دگر می آید
می بارد از این جمال دلجو صد ماه
سر تا به قدم، علی میاید از راه
حق است اگر کعبه ترک بردارد
لا حول و لا قوة الا بالله
#وحید_محمدی
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
سر خوشم باز در هوای علی
در هوای پر از خدای علی
قلم آورده ام که بنویسم
چند خطی فقط برای علی
چند خطی سفارشی نذر
برق زیبای چشم های علی
ناگهان عطر نور نازل شد
همه جا پر شد از صدای علی
و لبی غرق در تبسم شد
شکر صد بار از خدای علی
بوسه باران شد از لب ارباب
صورت مصطفا نمای علی
سیب سرخ حسین بارید از
بوسه هایش به گونه های علی
سیب سرخ بهشتیان آمد
روز زیبای هر جوان آمد
به علی جلوه ی خدا دادند
به جمالش چه جلوه ها دادند
به لبانش کمی عسل دادند
و به چشمش نمک، جدا دادند
و به تیزی ابروانش هم
خمی از تیغ مرتضی دادند
و به اشک نماز نیمه شبش
خوف دادند و هم رجا دادند
و به یمن حضور محترمش
خانه ی نور را صفا دادند
به خرامیدنش برای پدر
رنگ لبخند شوق را دادند
به علی هر چه خوبها دارند
همه را یک به یک، به جا دادند
و به حق نور عالمین آمد
پسر ارشد حسین آمد
رسم و آداب دلبری دارد
شیوه ی رزم حیدری دارد
بیشتر تا دل از پدر ببرد
قد و بالای مادری دارد
نور سیمای فاطمی دارد
خلق و خوی پیمبری دارد
بی سبب نیست اینکه حسنش با
حسن یوسف برابری دارد
شیر مرد عشیره ی خورشید
چند تا فتح لشکری دارد
مثل حیدر فقط نه یک شیوه
شیوه های دلاوری دارد
مثل عباس مرد میدان است
بین سرها علی سری دارد
اسد الله یا علی اکبر
جان ارباب ما علی اکبر
شب شب مستی و گدایی شد
باز هم هر دلی خدایی شد
باز باران نور می بارد
چه شب خوب و با صفایی شد
دل دیوانه ام به شوق علی
به هوای حرم هوایی شد
کربلا یک علی فقط کم داشت
با حضورش چه کربلایی شد
نسل خورشید با دو تا اکبر
غرق در نور و روشنایی شد
یک علی اکبرش حسینی و
یک علی اکبرش رضایی شد
یک دلم مرغ کربلایی بود
یک دلم مشهد الرضایی شد
من گدای همیشه بی تابم
یا امام الرئوف دریابم
#وحید_محمدی
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#قصیدهواره
در آن تاریک، دل میبُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابان بیهمتا
شب است و خردههای خندۀ ماه از ورای ابر
میافتد روی آب و میپرد خواب از سر دریا
شب است و میتکاند آسمان از دامنش آرام
کمی از ماندههای نور را بر سفرۀ صحرا
میاندازد فلک بر صورت خورشید روانداز
و میخواباند او را روی پای خویش تا فردا...
میان چادر شب ماه زیباتر شود آنسان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا
خوشا لیلا که در دامان جوانی اینچنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها
تعالیالله رویش را که «والفجر» است تفسیرش
تعالیالله مویش را که «والیل اذا یغشا»
ملاحت میچکد از ساحت پیشانیاش هر بار
که در نزد پدر پایین میاندازد سر خود را
کسی چون او پر از سُکر خدا گشتهست پا تا سر
که نشناسد میان سجدههای خویش سر از پا
علی اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا
علیّبنابیطالب مهیا گشته بر هیجا!
که او تا بر زمین پا میگذارد، راه میافتد
میان آسمانها بر سر پابوسیاش دعوا
«اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت
نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزهها پروا
بلاجوی و بلیگوی و عطشنوش و رجزخوان بود
هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برقآسا
«منم من زادۀ زهرا، منم آیینۀ حیدر!»
ولی نشناختند او را ولینشناسها... دردا!
نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر
گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا
نمیگویم چه آمد آخر اما بر سر جسمش
همین و بس، پس از او خاک عالم بر سر دنیا
چراغی نیست در دل - این پریشانخانۀ مغموم -
که دزد نفس عمری برده از ایمان من یغما
امیدم سوی الطاف علی اکبر است، ای کاش
بگیرد دست خالی مرا در محشر کبری
#رضا_یزدانی
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#مدح_حضرت_علی_اکبر
در روایات آمده قدّ بلندی داشتی
اوّلین شهزاده گیسوی کمندی داشتی
نامِ زیبایت علی بود و علی اکبر شدی
در سخن گفتن کلامِ پُر ز قندی داشتی
(وصفِ تو آسان نباشد ای نگارِ دلربا)
(جانِ به قربانِ مقامت ای رسولِ کربلا)
خَلقاً و خُلقاً رسول الله اعظم بوده ای
منطقاً ختمِ رسولانِ مکّرم بوده ای
چشم ها را دوخته بر قدّ و بالایت حسین
دلربایی و در این عرصه مجسّم بوده ای
(عشقِ تو در سینه ای سالارِ دل ها جا گرفت)
(مهرِ تو بدجور در قلبِ محبّان پا گرفت)
اوّلین آئینه طاها نگارِ زینبی
در کنارِ هودجِ بانو... قرارِ زینبی
تکیه گاهی می شوی مانند عباسِ علی
در حقیقت ای جوان عزّ و وقارِ زینبی
(عمّه ات آرام می گردد کنارت یا علی)
(غیرتت باشد همه دار و ندارت یا علی)
مادرت لیلا به تو دل می دهد بی اختیار
می کِشد نازِ تو را ای مقتدای روزگار
رزمِ تو تا دید. لب های حسین اینگونه گفت:
لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار
(آبرویی! آبرو دارِ همه اهلِ زمین)
(رزمِ خود آموختی از تک یلِ امّ البنین)
یا علی اکبر نجاتی ده به ماها از کرم
پای هیئت ها ثباتی ده به ماها از کرم
جانِ بابایت حسین ما را ببر کرببلا
خواهشاً آقا براتی ده به ماها از کرم
(زائرِ شش گوشه بودن ارزش اش بالاتر است)
(هر کسی شد عاشقِ تو از همه شیداتر است)
#محسن_راحت_حق
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_زمان_عج
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن
نگاهی از کرم بر چشمهای خستهء ما کن
تمام آفرینش بیتو باشد جسم بیجانی
بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن
بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم
بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن
کنار علقمه با مادر مظلومهات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن
بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن
بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر
پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر بابا کن
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طناب خصم را، از دستهای عمّهات وا کن
سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن
بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت
بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_زمان_عج
الا که راز خدایی خدا کند که بیایی
امان ز درد جدایی خداکند که بیایی
اسیر روی تو هستم نظر به روی توبستم
بگو شما به کجایی خداکند که بیایی
نشسته ام سر راهت در انتظار نگاهت
دگر بس است و جدایی خدا کند که بیایی
ببین چه بیکس و تنها نشسته ام گل زهرا
به درد ها تو دوایی خداکند که بیایی
به مشعری به حرامی به بیت یا به متایی
به مروه یا به صفایی خدا کند که بیایی
به جان پهلوی زهرا دگر بس است و جدایی
تو که عزیز خدایی خدا کند که بیایی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_زمان_عج
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد
بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی
حدیث غیبت یار تو مختصر گردد
بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب
وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد
بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک
که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد
بخوان دعای فرج را که یار می آید
اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد
بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن
که دست لطف خدا با تو همسفر گردد
بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد
اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد
بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد
بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد
بخوان دعای فرج را خدا کند آید
که روضه خوان غریبی و میخ در گردد
دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت
بخوان دعای فرج را که یار برگردد
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
صدای چکچک باران به شیشه های فراق
ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق
درخت پرثمر چشم انتظار ظهور
به زیر پاش دویدند ریشه های فراق
نشستهاند و در آغوش بغض میپرسند
چرا به ته نرسید این همیشه های فراق
صدایی از دل نیزار غیبت آمد و گفت
که شیر وصل نشسته به بیشه های فراق
به هم بزن غزل انتظار را ای عشق
بگیر مثنوی ذوالفقار را ای عشق
صدا صدای غدیر است بشکن این خط را
بده به دست علی باز دست بیعت را
به قلب شبزدهها سر زده تولد صبح
که این صدا خود صبح است این صدا خود صبح
وضو بگیر به بیعت به روت آب بریز
و خون عشق لب تیغ آفتاب بریز
بِکَن ز قلعهی شک هات درب خیبر را
بزن به قلب یقین مهر مهر حیدر را
زمان بیعت با نور مطلق آمده است
به روی لب أ و لسنا علیالحق آمده است
اگر که گفت کسی حسبنا کتاب الله
بگو که نور خود از آفتاب دارد ماه
امام نور نخستین ، امام خورشید است
امام نور خودش را به ماه تابیدهست
همان کتاب که بر مصطفی خدا فرمود
اطاعت از ولی امر را به ما فرمود
ولی امر علی بود و بچه های علی
غلط گذاشت کسی پا گذاشت جای علی
فقط علیست که تدبیر مملکت بکند
کسی نشست به جای علی غلط بکند
اگر تمام جهان پیرو ولایت بود
زمین و هرچه در آن است غرق نعمت بود
ولایتی که برای ظهور افتادش...
زمام کار به دست علی و اولادش
سرم فدای ولی و دو چشم سرمستش
همآن که پرچم اسلام هست در دستش
گرفت محکم و طوفان نبرد پرچم را
به دست مهدی خواهد سپرد پرچم را
به هوش باش که صبح وصال میآید
عزیزم آن مه کم سن و سال میآید
اگر به سن کم این امام شک داری
به روی آینهی غیرتت ترک داری
نگیر مسلک اغیار را در این باره
مگر مسیح نزد حرف بین گهواره
بگو به آنکه یقین را به این وجود نزد
مگر کلیم عصا را به فرق رود نزد
امام من به مسیح اذن نطق را داده
به دست موسی عمران خودش عصا داده
نه در جنایت فرعون نه پای وحشت نیل
نیاز داشت به موسی همیشه اسراییل
به هود بود همیشه نیاز مردم عاد
نیاز داشت همیشه به والدین اولاد
همیشه دهر نشیب و فراز خواهد داشت
ولی همیشه به مهدی نیاز خواهد داشت
#وحید_عظیم_پور
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
بعد سرما بهار می آید
لطف پروردگار می آید
بی قراری؟ قرار می آید
به سر این انتظار می آید
جام اعلاتری دهید امشب
باده ی کوثری دهید امشب
مژده بر عسکری دهید امشب
دلبرِ گل عذار می آید
عید موعودِ نیمه ی شعبان
روز مسعودِ نیمه ی شعبان
برکت و جودِ نیمه ی شعبان
ناجی روزگار می آید
پسر نرجس، آفتاب زمین
بهجت و شور هر دل غمگین
آرزوی تمام صدیقین
نور لیل و نهار می آید
مهر جانانِ خود نگه دارید
در دل، ایمان خود نگه دارید
عهد و پیمان خود نگه دارید
مرد باشیم، یار می آید
لحظه لحظه گناه من را دید
واسطه شد، خدا مرا بخشید
باز چشم از معاصی ام پوشید
با بدی ام کنار می آید
دیده ام اشک بار می بیند
همه را جز نگار می بیند
مثل یعقوب، تار می بیند
مرهمِ چشم تار می آید
از کرامات حضرتش خجلم
مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم
نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم...
...با نگاهش به بار می آید
شده قلبم به ذکر او مأنوس
مُحرمش نیستم هزار افسوس
خسته ام از فراق، نه مأیوس
مژده بر دل، نگار می آید
چهره اش انعکاسی از مادر
روی دوشش عبای پیغمبر
بر سر خود عمامه ی حیدر
یار با اقتدار می آید
هیبتش مثل هیبت زهرا
وارث نور عصمت زهرا
باز با یادِ غربت زهرا...
... بر دل او فشار می آید
می شود دولتش به نام حسین
سر دهد در جهان، پیام حسین
می رسد روز انتقام حسین
صاحب ذوالفقار می آید
روضه با آه و ناله می خوانَد
روضه از باغ لاله می خواند
گر که از آن سه ساله می خواند
چشم ما هم به کار می آید
یاد عمه رقیه و حالش
یاد آتش گرفتنِ بالش
یاد حال کنار گودالش
اشک، بی اختیار می آید
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
در حوالیِّ نیمه شعبان بود
عطرِ یاسی عجیب میآمد
سامرا بود و خانۀ پدری
باز طفلی نجیب می آمد
باید اسپند، دود میکردند
نوهء ماه، میرسید از راه
حاملِ پرچم ابالفضل و
ذوالفقارِ علی ولی الله
گل نرگس که زیرِ پاهایش
باغِ گل فرش شد همان اول
مثلِ جدَّش حسین، قنداقش
شرفِ عرش شد همان اول
بر غمِ اهل بیت در حُکمِ
جرعهای آب بود بر آتش
از همان کودکی به دوشش بود
پرچمِ سرخِ یالثاراتش
وَ ورق خورد صفحۀ تقویم
تا که هنگامِ غیبتش آمد
آسمانِ وجود، ابری شد
دوری از ماه، نوبتش آمد
بیشتر از هزار و صد سال است
جمعهها را شمردهایم آقا
دردش اینجاست بعدِ این مدت
از فراقت نمردهایم آقا
ظاهراً زخمیِ فراقیم و
منتظرهای یازده صدهایم
شَرم داریم این همه جمعه
ندبهات را فقط ورق زدهایم
در سخن، عهد خواندهایم و فرج
در عمل، کم صداقتیم آقا
مثلِ بحرالعلومها کم بود
غالباً بی لیاقتیم آقا
از تو غافل شدیم از بس که
ماتِ غربیم و خیرهی شرقیم
یادمان میرود که تو هستی
بس که در روزمَرِّگی غرقیم
مثل حیدر برای پیغمبر
مردِ بدر و اُحُد نداری تو
سیصد و سیزده نفر، حتی
دور و اطرافِ خود نداری تو
من بمیرم، غریب یعنی تو ...
تو که تنها شدیّ و بی لشگر
نه کنارِ تو زینبی هست و
نه ابالفضل و نه علی اکبر
نکند پایِ سفرههای ظهور
میهمانِ اضافیات باشیم
پسر فاطمه دعایی کن
مثلِ مرحوم کافیات باشیم
باز هم غیرتِ قدیمیها...
اندکی از گناه، پرهیزی
عصرِ جمعه، و یا سهشنبه غروب
یک سَماتی، توسلی، چیزی
الغرض، سهله، کوفه یا عرفات
یا که خلوت نشینِ سردابی
هر کجایی خدا نگهدارت
غایبِ قصههای بی تابی
دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است
دلِ ما را تو کهکشانی کن
گنبد زرد، گنبد آبی
کربلاییّ و جمکرانی کن
شاه بیتِ همه غزلهایم
همه کار و کسم بیا برگرد
به بدیِّ دلم نگاه نکن
جان زهرا قسم بیا برگرد
#مهدی_مقیمی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
امشب خدا بر خاک؛ باران هدیه داده
بر ظلمتِ دل، ماهِ تابان هدیه داده
خورشید روشن کرده در جشن تولد
در مجلسِ آیینه بندان...هدیه داده
تفسیر کرده آیهٔ پنجِ قصص* را
حُسنِ ختام آورده، قرآن هدیه داده
از نسلِ کعبه رونمایی کرده امشب
عیسی برایش مُرده و جان هدیه داده
یوسف خبر آورده این را که خداوند
بر کلیهٔ احزان گلستان هدیه داده
آمد همان نوری که در آغوشِ نرجس(س)
بر بینوایانِ جهان، نان هدیه داده
امشب امام ِ عسکری(ع)شد میزبان و
یک کربلا بر هر چه مهمان هدیه داده
در سامرا خیلِ أطبّا صف کشیدند
آقا به اهلِ درد؛ درمان هدیه داده
در جمکران دل برده از ادیانِ دیگر
بر کربلا خیلِ مسلمان هدیه داده
عرشِ برین بر اهلِ عالم یک امام ِ
فوقِ ملائک، فوقِ انسان هدیه داده
افلاک؛ ذکرِ یاأباصالح(عج) گرفته
بر خاکیان خیرِ فراوان هدیه داده!
#مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
الا ای بهاری ترین استعاره
الا موسم غنچه های بهاره
نگاه تو کشف و شهود غزل هاست
صدای تو زیباترین گوشواره
می آیی که تنها نمانیم در راه
که تنهای تنها تویی راه چاره
می آیی پس از سرفههای درختان
مزین کنی برکه را با ستاره
می آیی که جاری کنی رود ها را
در این خشک سالی فقط با اشاره
و تقوا لباس جهان میشود پس
میافتد لباس ریا از قواره
می آیی بگیری غم مادری را
که تا شد قدش زیر بار اجاره
تو باشی که نومید و حیران نماند
کسی بین دهلیزهای اداره
و سیر از گرسنه خبر دارد آن روز
خبر می شود از پیاده ، سواره
به دلداری مادران فلسطین
به آرامش کودکان هزاره
می آیی پس از جنگ و طاعون و وحشت
بنا می کنی شهر ها را دوباره
تو تعبیر رویای شیرین وصلی
بیا بهترین معنی استخاره
#سعیده_کرمانی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
شبی خمار غزل گرم گفتگو بودیم
به وجد و شور و نشاط و به های و هو بودیم
مدام در طلب باده و سبو بودیم
تمام مستی شب را به جستجو بودیم
ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد
کسی می آید و فردا شروع خواهد شد
شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد
ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد
سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد
بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد
((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند))
امین وحی خدا با خودش خبر آورد
خبر برای وصی پیامبر آورد
که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد
عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد
جمال مهدویش آنچنان که پیغمبر
ز هیبتش چه بگوییم ، وارث حیدر
زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد
و زیر سایه ی او اعتکاف خواهد کرد
و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد
و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد
بخوان که حضرت صاحب به راه می افتد
که حق می آید و باطل به چاه می افتد
ببخش کوچه ی ما را که مثل میکده است
گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است
ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است
تمام حسرت ما جمعه ی نیامده است
دخیل بسته ی این نیمه های شعبانیم
به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
گوش کن گوش که بانگ جرسی می آید
گفت هاتف که ترا همنفسی می آید
از عنایات خدا دادرسی می آید
جام برگیر به کف باده بسی می آید
"مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید"
آمد از عرش خدا مژده که ای بنده خموش
عرش و فرش و ملک و جن و بشر جمله بگوش
میرسد با طبقی نور ز ره باده فروش
ز شعف اهل جنان یکسره در جوش و خروش
"از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید"
نه من از سلسله ی غیر جدا گشتم و بس
که هر آنکس زده در وادی طور تو نفس
شد هواییِ وصال تو و شد غرق هوس
این چه سرّیست که مجنون تو باشد همه کس
"ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی آنجا به امید قبسی می آید"
با تو الحق که سرم گرم به بازاری نیست
خادم کوی توام جز تو مرا یاری نیست
صید دام تو شدم اینکه گرفتاری نیست
سرور عالمی و جز تو که سرداری نیست
"هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هر کس آنجا به طریق هوسی می آید"
خبرت هست که در دل ز تو صد فتنه بپاست
ای که تیغ دو دَمَت منتقم کرببلاست
هر که در بند تو شد بنده ی آزاد خداست
خاک کوی تو شدن حضرت معشوق رواست
"کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی می آید"
همه شب مست توام مست میِ ناب کرم
همه شب خواب تو دیدم همه شب خواب کرم
کیست چون من که شود تشنه و بی تاب کرم
بِچِکان در دهنم قطره ای از آب کرم
"جرعه ای ده که به میخانه ی ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی می آید"
از غم هجر به هر دیده ی بیدار نم است
جان اگر بر سرِ راه تو سپاریم کم است
خاک راه تو به درگاه خدا محترم است
یا لثارات به لب داری و تیغت دودَم است
"دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بر آن خوش که هنوزش نفسی می آید"
آمده بلبل خوش لهجه ی زهرا به چمن
که کند جلوه گری باز به صحرا و دمن
جلوه اش رونق بستان و لبش مشک ختن
سیرت پاک علی دارد و سیمای حسن
"خبر بلبل این باغ بپرسید که من
ناله ای میشنوم کز قفسی می آید"
اینکه طاووس جنان خوانده شد و فخر زمان
کفو او نیست کسی هم به عیان هم به نهان
چشم نرگس به جمالش شده روشن...ای جان
نیست دیگر پس از این شیعه ی حیدر نگران
"یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی می آید"
#داریوش_جعفری
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش
قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش
قسم به خاک..، به آن کوههای بی جنبش
قسم به شعلهی خورشید، وقت هر تابش
دلیل خلقت ربّانی جهان آمد
بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد
زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت
قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت
نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت
دمی که پرده گرفتی ز چهرهات..، شب رفت
به یُمن طَلعَت رویِ تو میکنم خیرات
به آخرین سحرِ آلِ صُبحدم صلوات
نسیم، عطر تو را هر کجاست، میجوید
تو آن گُلی که زمانِ بهار میروید
خوشا مشامِ تَری که «وصال» میبوید
به قول خواجهی شیرازمان که میگوید:
«به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد
به یارِ یکجهتِ حقگزارِ ما نرسد»
چه یوسفیست که هجرش کشیدنی باشد!
غم فراق ظهورت چشیدنی باشد
چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد
علی علیِ لب تو شنیدنی باشد
به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، میچسبد
نجف کنار تو زائر شویم میچسبد
نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی
برای قبلهی توحیدیان نماز، تویی
دری که سمت خداوند گشته باز، تویی
قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی
به کعبه تکیه بده صبح روز سروریات
سرم فدای دم ذوالفقار حیدریات
تمام میشود این هجر ناتمام آقا
به احترام تو دنیا کند قیام آقا
فقیر سفرهی تو میشوم مدام آقا
کریم زادهی نسل حسن، سلام؛ آقا
شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است
کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است
کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست
نگاه آبیِ تو بی کرانهی دریاست
فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست
محبت تو شبیه محبت زهراست
شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو
چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو
صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم
تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم
ای آخرین جریانِ چهارده معصوم
عزیزِ فاطمهجانِ چهارده معصوم
تویی که منتقم خون فاطمه هستی
به داستان خداوند، خاتمه هستی
برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد
مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد
خلیل با مدد تو بلای بتها شد
ولایت تو عصایی به دست موسی شد
شروع نقطهی توحید هر قیام، تویی
رسولهای اولوالعزم را امام تویی
به شعله میکشدم آن غم شبافروزم
شبیه شمع، سحرهای هجر میسوزم
هنوز چشم به فصل وصال میدوزم
تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم
نوید آمدن تو پیام امّید است
برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است
برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش
میان لشکر عشقات، شهید بودم کاش
منم همان که به یارش رسید بودم کاش
شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش
چقدر دل به هوسها سپرد نوکر تو
به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو
برای دفع بلا هر زمان که لازم هست
به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست
هنوز سینهی سنگین من مقاوم هست
میان شاهرگم خون حاج قاسم هست
اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست
به روی شانهی ما بیرق خدا بالاست
چه سالها که بدون تو بی بهار گذشت
چه هفتهها که به ما در فراق یار گذشت
چه روزها که به این عاشق تو زار گذشت
تمام جمعهی عمرم در انتظار گذشت
بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم
به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم
برای بُردَن نام خوشات دهان برسان
لبی بساز برایم سپس زبان برسان
به دست سینهزنِ من کمی توان برسان
مرا به کرببلای «حسین جان» برسان
تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال
غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال
شنیدهایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال...
همان دمی که ز گریه تو میروی از حال؛
بهم زند اثر نالهی تو هیئت را
حسین میکِشی و میکُشی جماعت را
رسید نیمهی شعبان..، دلم پُر آشوب است
نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است
چقدر گریه به پای فراق مطلوب است
مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است
میان مسجد تو روضه ای به پا بکنیم
برای مشک علمدار، گریهها بکنیم
خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد
وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد
امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد
بلندمرتبه سقّا ز صدر زین افتاد
کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است
کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است
#بردیا_محمدی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_زمان علیه السلام
#ولادت
#سرود
بند1⃣
خبر اومد تو نیمه ماه
منجی دنیا اومد از راه
فصل غم و غصه سر اومد
که اومده بقیه الله
تموم، عرش اعلا، شده چراغون از قدوم مولا
میخونن ملائک با حال خوش ترانه های زیبا
که اومد به دنیا روشنی چشم علی و زهرا
برای ما تکیه گاه محکم اومده
برای دل شکسته مرحم اومده
زیر قدمش گل بریزین که امشب
برا شیعه ها عشق مجسم اومده
یامهدی یا مهدی یامهدی ادرکنی
بند2⃣
رسیده وقت شادی و شور
بساط عاشقی شده جور
قران و اسفندو بیارین
اومده دنیا چشمه نور
همیشه بیقرارم، غیر ندیدنش غمی ندارم
یه روزی میاد و تموم زندگیمو پاش میذارم
خودش هم میدونه که ذکر العجل شده شعارم
تو دل تموم نوکراش جا داره
برای همه سیده و سالاره
هرچی که بگم از کرمش کم گفتم
حتی واسه غیر شیعه هم غمخواره
یامهدی یامهدی یامهدی ادرکنی
بند3⃣
شب فرار غم رسیده
شب وصال و شب عیده
هرجا بپرسی مثه مهدی
کسی نه دیده نه شنیده
میاد از قدومش دنیا گلستون میشه خوب میدونم
ایشاالله تا زنده ام پای رکاب حضرتش میمونم
تا وقتی که دارم نفس همیشه مدحشو میخونم
ملائکه توی اسمون خندونن
زمینیا توی سامرا مهمونن
تو زمین و اسمون نداره فرقی
وقتی همه مدح اقامو میخونن
یامهدی یا مهدی یامهدی ادرکنی
شعر و سبک: #میرزا_محسن_احمدیان
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
تلگرام:
🆔: https://t.me/tekyenokari
ایتا:
🆔: https://eitaa.com/tekyenokari
روبیکا:
🆔: http://Rubika.ir/tekyenokari
اینستاگرام:
🆔: https://instagram.com/tekyenokari
#امام_زمان_عج_ولادت
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e