#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
هم آسمان قصیدهای از بیکرانیاش
هم بی کرانهها غزلِ آسمانیاش
ای کالها! کمال، سرِ کوچهباغ اوست
باید رسید تا به خدا با نشانیاش
او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود
در غیبت پدر، پسر و میزبانیاش...
باغِ معارف است حدیثاش، پیمبران
حَظ میبرند موقعِ شیرینزبانیاش
بابُ الجواد، حاجت ما را چه زود داد
مشهد پُر است از نفسِ مهربانیاش
ششگوشه شد ضریحاش اگر، بی دلیل نیست
از شش جهت گداست در این میهمانیاش
یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را
هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانیاش
حالا کبوتران همه از مشهد آمدند
تا آسمان بام، پی سایبانیاش
آقایِ طوس از جگرش آه میکشد
در کنجِ حجره تا پسرش آه میکشد
اُفتاده است رویِ زمین و برابرش
لبخند میزند به تقلاش همسرش
اُفتاده است رویِ زمین، دید مثلِ او
اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش
قسمت نبود آب بنوشد بهجای آن
خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش
این پشت بام گودی گودال نیست شُکر
با پا نیامدهست کسی رویِ پیکرش
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش
✍ #حسن_لطفی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
ای آن که کرم ریزد، از دستِ کریم تو
احسان و کرم باشد، مسکین حریم تو
هرکس که شود آگه، ازلطف عمیـم تو
داند تو کریمی و، آئیـن عطا داری
هم روشنی ماهی، هم چشمهی خورشیدی
هم قبلهی دلها و، هم کعبهی امیدی
هم مَحرم راز حق، هم جلوهی توحیدی
سرتا به قدم نور و، ایمان و وفا داری
ای آن که فروغ حق، تابد زجمال تو
اندیشه کجا یابد، راهی به کمال تو
قُدسی نَفَسان خوانند، آیات کمال تو
این شوکت و عزت از، الطاف خدا داری
ای هر دل آزاده، گردیده اسیـر تو
هرتشنه لبی سیراب، از خیر کثیر تو
در "جود" ندیده کس، همتا و نظیر تو
دریای خروشانی از جود و سخا داری
با گوهر مهر خود، برما تو بها دادی
شام غم یاران را، انوار و ضیا دادی
با دیدن نابینا، اورا تو شفا دادی
در هر نگه لطفت، اکسیـر شفـا داری
::
در حجرهی دربسته، با سینهی تفدیده
شام غم و غربت را، چون تو، چه کسی دیده
زهرا به تو نالیده، قاتل به تو خندیده
جان و دل پُر شوری، از درد و بلا داری
ای سوخته چون شمع و، جان داده چو پروانه
با لعل لب عطشان، در حجره و در خانه
گر بعد شهادت هم، ماندی تو غریبانه
میراث غم و غربت، از کربوبلا داری
بنگر تو «وفایی» را، با این دل شیدایی
وقتی که گرفتارم، من در شب تنهایی
چشمم به رهت باشد، تا بر سرِ من آیی
چون لطفِ فـراوانی بر اهلِ ولا داری
✍ #سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
افتاده بود تشنهلب و آه میکشید
فریاد بی کسیش به جائی نمیرسید
او رحمت رحیم، جواد الائمه بود...
میداد از کرامت خود بر همه امید
من درک کردهام خودم این نکته را که هست
نام جواد بر همه ی قفلها کلید
دریای جود و عاطفه و ناجی غریب
قبله... مراد... شهره به مِهر است و من مرید
برشانه داشت بار غم غربتی قدیم
روی لبش ترانهی یاحی و یاشهید
مجموعهای ز مقتل اولاد فاطمه است
پس روضههاش میطلبد گریهی شدید
باید به پای روضهی این سرور صبور
سر را شکست... گریبان ز غم درید
کف میزدند با نفس آتشین او
چندین کنیزِ پستِ زنا زادهی پلید
شرمندهام ز حضرت زهرا از این کلام
آنقدر ناله زد ز عطش تا نفس برید
سر را گذاشت گوشهی حجره به روی خاک
گریان به سمت قبله غریبانه پا کشید..
✍ #مجتبی_روشن_روان
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_جواد_ع_مدح_و_شهادت
مبدأ که باشد طوس، مقصد کاظمین است
در آسمانها هم زبانزد کاظمین است
هر جا که بوی تو میآید کاظمین است
با این حساب، امروز مشهد کاظمین است
وقتی که محو دیدن باب الجوادیم
انگار اصلاً زائر باب المرادیم
مهر و محبت، حلم و بخشش، جود و رحمت
در جان تو کرده تجلی بی نهایت
شاعر میافتد پای توصیفت به زحمت
داری به سر عمامهی سبز امامت
پاکی، زلالی، مهربانی و عطوفی
ای معدن الرحمه! رئوف بن رئوفی
بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده
دل میبری با چشم و ابروی گشاده
ای تالی شمس الشموس، ای شاهزاده
از کودکی هستی بزرگ خانواده
وقتی علیِ اکبرِ مولایِ مایی
یعنی تو هم خَلقاً و خُلقاً مصطفایی
علم الیقین و مظهر توحید بودی
در ناامیدی مایهی امید بودی
راه نجات از ورطهی تردید بودی
نُه ساله اما مرجع تقلید بودی
خورشیدزاده! ماه پیشت رخ گرفته
هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته
نُه ساله بودی رهبری کردی جهان را
در آستین داری جواب حاضران را
داری به دست خود زمام آسمان را
دادی به ما از صُلب خود صاحب زمان را
عمری مسلمانهای اسلام تو هستیم
چشم انتظار مغز بادام تو هستیم
معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت
حکمت همیشه میگذارد احترامت
یحی بن اکثم مات و حیران کلامت
جای سخنهای تو بنویسم قیامت
با احتجاجت فتح خیبر کردی آن روز
با تیغ نطقت کار حیدر کردی آن روز
چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی
یا سیدالسادات! اباجعفر! نگاهی
تا حال و روز من شود بهتر نگاهی
کی میکنی بر جانب نوکر نگاهی
با یک نگاه تو "موفق" میشوم من
بر جمع اصحاب تو ملحق میشوم من
سرچشمهی مهر و عطوفت، کوه احساس
بیرون زند از حجرهات عطر گل یاس
بر روضههای فاطمه همواره حساس
غیرت به مادر داری آقا مثل عباس
مشتاق انجام امور ناتمامیم
ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم
با سفرههایت هرکسی که آشنا شد
بیرون نرفت از روضهات، حاجتروا شد
هر جا که آمد نام تو دارالشفا شد
با ذکر تو آجیلمان مشکلگشا شد
عطری دگر بر هفته داده چارشنبه
ماییم و ختم یا جواد چارشنبه
نحن موالیکم بزهرا یابن سلطان!
یا سیدی! اُنظر اِلینا یابن سلطان!
ما را سفارش کن به بابا یابن سلطان!
روضه مهیا شد بفرما یابن سلطان!
گنبد به روی دوش خود پرچم گرفته
بابا برایت مجلس ماتم گرفته
::
عمری میان روضههایت گریه کردیم
بر غربت بی انتهایت گریه کردیم
تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم
با ضامن آهو برایت گریه کردیم
شهری به پای رفتن تو غصه خورده
همسایه از همسایهی خود ارث برده
از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت
تنها نه بال و پر، تمام پیکرت سوخت
تو سوختی از غصه، قلب مادرت سوخت
از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت
ای وارث درد حسن، خون بر دلت شد
وقتی شریک زندگیات قاتلت شد
شکر خدا سَرنیزه و تیر و کمان نیست
بر سینهی تو رد پایی از سنان نیست
در دست ام فضل دیگر خیزران نیست
انگشترت دیگر به دست ساربان نیست
شکر خدا دیگر به دنبال سَرِ تو
از دشمنت سیلی نخورده دختر تو
✍ #علیرضا_خاکساری
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e