eitaa logo
احمدوحیدی
22.9هزار دنبال‌کننده
557 عکس
209 ویدیو
14 فایل
. احمد وحیدی هستم🧔🏻 با بیش از ده سال سابقه آموزش حضوری قراره ایــن موارد رو بصورت تخصصی بهت آموزش بدم😉 . آموزش مداحی🎙 قرائت قرآن🤲🏻 صداسازی🗣 ترحیم خوانی🖤 اجرا در عروسی مذهبی اگه سوال داشتی،اینجام 👇 (آیدی پاسخگویی) @malakoott
مشاهده در ایتا
دانلود
دلا روزی یقین باید سفر رفت ز ملک عاریه باید بدر رفت همانجایی که رفتند دوست و اقوام به پیش مادر و پیش پدر رفت بکن کاری مفید باشی به عالم نباید چون درخت بی ثمر رفت برای پاسخ اعمال دنیا به پای میز حکم دادگر رفت چرا باید کنی کاری تو ای دوست بوقت مرگ با چشمان تر رفت ز حکم حق مکن سر پیچی ای دوست چرا باید به پیشواز خطر رفت زند هر روز اجل ناقوس مردن چرا باید بسان کور و کر رفت چنان سخت است فردای قیامت به حال خویش بباید نوحه گر رفت خوشا آنانکه دارند زاد و تقوی که دست پر توان در هر گذر رفت سلیمان رفت نشان از تخت وتاج نیست بلی این ره بباید سربسر رفت (صفا) شاه و گدا فرقی ندارد همه باید سوی این بوم و بر رفت 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
در مسیر زندگی خوب است که چشمت واکنی چاه بسیار است و با عقل راه خود پیدا کنی گر نمیخواهی که باسر واژگون گردی به چاه راه را خوب است که از بیراهه ها سوا کنی گر نمیخواهی خدا بندد در رحمت ترا پس تو هم باید بروی خلق او در وا کنی بدترین دشمن به انسان نفس افزون خواه اوست پس بکش نفس دنی زین بند و خویش رها کنی میبرد گرگ اجل هر روزه زین گله به دهر عاقلا باید که مرگت را تو هم معنا کنی تا بکی سر گرم مال و قدرت و جاه و مقام پس کجا فکری برای محشر و عقبا کنی رشتهٔ عمرت ببین هر روزه کوهتاهتر. شود شد دمی از بهر خود هم بانگ واویلا کنی گر بخواهی یا نخواهی میشوی ساکن به قبر حیف نیست با کینه ات آذرده تو دلها کنی گر نخواهی آبرویت نزد خلق ریزد کسی پس مبادا با تکبر مؤمنی رسوا کنی این جهان شاید توانی جرم نمائی در خفا کی توانی در بر عدل خدا حاشا کنی وقت رفتن کس نبرده یک کفن بیشتر ز دهر گیرم اینکه بر سریر سلطنت هم جا کنی سعی کن آزاده مرد باشی در این دنیای دون پیرو حیدر شوی و دل به او شیدا کنی مرگ در راه هست (صفا )یک آرزو دارد به دل ای خدا ما را غلام یوسف زهرا کنی 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
بی خبر باشی تو از اسرار دنیا تا بکی؟ اینچنین در گیرو دار مال و مأوا تا بکی؟ یک دو روزی کام دنیا شد به کامت چون به دهر غافلی رفتند و یارانت تو تنها تا به کی ؟ عمر چون شمعی بسوزد کم شود هر دم از آن چشم خود بر بستی و در بند دنیا تا به کی؟ سر به سر دنیا اگر گردد برایت چون شکر آخرش تلخ و تو درمانده ز معنا تا به کی؟ باطن زیبا شده از بهر یوسف افتخار فخر تو باشد بگواز روی زیبا تابه کی؟ کو سلیمان نبی و آن همه شوکت کجاست عاقلا عبرت نمیگیری از آنها تا به کی؟ این جهان مهمانسرا و هست بشر مهمان او دل سپردیم و نداریم ترس فردا تا به کی ؟ هر عمل دارد جزایی نزد حق روز جزا گر مسلمانیم چرا نیست خوف عقبا تا به کی ؟ روز محشر پرده از اعمال ما گیرد خدا شرم نداری تو چرا از روی مولا تا به کی؟ گر بخواهی یا نخواهی عاقبت جز مرگ نیست توشهٔ راهت نمیسازی مهیا تا به کی ؟ هر که را پیمانه پرشد میرود سوی بقا غرّه گشتی تو دراین گنبد مینا تا به کی ؟ لخت و عریان آمدی و همچنان هم میروی نیستی در فکر رفتن مرد دانا تا به کی ؟ هر سبک باری رسد راحت به مقصد ای عزیز بار سنگین بسته ای از معصیت ها تا به کی؟ دست ما خالی و چشمی پر ز اشک التجا فرصتت کم میکنی امروز و فردا تا به کی ؟ هر کسی نوعی در اینجا امتهان گردد (صفا) امتهان سخت و تو فکر عیش دنیا تا به کی ؟ 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خدایا شد دلم دریای ماتم چند روزه که مینالم دمادم چند روزه که دل شد پاره پاره دو چشمونم به در مانده دوباره چند روزه که من بی نازنینم چند روزه که رویش را ندیدم چند روز ه به یادش ناله دارم همی گویم گل گم کرده دارم عزیزم نازنینم رفته از دست زداغش پشت من یکباره بشکست مه زیبای من از من نهان شد خدایا پشتم از داغش کمان شد امید و آرزویم رفته در خاک منم با این دل بشکسته صد چاک خدا داند چقدر زحمت کشیدم چنین گلدسته ایی را پروریدم به دل گفتم ز بعد من بماند برایم سورهٔ قرآن بخواند اجل بردی گل خوش رنگ و بویم ربودی تو تمام آرزویم الهی مادر زارت بمیرد نباشد که برت ماتم بگیرد دگر من ماندم وبا اشک و ماتم شب و تاریکی و با ناله از غم کجا دیگر سراغت را بگیرم الهی من برای تو بمیرم نشد آخر عروسی ات ببینم کنارتو به شادی من نشینم بسازم حجله عیشی برایت تو رفتی زیر خاک مادر فدایت الهی هیچ جوانی بد نبیند گل حسرت به ناکامی نچیند نبیند مادری داغ جوانی بده داغدیده را صبر تا توانی جوانمرده دل ناسور دارد خدا داند دو چشم کور دارد جوانمرده که شبها خواب ندارد عزایش جز دل بی تاب ندارد (صفا )داغ جوان درمان ندارد جوانمرده بتن او جان ندارد 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
عاقبت زهر اجل بر جام ما هم میرسد این شرابی است تلخی اش بر کام هم میرسد جاودان تنها خداوند است در دار وجود بوی مرگ روزی بر این مشام ما هم میرسد ایکه بر مسند نشینی اینقدر غرّه مشو حکم مرگ هم از بر حکّام ما هم میرسد شاید از لطف خدا صد سال باشی در جهان قرعهٔ پیک اجل بر نام ما هم میرسد من نمیگویم شتر چون پیک حق با عزت است میکنم تشبیه چو برف بر بام ما هم میرسد دست بیچاره بگیر تا دست تو گیرد خدا کلّ اعمال محظر امام ما هم میرسد من نمیگویم مکن شادی ولی ظالم مباش چونکه روزی نوبت فرجام ما هم میرسد گر نمیدانی بدان بر کار خیر باشد ثواب روز محشر وعدهٔ انعام ما هم میرسد هر مسیری عاقبت بر انتهایش میرسد لاجرم پایانی بر ایّام ما هم میرسد از خیال پردازی بیخود حذر کن ای بشر چونکه با مرگ انتها اوهام ما هم میرسد آنچه میدانی تو از قرآن (صفا) بر گو به خلق پرسشِ حلال و هم حرام ما هم میرسد 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
رفقا اون قدیما یادش بخیر همدلی عشق و صفا یادش بخیر مردمان بی ریا یادش بخیر اون همه ذکر و دعا یادش بخیر آدماش چه خوب و با صفا بودن خالص و پاک و چه  بی ریا بودن تو مرامشون کار خطا نبود تو رفاقت کاری جز وفا نبود مردماش زنده دل و ساده بودن واسه هم عاشق و دلداده بودن دسته جمعی به کارا میرسیدن وقت دیدار روی هم میبوسیدن اینقدر که حُقه و نیرنگ نبود دل ادما که اینجور سنگ نبود عهد و پیمون که زیر پا نمیشد واسه دنیا جنگ و دعوا نمیشد اگه  یک تن  کار اشتباه میکرد پیر مردی تا میدید حیا میکرد دیگه دزدی روز روشن نمیشد شکل مردا به مثه زن نمیشد چی بگم تا مایهٔ عبرت بشه باعث بیداری و غیرت بشه چشم و هم چشمی  توی کارا نبود اینقدر که فقیر و فحشا نبود خونه ها ساده بودن پر از وفا یار هم بودن عروسی و عزا تو مهمونی بریز و بپاش نبود کمتر اسراف میشد ریخت و پاش نبود دست خود زندگیمون تباه شده اکثر کارهایمون گناه شده اینم از محافل و عروسیها که تویش پر شده از معاصی ها انگاری مسلمونی رفته کنار بی حجابی واسه ما شد افتخار هر کسی مقیده دین خداست بره تو این مجالس کارش خطاست بزار بی پرده بگم تا بدونی جامعه پر شده از چشم چرونی دیگه انگار گم شده شرم و حیا روز روشن میکنن کار خطا حرمتی بود قدیما تو خونه ها احترامی بود واسه مو سفیدا خبری نیست دیگه از اون احترام گوئیا اون سنّتا گشته حرام آره جونم اینه که بلا میاد یه دفعه دردای بی دوا میاد بیا تا راهمون پیدا کنیم راه مون را ز گناه جدا کنیم اگه باور داری یک روز میمیری سعی نما برات جنت بگیری باز میگم یادش بخیر اون قدیما کنار همدیگه بودیم ز وفا حرف حق تلخه (صفا) مشو خموش واسه بیداری بر آر جوش و خروش 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
خداوند این جهان را چون بنا کرد خلایق را به آزمون ابتلا کرد به بلبل چهچهٔ مستانه داده به طاووس تاج سر شاهانه داده مکان جغد را ویرانه کرده بلی سیمرغ را افسانه کرده یکی را چون سلیمان نبی کرد همه فرمانبرش دیو وپری کرد یکی را مثل موسی داده اعجاز عصا را اژدها کرد از سرِ راز یکی را گنجها داده به گردون مثال خواهی بگویم مثل قارون بلی دنیا محل امتهان است بشر را ابتلا در این جهان است یکی در آزمایش ناتوان است چو فرعون با تکبر در زیان است هرآن کس درس از دوران بگیرد سعادتمند وبا ایمان بمیرد بدانیم عمر ما سوی فنا هست یکی باشد نمیرد آن خدا هست بیا تا بهره از عمرت بگیری مبادا چون گنه کاران بمیری که فردا پای میزان عدالت گنه کار گرکه باشی وای بحالت نداری هیچ گذرگاه فراری نیاشد کس ترا قادر به یاری بگویند که چه داری تو زاعمال به فریادت رسد در اینچنین حال چه گوئی گر شوی پرسش ز احوال چه کردی تو بدنیا یا زاموال بگو دستی گرفتی راه یاری برای دفع ظلم کردی تو کاری مسلمان بودنت آیا زبان است ویا شیطان به جلد تو نهان است خلاصه هرچه کاشتی ای برادر بیابی آن جهان تو بار دیگر (صفا) در توشه راهت چه داری به روز حشر ترازویش گذاری 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
جز مرگ بشر را به جهان راه دگر نیست از آن همه یاران سفر کرده خبر نیست چون جغد مزن صیحه تو از بخت بد خویش در حکم قضا پیک اجل را که حذر نیست در منزل مقصود به برِ حضرت یزدان قرب به خداوند عمل هست و ، به زر نیست اعمال بشر گر که ز خودخواهی ریاء شد وللهِ قسم حاصل ان جز به ضرر نیست گر مال بدست اری تو از کید و چپاول سودش برسد وارث بر تو جز ضرر نیست گیرم که گناه تو بشر کوه عظیم است توبه بنمائی به یقین که بی اثر نیست در سیر و سفر هر که سبک بار نباشد جز خستگی بارِ ثقیلش به سفر نیست هرگز ز ره جور تو مکن رنجه کسی را در روز تقاصش بدنت تاب شرر نیست گر گبر و مسلمانی و یا کافر بی دین جانا مشکن قلب کسی را که هنر نیست در محکمهٔ عدل الهی که حساب است آنجا که عذاب است پسر فکر پدر نیست امروز تو اگر چارهٔ فردا ننمایی در روز عدالت ترا جز دیدهٔ تر نیست در پای جنازه تو ببین عاقبت خویش جز سایه. مرگ تو برِ اهل نظر نیست پیمانهٔ عمر تو اگر پر شود ای دوست آنجاست (صفا) آخر خط جای دگر نیست 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
عبد گنهکار اومده.mp3
2.12M
عبد گنه کار اومده با جرم بسیار اومده در خونهٔ یار اومده گشته گرفتار اومده یا رب به داد من برس(۲) گفتی که مهمانت شوم مهمان سرِ خوانت شوم قاریِ قرآنت شوم عبد غزل خوانت شوم یا رب به داد من برس(۲) حق علی مرتضی آن کشته در راه خدا بخشا گناهان مرا دارم بسی جرم و خطا یا رب به داد من برس(۲) یا رب مکن شرمنده ام من با امیدت زنده ام نام قشنگت خوانده ام در چاه عصیان یارب به داد من برس(۲) کجا روم جز کوی تو با توبه آیم سوی تو خواهم بگیرم خوی تو یارب من و این گوی تو یا رب به داد من برس(۲) 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
چون نمک از حد گذشت بیشک غذا شور میشود از منیّت هست که آدم از خدا دور میشود ایکه مینازی به چشمان سیاه و زلف خویش وقت پیری مو سفید و چشم کم نور میشود در کجا رفت گنج قارون و چه شد نوح نبی آدمی خواهی نخواهی طعمهٔ گور میشود هر چه کردی همدمت گردد ترا روز جزا ورنه جسمت زیر خروار خاک مستور میشود با مرارت میتوان بر مشکلات فائق شدن ورنه با تن پروری چون شام دیجور میشود زندگی را فرصت آزمودن چند باره نیست بی خبر پیک اجل بهر تو. مأمور میشود چون سکندر گر روی اندر پی آب بقا اینچنین آبی چطور بر تو تصور میشود با چنان قدرت سکندر رفت ما هم میرویم مردنش بر آدمیزاده تلنگر میشود گر بپوشی بر تنت پیراهن از جنس طلا اکثرا اینگونه پوشیدن تفاخر میشود گاه تعصّب باعث دوری ز خالق میشود ادّعای بی عمل داشتن تظاهر میشود گفته پیغمبر چنین آن پاک سیرت از عمل آدمی با خیر و شر خویش محشور میشود ای صفا با کار خیر بر دل تو حاکم میشوی آنکه باشد بی تفاوت آری. منفور میشود 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
زنده باد آنکس به عالم کار گشایی میکند با محبت بین مردم دل ربائی میکند بهر تسکین دل غمدیده ایی از روی مهر بازویش را بر گرفته هم صدایی میکند با تکبر هر کسی الفت کند در روزگار همچو فرعون ادعای بر خدایی میکند شرم باد بر آن کسی دستی نمیگیرد ولی در عبادت گاه مناجات ریائی میکند در شگفتم با وجود خالق روزی رسان از چه انسان نزد غیر روزی گدایی میکند نزد طفلی گر خجالت میکشد از کار زشت پس چه رو نزد خدایش بی حیایی میکند من غلام حیدرم ترسی ندارم از بلا چون به دریای بلا او ناخدایی میکند عمر فانی و اجل در راه محشر پیش رو از هوس این آدمیزاد کدخدایی میکند گوئیا از گیر و دار روز محشر غافل است حکم حق را هر کسی بی اعتنایی میکند هر کسی نوعی در این عالم کند ایفای نقش مرحبا بر آنکه دل را پادشاهی میکند با بخیل هرگز مبند اخوت که او وقت نیاز یا شود مخفی و یا نا آشنائی میکند برگو از رسوائی محشر چه خواهی کرد (صفا ) چونکه میداند چنین نوحه سرائی میکند 👉 https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e