#ترحیم_خوانی #فرزند
قصه ی مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود
در عزایت جامه اندر تن دریدن زود بود
آخر ای جان پسر ای میوه ی قلب پدر
در دیار نیستی منزل خریدن زود بود
اشک حسرت از دو چشم مادرت هر صبح و شام
از غم هجر رخ ماهت چکیدن زود بود
جان شیرین تر ز جانت از جفای روزگار
در شباب زندگی بر لب رسیدن زود بود
مادر بیچاره ات دائم کند آه و فغان
بهر او داغ غم مرگ تو دیدن زود بود
دیده بگشا با برادرهای خود برگو سخن
نطق تو خاموش از گفت و شنودن زود بود
بی کس و تنها و بی یاور در این کنج لحد
دور از اهل و عیالت آرمیدن زود بود
✍️: #محمودژولیده
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e