#ترحیم_خوانی #پدر_شهید #روضه
مجلس پدر شهیده ،، این مجلس حرمت داره ، میدونم دلی غم دیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ، اما باید بگم
این عزیر پدر
، داغ جوان دیده ،، اما جوانش اربا اربا نبود ، داغ جوان دیده اما بدن جوانش قطعه قطعه نبود
اما من بمیرم برای غریبی اون اقایی که تو کربلا داغ اولاد به دلش گذاشتن
بزار روضه بخوانم روح این پدر بزرگوار و فرزند عزیزش فیض ببرن ان شاءالله
راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم
اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است
مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا
سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه
اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره
گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن
الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا
سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه
اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله
گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری
کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه
اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه
تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن
صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم
حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره
یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره
داداش پس داداش ابالفضلم کو
اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست
هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم
همه بگید یا حسین ..
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#ترحیم_خوانی #روضه #پدر #پدر_شهید
پدران شهید میفهمند
لذت بوسه ی پسرها را
داغ اولاد باورش سخت است
خم کند قامت پدرها را
پدری را سراغ دارم من
پسرش داشت بر سفر میرفت
پشت پای پسر زمین میخورد
گوییا از دل پدر میرفت
پشت او دست بر محاسن برد
نا خودآگاه زانویش خم شد
خواهرش بین خیمه ها میگفت
ای خدا آه زانویش خم شد
پسرش نه که زندگیش رفت
ون یکاد است روی لبهایش
و نگاهش چه روضه ای دارد
خیره خیره به جای پاهایش
پسرش رفت جانب میدان
چه جلال چه شوکتی دارد
شبه پیغمبر است نامش علیست
مثل حیدر چه غیرتی دارد
تا صدا زد که نام من علی است
بین لشگر عجیب بلوا شد
سر اینکه چه کس به پهلوی او
بزند نیزه سخت دعوا شد
پدر آمد ولی چه امدنی
با کف دست و با سر زانو
نیزه کاری شدست پیکر او
نیزه در سینه نیزه در پهلو
روضه یعنی پدر پسر گریه
روضه یعنی پدر پسر اغوش
روضه یعنی کنار جسم پسر
پدر از فرط گریه رفته ز هوش
بعد یک عمر خون دل خوردن
پسرش بین دشت پر پر شد
با سر نیزه و سر فرصت
واقعا او علی اکبر شد
و سرانجام روضه جمعش کرد
با عبا از چهار گوشه ی دشت
از خداوند صد پسر میخواست
یک پسر رفت و صد پسر برگشت
✍️: #امیرعلوی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#پدر #پندیات #ترحیم_خوانی #مجری #پدر_شهید #مادرشهید #برادر #سعدی_شیرازی
ترا ز عالم عبرت اگر نظر بخشند
ازان به است که صد گنج پرگهر بخشند
مکن سئوال اگر چون صدف ترا زین بحر
به هر گشودن لب دامن گهر بخشند
به ماه نولب نان بی شفق نداد فلک
تو کیستی که ترا نان بی جگر بخشند
به تنگنای فلک با شکستگی خوش باش
شکنجه ای است که دربیضه بال وپر بخشند
جماعتی به کمر همچو نی سزاوارند
که در شکستگی خویشتن شکر بخشند
سرمن وقدم آن سبکروان که چو گل
به دشمن سرخودبی دریغ زر بخشند
گره زنند به دامن چو مردمک قدمش
به هر که بال سیر چون نطر بخشند
به وادیی که کند خضر توشه از دل خویش
گمان مبرکه ترا توشه سفر بخشند
درین ریاض اگر مصرعی کنی موزون
چوسرواز گره دل ترا ثمر بخشند
ز موج بحر شکایت مکن که همچو حباب
به هر شکست ترا عالم دگر بخشند
شده است موج به بحر از شکستگی غالب
شکسته باش چوخواهی ترا ظفر بخشند
ز خشک مغزی این منعمان عجب دارم
که خون مرده خودرا به نیشتر بخشند
ز ابرزحمت دریا چه کم شود صائب
که قطره ای به من آتشین جگر بخشند
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e