#شعادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
در این سه ساله مرا یک مسافرت بردی
من از خرابه، تو از تشت سر درآوردی
چقدر شکل توام بس که کعب نی خوردم
چقدر مثل منی بس که خیزران خوردی
تو در تنور و منم در خرابه خوابیدم
چقدر ما دو نفر شکل هم بلا دیدیم
سفر به ما نمی آید، سفر بلا دارد
سفر به ما نمی افتد، که ماجرا دارد
ببین که هر دویمان را اسیر کرده سفر
ببین که هر دویمان را چه پیر کرده سفر
دلم گرفته چرا اینقدر کتک خوردیم
من و تو مثل هم از یک نفر کتک خوردیم
همین که قبل غروبی عموی من گم شد
میان همهمه سنجاق موی من گم شد
مسافرت همه شادند و ما گرفتاریم
شبانه روز گرفتار کوچه بازاریم
قرار بود همیشه کنار هم باشیم
عزیز کرده هم بی قرار هم باشیم
تو رفتی من بیچاره بی نوا ماندم
تو رفتی و چقدر زیر دست و پا ماندم
یکی ز پیش و دو سه تا لگد ز پس خوردم
کتک ز زجر ولی سیلی از شبس خوردم
قرار بود که خوش بگذر ولی نگذشت
چقدر پای پیاده دویده ام در دشت
بیا مراببر با خودت که خسته شدم
سه ساله ام قد صد ساله ها شکسته شدم
عیادتم که نرسیدی به کفن و دفنم باش
برای فاتحه دادن پای ختمم باش
کفن نداشتم و غسل هم نکردنم
ولی خوشم که شبیه تو خاک کردنم
اگر پیر شدم من هنوز شیرینم
بگو عمو برسد لحظه های تدفینم
#شاعر؟
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
دلم می خواست معراجت ببینم
چه معراجی عجب رنگین کمانی
نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم
بیا قولی بده دیگر بمانی
تو را با زخم صورت می شناسم
مرا بشناس با قد کمانی
نمی دانم چرا این زجر نامرد
بدش می آید از شیرین زبانی
عبایت روی دوش نیزه داری
عقیق تو به دست ساربانی
چه مویی داشتی بابا زمانی
چه مویی داشتم بابا زمانی
اگر مال منی پس پیش من باش
چرا دائم به دست این و آنی ؟!
نشد غارت پدر جان !چادرم را
خودم دادم به آن دختر امانی !
نفهمد هیچ کس بازار رفتم
بماند بین ما راز نهانی
رخت را سیر دیدم سیر گشتم
تو بودی آن غذای آسمانی
سرت خاکی شده در این خرابه
شدم شرمنده از این میزبانی
#سید_پوریا_هاشمی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
ویرانه ام پُر می شود از عطر گیسویت
بابا کجا بودی؟ چرا خاکی شده مویت؟
پیدا نکردم جای سالم در سرت بابا
تا بوسه ای برچینم از مابِین ابرویت
پرواز کردم سوی تو؛ اما زمین خوردم
این روزها زخمی شده بال پرستویت
سجاده ام را پهن کردم کنج ویرانه
من هم شبیه عمه ام هستم دعاگویت
این است روز و شب دعایم: کاش من را باز
یک بار دیگر می نشاندی روی زانویت
#احسان_نرگسی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
من اَختر پنج آفتابم
در بحر کمال درّ نابم
کودک نه که مرد اِنقلابم
کرده است حسین، اِنتخابم
در شام، اُمید کربلایم
قرآن شَهید کربلایم
از خون خدا پیام دارم
یک کرب و بلا قیام دارم
بین همه اِحترام دارم
حکم از طرف اِمام دارم
ویرانه حراست، من رَسولش
شام است مَدینه، من بَتولش
ویرانه بِهشت و من فرشته
با طینت فاطمه سِرشته
هر چند که دختر حُسینم
یک زینب دیگر حُسینم
عالم شده یادوارۀ من
هر روز بود هزارۀ من
هر لحظه غم دوبارۀ من
تابد همه جا ستارۀ من
از خَصم اگر جَسارتم شد
قبرم سَند اِسارتم شد
من باب مراد عالمستم
در قدر و جلال، مریمستم
یک فاطمۀ مُجسمَستم
در ماه صفر مُحرمَستم
خیزَد به دیار غُربت من
بوی شُهدا زِ تربت من
یک بلبل دور از آشیانه
خون دل و اَشک و آب و دانه
چون فاطمه بر تَنش نِشانه
از بوسهء گرم تازیانه
بر شانه نشسته ضَربت مُشت
بر چهره نشان پنج اَنگشت
شَب بود که آفتابم آمد
آن شَب که پِدر به خوابم آمد
از دیده گُلاب نابم آمد
لبخند زَدم که بابَم آمد
سر بر روی سینه اش نهادم
دوران فراق رفت یادم
من بودم و لالۀ اُمیدم
گل گفتم و باز گل شنیدم
ناگاه زِ خواب خوش پَریدم
دیدم همه را به خواب دیدم
نالیدم و سر به جیب بردم
اِنگار هزار بار مُردم
من بودم و چشم اَشکبارم
من بودم و قلب داغدارم
من بودم و هِجر روی یارم
نه صَبر، نه تاب نه قَرارم
من ماندم و نالۀ جدایی
صَد پرده نوای نینوایی
بُغضم ز گلو دوباره وا شد
اِنگار که شام، نینوا شد
یک لحظه خرابه کربلا شد
مرگ آمد و حاجتم روا شد
نومید شدم، زِ پا نِشستم
دادند سَر پِدر به دَستم
من بودم و اَشک در دو دیده
من بودم و قامت خَمیده
من بودم و حَنجَر بُریده
روح از قفس تَنم پَریده
از خون جگر وضو گرفتم
گل بوسه از آن گلو گرفتم
گفتم پدر، ای اُمید جانم
با سَر زده سَر به آشیانم؛
تقدیم تو اشک دیدگانم
دنبال تو پر زَند رَوانم
بگذار که اصغر تو گردم
قربانی دیگر تو گردم
بر رأس پدر سلام دادم
غم داد چو بَرگ گل به بادَم
تا بوسه بر آن گلو نهادم
یک ناله زدم، زِ پا فتادم
باشد که به نالههای (میثم)
آهم برسد به گوش عالم
#حاج_غلامرضا_سازگار
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
خدایا چنان کن سرانجام کار..
که دیگر رهایم کند نیزه دار
شبیه اسیران جنگی شدم
رخم سوخته صورتم پرغبار
به یک سمت زجر و به یک سمت شمر
برایم نمانده ست راه فرار
روی صورتم چنگ محکم زدند
همین پیرزنهای گوشه کنار
دویدند روی تنت ده سوار
دویدند دنبال من صد سوار
گذر کردن از کوچه های شلوغ..
چه سخت است بر دختر با وقار!
سرم روی گردن نمی ایستد
تنم روی ناقه نشد استوار
اگرچه نخورده لب من به آب..
ولی خورده ام سیلی آبدار
فقط چوب خوردی به صبح و غروب
فقط فحش خوردیم لیل و نهار
عزیزم خداوند صبرت دهد!
که دیدی مرا با دوصد می گسار!
ملک بود خدمتگزارم ولی
به من گفت آن مست خدمتگزار
#سید_پوریا_هاشمی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
دستی که زد بر روی زهرا عمه را زد
خلخال ها را بُرد و با حرصش مرا زد
سیلی به من میزد ولی بر عمه میخورد
هر ضربه ای را که به من زد جابجا زد
بابا غرورم بدتر از پایم شکسته
آن مرد شامی بارها تهمت به ما زد
دارد سیاهی می رود چشمم هنوزم
نفرین به آنکه مُشت های بی هوا زد
سوغات برد اما مچاله سوی شهرش
آن چارقد را که عمو با گریه تا زد
بیخود نشد مویم سفید آن چند ساعت
نامحرمی صدبار اسمم را صدا زد
شیرین زبان بودم ولی لکنت گرفتم
وقتی سرت را دشمنت بر نیزه ها زد
#رضا_دین_پرور
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی
دورم هنوز از روز و شبهای شکوفایی
سنی ندارم، با عروسکها عجین هستم
شبها نمیخوابم بدون زنگ لالایی
دور از تو این شبها چهها دیدم، نمیدانی!
موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی
چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود
آنقدر باریده، شده چشمان دریایی
دیروز پنهان بودهایم از چشم نامحرم
امروز گشته کاروان ما تماشایی
من که ندیدم مادرت را، عمه میگوید
پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی
آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر
رفته رمق از دست و از پایم توانایی
حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست
با جانم امشب میکنم از تو پذیرایی
#نفیسه_سادات_موسوی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
با من و عمر ِکَمَم دست زمان بد تا کرد
موقع قد کشی ام بود که پشتم تا کرد
دورهایت زدی و نوبت ما شد امشب
چشم کم سوی مرا آمدنت بینا کرد
لذتی دارد عجب بوسه ی دو لب تشنه
وقت برخوردبهم زخم دو لب سر وا کرد
نوه ی فاطمه بودم سندش را دشمن
با کف پا به روی چادر من امضا کرد
همه ی صورت من قدر ِکفِ دستی نیست
دور از دیده ی تو عقده ی خود را وا کرد
عمو عباس کجا بود ببیند آن شب
به سرم داد زد آنقدر مرا دعوا کرد
ناسزا گفت و به گریه دهنش را بستم
دشمنت را نفس فاطمی ام رسوا کرد
بی کفن دفن شدم ای پدر بی کفنم
داغ مجنون همه جا تازه غم لیلا کرد
دختر بی ادبی مسخره میکرد مرا
دو سه تا پارگی از روسری ام پیدا کرد
عمر یک ظرفِ ترک دار به ضربی بسته ست
عمه بر دست مرا برده و جابجا کرد
عمه هربار که با گریه بغل کرد مرا
یاد آن صورت نیلی شده ی زهرا کرد
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
دستگیر عالمم اما دوستم بر سر است
من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است
گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور
صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است
شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم
ذکر صبح و شام اینان سب جدم حیدر است
غائبین کوچه بر من عقده خالی میکنند
هرکه دیدم گفت رویت مثل روی مادر است
می شود فهمید از این حمله ی مرکب سوار
آمده گیسو کشد کی در شکار معجر است
یک نسیم از این همه طوفان که من دیدم اگر
در گلستانی فتد بر یک اشاره پر پر است
قد و بالای سه ساله دختری زانو بغل
از کف یک چکمه زجر حرامی کمتر است
گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود
چاره ی دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است
وجه تشبیه سر من با سر تو این بود
هر دو صورت سوخته گیسو پر از خاکستر است
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
من یتیمم که فلک خانه خرابم کرده
نیمه جان شمعیم و هجر تو آبم کرده
غارت و آتش معجر سر جایش باقی
داغی ضربۀ سیلی چه کبابم کرده
با اشاره ز ورم های تنم خون ریزد
ضربه ها در یم غمها چو حبابم کرده
درد زانو به کجا داده مجالم بر خواب
یاد رویای تو آرام به خوابم کرده
کو علمدار سپاهت که ببیند دشمن
این چنین ملعبۀ بزم شرابم کرده
خسته ام بس که عدو همره هر ضرب لگد
خارجی خوانده مرا، برده خطابم کرده
کف پا تا به سرم بس که تورم دارد
زن غسالۀ این شهر جوابم کرده
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
دختر اگر یتیم شود پیر میشود
از زندگی بدون پدر سیر میشود
هم سن وسالها همه او را نشان دهند
دلنازک است دختر و دلگیر میشود
باشد شبیه مادر خود نافذالکلام
این شهر با صدای او ، تسخیرمیشود
فریادهای یا ابتایش چو فاطمه
در سرزمین کفر چو تکبیر میشود
وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد
هر تاب آن چو حلقه زنجیر میشود
اصلا رقیه نه به خدا مرد بی هوا
با یک شتاب ضربه زمین گیر میشود
هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد
اینجاست روضه صاحب تصویر میشود
دشمن به او نگاه خریدار می کند
خوب شاهزاده بوده و تحقیرمیشود
فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست
بیهوده نیست این همه تکفیر میشود
دادند جای غسل تیمم تنش….چرا؟
خون از شکاف زخم سرازیر میشود
پایش به سوی قبله کشید و به ناز گفت:
امشب اگر نیایی پدر دیر میشود
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
سخت است دختر باشی وماتم ببینی
منزل به منزل در اسیری غم ببینی
از خواب برخیزی بجای ناز بابا
گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی
آن چادری که سالها محکم گرفتی
در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی
گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت:
فریاد زد بدتر از این را هم ببینی
خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی
تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی
یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت :
دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی
گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست
باید که مویش را چنین در هم ببینی
امشب سرت را می کشانم تا خرابه
از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی
ای سربریده من بغل می خواهم امشب
اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی
یا چشم من تار است یا تغییر کردی
چشمان خود واکن که من را هم ببینی
موی بلندی داشتم با معجرم سوخت
یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی
عمه نبود امروز می رفتم کنیزی
جای تو خالی بود که ترسم ببینی
#قاسم_نعمتی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e